گزارش سفر به جزیره قشم و هرمز – هفته اول تعطیلات نوروز 1395
حرکت :14.30 از راهآهن تهران –پنجشنبه 1394/12/27
بازگشت: 8 صبح جمعه 95/1/6
تعداد همسفران : 19 نفر
روز اول پنجشنبه 27 اسفند
از صبح در تهران بارش زیبای باران بهاری را میدیدیم که هوای خیلی مطلوب رو به همراه داشت.همه سر ساعت جمع شدیم و بعد از کلی شوخی و خنده سفر خود را آغاز کردیم.
روز دوم جمعه 28 اسفند
ساعت 9.30 صبح به بندرعباس رسیدیم .سوار قایقهای سواری تندرو به مقصد جزیره قشم شدیم و بعد از حدود 45 دقیقه به قشم رسیدیم.
این شهرستان بیش از ۱۱۰ روستای مسکونی دارد که مهمترین آنها درگهان، رمکان ،لافت، سوزا، سلخ و دولاب هستند. قریب بهاتفاق مردم این جزیره مسلمان هستند و بیش از ۹۵ درصد آنها اهل تسنن هستند . گویش مردم قشم ترکیبی از واژههای فارسی، عربی، هندی است..
بعد از انجام یک سری خریدهای لازم با یک خودروی هایلوکس به روستای هفت رنگو که 70 کیلومتر از قشم فاصله دارد رفتیم ،بعد از اسکان گرفتن در اقامتگاه محلی زیبا و خوردن یک نهار محلی به اسم هواری که تقریباً شبیه استامبولی بود ولی بهجای گوشت ماهی داشت،از مکانی خیلی دیدنی و زیبا به نام چاه کوه دیدن کردیم ،تمامی دره در اثر بارانهای خیلی شدید به وجود آمده بود به این دلیل که باران شدید مسیر خود از لابهلای سنگها پیداکرده و باعث به وجود آمدن درهای خیلی شگرف شده است.چند چاه در آنجا بود که آب شیرین داشت و یکی از این چاهها اولین چاهی بود که 400 سال قبل حفرشده بوده ،یعنی این چاهها اول بهصورت گودالی بوده که توسط همان بارانها به وجود آمده و بعد توسط بومیهای همان منطقه حفرشده . که تمام آب آشامیدنی روستاهای اطراف را تأمین میکرده و نکته جالب این بود که هنوز یکی از روستاهای اطراف چاه گوه به دلیل نداشتن آب آشامیدنی از آب این چاهها استفاده میکنند .
تصویر1 -دره چاه کوه
تصویر2 -چاه کوه
بعد از چاه کوه به دره تندیسها که فاصله زیادی با چاه کوه نداشت رفتیم و خوشبختانه بهموقع برای دیدن غروب خورشید رسیدیم که منظرهای بینهایت زیبا داشت که وصف آن ناگفتنی است.این دره مجموعهای از کوههایی است که هرکدام تندیسی از یکشکل را به وجود آورده است مثل تندیس یک شیر،عقاب ،یک کفش،انسان و … بعد از عکاسی و آشنا شدن و گپ زدن یک خانم توریست فرانسوی به اقامتگاه برگشتیم.در ضمن دره تندیسها محل فیلمبرداری فیلم اژدها وارد میشود ساخته مانی حقیقی هم بود که اتفاقاً قرار بود از اول اردیبهشت در سینماهای تهران اکران شود.
تصویر3 -غروب دره تندیس ها
تصویر4- نمای دور دره تندیس ها
تصویر5- تندیس شکل عقاب
شب در حیاط اقامتگاه خیلی به ما خوش گذشت .ساعت 12شب خوابیدیم (من و همسرم به دلیل اینکه در حیاط اقامتگاه خوابیدیم ،نیمههای شب شاهد رفتوآمد چند روباه زیبا بودیم که برای بازیگوشی و پیدا کردن غذا گشتی زدند و رفتند)
روز سوم شنبه 29 اسفند
بعد از خوردن صبحانه ،با قایق آقای بسیار مهربانی به اسم عمو صالح و پسرش علی که نوجوان بسیار سخت کوش و باهوشی بود به سمت جنگلهای حرا رفتیم در طول راه شاهد دیدن منظرههای خیلی زیبا از جنگلهای حرا و پرندگان این منطقه بودیم.
