گزارش سفر به سیستان و بلوچستان ، سرزمین خورشید
زمان و مدت سفر : 22-26 شهریور 95 ، 5 روز
میزبان سفر : سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان
هدف سفر : آشنایی با جاذبه های گردشگری استان برای مدیران و مسئولین سازمان ها و دفترهای خدمات مسافرتی ، آشنایی با سایت موج سواری تمین
وسیله سفر : هواپیما، اتوبوس
هزینه سفر : حدود 500 هزار تومان
مقدمه : روزی از روزهای عادی، ناگهان گوشی موبایلم زنگ می خورد و خانمی پشت خط خودشان را معرفی می کنند : ” از طرف میراث فرهنگی تماس گرفتم، شما به عنوان نماینده کانون گردشگران ایران به یک برنامه 5 روزه دعوت شدید به استان سیستان و بلوچستان، فقط هزینه رفت و برگشت با خودتون، بقیه اش مهمان میراث فرهنگی و با همکاری فدراسیون موج سواری هستید “
بسیار ذوق زده می شوم چون سفر به اون منطقه از بچگی برای من مثل یه رویا بود که داشت تعبیر می شد. بلافاصله قضیه را با گروه اتاق فکر کانون مطرح می کنم و بعد از کسب اجازه از بزرگان و با این عهد که نماینده شایسته ای برای کانون بوده و ارتباط های لازم را برای برگزاری یک سفر کانون در آینده به این منطقه برقرار بکنم.
روز اول : دوشنبه 22 شهریور
شهر ( به ترتیب بازدید) | زاهدان ( از تهران) | زابل ( از زاهدان) |
مسیر ( کیلومتر) | 1486 | 220 |
جاذبه های بازدید شده | – | محل حادثه تاسوکی،لوتک،زهک،دهانه غلامان، چاه نیمه ها،، ارگ سردار محمد حسن خان نارویی، قلعه نو، کوه خواجه، شهر سوخته |
دما و شرایط آب و هوایی | 19 درجه سانتیگراد-آفتابی | 22 درجه سانتیگراد- باد و گرد و خاک |
ساعت 4.30 دقیقه صبح بیدار می شوم و به سمت فرودگاه مهرآباد حرکت می کنم. در اونجا با دیدن تابلوی زاهدان دیگه مطمئن می شوم که رفتنی هستم. از قبل هم می دونستم که همسفرها همه از مسئولین، و مدیران دفاتر خدماتی و سازمان های غیر دولتی هستند. هواپیمای فوکر شرکت آسمان هم با یکساعت تأخیر ساعت 7 پرواز می کند و در ساعت 8:45 دقیقه به فرودگاه زاهدان می رسم که بر خلاف انتظار هوای بسیار مطلوبی داشت. بعد از استقبال مسئول هماهنگی برنامه سوار یکدستگاه اتوبوسVIP می شویم و به دنبال بقیه دوستان که در هتل جهانگردی بودند می رویم تا با سرعت بیشتر به منطقه سیستان ( بهشت باستان شناسان) و زابل حرکت کنیم. در اتوبوس هم با کلوچه زابلی از ما پذیرایی شد که بسیار خوشمزه بود.
تصویر 2-کلوچه زابلی
معرفی زاهدان
یکی از کلانشهرهای ایران و مرکز استان سیستان و بلوچستان است و در محدوده شمالی بلوچستان (سرحد) قرار دارد. نام پیشین این شهر «دُزْدابْ» بوده که در زمان رضا شاه به «زاهدان» تغییر یافتهاست. زاهدان از سمت شمال به شهرستان زابل و از سمت جنوب به شهرستان خاش، از سمت شرق به کشورهای افغانستان و پاکستان و از سمت غرب به شهرستان فهرج و کویر لوت محدود شده است. عموم ساکنان این شهر به زبان بلوچی و زبان فارسی به گویش سیستانی سخن میگویند و پیرو دین اسلام هستند. آب و هوای زاهدان در بیشتر روزهای سال گرم و معتدل است. تنها در شبهای تابستان آب و هوای این شهر رو به سردی میگراید. آب آشامیدنی زاهدان لولهکشی بوده و از طریق چاههای نیمهعمیق پیرامون شهر و آب انتقالی از چاه نیمههای زهک تأمین میگردد. زاهدان بهجهت مرزیبودن، از موقعیت تجاری و نظامی ویژهای برخوردار است؛ به گونهای که از یکسو راهآهن پاکستان که از مرز میرجاوه وارد ایران میشود و از سوی دیگر راهآهن سراسری ایران به این شهر منتهی میشود.زاهدان شهری نوبنیاد است که در ۵۱۷ کیلومتری شرق شهر کرمان و نیز در نزدیکی کشور پاکستان واقع شدهاست. این شهر از طریق راه زمینی از سمت شمال به مشهد و از سمت جنوب به چابهار مرتبط شده و همچنین دارای ایستگاه راهآهن و فرودگاه بینالمللی است.
معرفی زابل
یکی از شهرهای ایران در استان سیستان و بلوچستان است. این شهر مرکز شهرستان زابل است. فرمانداری زابل در سال ۱۳۹۲ به فرمانداری ویژه و معاونت استانداری ارتقاء یافت. زابل (زابلستان) در قدیم سگستان یا سجستان (سیستان) و نیم روز نامیده میشد. محلی که امروز زابل نامیده میشود در گذشته زمینهایی با تپههایی از سبزه زارها و رسوبات دریایی بوده که قسمتی ازآن در مسیر رودخانه هیرمند قرار داشتهاست. با کم شدن آب رودخانه بر وسعت خشکیهای اطراف آن افزوده شد و با اتصال این منطقه به روستای حسینآباد، آبادی بزرگی تشکیل گردیده است. بعدها تأسیس پادگان نظامی بر اهمیت آن افزوده است. در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی بر طبق مصوبه هیئت وزیران، آن آبادی را زابل نامیدند و در سال ۱۳۱۶ خورشیدی به مرکز سیستان تبدیل شد. زابل بیشتر آثار تاریخی و باستانی را در استان به خود اختصاص داده است. یکی از پربارترین این آثار شهر سوخته با تمدن چندین هزار ساله در ۷۰ کیلومتری زابل واقع شده است.
اولین چیزی که در شهر به چشم می آید حضور چشمگیر مردم در خیابان به مناسبت عید قربان بود که با مشارکت حداکثر همگی به دنبال قربانی کردن و خرید و فروش گوسفند بودند. لباس های محلی بلوچی به رنگ های یاسی، کرم، سفید و بنفش برای آقایان و لباس های رنگی برای خانم ها که از فرهنگ هند و پاکستان نشأت گرفته زیبایی جالبی به شهر بخشیده بود.
