سفر 8 روزه خراسان رضوی و خراسان جنوبی
به همت گروه “کانون گردشگران جوان ایران” وبا برنامه ریزی خوب گروه توفیق یافتم که همراه آنان سفری به خطه خراسان رضوی و جنوبی داشته باشم که تقریباً شروع و ختم آن سبزوار بود.
مدت سفر: 8 روز از 7 صبح روز 87/3/10 تا 12 شب 87/3/17
تعداد نفرات: 20 نفر ( 6خانم و 14 آقا)
وسیله نقلیه: اتوبوس بنز به رانندگی آقای داود عنابستانی
لیدر: آقای افشین ایران پور
تهیه عکس: تقریباً همه گروه به مسئولیت و سرپرستی آقای مسعود جعفری
تهیه گزارش: آقای علی نجفیان
روز اول: جمعه 87/3/10
ساعت 7 صبح: گردهمایی از قبل تعیین شده در فلکه دوم صادقیه جنب پارک نوشین
ساعت 7:15: حرکت به سمت سبزوار که تقریباً شروع اصلی سفر از آنجا محسوب میشد.
ساعت 9:30 : صرف صبحانه در سرخه
ساعت 14: نهار در پارک ورودی دامغان از غذای همراه
ساعت 15: بازدید اجمالی از گنبد چهل دختر که برجی است در خیابان فلاحی دامغان
این برج از بناهای دورۀ سلجوقی است که در سال 446 هجری قمری به دستور ابوشجاع از آجر ساخته شده است. دو کتیبه به خط کوفی یکی در نزدیکی برج و دیگری بر بالای در چوبی آن قرار دارد.
سپس به قصد دیدار تاریخانه رفتیم که متاسفانه بسته بود. این مسجد در جنوب شرقی دامغان واقع شده و یکی از بهترین نمونه های مساجد نخستین در ایران و قدیمیترین بناهای پس از اسلام است. در وجه تسمیه این بنا گفته اند: تاری به معنی خدا است و تاریخانه یعنی خدای خانه. عدهای بر این باورند که این مسجد قبلاً آتشکده بوده و پس از تسلط اعراب، آن را ناریخانه (خانۀ آتش) خوانده اند که بعدها به تاریخانه معروف شده است.
ساعت 17:30: شاهرود
ساعت 20:30: سبزوار یک ساعت صرف خرید شد
ساعت 22: روستای عنابستان
ساعت 23: شام املت
شب اول:
علت اصلی شبمانی در این روستا که در 25 کیلومتری سبزوار بطرف قوچان واقع است، رسانیدن مادر آقا داود به محل سکونتش بود، ایشان از تهران ما را همراهی میکرد. باتفاق همسرش و آقا داود صمیمانه و بیریا خانهاشان را در اختیار ما گذاشتند و برای خواب دو گروه شدیم، عدهای منجمله من به پشت بام رفتیم و بقیه در اتاقها و هال خوابیدیم.
مدتها بود که در چنین فضای دلچسب و مطبوعی در کیسه خواب نخوابیده بودم. آسمان پر ستاره، نسیم مطبوع و نسبتاً خنک، یاران موافق، صدای روستا که شامل: صدای سگ، خر، خروس، بخصوص صدای جیر جیرکها در شب بینظیر بودند.
دو روستای همسایه عنابستان و عبیرستان در سالهای دور به خاطر عناب و عبیرشان به این نامها نامیده شدهاند. هر چند که الان در این دو روستا هیچ نشانی از عناب و عبیر نیست. نکته جالب دیگر در مورد روستای عنابستان اینکه 90 % نام خانوادگی افراد، عنابستانی و عبیرستانی است و اگر بخواهید در این دو روستا سراغ کسی را بگیرید حتماً باید نام پدر و پدربزرگش را هم بدانید.
قبل از شروع روز دوم بهتر است نگاهی به مسیر سفر از روی نقشه بیاندازیم.
تهران- سمنان- دامغان- شاهرود- سبزوار- بردسکن- کاشمر- تربت حیدریه- بیدخت- گناباد- فردوس- قائن- خواف- تایباد- تربت جام- صالح آباد- سرخس- نیشابور- سبزوار – شاهرود- دامغان- سمنان- تهران.
از کارهای دیگر روز اول تعیین مسئول خرید و انبار و تقسیم نفرات به سه گروه جهت آشپزی و شستن ظروف و غیره بود.
روز دوم: شنبه 87/3/11
ساعت 8 صبح: خوردن صبحانه
ساعت 9: بازدید از منار خسرو گرد در سبزوار که یک میل راهنما برای کاروانیان بوده است. این مناره از آثار قرن ششم هجری است و حدود 38 متر بلندی دارد. در بدنۀ آجری آن دو رشته کتیبه کوفی و تزئینات لوزی به چشم میخورد، تاریخ کتیبۀ این مناره سال 505 هجری قمری است و در 10 کیلومتری غرب سبزوار واقع شده است، درب ورودی آنرا با گچ و آجر مسدود کرده بودند که توسط بچه چوپانها تخریب شده و بالا رفتن از آن برایشان یک نوع تفریح محسوب میشود. این بنا در شمار آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است.
