نمکینِ صورت زخمی: حوض سلطان
دریاچه یا پهنه نمکی حوض سلطان از بزرگراه خلیج فارس قابل رویت است. وقتی از تهران به سمت قم حرکت میکنیم، بعد از طی مسافت ۷۰ کیلومتر پهنه نمکی حوض سلطان سمت چپ جاده دیده میشود. طبق تعریف علمی تالابها و دریاچهها، وقتی عمق پهنه آبی کمتر از ۶ متر باشد، برای آن از واژه تالاب استفاده میکنیم. به همین دلیل پهنه آبی حوض سلطان را “تالاب” مینامیم. .
حوضه آبریز این تالاب خیلی وسیع نیست و مهم آن که شهر، شهرک یا ناحیه صنعتی در مجاورت آن قرار ندارد.
تصویر ماهواره ای ار ازتفاعات حاشیه تالاب حوض سلطان و راههای اطراف آن
یکی از معضلات اصلی تالابهایی که در نزدیکی منابع آلوده کننده -شهر، شهرک یا ناحیه صنعتی – قراردارند، انتقال و تجمع آلایندههاست. مواد سمی پایدار و تجزیهناپذیر مثل فلزات سنگین موجود در پساب واحدهای صنعتی عموما تا انتهای مسیر رودخانهها در آب باقی میمانند و در نهایت در بلورهای نمکی زیبا ته نشین میشوند. تالابهای نمکی که زهکش شهرهای بزرگ هستند مثل دریاچه نمک قم یا تالاب مهارلو در شیراز عموما آلوده و سمی هستند.
پاکیزه بودن نسبی نمک تالاب منجر به برداشت نمک از آن به منظور مصارف خوراکی شده است.از سال های پایانی دهه ۸۰ شمسی برای برداشت بیشتر نمک، داخل تالاب راهها و تاسیساتی برای استخراج احداث شد که در تصاویر ماهوارهای نتیجه آن را میبینیم.
مقایسه تصاویر ماهواره ای سالهای 2003 و 2009(اثر احداث جادههای دسترسی معادن نمک)
برداشت بیرویه نمک از دریاچه، بدون در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی، میتواند عامل بزرگی جهت تخریب آن باشد. همچنین، با احداث راهها و تاسیسات به بهانه توسعه صنعت و اشتغالزایی و بهرهبرداری از منابع، راه دسترسی برای گروه جدیدی از “طبیعتگردان غیرمسوول” به مناطق بکر میانی دریاچه باز شده است: علاقهمندان آفرود. کسانی که با داعیه طبیعت گردی و لذت بردن از طبیعت،رحم به جسم نیمه جان طبیعت زخمی ایران نمیکنند و شاید از نتیجه مخرب لذت بردن خود آگاهی ندارند.
آفرود چیست؟
خودروهای مخصوص آفرود اصطلاحا شاسی بلند و دودیفرانسیل هستند و با کمک فنر و تایرهای خاص و دستکاری موتور، توانایی عبور از موانع طبیعی و همچنین حرکت در خارج از جاده های آسفالت و استاندارد را دارا هستند. خودروهای SUV ابتدا برای استفاده در جنگلبانی و تحقیقات در مراتع و بیابانها و دسترسی به مناطق صعبالعبور که فاقد جاده مناسب برای تحقیقات بودند، وارد کشور شد. شکار کردن انگیزه بعدی گسترش استفاده ازین خودروهای قدرتمند و دارای مانور بالا بود. قبل از آنکه تخریب اکوسیستمها و زیستگاهها به فاجعه کنونی منجر شود، شکار کردن در مناطق بکر و دوردست از تفریحات علاقه مندان هیجان بود (هنوز هم نه به شدت و حدت قبل، ولی همچنان این ماجرا در جریان است). متاسفانه اکنون بهحدی میزان تخریب طبیعت بالا رفته است که کمتر حیوان قابل شکار کردنی در زیستگاههای طبیعی خارج از مناطق حفاظت شده باقی مانده است.