تصویر3- شهر زابل در روز عید قربان
بعد از حدود 45 دقیقه به منطقه تاسوکی می رسیم و با توضیحات یکی از همسفران مواجه می شویم:
در سال 87، گروهک ریگی در پی عملیاتی که هدفش ترور استاندار زاهدان بوده جلوی تمامی ماشین های همراه فرمانده را می گیرد و همه را طی یک عملیات دهشتناک و مخوفی به رگبار می بندند و جالب اینکه خود فرماندار دو دقیقه قبل از ورود گروهک ریگی از مهلکه می گریزد و به ناچار تیم همراه فرماندار به سرنوشت شوم دچار می شوند. برای شهدای این حادثه مقبره ای ساخته اند و این محل به نام شهدای تاسوکی مشهور می باشد.
تصویر4- محل حادثه تاسوکی
در ادامه به منطقه ای می رسیم که در نقشه حالت مثلثی شکل دارد و نزدیک مرز هم افغانستان و هم پاکستان می باشد.
هر چه به زابل نزدیک می شویم بادها هم بیشتر می شود. این بادهای 120 روزه که از جاذبه های طبیعی منطقه بوده از خرداد ماه شروع می شود و تا آخر شهریور ادامه دارد. تصور کنید اون زمانی که دریاچه هامون پر از آب بود و این بادها و دریاچه چه هوا و خنکای فرح بخشی به منطقه هدیه می دادند، ولی الآن متأسفانه حاصل بادها فقط گرد و خاک است به طوریکه به مدت زیاد امکان توقف در هوای آزاد نیست.
نهنگی هم برآرد سر، خورد آن آب دریا را چنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
این هم سند خشک شدن هامون در زمان جناب مولانا
همه ما می دانیم که در قدیم هر جا آب بود تمدن هم بوده و وجود آب در هر منطقه مایه آبادی و برکت می شده، همانطور که در عکس می بینید رودخانه هیرمند به دلیل چند تکه شدن، باعث ایجاد تمدن هایی شده که آثار باستانی را هم حتی با فاصله دور از هم قرار می داده است.
تصویر5- چند تکه شدن هامون، و استقرار چاه نیمه ها
در ادامه از لوتک ( لوت کوچک) که انتهای کویر لوت نیز می باشد عبور می کنیم و ساعت 12 به شهرستان زهک می رسیم که با استقبال ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان، جناب آقای دکتر میرحسینی ومسئول میراث فرهنگی زابل ( آقای دکتر گنجعلی) مواجه می شویم، علیرغم وجود باد و گرد و خاک جذب توضیحات آقای گنجعلی و طرز بیانشان ترغیب به پایین آمدن از اتوبوس می شویم. زهک به ماسوله جنوب شرق معروف می باشد که با سقف های گنبدی و دیوارهای 80 سانتی شاخص می شود و از آثار آن سایت دهانه غلامان که تنها شهر هخامنشی موجود در ایران با ماهیت تدافعی ( دیوارهای محکم و عریض) می باشد و همچنین آثاری از دوران، ساسانی، صفاریان در آن موجود است، دیدن می کنیم.(زمان مورد نیاز 45 دقیقه)
تصویر6- سایت دهانه غلامان
زَهَک یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان ایران است. این شهر، مرکز شهرستان زهک است. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۹۰، برابر با ۷۵۴۱۹ نفر بوده است.شهرستان زهک در نقطه پایانی جاده ترانزیت و خط آهن در حال ساخت چابهار به مرز افغانستان قرار دارد و مرز میلک نقطه مهمی در ارتباط ایران و آسیای میانه است.
بلافاصله به دیدن چهار چاه نیمه ها می رویم که آنها را شماره گذاری کردند، از سرریز شدن آب هیرمند به سمت ایران و ذخیره آب آن که بلکه تاثیری کوچک در کنترل اکوسیستم منطقه و دمای آن داشته باشد و تا حدی خشک شدن هامون را بی اثر کند البته به علت تبخیر زیاد و گرمای هوا شاید روش مناسبی برای ذخیره کردن آب هیرمند نباشد.
تصویر7- چاه نیمه شماره 1
تصویر8-چاه نیمه شماره 4
بعد از دیدن دهانه غلامان و چاه نیمه ها ساعت 14:30 به ارگ محمد حسین خان نارویی واقع در دهستان قلعه نو که 160 سال قدمت دارد ، می رویم ، آقای محمد حسن خان نارویی نماینده مجلس سیستان بوده و این بنا قرار است به هتل 5 ستاره تغییر کاربری بدهد.( زمان مورد نیاز نیم ساعت)
تصویر 9-دهستان قلعه نو
تصویر10- ارگ محمد حسن خان نارویی
به علت کمبود وقت ناشی از عدم هماهنگی بین برنامه همسفران و اینکه چون عده ای خودشان بلیط هواپیما تهیه کرده بودند و اگر بلیط همه به زابل می بود، برنامه روز اول بهتر اجرا می شد، در نتیجه متأسفانه بیشتر جاها را به حالت سرسری و حداقل زمان ممکن طی می کنیم و بی درنگ به سمت کوه خواجه حرکت و از آن بازدید مختصری به عمل می آوریم.
کوه خواجه
کوه خواجه (اوشیدا) یا کوه رستم، تنها عارضه طبیعی در دشت سیستان است که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهر زابل قرار دارد. اوشیدا در زبان پارسی میانه به معنی ابدی است. این کوه ذوزنقهای شکل که نزد سه دین اسلام، مسیحیت و زرتشت مقدس است، از سنگهای بازالت سیاه رنگ تشکیل شده و با ارتفاع ۶۰۹ متر از سطح دریا، مانند جزیرهای در میان دریاچه هامون قرار دارد. نقش معروف (اسوا – استیکا) از جمله نقش های دیوارهای بنای کوه خواجه زابل است .