سبزوار و روستاهای تابعه آن، آثار تاریخی بسیاری از مسجد گرفته تا آرامگاه، بقعه، مزار، امامزاده و تپه های باستانی دارد که برای علاقهمندان به باستانشناسی و معماری یک روز وقت بسیار کم است.
ساعت 13 : بردسکن که برای رفتن اتوبوس به شهر نیاز به گرفتن مجوز از راهنمایی و رانندگی بود که به علت وقت کم منصرف شده راهی علی آباد کشمر حدود 15 کیلومتری آن و در مسیر کاشمر شدیم.
ساعت 13:30: بازدید از برج علیآباد کشمر
این برج مقبرهای است آجری موسوم به علی آباد کشمر. گویا برفراز بقایا و آوارهای قلع های کهن بنام کوشک بنیان شده و از دیدگاه معماری شبیه برج رادکان در چناران است. نمای خارجی بنا در پایین هشت ضلعی و بالاترین قسمت آن دارای گنبد مخروطی به صورت دوپوسته است که 48 نیم ستون یا ترک به انضمام تزئینات هندسی از آجر و کاشی فیروزهای زینت بخش آن شده است. فضای داخلی برج مقبرۀ هشت گوشه و دارای غرفه هایی دو اشکوبه است. بنا فاقد کتیبه بوده و بیشتر نشاندهندۀ شیوه های معماری سده هفتم هجری است. ارتفاع گنبد بنا 18 متر، محیط داخلی آن 22 متر و محیط خارجی آن 42 متر است.
ساعت 15: در پارک جنگلی خلیل آباد کاشمر نهار را که ماکارونی و سویا بود کنار حوضی فواره دار خوردیم. بیشتر درختان پارک، کاج بود.
ساعت 16:30 : کاشمر- آرامگاه مدرس
سید حسن مدرس از سادات طباطبایی قمشه ای اصفهان است، از رجال روحانی و سیاسی دوره مشروطیت و پهلوی اول بود. وی در سال 1287 در یکی از روستاهای اردستان به دنیا آمد.
در تهران به دوره دوم مجلس شورای ملی راه یافت. در مبارزه با رضا خان در سال 1307 به خواف و سپس به کاشمر تبعید گردید. در سال 1316 در این شهر به شهادت رسید. اخیراً آرامگاه باشکوهی با فضای سبزی زیبا و صحنها و رواقهای بزرگ برایش ساخته اند.
ساعت 18: امامزاده سید حمزه
در قسمت شمال کاشمر در باغی بنام باغ مزار زیارتگاه سید حمزه فرزند حضرت موسی بن جعفر (ع) قرار دارد. ساختمان این مرقد دارای گنبدی مرتفع با کاشیکاری سبز و رنگ و الوان آیینه کاری شده است.
سند اصلی موقوفات امامزاده تاریخ 930 هجری درگذشت شاه اسماعیل صفوی را دارد. باغ مزار کاشمر دارای سروها زیبا و باستانی است که گفته میشود 800 سال عمر دارند جالب آنکه حفرۀ خالی یکی از آنها را با آجر و سیمان پوشانده بودند و تابلویی در کنار آن نصب کرده بودند که از بستن دخیل به درخت خودداری فرمایید ولی با این وجود بازهم عوام در کنار امامزاده دخیلهایی پارچهای، نخی و پلاستیکی بسته بودند.
ساعت 19:30: شهرستان تربت حیدریه
ساعت 20:30: بازدید و گشت و گذاری در شهر و بازدید از نمایشگاه موقت صنایع دستی
شب دوم:
ساعت 22 :اقامت در هتل کوثر
ساعت 23 : شام کباب کوبیده در جوار هتل
روز سوم یکشنبه 87/3/12
ساعت 8:30 آرامگاه قطب الدین حیدر
این مزار که مجموعهای تاریخی را شامل میشود عبارت است از آرامگاه قطب الدین حیدر عارف قرن ششم هجری (513-618 ه.ق) و سر سلسله فرقۀ حیدریه است.
ایوانی از یک مسجد بزرگ در مجاورت آن قرار گرفته است.
بنای موجود در چندین دورۀ تاریخی تعمیر و تغییر یافته است. شالودۀ آرامگاه احتمالاً در دوره تیموری با گنبدی دو پوسته گذاشته شده و در دورۀ صفویه و به همت خواجه سلطان محمود تربتی تغییراتی در معماری آن صورت گرفته است.
ساعت 9:30- موزه مردم شناسی تربت حیدریه (رباط طبسی)
رباط طبسی که اکنون موزه مردم شناسی شده است در کنار مجموعه عظیم مزار قطب الدین حیدر قرار گرفته که از بناهای دو ایوانی است که شامل فضای ورودی هشتی و تعدادی حجره و انبار است. موزه در حجره
های آن برپا شده است که شامل عرف، آداب و رسوم، مشاغل و هنرهای سنتی و صنایع دستی مردم تربت حیدریه است.
این موزه در سال 1385 افتتاح گردیده و خود رباط طبسی هم به همت حاج محمد ابراهیم طبسی یکی از تجار معروف عصر قاجار بنا شده است.
ساعت 10:30- صرف صبحانه بصورت سرپایی (شیر کاکائو و کلوچه)
ساعت 12 وسط کویر بین تربت حیدریه و بیدخت یکساعتی پیاده روی کرده عکس گرفتیم و درختان گزوتاق را که مختص تثبیت شنهای روان است از نزدیک دیدیم.