جنگلهای حرا زیستگاه گونههای مختلفی از پرندگان چون فلامینگو، حواصیل، پلیکان، انواع سلیم، کفچه نوک، کاکایی، لکلک، مرغابی، عقاب و دوزیستانی چون لاک پشت سبز، خرچنگ، مار دریایی، قورباغه و انواعی از ماهیها است. نوعی ماهی که به “گل خورک” معروف است علاوه بر داخل آب در سواحل گلی اطراف آب نیز وجود دارد و با بالههای طرفی خود که به مثابه دستانش عمل میکند در ساحل گلی حرکت میکند. این ماهیها غذای مناسبی برای پرندگان هستند. تنها پستانداری که در این منطقه زندگی میکند نوعی موش آبی است که بر روی درختان حرا لانهسازی میکند.
عمو صالح مارو بهجای مناسبی برای شنا و آبتنی برد که کلی شنا کردیم. بعد از اون به یک کلبه زیبا در دل این جنگلها که متعلق به عمو صالح بود رفتیم آنجا یک تور بزرگ ماهیگیری بود که وسیله امرارمعاش عمو صالح بود .از ماهیهای تازه سید همان روز برایمان کباب کرد که خوردیم.
تصویر6- جنگل حرا
تصویر7- کنار جنگل حرا در میان گل و لای
تصویر8- پلیکان و فلامینگوی کنار جنگل حرا
تصویر9- تور ماهیگیری عمو صالح
خسته و البته شاد به اقامتگاه برگشتیم .حمام کردیم و بعد از یک استراحت کوتاه و جمعکردن وسایل لازم ،توسط یک دوست بومی به اسم صالح به ساحل مناسبی برای کمپ زدن رفتیم .آتش درست کردیم ،چادرهایمان را به پا کردیم ، شام خوردیم و با چند نفر دیگر که باکمی فاصله از ما به آنجا آمده بودند دوست شدیم .و جشن کوچکی به دلیل آخرین شب سال در کنار ساحل با موزیک و رقص گرفتیم .فضا خیلی شاد و منظره اطراف بهشدت زیبا و رویایی بود.
روز چهارم یکشنبه اول فروردین
صبح اولین روز سال 1395 قبل از تحویل سال بیدار شدیم و کنار ساحل با نوشتن تبریک سال نو به پیشواز عید نوروز رفتیم کلی عکس گرفتیم ،صبحانه خوردیم.
حدود ساعت 10 صالح به دنبالمان آمد و ما را اول به یک آب انبار خیلی قدیمی برد که آنجا دست و پاهایمان را شستیم از آبخنک و شیرین آبانبار خوردیم و به سمت محل لنج سازی رفتیم .در آنجا از یک لنج که در حال ساخت بود دیدن کردیم.هزینه ساخت یک لنج که تمامی از چوب است با اندازهای که در عکس مشاهده میکنید حدوداً به یک میلیارد و هفتصد میلیون تومان میرسد.
تصویر10- کارگاه لنج سازی
تصویر11- نمایی از داخل لنج
قرار بود بعد از بازید از لنج سازی برای اسکی روی آب به دریا برویم اما به دلیل مساعد نبودن شرایط آب و هوایی این برنامه کنسل شد.
به جای اسکی روی آب به دیدن غار نمکی رفتیم .این غار چند دهانه بزرگ دارد که به دلیل بارش و احتمال ریزش سنگ نتوانستیم وارد دهانه اصلی بشویم .به این دلیل که ابتدای این مسیر را باید حتما سینه خیز و با تجهیزات لازم میرفتیم . بعد از دیدن از غار نمکی به یک ساحل نزدیکی این غار رفتیم که بینهایت زیبا بود و غروب خورشید آنجا بودیم.
تصویر12- یکی از ورودی های غارنمکی
به اقامتگاه برگشتیم و بعد از استراحتی کوتاه به شهر درگهان رفتیم که حدود یک ساعت طول کشید .درگهان چند بازار و پاساژ بزرگ تجاری دارد که جای مناسبی برای یک خرید است.ما خرید کردیم و در راه برگشت برای شام گوشت کبابی بز خوردیم که خیلی لذیذ بود و مزهای بهیادماندنی و تکرار نشدنی را برای ما رقم زد.