در اطراف این کوه تعداد زیادی آثار باستانی از دوران ساسانیان، اشکانیان و بقایای اماکن اسلامی و معبد بودایی باقیمانده است که شامل مجموعه کاخها، قلعه کهک کهزاد، قلعه چهل دختر، قلعه سرسنگ، آرامگاه خواجه غلطان، ساختمان پیر گندم بریان، خانه شیطان، بناهای منفرد آرامگاهی و قبور اسلامی است. آثار تاریخی پیش از اسلام محوطه تاریخی کوه خواجه شامل مجموعه ی کاخها، قلعه کهک کهزاد و قلعه چهل دختر میباشد. ارنست هرتسفلد در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۹ میلادی با بررسی این مجموعه عنوان تخت جمشید خشتی را برای مجموعه کاخها برگزید. هرتسفلد خود یهودی بود و بخاطر قرابت خونی که بین یهودیان و زروانیان میباشد به سیستان آمد و خانههای زروانیان که معروف به خانههای کافران میباشد را به عنوان اثری تاریخی معرفی نمود. هرتسفلد همیشه به ریشه سیستانی بودن یهودیان به دیده تردید مینگرید ولی پس از سفر به سیستان و ملاقات با رهبر زروانیان متوجه حقانیت نسبت خونی بین زروانیان و یهودیان شد و مدت زمان زیادی را به شناسایی و تعریف آثار زروانیان اختصاص داد و با احترام به اصل رازداری زروانیان جاودانه کرد.(زمان مورد نیاز یکساعت)
تصویر11- قلعه کاخا درون کوه خواجه
در اطراف کوه خاجه تالاب هامون که به عنوان دوازدهمین ذخیره گاه زیستکره جهان در تاریخ 29 اسفند 94 به ثبت یونسکو رسیده است را می توان دید.
تصویر12- آثاری از خشک شدن هامون
سپس برای صرف ناهار به مجتمع گردشگری و فرهنگی زابل، موزه زابل رفته و ناهار را به همراه مسئولین صرف می کنیم.
تصویر 13
تصویر 14-کشف گور به صورت جنینی، شهر سوخته
با توجه به تاریک شدن هوا به سرعت به سمت سایت جهانی شهر سوخته، تمدن و فرود خورشیدش همدم می شویم.
شهر سوخته نام بقایای دولت شهری باستانی در ایران است که در ۵۶ کیلومتری زابل و در حاشیه جاده زابل–زاهدان در شرق ایران در استان سیستان و بلوچستان واقع شدهاست. شهر مزبور در روی آبرفتهای مصب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون و زمانی در ساحل آن رودخانه بنا شده بود. دوره بنای این شهر بزرگ با دوره برنز تمدن جیرفت مقارن است و زروانیان در حدود ۶۰۰۰ سال پیش در این شهر زندگی میکردهاند.
در سی و هشتمین اجلاس یونسکو در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۱۴ مطابق با ۱ تیر ۱۳۹۳ شهر سوخته به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت گردید این محوطه باستانی هفدهمین اثر تاریخی ایران در فهرست یونسکو محسوب میشود که با برخورداری از قدمت ۵۰۰۰ ساله هم اکنون بهعنوان یکی از پیشرفته ترین شهرهای باستانی دنیا شناخته میشود.
در باستانی شناسی ها، الیاف جانوری ( پشم گوسفند و موی بز) و گیاهی ( کنف، پنبه،کتان) ، دانه های خوراکی مثل گشنیز، زیره و…گندم، جو، انگور که به صورت زمین های کشاورزی موجود بوده به دست آمده است. همچنین شغل هایی مثل تجارت، مدیریت، بافندگی، معماری، سفالگری و نقاشی نیز موجود بوده است. چشم چپ مصنوعی که تخمین زده می شود متعلق به زنی تنومند بین 28 تا 33 ساله بوده، هم از دیگر شگفتی های کشف شده از شهر سوخته می باشد.
تصویر15- ثبت یونسکوی شهر سوخته
تصویر16- سایت شهر سوخته
ساعت 7 به سمت زاهدان و هتل جهانگردی حرکت می کنیم و اسکان می یابیم. ساعت 9 به هتل می رسیم و برایمان شام تهیه دیده اند عده ای قصد رفتن به چهارراه رسولی برای خرید کفش را دارند که در میانه راه متوجه می شوند که بازار تعطیل است و به هتل برمی گردند. سپس هم اتاقی ها انتخاب می شوند و اولین شب رو در سیستانِ عزیز به خواب می رویم.
روز دوم : سه شنبه 23 شهریور
شهر ( به ترتیب بازدید) | زاهدان | میرجاوه(از زاهدان) | خاش ( از میرجاوه) | ایرانشهر ( از خاش) |
مسیر ( کیلومتر) | 75 | 114 | 151 | |
جاذبه های بازدید شده | موزه منطقه جنوب شرق | غار لاادیز،روستای تمین، قبرستان هفتاد مولا | قلعه حیدرآباد | روستای کٌچکورین |
دما و شرایط آب و هوایی | 22 درجه، آفتابی | 28 درجه آفتابی | – | 34 درجه، آفتابی |
بعد از بیدار شدن و صرف صبحانه از موزه منطقه جنوب شرق که شامل استان های سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کرمان می باشد بازدید کردیم که در نوع خود کم نظیر بود. موزه ای بسیار زیبا که برای بازدید آن و آشنا شدن با این مناطق باید حداقل 2 ساعت وقت گذاشت و لذت برد. از ویژگی های دیدن این موزه شناخن جاذبه های طبیعی و گردشگری، صنایع دستی و پیشینه تاریخ و فرهنگ این سه استان می باشد که قطعاً از دیدن این موزه پشیمان نمی شوید.
تصویر17
به هتل جهانگردی بر می گردیم و ساعت 9:30 از زاهدان زیبا و هوای مطلوبش خداحافظی می کنیم و به سمت میرجاوه که اولین شهر ایستگاه راه آهن کشوری در آن می باشد و دارای سه بخش لادیز، ریگ ملک و مرکزی می باشد، حرکت می کنیم. میرجاوه تنها شهری است که قانون عبور و مرور مرزی در آن رعایت می شود و ایستگاه راه آهن آن چه باری و چه مسافری به هند و پاکستان می رسد. از اداره شهربانی که تا سال 1354 دارای کاربری نظامی بوده و بعد مخروبه شده و مجددا از سال 91 مرمت شده و ساختمان پست ( مهمانسرای انگلیسی ها) که مصالح بکار رفته در آن چوب، آجر، خشم خام و آهن های استفاده شده در ریل راه آهن می باشد، دارای 11 اتاق ( 5 اتاق بزرگ و 6 اتقا کوچک) که اتاق های کوچک به عنوان حمام استفاده می شده دیدن می کنیم. در حال حاضر اداره میراث فرهنگی میرجاوه در این بنا مستقر می باشد.