ساعت 13 بیدخت مزار سلطانی
مزار سلطانی بیدخت گناباد آرامگاه “ملا سلطان محمد بیدختی گنابادی” ملقب به سلطان علیشاه عارف سده 13 هجری، مفسر قرآن مجید قطب سلسله نعمت الهی سلطان علیشاهی مشهور به گنابادی است. در کنار وی 3 تن از اخلاف وی دفن شدهاند.
1- حاج شیخ محمد حسن بیدختی گنابادی ملقب به صالح علیشاه
2- حاج سلطان حسین تابنده گنابادی ملقب به رضا علیشاه
3- حاج علی تابنده ملقب به محبوب علیشاه
قطب فعلی این سلسله حاج دکتر نورعلی تابنده ملقب به مجذوب علیشاه فرزند صالح علیشاه است.
کتابخانه مزار سلطانی بیدخت یکی از قدیمی ترین کتابخانه های استان خراسان و ایران است که سال 1386 در بنای جدید بزرگی در کنار مزار سلطانی گشایش یافته است.[1]
ساعت 14 نهار، سالاد ماکارونی، در پارک کنار مزار و بعد هم پالودۀ کرمانی بدون عرق بید مشک و سیاه دانه خوردیم.
ساعت 15:30 بازدید از یک یخدان قدیمی
در مسیر بیدخت به گناباد از این یخدان که فاقد کتیبه و مشخصاتی بود . و آنهم فقط از فضای بیرونی آن بازدید کرده و عکس گرفتیم.
ساعت 16 گناباد و بازدید از قنات قصبه
عدهای احداث این قنات را به دستور بهمن پسر اسفندیار پسر گشتاسب بن سهراب نسبت میدهند که به قرون 4 و5 پیش از میلاد و به زمان هخامنشیان مربوط میشود. قنات قصبه گناباد به عنوان یکی از پدیده های شگفت انگیز دستساخت انسان در طول تاریخ و نمادی از همنوایی بشر با طبیعت است که توجه بسیاری از مورخان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است.
این قنات از میانه اراضی کوی شرقی گناباد از محلی معروف به “برج علی ضامن” در داخل رسوبهای ریز دانه آغاز شده و از هفت کانال متصل به هم شکل گرفته است. براساس آخرین مطالعات طول این قنات 33113 متر تعداد چاه های آن متجاوز از 270 حلقه و عمق مادر چاه آن حدوداً 280 تا 300 متر است.
من به شخصه دو مسیر قنات را یکی رو به بالا، داخل آبی که تا یک وجب بالای زانو میرسید، حدود 100 متر و دیگری مسیری رو به پایین را که بعلت تغییر مسیر آب خشک بود همراه چند نفر دیگر از دوستان حدود 200 متر را طی کردیم. ریشه های عمیق و باریک گیاهان کویری در زیر نور چراغ قوه پیدا بود. برای لحظاتی نور چراغ قوه ها را خاموش کرده و تاریکی مطلق را تجربه کردیم. زمزمۀ بسیار شیرین آب قنات هنوز در گوشم جاریست. ارتفاع قنات بطور متوسط 2 متر عرض تقریبی آن 70 سانتی متر و عمق آب حدوداً یک متر بود.
ساعت 17:30 بازدید از مسجد گناباد
از بناهای ارزشمند دورۀ خوارزمشاهیان است. مسجد جامع با نقشهای دو ایوانی شامل سردر تزئینی، صحن یا میانسرا، ایوان شمالی و جنوبی، رواق و سه شبستان ستون دارا ست. جذابیت این مسجد بخاطر کتیبۀ کوفی و آجر کاریهای زیبایی است در اطراف ایوان قبلۀ آن نقش بسته است. ساختمان کنونی مسجد احتمالاً شکل توسعه یافته مسجد کهنتر بوده است.
ساعت 18 بازدید از موزۀ مردم شناسی مدرسه نجومیه
این موزه نظیر موزه تربت حیدریه، آداب، سنن، عرف و هنرهای مختلف دستی را در غرفه های مختلف به نمایش گذاشته است.
بنای این مدرسه در مجاورت یکی از سردرهای ورودی مسجد جامع واقع است که از یادگارهای مدارس اسلامی در دوره صفویه است که بعلت تدریس علم نجوم و افلاک به مدرسه نجومیه معروف گردیده و در سال 1385 موزۀ مردم شناسی در آن برپاگردیده است.
ساعت 18:30 بازدید از موزۀ آب
به همت یک تاجر فرش گنابادی مقیم آلمان یک آب انبار قدیمی تعمیر و تبدیل به موزۀ آب شده و تحویل میراث فرهگی گردیده است.
ساعت 21 فردوس
مسیر گناباد به فردوس کوهستانی با گردنه های بسیار ولی زیبا و دیدنی است.