در همان زمان گروه دوم دوستان ماه که هرکدام به دلیلی نتوانسته بودند از روز اول سفر با ما باشن با سفری هوایی به ما پیوستند و ما که به اقامتگاه رسیدیم با دوستان روبهرو شدیم که خوب موجب شد که خیلی خوشحال بشویم.بعد از کلی معاشرت و شوخی و خنده خوابیدیم.
روز پنجم دوم فروردین
صبح با دوستان اضافه شده به جمع به جزیره هنگام رفتیم و در یک ساحل صخرهای خیلی زیبا کلی شنا کردیم .بعد از شنا در یک غذاخوری محلی نهار خوردیم که شامل انواع سمبوسههای دریایی مثل سمبوسه خرچنگ و میگو و قلیه ماهی و غذاهای دریایی محلی دیگر میشد.در ضمن نقش حنا یکی از هنرهای دختران جزیره هنگام است که البته من و چندی از دوستان امتحان کرده و کلی ذوق کردیم.
تصویر13- از اهالی و فروشنده جزیره هنگام با بُرقع (برقه) و لباس های رنگین
تصویر14- نقش حنا کاری بصورت قیفی
بعد از عبور کردن از ساحلی که جزیره کوچک ناز هم معلوم بود به دره ستارگان رفتیم .
اهالی محل به این دره لقب استارافتیده دادهاند چرا که معتقدند این دره ها و اشکال زیبا در اثر سقوط ستاره یا همان شهاب سنگ ایجاد شده اند. این دره در واقع درنتیجه فرسایش آبهای سطحی و رگبارهای فصلی ایجادشده است و اشکال عجیبی از مخروطهای نوکتیز، ستونکهای فرسایشی، ستونها، تیغهها تشکیل دادهاند.هنگام پیادهروی در این مکان جالب به انگار که قدم به سرزمینی دیگر گذاشتهای چراکه همه جای آن عجیب و بس غریب بود.به اعتقاد بومیهای قشم جنها شبهنگام به این مکان رفتوآمد میکنند و بازهم به قولی به همین دلیل است که بازدید برای توریستها غیرممکن است ولی دلیل اصلی این موضوع صداهایی است که در اثر وزش باد در میان دره ها ایجاد می شود.
تصویر15- پدیده فرسایش خاک
تصویر16- عکس دسته جمعی، دره ستاره ها
بعد از دیدن دره ستارگان به سمت بندر لافت حرکت کردیم. چهره طبیعی روستای لافت در میان درختان سبز گرمسیری و نخلستانهای بلند ، همراه با زیبایی خیرهکننده دریا و جنگل شناور حرا برای هر تازهواردی جذاب و قابلتوجه است . سبک معماری خانههای روستا نیز بسیار جالب و دیدنی است بارزترین خصیصه معماری این روستا ، بادگیرهای فراوان آن در اندازههای مختلف است . بناهای روستا خیلی نزدیک به هم ساختهشده و کوچههای آن نیز بسیار تنگ و باریک هستند . بادگیرهای کوچک و بزرگ خانههای روستایی که در میان باغها و نخلستانها قرارگرفتهاند ، شکوه و زیبایی خاصی به این روستای ساحلی بخشیدهاند.در بندر لافت از قلعه پرتقالیها دیدن کردیم . قلعه قدیمی و مخروبهای در انتهای شمال شرقی جزیره قشم که به قلعه پرتغالیها معروف است.این قلعه در سال ۱۶۲۱ میلادی به دستور پادشاه اسپانیا در مسیر بندر قشم ساخته شد و در سال ۱۶۲۲ به دست سپاهیان ایران فتح شد و امروز نیز آثار دیوار خارجی آن باقی است.قلعه مذکور دو حصار و برجهایی در چهارگوش دارد.
تصویر16- نمایی از غروب بندر لافت
تصویر17- مسجدی قدیمی در لافت
بعد از گشت کوتاهی در بندر قدیمی و زیبای لافت به اقامتگاه برگشتیم.