تصویر18- ساختمان اداره شهربانی، قدمت پهلوی اول
تصویر 19- اداره پست میرجاوه، قدمت اواخر قاجار
به ساختمان ایستگاه راه آهن می رویم که در حالِ حاضر مخروبه ای بیش نیست. وجود ریل هایی با سفارش پهلوی و ذکر سال آن توجه همه ما را جلب می کند. از اینجا 10 کیلومتر تا کوه های تفتان ( اسم منطقه ای که پاکستانی ها گذاشتند و ربطی به قله تفتان ندارد) پاکستان فاصله می باشد که قطار باری تا هند و مسافرتی تنها با ارائه پاسپورت مسافران را جابجا می کند. ( زمان مورد نیاز حدود یکساعت)
تصویر20- ساختمان اداری اولین ایستگاه راه آهن کشور، میرجاوه – قدمت اوخر قاجار و اوایل پهلوی
تصویر21- ریل راه آهن به سفارش پهلوی به تاریخ سال 1929میلادی
در ادامه به سمت لادیز که رودخانه، آبشار، غار و قلعه لادیز همه در مجاورت هم و در یک منطقه می باشند، می رویم. غار لادیز با نمای زیبا و ورودی باریکی که دارد چشم انداز بینظیری بخشیده بود. به کمک چند تن از دوستان محوطه غار را از زباله پاکیزه کرده و پاچه ها را بالا می زنیم تا بتونیم به طول حدود 30 متری غار و قسمت انتهایی آن بریم. عکس یادگاری می گیریم و در برگشت به اتوبوس یکی از همسفران از انجمن غارنوردی توضیحات مبسوطی راجع به پیدایش غار و سنگ ها و کانی های آن و نحوه شکل گیری اش ارائه می دهند. ( زمان مورد نیاز یک ربع)
تصویر 22-ورودی غار لادیز
ساعت 12:45 به سمت روستای تمین واقع در 64 کیلومتری جنوب غربی میرجاوه می رویم. مسیری که طی می کنیم مثل کمربندی دور تا دور قله تفتان می باشد که این قله را در سمت چپ خودمون و از پایین رویت می کنیم.
تصویر23- قله تفتان از نمای دور
به اتفاق جناب آقای کرد ( مسئول محترم میراث فرهنگی) از باغ شخصی شان که حالت روستایی و صخره ای دارد و مملو از درختان انگور، مو، انار بود و انرژی بسیار خوبی داشت، و با خوش رویی و مهمان نوازی ایشان همراه شد، دیدن کردیم. از ورودی روستا میوه های آویزان شده خودنمایی می کردند و دیگر طاقت نیاوردیم و پس از کسب اجازه و با اعمال شاقه شروع به تناول کردیم!
تصویر24
تصویر25- میوه های درختی روستای تمین
تصویر 26-باغ صخره ای روستای تمین
هر چه به ورودی روستا نزدیک تر می شویم مسیر تنگ و باریک می شود تا جایی که اتوبوس اسکانیا به زحمت می توانست به مسیر ادامه دهد. بلافاصله بعد از اتمام روستای تمین و گذر از روستای جش از اتوبوس پیاده شده و توسط دو دستگاه نیسان که جزء جدانشدنی بیشتر سفرها هستند به مسیر ادامه داده تا به روستای روپس مولا و از آنجا به قبرستان هفتاد مولا که شکل زیگوراتت را دارد و قدمت آن به دوران اسلامی بر می گردد، برسیم. از قبرستان بازدید می کنیم و آقای کرد تأکید می کنند که هفته ی پیش چند توریست آلمانی که علیرغم دورافتادگی مسیر و بعد مسافت نسبت به کلانشهر ها به این منطقه آمده اند.
تصویر 27- قبرستان هفتاد مولا از نما دور
تصویر28- قبرستان هفتاد مولا، نمای نزدیک
بعد از بازدید از قبرستان و بازی کردن یک دست والیبال با جوانان محلی، در خانه شان ساکن شده و تا حاضر شدن ناهار چند بازی گروهی انجام می دهیم که بسیار جالب بود و همگی خندیدیم.
تصویر 29
ناهار را از گوشت فربانی شده عید قربان درست کرده بودند را در این خانه صرف می کنیم و سپس با حضور جناب آقای دکتر میرحسینی وارد گپ و گفت می شویم. ایشان از اهمیت گردشگری در سیستان و بلوچستان و بودجه ای که در سال 96 تقریبا 10 برابر می شود تا این استان مقصد گردشگری معرفی و شناخته شود. محلی ها هم فرصت را غنیمت شمرده و تقاضای آسفالت کرده جاده منتهی به روستاشان و چند درخواست دیگر داشته اند. بعد از صرف ناهار به سمت خاش حرکت کرده و بعد از گرفتن عکس یادگاری خداحافظی می کنیم ( زمان مورد نیاز برای بازدید روستا، 1.5 ساعت)
وقتی به خاش می رسیم هوا تاریک است و برای روز دوم باز زمان کم میاریم و به خیلی از اماکنی که برنامه ریزی شده بود نمی رسیم. ساعت 8 است و جناب آقای ریگی ( مسئول میراث فرهنگی خاش) ما را به سمت قلعه حیدر آباد هدایت می کنند و توضیحاتی راجع به پیدایش قلعه و تاریخچه آن ارائه می دهند: این قلعه مربوط به دوره قاجاریه و در سال 1920 میلادی توسط عیدوخان ساخته می شود و تا سال 1307 محل اقامت این شخص می باشد. همچنین از این قلعه به هدف نگهداری آذوقه و مهمات نیروهای انگلیسی استفاده می شده، عمده مصالح بکار رفته در آن نیز خشت خام و کاهگل می باشد.( زمان مورد نیاز یک ربع)
تصویر30- قلعه حیدرآباد خاش و در تاریکی شب
علی رغم میل باطنی به سمت ایرانشهر حرکت می کنیم و ساعت 11 شب به 30 کیلومتری ایرانشهر و به روستای کُچکورین ( به معنی کنار رودخانه) می رسیم. در منزل آقای عبدالحمید آزادوار پیرمرد مهربان و ریش سفید با صندلی مخصوص خودش که با لنگوته ( همون کاربرد لُنگ را دارد) مستقر می شویم. در ابتدا با شربت ختمی از ما پذیرایی می شود و بعد از آن حلوا و خرمای محلی ( چنگمال) و دوغ محلی برای دفع چربی و سنگینی حلوا و خرما.