نقش دولت در گسترش آفرود چیست؟
اما مقصر اصلی صاحبان خودروهای دودیفرانسیل نیستند. بهادر آراسته از آفرودبازان قدیمی کشور که در مناطق شمالی و البرز مرکزی فعال است, نهادهای دولتی را برای گسترش بیضابطه آفرود مقصر میداند و معتقد است: عامل اصلی گسترش بیضابطه این تفریح در شمال کشور، اداره جنگلداری و منابع طبیعی است. این نهاد با اجرای طرحهای جنگلکاری و برداشت چوب در اکثر نقاط جنگلی شمال که سالهاست در حال اجراست با ایجاد دسترسی و اقدام به جادهسازی با ماشینهای سنگین در شیبهای تند، راههایی را ایجاد میکند که فقط ماشینهای دودیفرانسل قوی مثل لندرور و لندکروز قادربه بالارفتن ازاین مسیرهاهستند.
وی ادامه میدهد: این مسیرهای باریک و پرشیب و بکر برای یک راننده آفرود بسیار جذابند. متاسفانه مدیریت دولتی روی مسئلهی مدیریت راههای جنگلی خیلی ضعیف عمل کرده است، همچنین اداره محیط زیست هم مسیرهایی را ایجاد کرده که توسط آن به مناطق تحت حفاظت و حاشیههای مرتفع و دوردست آن سرکشی کند و این مسیرها هم اکثرا مدیریت شده نبوده و عموما قابل تردد هستند. شکارچیها و ماشینهای دو دیفرانسیل از این مسیرها برای آفرود استفاده می کنند.
آراسته تصریح میکند: مدیریت جادههای تحت اختیار منابع طبیعی و مرتعداری و محیط زیست، نه تنها باعث افزایش آفرود بلکه تا حد زیادی باعث شکار میشود.
تهدیدها و مخاطرات ناشی از آفرود برای طبیعت
1- تخریب پوشش گیاهی: با عبور از روی بوتهها و درختچهها، شاسی بلندها گیاهانی را از بین میبرند که شاید مدتها طول کشیده تا پاگیر شوند. مخصوصا در نواحی بیابانی مستقر شدن و ریشه دواندن و بالغ شدن یک بوته خار، میتواند حاصل تلاش سالهای زیاد آب و خاک و آفتاب و بقیه اعضای اکوسیستم باشد. بوته خار هم میتواند حلقه یک زنجیره طبیعی باشد که با از بین رفتنش یک آشیانه، یک نگهدارنده رطوبت و یک محافظ خاک هم از بین برود.
2- فرسایش و سفت شدن خاک: با عبور خودروهای سنگین، بستر طبیعی خاک فشرده می شود و منافذ طبیعی آن که برای حفظ آب کاربرد دارند، بسته میشوند. در بارندگیهای بعدی آب باران نفوذ نمی کند و جریان پیدا میکند که میتواند در مقیاسهای وسیع باعث بروز سیل شود. در خاکهای سفت و فشرده گیاهان به سختی می توانند ریشهدوانی کنند. همچنین در اثر نیروی شدیدی که چرخها به خاک وارد میکنند، ساختمان خاک تخریب شده و خاک به صورت دانه های پراکنده پخش می شود که آغاز فرسایش و شستشوی زمینهای بکر است.
3- ناامن کردن طبیعت برای گونههای جانوری: جانوران وحشی با محیطهای انسانی بیگانه هستند و با دیدن نشانههای ناآشنا احساس عدم امنیت میکنند و حتی زیستگاه ناامن خود را ترک میکنند. برخی گونههای بسیار حساس حتی بعد از مدتها زندگی در کنار انسانها هم نمیتوانند به روند زندگی طبیعی خود ادامه بدهند. برای مثال یوزپلنگها به ندرت در اسارت جفت گیری و تولید مثل میکنند. حتی روشن کردن آتش و یا نور چراغ میتواند باعث شود تا حیوانات احساس ناامنی کنند، چه برسد به صدای غرش موتورها و لرزش زمین زیر سنگینی خودروهای آفرود بازان.
4- تکهتکهکردن زیستگاهها: جادههای ناشی از عبور ماشینهای شاسی بلند در زیستگاهها، باعث تکه تکه شدن زیستگاهها و قطع شدن کریدورهای طبیعی عبور و مرور حیوانات میشود. برای نمونه دسترسی جانوران را به یک آبشخور قطع می کنند و یا جلوی کوچ روزانه حیوانات را میگیرند.