شب سوم
ساعت حدود 23 خانمها در میهمانپذیر سجاد و آقایان در خانه معلم که به همت آقای شبنمزاده از میراث فرهنگی برایمان رزرو شده بود اقامت کردیم. قبل از آن ساعت حدود 22 شام را که میبایست بعداً و در موقع هضم در معده نامش را آبدوغ خیار میگذاشتیم، خوردیم. چون اول نون و ماستش را خوردیم، بعد هر کدام یک نصفه خیار گاز زدیم و در نیمه های غذا، کشمکش، گردو و نعناع خشک هم رسید!! ولی چون صفا و صمیمیت و بگو و بخند بود چسبید.
در این پارک به همت شهرداری دستگاه های ورزشی و بدنسازی بسیار با کیفیت بالا برای مردم نصب شده بود.
روز چهارم دوشنبه 87/3/13
ساعت 9 صبح- باغستان علیا
برای صرف صبحانه به منطقهای قدیمی و خوش آب و هوا با درختان کهنسال و پر از باغها و خانه های مشجر، در محل یک آسیاب مخروبۀ آبی قدیمی، که از آن جز یکی دو سنگ و مقداری خرت و پرت باقی نمانده بود رفتیم.
ساعت 11-14 بازدید از تون و آثار باستانی آن
باتفاق آقای شبنم زاده به محله قدیمی فردوس که قبل از زلزله سال 1347 تون نامیده میشد رفتیم این شهر قبل از اسلام وجود داشته است.
الف- مسجد جامع: بعد از زلزله سال47 از این مسجد تنها یک ایوان 18 متری باقی مانده است. در کنار آن یک سایت باستانشناسی دیدیم که هنوز کار حفاری و خاک برداری ادامه دارد.
راسته بازار و بناهای دیگری در حال اکتشاف است.
ب- حمام مردانه و حمام زنانه خیروز
حمام بسیار زیبا و شکیلی با سربینه و سقفهای گنبدی و گلخن (محلی که آب را گرم میکردهاند) و خزینه آب گرم و سرد و سیستم جالب لوله کشی با سفال و طرح سونای آب گرم را که احتمالاً مربوط به دوران صفویه بود، دیدیم.
ج- حوض انبار
فرق حوض انبار با آب انبار در این است که در حوض انبار مخزن آب مشاهده میشود و هرچه سطح آب (که وقتی پر باشد روی پله ها را نیز میپوشاند) پایین برود مردم میتوانند ا ز طریق پله و پایین رفتن به آب دسترسی پیدا کنند. ولی در آب انبار با یک تیغۀ ساروجی مخزن از ورود آدمها جداست و باید به پایینترین نقطه آب انبار از طریق راه پله برویم تا از طریق شیر آب یا …. بتوان از آب آن استفاده کرد.
د-مجموعه،کوشک (مسجد، آب انبار و حمام)
در شرق شهر تون و نزدیک به دروازه قاین مسجد کوشک قرار دارد. بر پیشانی قوس محراب این مسجد، کتیبهای آراسته به گچبری گل و بوته به تاریخ 554 هجری قمری قرار دارد. براساس شواهد معماری موجود و فرم مسجد بنای اولیه آن به اوایل اسلام بر میگردد. در جلوی ایوان ورودی مسجد کوشک حمامی به همین نام وجود دارد که متعلق به دورۀ تیموریان است. یک آب انبار قدیمی نیز در این مجموعه وجود دارد. میراث فرهنگی روی مسجد را با زدن داربست پوشیده تا از تخریب بیشتر جلوگیری شود.
ساعت 15 سرایان
از فردوس به دنبال خرید مرغ برای نهار بودیم که متاسفانه پیدا نکردیم و بناچار برای نهار بازهم آبدوغ خیار خوردیم و ساعتی را در پارک شهر سرایان استراحت کردیم.
ساعت 18 قاین مسجد جامع
آقای ایران دوست از میراث فرهنگی به استقبالمان آمد و به اتفاق ایشان تمام قسمتهای مسجد جامع –حتی پشت بام- را دیدیم.
تا پارسال فکر میکردند این مسجد همانست که ناصرخسرو در سال 444 هجری قمری از آن دیدن کرده و در موردش گفته است: مسجد آدینه به شهرستان اندر و آنجا که مقصد ره است طاقی بزرگ است چنانکه بزرگتر از آن در خراسان ندیدم و ..
برخی براین باورند که شالودۀ این بنا در عصر تیموری ریخته شده اما کاوشهای انجام شده در لایه های زیرین مسجد، بقایای مسجدی از دوره سلجوقی را تایید کرده است. خلاصه کاوشها ادامه دارد و اخیراً یقین کردهاند مسجدی که ناصر خسرو از آن نام برده این نیست هر چند تابلو نوشته جلو مسجد را هنوز عوض نکردهاند.
ساعت 19-21 مقبرۀ بوذرجمهر قاینی و آرامگاه ابوالمفاخر
الف- آرامگاه ابوالمفاخر: ابو محمد حسن بن منصور از رجال معروف قرن ششم هجری است وی عالم، فقیه، ریاضیدان و اهل سیاست بود و در قاین به شغل قضاوت میپرداخته است و به علت شهرتش بهرام شاه در سال 547 وی را به قزوین فراخوانده و به او سمت وزارت بخشیده است.
مقبره او در یک کیلومتری جنوب قاین در یک گورستان قدیمی واقع شده که هم اکنون یک میدان نسبتاً بزرگ دور آن ایجاد شده است.