تصویر 31- لُنگوته : صندلی، تکیه گاه، حوله، سجاده، سفره، مفید برای درمان درد کمر و زانو
تصویر 32- صنایع دستی، سوزن دوزی
تصویر33- چنگمال : شامل نان، خرما، روغن حیوانی
در ادامه خانم حمل زهی حامی میراث داران جنوب شرق توضیحاتی در جهت معرفی صنایع دستی ایرانشهر و هنر سوزن دوزی و فعالیت های خانم ها در این روستا اراده کردند. شام هم کشک بادمجانِ ( به زبان محلی بوتابو چیلانج ) بسیار خوشمزه خوردیم که بینظیر بود. در انتها هم دوستان مقداری خرما همراه با کیسه های مخصوص خریداری کردند. ساعت یک نصف شب است و برای ادامه برنامه مجبور به ترک منطقه موچ کورین با تمام زیبایی هایش که متأسفانه در تاریکی شب قابل رویت نبود، شدیم و به سمت هتل قصر ایرانشهر حرکت می کنیم، اسقرار و استراحت برای فردا…
روز سوم : چهارشنبه 24 شهریور
شهر | ایرانشهر | سرباز ( از ایرانشهر) | چابهار ( از سرباز) |
مسیر ( کیلومتر) | 110 | 244 | |
جاذبه های بازدید شده | قلعه بمپور | سایت گاندو در منطقه ریگوکش | سایت موج سواری رمین |
دما و شرایط آب و هوایی | – | 33- آفتابی | 35- آفتابی و نسبتا گرم |
ساعت 7 صبح بیدار می شویم و به رستوران هتل می رویم و کلی لبنیات محلی با صبحانمون می خوریم و بلافاصله به سمت منطقه منطقه بمپور ( به معنی تهِ لحاف) وجه تسمیه آخرین آبادی، که شامل یک قلعه باستانی به قدمت 2700 سال و دوره ساسانی که کاربرد نظامی و مسکونی دارد و یک باغ خالصه قاجاری می شود حرکت می کنیم. این باغ روزگاری به عنوان استراحتگاه مسیر چابهار، جیرفت و سراوان شناخته می شد. در این باغ از شیر مرغ تا جان آدمیزاد یافت می شده، و زمانی با عنوان قلعه بلوچستان برای نگهداری گندم و … یاد می شده است. ( زمان مورد نیاز 45 دقیقه)
تصویر 34- قلعه بمپور و باغ خالصه قاجاری
به سمت سرباز و مسیر نسبتاً طولانی اش حرکت می کنیم و در مسیر از جلال آباد هم گذر می کنیم. در طول مسیر تغییر بافت و نمایان شدن درخت های نخل در حاشیه پارود جلوه می کند.
تصویر 35- تغییر بافت، نمایان شدن نخل ها در حاشیه پارود
در طی حرکت به سمت راسک، در میان راه بازارچه مرزی جکی گور که مخصوص خرید ملحفه و کفش است را مشاهده می کنیم. در ساعت 12 به شهرستان سرباز می رسیم و از سایت تمساح پوزه کوتاه ( گاندو) در منطقه درکش و ایستگاه تحقیقات زیست محیطی ریکوکش دیدن می کنیم.
با توجه به زمان روز و گرمی هوا بیشتر تمساح ها ترجیح دادند زیر نیزارها پنهان شده و از سایه آنها استفاده کنند در نتیجه امکان دیدنشان وجود نداشت، ولی دو سه بچه تمساح را در منطقه فنس کشی نگه داری می کنند که تونستیم از نزدیک مشاهده کنیم، باز گذاشتن دهان به مدت طولانی از صحنه های جالب بود.( زمان مورد نیاز نیم ساعت)
تصویر 36- گاندو ( تمساح پوزه کوتاه)
در ادامه مسیرمان را به سمت چابهار پیش می گیریم. بالاخره ساعت 3:45 به چابهار می رسیم و دریای عمان بعد از سه روز در سفر بودن دیده می شود. دریای صاف و زلال، آرام و جذاب. در ورودی چابهار منظره ای که زیبا جلوه نمی کند اسکان کپرنشین ها به تعداد زیاد می باشد که حتی سیم برق را از سمت دیگر جاده به سوی دیگر برای ادامه زندگی و حیاتشان کشیده بودند. همچنین گورستان بهایی که تخریب شده بود نیز آثارش در مسیر باقی است. از جلوی رستوران بلوچ که انواع و اقسام غذاهای محلی و خوشمزه را دارد عبور می کنیم به امید اینکه در فرصت سه روزه حضور در چابهار یک بار طعم خاص غذاهایش را بچشیم.
نکته جالب دیگر، وجود مسجد جامع اهل سنت و شیعه در کنار هم می باشد که محل تلاقی نمازگزاران این دو در روزهای جمعه دیدنی است. از میدان تاسوعا که در سال 1389 نزدیکی مسجد امام حسین و میدان فرمانداری چابهار بمب گذاری شده و بازار سنتی و تره بار نیز عبور می کنیم. ساعت 4 به هتل لاله محل اقامتمان می رسیم و بعد از خوشامدگویی و تحویل اتاق هایمان و صرف ناهار آماده می شویم که به همراه نایب رییس فدراسیون موج سواری خانم فریادرس به سایت موج سواری رمین برویم. این سایت از مرداد 95 راه افتاده و یک توریست ایرلندی که به اینجا آمده این مکان را با توجه به ویژگی های موج اش مناسب ترین برای موج سواری دیده است، سپس به محلی ها آموزش داده و آنها را مجهز به وسایل مورد نیاز( لباس و تخته های استاندارد موج سواری) کرده و در نتیجه در حال حاضر یک تیم مجرب و کارکشته آماده استقبال از شما به بهترین نحو ممکن می باشند. همسفران هم بعد از فراگرفتن آموزش های لازم از قبیل : نحوه صحیح دست گرفتن تخته تا مسیر دریا، زمان درست گذاشتن تخته در آب، چگونگی بستن تخته به پاها و کنترل آن در هنگام موج و اینکه چه موقع باید به سمت ساحت برگشت، تنی به آب زده و خستگی مسیر را فراموش می کنیم…
تصویر 37- ورودی سایت موج سواری رمین
تصویر 38- آموزش موج سواری
ساعت 7 عصر است و بعد از کلی موج سواری و آب تنی با روحیه بالا آماده ادامه برنامه های سفر می شویم، سرپرست برنامه موقتاً از ما خداحافظی می کند و برنامه را آتش به اختیار اعلام می کند. عده ای به مراکز خرید می روند و عده ای هم استراحت را ترجیح می دهند. من هم به اتفاق 2 تن از دوستان به مرکز خرید تیس می رویم و گشتی در آن می زنیم، خرید مختصری می کنیم و بعد از ورود به محوطه بیرونی پاساژ بقیه دوستان را هم می بینیم و شام را در کنار هم می خوریم و ساعت 11 به هتل بر می گردیم.