5- امکان ایجاد ریزگردها: آفرود در بیایانها می تواند با تخریب بافت خاکریزدانه و نمکی، ریزگردها را در هوا پراکنده کند. باد این ریزگردها را منتقل می کند و می تواند باعث آلودگی هوا در شهرها و روستاهای اطراف بیایانها و نمکزارها شود. بعضا این نمکها در نواحی نزدیک مناطق صنعتی –همانطور که قبلا اشاره شد- حاوی مواد سمی و فلزات سنگین هستند که باعث بروز بیماریهای تنفسی خواهند شد.
6- تخریب چشم انداز طبیعی: مهمترین عامل مضر آفرود در مناطق بکر، تخریب چشم اندازهای زیبای طبیعی است. جای چرخ ماشینها تا مدتها در طبیعت باقی می ماند و زیبایی و طبیعی بودن مناظر را از بین می برند. میزان تخریب ایجاد شده معمولا بهحدی است که بهسادگی قابل جبران نیست. در مورد بقیه آثار مخرب آفرود شاید بتوان با قرق کردن و محدود کردن دسترسی، امنیت را به زیستگاهها برگرداند و اجازه ترمیم پوشش گیاهی را داد، یا با اقدامات اصلاحی جلوی فرسایش خاک را گرفت؛ اما برگرداندن جشم انداز طبیعی به حالت اولیه تقریبا غیرممکن و یا بسیار هزینهبر است.
نمونه این تخریب چشم انداز را می توان در حوض سلطان دید.
آخرین عکسهای ماهوارهای تالاب حوض سلطان بخوبی جای خراشهای چرخهای این “عاشقان طبیعت و هیجان”و “بهره برداران نمک و کارآفرینان”را بر پهنه نمکی تالاب نشان میدهد.
انگار به صورت سلطان خنج کشیده اند…
حوض سلطان هنوز منطقه حفاظت شده تحت مدیریت سازمان محیط زیست محسوب نمیشود و صرفا منطقه “شکار ممنوع” است. مدیریت و حفاظت از آن تنها به عهده گردشگران و بهره برداران منابع نمکی آن است. این ما هستیم که با انجام” سفر مسوولانه” و “ترویج” آن می توانیم تاثیرگذار باشیم و از آسیب دیدن بیشتر آن جلوگیری کنیم. اکوسیستمهای مناطق بیابانی شاید در دیدگاه اول، به دلیل فقر پوشش گیاهی و یا عدم مشاهده حیوانات، غنی به نظر نرسند؛ ولی بهواسطه شکنندگی و آسیب پذیری، نیازمند توجه و مراقبت بیشتر ما هستند. یک بوته “گَوَن” می تواند حاصل تلاش ۱۵ ساله آب و خاک و خورشید در بیابان باشد و با ازبین رفتن آن، شاید نتوان بهسادگی جایگزینی برای آن یافت همانگونه که یک شش ضلعی نمکی زیبا میتواند حاصل صدسال رسوب گذاری آهسته در تالاب باشد
سفر مسوولانه به حوض سلطان چگونه خواهد بود؟
بهتر است از مسیر جاده دسترسی خارج نشویم و طبیعت موجود را بیش از آنچه که بهم خورده، تخریب نکنیم. حتی “یک قدم نگذاشتن” هم میتواند موثر باشد. با توجه به توریستی بودن منطقه و نزدیکی به تهران و دسترسی مناسب، زیبایی و چشم انداز ارزشمند منطقه واقعا در معرض نابودی است. حتی یک “جای پا” کمتر می تواند موثر باشد اگر “با قدم نگذاشتن” فرهنگ “احترام” به بکر بودن مناطق ترویج شود. در سفر به حوض سلطان مراقب شش ضلعی ها باشیم!
گردآوریوتدوین:سمیه صمیمی
ویرایشگر:بهرنگ ص.علوی
کمیته آموزش کانون گردشگران جوان
آفرین، بسیار عالی و مفید بود
رقص است زبان ذره زیرا
جز رقص دگر بیان ندارد
هر سو نگران تست دلها
وان سو که تویی گمان ندارد
این عالم را کرانهای هست
عشق من و تو کران ندارد
مانند خیال تو ندیدم
بوسه دهد و دهان ندارد
ماننده غمزهات ندیدم
تیر اندازد کمان ندارد
دادی کمری که بر میان بند
طفل دل من میان ندارد
گفتی که به سوی ما روان شو
بی لطف تو جان روان ندارد
تشکر عالی و کامل بود سید محمدرضای عزیز و علی رفیع گرامی ممنونم که هستین و…