بنای آرامگاه در بخش خارجی پلانی 8 ضلعی دارد که مانع رانش گنبد میشود و این بنا یک ایوان ورودی در ضلع غربی دارد. تزئینات داخلی بنا بسیار ساده و شامل اندود گچ در کلیه سطوح است. این بنا در دورۀ قاجار ساخته شده است.
ب- مقبره بوذرجمهر قاینی
در 3 کیلومتری جنوب قاین بر دامنۀ کوه بوذر مقبرهای قرار دارد که متعلق به یکی از عرفای نامدار قرن 4 و 5 هجری است. این مقبره در قرون 6 و 7 هجری قمری ساخته شده است. این بنا به شکل چلیپا و با معماری بسیار زیبا ساخته شده و سه اشکوبه است. مصالح اصلی به کار رفته در این بنا سنگ، گچ و آجر است، یک درخت کهنسال بنه که میگویند 700 سال عمر دارد در کنار آرامگاه خودنمایی میکند.
ساعت 22-23 خرید و شام
برخی دوستان زعفران، زرشک و عناب خریدند و برای شام به چلوکبابی رفتیم تا جبران آبدوغ خیارها شود.
شب چهارم
ساعت حدود 24 درجوار مسجد جامع چند چادر برپا کردیم، خانمها در چادر و آقایان در کیسه خواب و در فضای باز خوابیدیم.
مردمان این خطه از لحاظ خصوصیات اخلاقی، ویژگیهای خوب و متفاوتی با سایر شهرها دارند و آدمهایی با معرفت و خونگرم ( میهمان نواز) و سخت کوش هستند . اختلاط نژادی در بین آنها کمتر دیده میشود، بعلت زندگی در حاشیه کویر آدمهایی قانع و صبور بوده از سیاست بازی و دوز و کلک به دورند.
روز پنجم سه شنبه 87/3/14
ساعت 8 صبح:
صبحانه را در کنار مسجد جامع با نان سنگک تازۀ خوب و ارزان (3/1 قیمت تهران) و پنیر، کره، عسل و مربایی که از تاریخ انقضایش 6 ماه گذشته بود(!؟) خوردیم که چسبید.
ساعت 10: شهرنشتیفان و آسیابهای بادی(آسباد)
در فاصلۀ 20 کیلومتری خاف به شهر سنی نشین نشتیفان برای دیدار آسیابهای بادی رفتیم که زمانی 43 آسیاب همچو فرفره سنگهای عظیم را میچرخانده و گندم شهرهای قاین، بیرجند، خواف و روستای اطراف را آرد میکرده است. هم اکنون بجز یکی دو آسیاب بقیه از کار افتاده است.
واقعاً دیدار این آسیابها عظمت ، نبوغ ایرانی را نشان میدهد. با آقای صباحی پیرمردی که یکی از صاحبان آسیابها بود و در آسیابش زندگی می کرد مدتی به گفتگو نشستیم و از تلخ و شیرین روزگار برایمان حکایت کرد. وقتی از سنش پرسیدیم گفت 1000 سال و واقعاً نمیدانست چقدر سن دارد و فرق 80 با 1000 چیست؟
واژه نشتیفان به معنی شروع طوفان یا همان باد است. اخیراً این شهر مرکز پرورش نهال کاج شده است. قطعاً امسال کارشان بیشتر رونق خواهد گرفت چون به علت سرمای زیاد پارسال کلیه درختان کاج و سرو از تربت حیدریه تا تربت جام خشک شده بود. همچنین درختها انار و انجیر.
ساعت 12 :خرگرد بازدید از دانشگاه علوم اسلامی
خرگرد (گرد آمدن خردمندان) بنایی بسیار زیبا و عظیم دارد که نشانهای از فرهنگ و دانش مردم ایران در دوران تیموری است. سرایدار آن میگفت: بنایی بسیار قدیمیتر از آن نیزوجود داشت، بنام بنای نظامیه خرگرد که اوایل انقلاب توسط یکی از ارگانها تخریب شد.
ساعت 13:30 خواف
در پارک شهر و روبروی آرامگاه حافظ ابرو شاعر خواف نهار را که دو پیازه آلو بود خوردیم (در قدیم در جنوب ایران به سیب زمینی که از هند وارد شده بود آلو گفته میشد) این غذا عبارت است از سیب زمینی پخته، پیاز سرخ کرده و کره که مخلوط شده اند. سپس از آرامگاه حافظ ابرو دیدار کردیم.
ساعت 16 مسجد جامع خواف
یکی از مهمترین آثار تاریخی شهرستان خواف که قدمت زیادی دارد مسجد جامع آن است که ساخت آن در زمانهای مختلف صورت گرفته و شروع کار سال 800 هجری قمری میباشد، ایوانی بزرگ و شبستانی در ضلع شمالی دارد. عمده مصالح آن خشت پخته و گچ است و منبری بسیار قدیمی که برخی میگویند مربوط به 869 هجری قمری است دارد.