روز چهارم : پنجشنبه 25 شهریور
شهر | چابهار | کنارک ( از چابهار) | زرآباد ( از کنارک) |
مسیر ( کیلومتر) | 51 | 120 | |
جاذبه های بازدید شده | موزه صنایع دستی، تراس زنده | گل فشان بندر تنگ | ساحل رمین |
ساعت 8 صبح به سمت کنارک و گل فشان بندر تنگ حرکت می کنیم. در ابتدا مسیر سرپرست راجع به چند بنا توضیحاتی می دهند: مقبره سید غلام رسول (طایفه غلام مهمترین طایفه بلوچستان به حساب می آیند) در 5 کیلومتری شمال غربی چابهار که فردی شیعه مذهب و ساکن هند بوده، قدمت آن به زمان سلجوقی ها و 1000 سال پیش بر می گردد و یک درخت تمبر هندی ( به محلی چیچک) نیز در آن موجود است، ، این مقبره تنها مقبره ای است که در آن رقص و پایکوبی آزاد است، طی وصیتی که سید غلام رسول کرده هر سال از 15 ذی القعده به مدت 10 شب مراسم شادی و جشن و سرور بر سر مزار او برگزار می شود. همچنین با بادبزن خودشان را باد می زدند به قصد دفع اشرار و ارواح پلید که این سنت از هند و پاکستان گرفته شده است.
در ابتدای برنامه از موزه صنایع دستی که در یکی از تراس های چابهار واقع شده بود بازدید کرده و عکس یادگاری می گیریم، عده ای هم از صاحب موزه چند هدیه بسیار هنرمندانه و زیبا دریافت می کنند و خوشحال می شوند.
تصویر 39- موزه صنایع دستی چابهار
بلافاصله به سمت بندر تنگ می رویم تا پدیده گلفشان را که روز قبل قرار بود در شهر سرباز ببینیم و از برنامه جا مونده بود، را دیده باشیم. این گلفشان یکی از معروف ترین ها در جهان می باشد که در اثر فعالیت صفحات زمین و تداخل آنها که با هم و با خروج حجم زیادِ گاز از زمین، منجر به فوران گل شده و تپه ای گل شکل بوجود می آید. این پدیده تقریباً هر ده دقیقه یکبار اتفاق می افتد و ما دوبار شانس دیدنش را داشتیم. در بدو ورود پسر بچه ای خوش ذوق و مودب به استقبالمان آمد و حس مسئولیت پذیری و پشتکاری که داشت جالب بود، او از ما می خواهد که Shareit گوشی هایمان را روشن کنیم تا فیلم های هیجان انگیزی از این گل فشان برامون بفرسته، ما هم به اتفاق او به بالای تپه می رویم و از منظره زیبای بالا عکس می گیریم. من هم در اثر غفلت پایم در گل فرو می رود ولی به لطف دمپایی خوب و کمک دوستان تونستم پایم و دمپایی را نجات بدم و بیرون بکشم و منتظر خشک شدن آن بشوم. سرپرست هم برای همدردی با من پایش در گل فرو می رود ولی خب صندلش پاره می شود. ( زمان مورد نیاز نیم ساعت)
تصویر 40
تصویر 41- گل فشان بندر تنگ
کوه گلافشان بندر تنگ :
این کوه گلفشان با ارتفاع تقریبی 100 متر و قطر قاعده کمی بیش از 100 متر در فاصله حدود 35 کیلومتری شهرستان کنارک و 100 کیلومتری چابهار قرار دارد. اطراف این کوه را بیابانی وسیع فرا گرفته که ظاهراً این بیابان نیز همچون خود کوه ماحصل اتفاقاتی درون زمین است. اطراف کوه به فاصله حدود 200 متر از کوه، چالهای به عمق حدود 2 متر ایجادشده که برای رسیدن به کوه باید وارد این چاله شد. در بالاترین نقطه کوه چالهای به قطر کمتر از یک متر و به عمق حدود نیم متر وجود دارد که با گل پوشیده شده است. در فواصل زمانی مقداری گل با صدای خاصی شبیه به ترکیدن یک حباب، از چاله خارج و به اطراف پراکنده میشود. احتمالاً تمام این کوه در طول سالیان دراز براثر فعالیت این چشمه ایجاد شده باشد. در کنار این کوه، دو کوه کم ارتفاع دیگر وجود دارد که به نظر میرسد زمانی آنها نیز گلافشان بودهاند. گلفشان ازجمله پدیدههای جالب توجه در منطقه ساحلی خزر و دریای عمان هستند. هرچند در نقاط دیگر دنیا نیز وجود دارد اما همبستگی این عارضه زمینشناسی با منابع نفت و گاز آن را به پدیدهای جذاب در این دو حوضه تبدیل کرده است. در کل تعداد گلفشانهای زمین بیش از 800 عدد نیست که بیش از نیمی از آنها در اطراف این دو دریا قرارگرفته، بهویژه تعدادی از آن در حوزه خزر در منطقه جمهوری آذربایجان واقعشده است. نحوه تشکیل گلفشانها نیز بیشتر به منشأ و نوع آنها بستگی دارد. اصولاً دو نوع گلفشان در دنیا وجود دارد، یکی گلفشانهای سرد که منشأ تکتونیکی دارند و دیگری گلفشانهای گرم که از عوارض بعدی آتشفشانها محسوب میشوند و بهطورکلی میتوان گفت که نحوه تشکیل گلفشان بیشتر با نوع و منشأ فشاری که به آن وارد میشود تا گل از درون زمین خارج شود، مرتبط است.
تصویر 42- آماده فوران
خاصیت گل درمانی گلفشان
اصولاً گلفشانها کاربرد زیادی دارند که از آن جمله میتوان به استفاده از گل آنها در سفال سازی، کوزهگری، بهرهبرداری از گاز، گردشگری، گل درمانی و…اشاره کرد.که ما در اینجا بیشتر به خاصیت درمانی آن توجه میکنیم بسیاری از مردم ازگلهای گلفشان برای موارد درمانی خصوصاً گل درمانی استفاده میکنند. گل درمانی ازجمله مباحثی است که قدمتی دیرینه دارد و در چند دهه اخیر کمرنگ شده بود، ولی امروزه از جایگاه ویژهای برخوردار است. به دلیل وجود مواد معدنی و آلی در این گلولای استفاده از آن در بهبود بیماریهای پوستی و دردهای مفصلی مؤثر است. استفاده ازگلهای گلفشان برای گل درمانی نیز فقط مختص استان نبوده و در کشورها دیگر ازجمله آذربایجان استفاده میشود. از گلها برای درمان بیماریهای پوستی، درمان درد کمر، دردهای مفاصل و… استفاده میشود. همچنین برای درمان تنگی عضلانی و انقباض عروق مؤثرند. استحمام کردن در گلفشانها به خاطر وجود عناصر شیمیایی خاص در ترکیبات آنها برای پوست سودمند است. ازنظر مردم بلوچ نیز گلهای گلفشان دارای خواص درمانی بوده و جهت درمان پارهای از امراض در درون گلهای گلفشان غلطیده و معتقدند که این عمل دارای خواص درمانی میباشد (برگرفته شده از کتاب مقدمه ای بر ژئومرفولوژی پزشکی با تأکید بر ایران تألیف جناب آقای اسماعیل کاکاوند1394).
