سفر به روسیه- جام جهانی فوتبال 2018
سفر به روسیه برای دیدن مسابقات فوتبال جام جهانی وقتی در ذهن ما جرقه زد که یکی از دوستان برای خرید بلیط مسابقه ایران-مراکش از ما کمک خواست. وقتی موضوع درمیان اعضاء خانواده مطرح شد همه موافق این سفر شدند. هم فال بود و هم تماشا! علاوه بر امکان دیدن چند شهر از کشور روسیه، می شد در یکی از بهترین و منحصر به فرد ترین رویدادهای ورزشی جهان شرکت کرد. از طرفی بنا به قانونی که دولت روسیه برای تسهیل صدور ویزا در این مقطع زمانی تصویب کرده بود، به راحتی می شد برای دریافت ویزا اقدام کرد. طبق این قانون بعد از خرید بلیط مسابقه می بایست اطلاعات شخصی شامل مشخصات پاسپورت، عکس و همچنین شماره بلیط مسابقه را در سایت مخصوص این کار وارد کرد سپس کارتی که به Fan ID معروف است صادر شده و به آدرس پیشنهادی، فرستاده می شود. همراه داشتن این کارت در تمام مدتی که در روسیه اقامت دارید الزامی است. ورود به کشور روسیه با این کارت از ده روز قبل از شروع مسابقات جام جهانی تا پایان سال 2018 معتبر است. البته با این کارت می شد در روز مسابقات فوتبال به صورت رایگان از وسایل نقلیه عمومی استفاده کرد. همچنین با در دست داشتن بلیط مسابقه و ثبت نام در سایت بلیطهای بین شهری می توانستید بلیط قطار رایگان به / یا از شهر محل مسابقه را دریافت کنید.
در این دوره از مسابقات تیم فوتبال ایران با تیم مراکش دارنده عنوان قهرمانی آفریقا، تیم پرتغال عنوان قهرمانی اروپا و تیم اسپانیا مدافع قهرمانی جهان هم گروه شد. همه می دانستند که ایران کار بسیار سختی در پیش خواهد داشت و این قضیه سبب شده بود تا طرفداران تیم ایران به کشور روسیه هجوم بیاورند.
گذشته از جام جهانی، کشور روسیه و مخصوصا دو شهر بزرگ آن یعنی مسکو و سنت پترزبورگ از مکانهایی بودند که همیشه در لیست سفر من قرار داشتند. پس بلافاصله دست به کار شدیم و سعی کردیم با محدودیت زمانی 9 روزه ای که داشتیم برنامه سفر را برای دیدن بازی نخست ایران که مقابل مراکش برگزار می شد و همچنین مناطق گردشگری سنت پترزبورگ و مسکو برنامه ریزی کنیم. به این منظور ابتدا باید وارد سنت پترزبورگ می شدیم، سه شب را در هتل اقامت می کردیم، شب چهارم را در قطار سنت پترزبورگ-مسکو می خوابیدیم و چهار شب باقی مانده را در مسکو سر می کردیم. مشکل از آنجا آغاز شد که با توجه به شروع بازی های جام جهانی و هجوم توریستها، به سختی می شد هتل مناسب را در این دو شهر یافت. با توجه به اینکه گروه ما شامل 8 نفر می شد تصمیم گرفتیم تا تمرکز خود را بر هتل آپارتمان معطوف کنیم. در بازه زمانی که ما در این دو شهر بودیم، بر اساس سایت Booking.com بیش از 90% هتلهای سنت پترزبورگ و بیش از 95% هتلهای مسکو رزرو شده بود. ولی نهایتا توانستیم دو هتل آپارتمان مناسب رزرو کنیم.
با توجه به اهمیت تاریخی کشور روسیه، تاریخ اجمالی این کشور را عینا از سایت ویکیپدیا فارسی در اینجا می آورم تا علاقه مندان قبل از سفر کمی با تاریخ و همچنین جغرافیای روسیه آشنا شوند.