ساعت 16:45 آرامگاه خواجه پیر احمد خوافی
خواجه غیاث الدین پیر احمد خوافی از رجال صاحب نظر و مورد اعتماد عصر تیموریان بود و در سال 820 ه.ق توسط شاهرخ به وزارت میرسد در مدت سی سال وزارتش در دربار شاهرخ به دستور او مدرسه غیاثیه خردگرد، مزار شیخ زین الدین خوافی و جماعت خانۀ مزار شیخ زین الدین ابوبکر تایبادی را بنا کردند و آرامگاه بسیار ساده ای دارد. مزار وی مورد احترام مردم است.
ساعت 17:15 یخچال و یخدان خواف
این یخچال قدمت زیادی دارد و حدود 20 متر ارتفاع، 5/7 متر عرض و 15 متر عمق دارد که تمام بدنه کف و طاق آن آجر است. در قدیم دو دیوار اطراف آن بوده که مانع رسیدن نور خورشید به آن میشده که خراب شده است. مردم در زمستان آب قنات را در محلهای سرباز وارد میکردند تا یخ بزند سپس یخها را به یخچال میریخته اند تا در تابستان استفاده کنند.
ساعت 18 بازدید از مصلای در دست احداث خواف
بنا به اصرار سه نفر از اهالی که ما را همراهی میکردند به مصلی خواف که توسط معماری تجربی بنام حاج برات اله صاحبدل و کمک اهالی خواف (با کمکهای مردمی) در حال ساخت است رفتیم، الحق که بنای بسیار بزرگ و عظیمی است 10000 متر مربع زیر بنا دارد که الگوی آن از مسجد مدینهالنبی گرفته شده است، 200 ستون با ارتفاع حدود 21 متر دارد، یک گنبد بزرگ در مرکز به ارتفاع 33 متر و 4 گنبد کوچکتر در چهار گوشه دارد مناره عظیمی به ارتفاع 52 متر دارد که از فراز آن تا کیلومترها می توان اطراف را دید. جالب اینکه این کار بدون نقشه اجرا شده و میشود و دولت هیچ کمکی در جهت ساخت آن نکرده و همه چیز آن مردمی است.
ساعت 18:45 سنگان دیدار از مسجد جامع و یک قلعه قدیمی
سنگان یکی از شهرهای بین خواف و تایباد است که اخیراً خط آهن سراسری از خواف تا آنجا ادامه یافته است این منطقه به سبب معادن آهن عظیمی که دارد منطقه اقتصادی مهمی در کشور است و بسیاری از جوانان محل را جذب کار کرده است.
مسجد جامع سنگان مربوط به اواخر عهد سلجوقیان است، بعلت زلزله قسمتهایی از آن خراب شده است. زیبایی بنا در ذوزنقه شکل بودن آنست، بعلت زلزله و کاهگلهای سنگین روی گنبد که سنگهای خرد شده ریز و درشت درآن به کار میرفته باعث رانده شدن قوسها به داخل شده و در راس این قوسها ترک بوجود آمده است. بعداً از یک قلعه قدیمی که قسمتی از آن منزل مسکونی شده و چیز اندکی از آن باقی مانده دیدن کردیم.
ساعت 19:30 بازدید از میل کرات
در 25 کیلومتری تایباد و نزدیکی روستای کرات یک میل راهنما به ارتفاع 25 متر موجود است که در قرون و سده های گذشته راهنمای کاروانیان و مسافرینی بوده که راه خواف به باخرز را طی میکردهاند. این بنا ساختاری دو قسمتی دارد بخش تحتانی 8 ضلعی و بخش فوقانی استوانهای است که کج بنا شده، ویژگیهای این بنای تاریخی اسلوب معماری دورۀ سلجوقی را دارد.
ساعت 21 تایباد
شب پنجم
آقای قادری یکی از کارشناسان میراث فرهنگی با هماهنگی قبلی دریکی از بهترین میهمان پذیرهای شهر به نام شقایق برایمان جا رزرو کرده بود. حیف از این اسم برای چنین مکان کثیف و بدی. شام از غذای ماندۀ ظهر و نان و پنیر خورده و خوابیدیم.
روز ششم چهارشنبه 87/3/15
ساعت 7:30 بعد از صرف صبحانه
همراه آقای قادری بازدیدی از شهر کردیم گویا تایباد قبلاً جزو تربت جام بوده و چندیست شهر مستقلی شده است. بخاطر هم مرز بودن با افغانستان هنگ مرزی و گمرک معروفی دارد.
ساعت 9 مجموعه تاریخی مزار
مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی از مشایخ صفویه و از اجلۀ عرفا در سدۀ 8 هجری است. مقبرۀ این عارف در محوطۀ قبرستان قدیمی قرار دارد که درخت پسته کهنسالی برآن سایه گسترده است و در کنار آن ایوانی رفیع مزین به کاشیکاری و کتیبۀ زیبایی است که مهمترین شاخص تاریخی شهر تایباد به حساب می آید. داخل شبستان مسجد با سنگ مرمر و کاشی تزیینات زیبایی ساخته اند، که روی بسیاری از آنها بازدیدکنندگان با خط خوش یادگاری نوشته اند.
ساعت 10 بازدید از موزه مردم شناسی تایباد
این موزه که هنوز افتتاح نشده و قرار بود هفته بعد افتتاح شود همچون موزه مردمشناسی تربت حیدریه و گناباد، حِرَف و مشاغل مختلف این خطه را به نمایش گذاشته بود.