در ساعت 11:15 بلافاصله به سمت باغ های موز زرآباد حرکت می کنیم و پس از یکساعت و نیم به باغی که پر از میوه های موز با گل های بنفش است و در ورودی اش هم آب با شدت بالایی در جریان است می رسیم و صحنه یکتا و فرح بخشی را شاهد بودیم. ما هم آنچنان به موزهایی که برایمان چیده شده بود حمله می کنیم که انگار تا حالا موز نخورده بودیم. موزهای این منطقه لاغر تر و کوچک تر در نتیجه خوشمزه تر هستند.
تصویر 43- سطح مقطع درخت موز
تصویر 44- درخت موز، از ابتدا تا انتها
تصویر 45- باغ موز
بعد از ترک باغ با همراهی جناب آقای اسحاقی مسئول محترم میراث فرهنگی زرآباد به سمت ساحل درک می رویم. این ساحل واقعاً بی نظیر است جایی که دریا، رمل و نخل را هر سه با هم در یک نما می شد ببینی، این رمل ها خاصیت درمانی هم دارند و محلی ها برای درمان درد مفاصل و دست و پا، صبح ها بعد از طلوع خورشید در داخل رمل ها می خوابند و درمان می شوند.
تصویر 46- ساحل دَرَک
گروه موسیقی، شامل پیر و جوان با رقص سنتی به نام دوچایی ( با ریتمِ دوبار کف زدن) و آواز و خواندن صوت ها و آواهای جنوبی پذیرایی عالی از ما می کنند که برای همه خاطره زیبایی شد.
تصویر 47- رقص محلی
بعد از رقص با محلی ها هم نشین می شویم که بسیار صفا داشت و زلالی و یکرنگی را می شد در چهره های کودکان شان مشاهده کرد. ناهار را که برایمان تدارک دیده بودند، خورشت مرغ و ماهی محلی صرف می کنیم و مشغول گپ و گفت می شویم. بعد از صرف ناهار مجددا از اساتید موسیقی منطقه با سازهایشان برایمان می نوازند.
تصویر 48
تصویر 49- نوازنده ها
همچنین با شیر چایی ( اسم محلی دوپتی) که بسیار خوشمزه بود آخرین پذیرایی انجام شد و ما را بدرقه کردند. واقعا یک تکه از وجودم اونجا جا مونده و امیدوارم هر چی زودتر بتونم دوباره برم و پیداش کنم، از مهمون نوازی، ادب و احترام، کودکان معصوم و دوست داشتنی، غذاهای خوشمزه و طبیعت بکر و البته کمتر شناخته شده…( زمان مورد نظر یکساعت)
تصویر 50- پدر و فرزند نوه هایش
همچنین برای قایق سواری هم برنامه ترتیب داده شده بود که فرصت دست نیافت و علیرغم میل باطنی مجبور به ترک ساحل دَرَک شدیم. در راه برگشت در کنارک ( بعلت وجود درخت کنار به این اسم نامیده می شود) توقف می کنیم و دسته جمعی به خرید کفش های کوه و اسپرت مارک دار ولی نه درجه یک می رویم که تا تاریک شدن هوا ادامه دارد.
تصویر 51- میدان لنج کنارک
تصویر 52- نخل، کنارک
نکته جالبی که بود اینکه حجره های کفش فروشی، فرش انداخته بودند ، کفش ها را دور تا دور روی طاقچه چیدند و برای ورود باید کفشت رو در می آوردی. خرید ما تا ساعت 7 ادامه پیدا کرد و بلافاصله به سمت چابهار حرکت می کنیم و دوباره هر کس به اختیار خودش است. من هم به شاپینگ سنتر می روم و از مغازه آقای حکیمی که انواع ترشیجات بندری، سس تند و شکلات های زنجبیلی و … می خرم و سپس به پاساژ محمود چینی ( پاساژی که کاملن در دستِ چینی هاست و چه اجناس و چه پرسنل آن همه چینی هستند و فارسی را هم مثل بلبل صحبت می کنند) رفته و بادگیرهایی با قیمت 10 هزار تومن که سبک و کاربردی هستند خریداری می کنم و با اتفاق دوستان به رستوران بلوچ می رویم. منو شامل کرایی، با ادویه ها و سبک طبخ مخصوص است که بسیار خوشمزه است.
در راه برگشت از راننده تاکسی در مورد بنزین های قاچاقی که در سطح شهر زیاد است و به صورت گالن های 4 لیتری به فروش می رود، سوال می کنیم. او می گوید : در سطح شهر یک پمپ بنزین بیشتر نیست و مردم به دلیل کمبود حوصله و نداشتن وقت حاضرند بنزین قاچاقی از دست فروش را گران تر و با قیمت 1500 تومان بخرند ولی به پمپ بنزین نروند…
در هتل هم با هماهنگی یکی از همسفران که جشن تولدی برای همسر خود تدارک دیده اند کیک می خریم و درآخر شب همه در لابی دور هم جمع شده ، کیک و چای سرو می شود و یکی از همسفران هم قطعه مرغ سحر را می خواند و اوقات خوشی به یادگار به جا می ماند.
چیزی که در پایان این روز توجه ام را جلب کرد، کنسل کردن یکی پس از دیگری برنامه های مسئولین بود. قرار بود جلسه ای مهمان رئیس منطقه اقتصادی چابهار باشیم و به نقد و بررسی منطقه و قابلیت جذب گردشگر بپردازیم، که کنسل شد. و به نظر می رسید که هدف مسئولین و میزبانان که با برگزاری این برنامه و دعوت از مدیران و مسئولین فعال در زمینه گردشگری به دنبال بازخورد نظرها و برنامه ریزی بهتر در آینده و جذب گردشگر بودند، این فرصت ها و دیدار ها رو از دست دادند.