آن شب به دلیل افتتاح اقامتگاه جدید در کنار اقامتگاه ما بومیهای روستای هفت رنگو در حیاط اقامتگاه جشن کوچک و زیبایی داشتند.که این جشن را با خواندن آوازهای محلی و گویش محلی شروع کردند .در همانجا خانمهای روستا نمایشگاه کوچکی برای فروش محصولات زیبا و دستساز خودشان برپا کرده بودند که شامل زیورآلات با تزیینات دستساز و لباسهای محلی و خیلی زیبا با گلدوزیهای دستدوز بود.در آخر هم از همه میهمانان خود با ساندویچهای محلی پذیرایی کردند.
تصویر18- گوشه ای از مراسم اجرا شده توسط ساکنین روستای هفت رنگو
تصویر19- موسیقی به همراه با حرکات هماهنگ محلی
روز ششم سوم فروردین
صبح زود به این دلیل که کشتیهای مسافربری که از جزیره قشم به جزیره هرمز میرفتند،ساعت 7 صبح حرکت میکردند و ما هم تقریباً مسیری طولانی تا رسیدن به اسکله داشتیم ،ساعت 4.30 صبح بیدار شدیم و با بارش باران روبهرو شدیم ،بااینکه احتمال میدادیم حرکت کشتی به دلیل باران کنسل میشود اما مجبور بودیم ریسک کنیم و به اسکله برویم.
حرکت کشتی کنسل شد و ما همانجا در اسکله صبحانه خوردیم .استراحت کردیم. باران بسیار زیبایی می بارید که واقعاً در آن هوا ،فضای خیلی رویایی رو به وجود آورده بود.خلاصه تا مساعد شدن آب و هوا و حرکت بعدی کشتی وقت رو گذراندیم، بازی کردیم، نهار خوردیم و سرانجام ساعت 14 به سمت جزیره هرمز حرکت کردیم.
درراه روی عرشه لنج بودیم و با دیدن منظرههای خیلی زیبا به جزیره رنگین و حیرتآور هرمز رسیدیم.
تصویر20- جزیره هرمز از نمای دور
با هماهنگی هایی که از قبل با یکی از محلی های هرمز به نام بنیامین معروف به بنی بلک انجام شده بود خانه ای را اجاره کردیم و بعد از کمی استراحت برای دیدن قلعه پرتغالی ها حرکت کردیم.
قلعه پرتغالیهای هرمز که در ضلع شمالی این جزیره و در ساحل دریا قرار دارد، مهمترین قلعه باقیمانده از روزگار تسلط پرتغالیها بر سواحل و جزایر خلیجفارس است قلعه به شکل چند ضلعی نامنظم است. ساختمان آن بسیار محکم است تأسیسات قلعه شامل انبارهای تسلیحات، آبانبار و اتاقهایی با سقف هلالی است. در زمان شاهعباس که به استعمار پرتغالیها در ایران خاتمه داده شد، این قلعه به دست امام قلی خان از سرداران شاهعباس فتح گردید قلعههای پرتغالیها تقریباً در بیشتر مناطق حاشیه خلیجفارس وجود دارد، در بندر قشم، کنگ، عمان، رأس الخیمه، جزیره هرمز و جاهای دیگر.قلعه پرتغالیهای هرمز شامل انبارهای اسلحه، آبانبار بزرگ، اتاقهای سربازخانه، زندان، کلیسا، مقر فرماندهی و تالار است
قلعههای پرتغالیها یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان است.
تصویر 21- قلعه پرتقالی ها از نمای بالا رو به خلیج فارس
بعد از دیدن قلعه در کنار ساحل نان محلی خوردیم کمی از صنایعدستی مردم منطقه که کنار قلعه بود دیدن کردیم.
به اقامتگاه برگشتیم ،شام فلافل و سمبوسه خوردیم و جشن کوچکی به مناسبت تولد یکی از دوستان عزیزمان برگزار کردیم و خوابیدیم.
روز هفتم چهارم فروردین
صبح را با گردش در کوههای نمکی معروف به دره سکوت آغاز کردیم.این دره شامل سه نوع متفاوت از سنگ نمک بود مثل سنگ نمک هایی که شبیه گوشت گاو بود یعنی همرنگ و همشکل گوشت یا اینکه تعدادی شبیه شیشه بودند.