ساعت 11:30 تربت جام و بازدید از مجموعۀ بی نظیر و دیدنی شیخ جام
شیخ الاسلام احمد جامی از صوفیان و عرفای نامدار سدۀ 5 و 6 هجری است در سال 441 ه.ق در قریۀ نامق از نواحی ترشینر قدیم (کاشمر) به دنیا آمد و پس از تربیت مریدان بسیار در سال 536 ه.ق درگذشت. این مجموعه از فضای معماری برگرد یک صحن وسیع شکل گرفته که مهمترین فضای معماری در این مکان عبارتند از:
– مدرسه امیر شاه ملک
– مسجد گنبد سفید
– مسجد کرمانی
– مدرسه امیر جلال الدین فیروز شاه (گنبد سبز)
– مسجد عتیق
– مسجد جامع نو
– خانقاهسراچه و سراچه فریومدی
– آب انبار
– ایوان مزار
– بنای گنبد خانه
– مسجد زمستانی (زیرزمینی)
علاوه بر بناهای فوق و در مجاورت مجموعه حدود 30 سال پیش بنا به دستور آقای هاشمی رفسنجانی یک مدرسۀ علمیه برای طلاب اهل سنت ساختهاند که دایر بود.
ساعت 13:30 بازدید از کارگاه دو تارسازی آقای غمخوار احمدی
به همت یکی از نواده های شیخ جام که در بازدیدها همراهمان بود دسته جمعی به کارگاه دوتار سازی آقای غمخوار که مدتها دو تار نواز بود و به علت لرزش دست کمتر مینوازد رفتیم.ایشان از برادرش درخواست کرد قطعاتی برایمان بنوازد، که نواخت و خودش هم خواند که شور و حالی به محفل دادند. آقای غمخوار مدعی بود دو تار تنها سازی است که بطور کامل بمدت 20 دقیقه در زمان یکی از جشنواره ها از تلویزیون رسمی ایران پخش شده است.
ساعت 14:30 نهار در یکی از رستورانهای شهر چلوکباب و چلو مرغ خوردیم
ساعت 16 در مسیر تربت جام به صالح آباد
ساعت 17-21
در جاده کنار مرز افغانستان سپس ترکمنستان از کنار هریرود و سد دوستی گذشته و پشت سد برای خوردن چای و هندوانه توقف کوتاهی داشتیم که نیروی انتظامی مانع توقف شد زیرا وسط رودخانه حریم و مرز ایران و ترکمنستان بود برجکهای نگهبانی آنها دیده میشد.
در طول مسیر طبیعت بسیار زیبا و منطقه کوهستانی و پر از تپه ماهور وگاهگاه پرنده های مختلفی دیده میشد. غالب روستاها خشت و گلی سقف آنها گنبدی و فاقد فضای سبز و درخت زیاد بود. هرچه به سرخس نزدیک میشدیم فاصله بین آبادی ها کمتر میشد.
ساعت 21 سرخس
شب ششم
با هماهنگی آقای عالی شان،از میراث فرهنگی در هتل دوستی سرخس که یکسال از ساخت آن میگذشت و کلا هتل آبرومندی بود برایمان اتاق رزرو شده بود، برای شام به پارک بازی سرخس رفته و خیار و بقول مشهدی ها ” گورجه فرنگی” خوردیم.
روز هفتم پنجشنبه 87/3/16
ساعت 8 صبح صبحانه مفصلی در هتل خورده و پس از گشتی در شهر راهی جادۀ مشهد شدیم.
ساعت 10-12:30 دریاچه بزنگان یا گل بی بی
این دریاچه از آب چشمه و باران بوجود آمده است آب آن فیروزهای و کمی شور است. حدود 800 متر از سطح دریا ارتفاع دارد، اطراف آن کوه های جالبی وجود دارد، اطراف این دریاچه را چند ریف درخت کاج کاشته و یکی دو ساختمان هم در نزدیکی آن وجود داشت که کاربریشان معلوم نبود. هرچند در تابلویی نوشته بود شنا ممنوع!! ولی چند نفر از دوستان تنی به آب زدند.
ساعت 13:30 سنگ بست بازدید از یک مقبره و میل راهنما
کاروانسرای سنگ بست موقعیت ممتازی در جاده ابریشم داشته است چون در تقاطع راه های پنجگانه، مرو، هرات، قهستان، نیشابور و توس قرار داشته است و بخاطر اهمیت آن در دوره غزنوی، ارسلان جاذب سپهدار توس در آنجا کاروانسرای بزرگی ساخت و خود نیز همانجا به خاک سپرده شده است.
ساعت 15:45
بدون وارد شدن به مشهد وارد جاده نیشابور شدیم و در شهر جدید بینالود و در روستای فخر داود یک کاروانسرا و یک آب انبار دیدیم که دربشان بسته بود. گویا کاروانسرا مربوط به زمان شاه عباس بوده است و مدتی دفتر شهر جدید بینالود وابسته به وزارت مسکن بود و اخیراً میراث فرهنگی آنرا گرفته است.
ساعت 17 آرامگاه خیام و امامزاده محروق
در نزدیکی آرامگاه خیام اطراق کردیم، شب جمعه و حسابی شلوغ بود. دوستان بعد از خوردن نهار که طعم و مزۀ خاصی نداشت (هرکدام از مواد افزودنی به تن ماهی مثل پیاز، ذرت، آبلیمو بخاطر از بین بردن بوی ماهی یا مزه دیگری بود) به زیارت حکیم عمر خیام و امامزاده محروق رفتیم.