روز پنجم : جمعه 26 شهریور
شهر | چابهار |
مسیر ( کیلومتر) | |
جاذبه های بازدید شده | دریاچه صورتی ( لیپار)، کوه های مریخی، ساحل خرچنگ ها |
روز پنجم و آخر فرصت نیمروزه ای داشتیم تا چند نقطه دیگر ازین بندر بزرگ و پهناور زیبا را ببینیم. صبحانه ساعت 8 صبح میل می شود و بلافاصله به سمت دریاچه صورتی حرکت می کنیم، در مسیر تپه های صخره ای همراه با شیب های زیاد و تراس های بینظیری را می بینیم.
تصویر 53 –شیب تند و زیبا
دریاچه صورتی : این دریاچه به دلیل وجود فیتوپلانکتونها (دستهای از آغازیان تولید کننده یا گیاه مانند هستند که قادر به خودپروردگی می باشند. اغلب این موجودات بسیار ریز هستند و با چشم غیر مسلح دیده نمیشوند اما اگر تعداد بسیار زیادی از آنها در آب تجمع داشته باشند ممکن است رنگ آب را سبز، به خاطر داشتن کلروفیل یا به رنگهای دیگر کنند و گاه منجر به بروز پدیده شکوفایی جلبکی یا کشند سرخ ( آب سرخه) شوند. فیتوپلانگتون ها 50 تا 85 درصد اکسیژن دنیا را تولید می کنند و یکی از منابع تغذیه ای برای آبزیان هستند) در 5 ماه از سال، اسفند، فروردین، اردیبهشت، شهریور و مهر به رنگ صورتی در می آید و در این ایام میزبان پرندگان مهاجر می باشد. البته برای دیدن رنگ صورتی باید دقت بیشتری به خرج داد و در مسیر برگشت که در خلاف جهت دریاچه حرکت می کنیم رنگ صورتی کاملاً واضح می بود.
تصویر 54- دریاچه صورتی
در ادامه از روستای رمین که پیشرفت چابهار به سمت شرق را نشان می دهد دیدن می کنیم. و بعد از آن به منطقه ای که زمین های آن تصرفی است و ساکنین آن هندی ها و پاکستانی ها هستند می رسیم که اگر اینها نبودند چهره کپر نشین ها در ورودی و با نگاه اول به منطقه کاملن مشخص بود. در ادامه به سمت کوه های مریخی حرکت می کنیم.
سلسله جبال کوه های مریخی جنس آنها آریا- کالانی است که تا دوراهی پاکستان و خلیج گوادر ادامه دارد، نوک تیز و پیوسته هستند.
تصویر 55- کوه های مریخی
به عنوان آخرین تصویر زیبا و ناب هم به دیدن ساحل خرچنگ ها رفتیم، در هنگام مد، خیلی سریع از سوراخ هایی که به عنوان پناهگاهشون در شن و ماسه های ساحل ساختند، بیرون می آیند و با موج بعدی دوباره پناه به لانه می برند.
تصویر 56- ساحل خرچنگ
به علت پروازی که ساعت 1:30 داریم مجبوریم به هتل برگردیم و آماده رفتن به فرودگاه بشیم. لحظه ای از سفر که حالت خاص و غریبی دارد مخصوصاً اینکه بدونی 2000 کیلومتر از محل زندگی فاصله داری و شاید حالا حالاها نتونی دوباره به منطقه بیایی و با دیدنی های تمام نشدنی اش عشق بازی کنی. ساعت 11 همه در ورودی هتل لاله چابهار جمع می شویم و آخرین عکس یادگاری را می گیریم و برای تحکیم دوستی ها شماره تلفن ها رد و بدل می شود. متنی هم به یاد طبیعت دوستانی که به زندگی باقی رفتند خوانده می شود:
تصویر 57- متن خوانده شده به یاد سفرکردگان طبیعت
سوار اتوبوس می شویم و به فرودگاه چابهار می رسیم، سرپرست برنامه هم بعد از راهی کردن تک تک بچه ها و اطمینان از اینکه همه صندلی مناسب گیرشون اومده خداحافظی می کنند. پروسه رد شدن از X-RAY زمانگیر است که با توجه به اهمیت بندر چابهار، طبیعی است. پرواز هواپیمایی کاسپین هم با تأخیر ساعت حدود 2 می پرد و ساعت 4 به تهران می رسیم تا زمان برای دیدن دربی پاییتخت هم داشته باشیم. در نهایت، با دوستان و همسفرانی که 5 روز در کنار هم بودیم و کلی خاطره ساختیم در فرودگاه مهرآباد خداحافظی می کنیم و به امید تکرار چنین سفرهایی…
از سفر برگشتم ولی سفر از من برنگشت
شاید سفر یک شروع بدون پایانه، از وقتی بهش فکر می کنی شروع میشه
و با ثبت خاطراتش برامون جاویدان میشه
سفر به دیار خورشید، سیستان آرام و مهربان و بلوچستان ساده و صمیمی
که جز مهر و محبت چیز دیگری از دامانش تراوش نمی شود
5 روزِ رویایی را با هم سپری کردیم، الآن دیگه یه عضوی از خانواده ام شدی
امیدوارم بتونم ادای دینِ کوچکی به جا بیارم
هرگز مهرت در آستان قلب ام غروب نخواهد کرد.
“این هم از هامون تا مَکُران”
سید محمدرضا آیت الله زاده- شهریور 95
کانون گردشگران جوان ایران
Irangardan.ir
در انتها چند عکس بسیار زیبا رو هم دلم نیومد که به اشتراک نگذارم…
آیت،دمت گرم
خیلی خوب بود لذت بردم
عکسها را در سایت عکسهایی ایران ما بگذار
چشم افشین جان،
سپاس که خوندی و نظر دادی…
بسیار عالی بود برای نوروز عازم چابهارهستیم . سفرنامه ی زیبا وجامع شما چشم انداز قشنگی در نظرم مصور کرد. عالی بود موفق باشید و خوش سفر
با عرض سلام و سپاس از شما دوست عزیز .سفرنامه ی بسیار زیبایی تنظیم کرده بودید. امیدوارم گزارش سفرهای بعدی که به جلوه درآوردن و بهتر نمایان کردن ایران عزیزمان است را از شما ببینیم.
اگر امکان دارد اینجانب جهت دریافت اطلاعات بیشتر با شما در ارتباط باشم (به دلیل عزامت خود و خانواده به این مناطق ).ایمیل خود را برای شما میفرستم.
سلامت سبز و سعادتمند باشید.
عااالی بود