تصویر22- دره سکوت
تصویر23- دره سکوت
تصویر24- سنگ نمک های شکل گوشت گاو
بزرگترین فرش شنی دنیا (طراحی شده توسط احسان رسول اف که با استفاده از 70 نوع شن رنگی در مساحتی نزدیک 400/39 متر مربع توسط 25 هنرمند ساخته شده) ، دره رنگینکمان، کوههای سفیدرنگ معروف به کوههای برفی دیدنیهای دیگری بودند، از این میان کوههای برفی که کاملاً سفید رنگ بودند خیلی جالب و کمنظیر بود بعضی از دوستان تا بالای این کوههای کم ارتفاع رفتند و شاهد دیدن کلی جزیره هرمز از آن بالا بودند که بسیار حیرتزده شان کرده بود.
تصویر 25- مسیر دره سکوت به کوه سفید
تصویر26- جزیره هرمز از منظره بالای کوه سفید
تصویر27- کوه سفید
بعدازآن به ساحل چند درخت رفتیم بعد از کلی شنا کردن نهار را که از قبل به بنیامین سفارش داده بودیم در همان ساحل زیر سایه درخت زیبایی میل کردیم که شامل قلیه ماهی و میگو بود.
به اقامتگاه که برگشتیم بهسرعت حمام کردیم و وسایل کمپ شب را آماده کردیم و به ساحلی نزدیک فرش رنگی رفتیم .چادرها را در میان باد شدید بنا کردیم آتش درست کردیم ،شام سیبزمینی کبابی و سوسیس کبابی کنار ساحل خوردیم.طوفان عجیبی در جریان بود که بههیچوجه مانع خوش گذراندن و تفریح ما نشد .بعد از شام تا پاسی از شب مشغول گپ زدن و بازی پانتومیم بودیم.
نیمهشب از خواب بیدار شدم و به بیرون از چادر آمدم و کمی آن اطراف قدم زدم و با منظرهای بسیار شگرف و حیرتآور و البته بینهایت زیبا روبه شدم ،قرص ماه کامل بود و همین باعث شده بود تمام شنهای ساحل به رنگ نقرهای درآمده باشند و زمینی یکدست پوشیده شده با نقره را به وجود آورده بود که در زیر نور ماه به زیبایی هر چه تمامتر میدرخشید. با هر قدم بیشتر حیرتزده میشدم و در همان لحظه بود که پروردگار خود را برای اینهمه زیبایی شگرف شکر کردم.
روز هشتم پنجم فروردین
صبح روز بعد کنار ساحل صبحانه خوردیم و همانجا جلسه آخر گروه را تشکیل دادیم و بعد از چندی گفتگو و تبادلنظر دوستان،وسایل خود را جمع کرده و به اسکله برگشتیم .در اینجا به دو گروه تقسیم شدیم دوستانی که سفر هوایی داشتند به قشم برگشتند و بقیه گروه به بندرعباس برای برگشت با قطار به تهران.
مردم این جزیرهها بسیار گرم و مهربان بودند با قلبی پر از صفا و شفافی خاصی که به نظر شخصی من در دیگر جاهای کشور عزیزمان به این اندازه دیده نمیشود .فرهنگ خیلی قوی و با اصالت این دیار یکی دیگر از نکات مهمی بود که ما از آن بهرهمند شدیم و بالاخره مناظر خیلی زیبا ،حیرتآور،شگفتانگیز که ندیدن آنها برابر است با از دست دادن یکی از گرانبهاترین عناصر طبیعت و تاریخ کشور عزیزمان ، ایران………
کانون گردشگران جوان ایران
یادداشت و تنظیم: سمانه عمادی
عکس: مسعود سربندی
همسفران: محمد رضا آیت الله زاده، علی رفیع، شیدا میرزایی، عادله پور پاکدل، آزاده پور پاکدل، مریم امینیان، حسین، هومن اخوان، روژآوا کمالی، اشکان لایق نیا، سارا عمادی، رسول فاتحی، سایه عمادی، مجید توکلی، علی اصغر دادرس، شبنم تیموری، سروناز پارسا، مسعود سربندی، سمانه عمادی
در آخر همه شما رو دعوت می کنم به یه سفر نامه تصویری از قشم و هرمز:
ممنون از سمانه و مسعود عزیز
بسیار جالب بود.واقعا من خودم را آنجا احساس کردم.
ممنونم
گزارش زیبایی بود. عکس هم هم قشنگ بودن.
سپاس
عالی بود… کاش یکم از هزینه ها هم می نوشتین