الف: عمر خیام
ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام نیشابوری ، فیلسوف، ریاضیدان، ستاره شناس و شاعر قرن 5 هجری قمری همزمان با قرن 12 میلادیست از آثار معروف فارسی منسوب به او رساله نوروزنامه است که با نثری ساده و شیوا پیدایش نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان بازگو نموده است. اشعار خیام بیشتر به زبان فارسی و تازی بوده و مضمون عمدۀ رباعیات او شک و حیرت، توجه به مرگ و فنا و تذکر در مورد مغتنم شمردن عمر آدمی است. وی در سال 17 ه.ق مرحوم شد و در نیشابور مدفن اوست. در سال 1379 به مناسبت برگزاری کنگرۀ جهانی خیام موزهای با نام او در کنار آرامگاه تاسیس شده است. از نمونه اشعارش:
در کار گه کوزهگری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه بر آورد خروش کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
ب: امامزاده محروق
یکی از نوادگان امام سجاد بوده که در پی شورشی که ضد خلیفه وقت صورت پذیرفته شهید شده و پیکرش به آتش کشیده شده و به همین دلیل به محروق یعنی سوخته شده معروف گردیده است. آرامگاه او نزدیک آرامگاه حکیم عمر خیام است.
ساعت 19 آرامگاه عطار و کمال الملک
قبل از رفتن به آرامگاه برخی دوستان شتر و اسب سواری کردند. یک موزه و سایت باستانی بنام شادیاخ جدیداً تاسیس شده است. محوطۀ باستانی شادیاخ یکی از محله های نیشابور کهن بوده که اوایل سدۀ سوم هجری مسکونی شده و تا سال 669 هجری که زمین لرزهای آنرا نابود کرده است از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. آرامگاه فرید الدین عطار نیشابوری در آن محوطه قرار دارد.
الف: فرید الدین عطار نیشابوری عارف
شاعر و عارف معروف در قرن ششم و آغاز قرن هفتم است . میگویند پدرش عطار (دارو فروش) بوده است. عطار را مرید مجد الدین بغدادی و رکن الدین اسحاق و قطب حیدر دانسته اند. تذکره الاولیاء، منطق الطیر، اسرار نامه و الهی نامه از آثار مهم اوست. او بدست مغولها کشته شد.
ب: کمال الدین نقاش
محمد غفاری منسوب به ابوذر غفاری از مفاخر نقاشی ایران است. (متولد سال 1264 ه.ق فوت 27 مرداد 1319 ه.ش) او پس از اتمام دارالفنون به دربار ناصرالدین شاه راه یافت و مدتها در کاخ گلستان به نقاشی پرداخت و مدت سه سال با هزینه شخصی به اروپا رفت و با کار نقاشان اروپایی آشنا شد. در سال 1307 کناره گرفت و به حسین آباد نیشابور ملک شخصی خود رفت و همانجا درگذشت.
ساعت 22 عنابستان
شب هفتم
از طریق جاده سلطان آباد و جاده قدیم نیشابور- سبزوار وارد روستای آقا داود شده، شام کوکو پیاز خوردیم و برخی دوستان یکساعتی را به تماشا و رهیابی ستاره ها و کسب اطلاعات ستاره شناسی پرداختند.
روز هشتم جمعه 87/3/17
ساعت 8 صبح با صرف صبحانه پیاده، راهی جادۀ عنابستان به سبزوار شدیم و حدود ساعت 10 راننده همراه مادرش که قصد برگشت به تهران را داشت، رسیدند ما را سوار کردند و به سوی سبزوار و شاهرود رهسپار شدیم.
ساعت 16 شاهرود
نهار دیزی، کباب کوبیده و کوکوی شب مانده خورده و راهی بسطام شدیم.
ساعت 17 بسطام
یک مجموعه بزرگ شامل 17 اثر تاریخی در قومس قدیم و ابتدای راه های استان خراسان و دروازه گرگان در 6 کیلومتری شاهرود وجود دارد که مهمترین آنها بارگاه بایزید بسطامی از عرفای مشهور، بقعۀ امامزاده محمد و برجی است مربوط به قرن 5 و 6 هجری و دوره سلجوقیان.
ساعت 21 داخل اتوبوس
نقد برنامه و طرح سوال از طرف دوستان و پاسخ مسوولین سفر که 2 ساعت طول کشید و مسایل بسیار خوب و مفیدی درباره سفر به بحث کشیده شد. این نوع نقد و بررسیها باعث استحکام بیشتر روابط و توجه بیشتر دوستان به مقوله سفر می شود.
ساعت 24 پارک نوشین فلکه دوم صادقیه
به خیر و خوشی با رانندگی خوب آقا داوود عنابستانی همگی به سلامت به مقصد رسیدیم حیف که فرصت کم بود! بسیار خوش گذشت با تشکر از همه دوستان.
علی نجفیان
1387/3/20
گزارش سفر هایتان بسیار جالب است و شوق برانگیز. شرایط عضویت در کانون شما جیست؟