“روسیه (به روسی: Россия، واجنویسی: راسیا) با نام رسمی فدراسیون روسیه (Российская Федерация، واجنویسی:راسیسکایا فدراتسیا) پهناورترین کشور جهان است که در شمال اوراسیا قرار دارد. این کشور در آسیای شمالی و اروپای خاوری واقع است و با اقیانوس آرام شمالی و اقیانوس منجمد شمالی؛ و نیز با دریای خزر، دریای سیاه، و دریای بالتیک مرز آبی دارد. روسیه با ۱۴ کشور آسیایی و اروپایی مرز زمینی دارد و با کشورهای پیرامون دریای برینگ، دریای ژاپن، دریای کاسپین، دریای سیاه، و دریای بالتیک ارتباط دریایی دارد.
روسیه با ۱۷٬۰۷۵٬۴۰۰ کیلومتر مربع وسعت، پهناورترین کشور جهان است. پهناوری روسیه کمتر از دو برابر مساحت کانادا یا چین یا ایالات متحده آمریکا و بیشتر از یک دوم مساحت قاره آفریقا است. این کشور در عرضهای بالای جغرافیایی واقع شدهاست و بیشتر مناطق کشور سردسیر و کم بارش است. به همین دلیل بیشتر مناطق این کشور (به ویژه سرزمین بزرگ سیبری) خالی از سکنه هستند و کشاورزی در این مناطق میسر نیست. پایتخت روسیه شهر مسکو است که در باختر و بخش اروپایی کشور است و بزرگترین شهر اروپا است.
روسیه با حدود ۱۴۴/۵ میلیون نفر (در سال ۲۰۱۷) جمعیت نهمین کشور پرجمعیت دنیاست. تراکم جمعیت روسیه ۸٫۴ نفر در هر کیلومتر مربع است که از پایینترین نرخهای تراکم جمعیت در جهان است. همچنین نرخ رشد جمعیت در این کشور منفی است. بیشتر جمعیت روسیه در غرب این کشور (بخش اروپایی) زندگی میکنند. بر اساس سرشماری سال ۲۰۱۰ حدود ۸۱ درصد از مردم این کشور از قومیت روس هستند. در مجموع ۱۶۰ گروه قومی در این کشور زندگی میکنند. تاتارها ۳٫۹ درصد جمعیت روسیه را تشکیل میدهند و بزرگترین اقلیت قومی این کشور محسوب میشوند. اقوام اوکراینی، چوواش، باشقیر، چچنی، و ارمنی نیز هر یک بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارند و آوارهای قفقازی، بلاروسیها، آسیها، آذربایجانیها و قزاقها از دیگر اقوام پرجمعیت روسیه هستند.
زبان رسمی روسیه، زبان روسی است؛ ولی ۲۷ زبان رسمی دیگر نیز در جمهوریها و مناطق خودگردان این کشور وجود دارد. روسیه کشوری فدرال با تقسیمات کشوری پیچیدهایست و شامل ۸۳ واحد فدرال از جمله ۲۱ جمهوری خودگردان میشود. روسیه فرهنگ پرباری دارد و نویسندگان معروفی مانند تولستوی و داستایوفسکی روسی بودهاند.
روسیه تا پیش از قرن هجدهم یک حکومت نه چندان نیرومند در خاور اروپا بود و وسعت آن چندان زیاد نبود. تا اینکه در آغاز قرن ۱۸ میلادی و با اصلاحاتی که تزار پتر بزرگ انجام داد، این کشور به یک امپراتوری پهناور و نیرومند تبدیل شد. در سال ۱۹۱۷ انقلاب کمونیستی در این کشور به وقوع پیوست و نام کشور به «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» تغییر یافت. روسیه، با عنوان جمهوری فدراتیو روسیه شوروی، مهمترین و بزرگترین جمهوری در اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) شوروی پس از جنگ سرد طولانی با غرب فروپاشید و فدراسیون روسیه به جای آن نشست.
واحد پول روسیه روبل است. روسیه با تولید ناخالص داخلی ۲۱۱۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ هشتمین اقتصاد بزرگ جهان (ششمین بر مبنای قدرت برابری خرید) بودهاست. روسیه پس از فروپاشی شوروی به اقتصاد بازار روی آوردهاست و به منابع طبیعی عظیم خود متکی است. درآمد سرانهٔ این کشور در سال ۲۰۱۳ بیش از ۱۸ هزار دلار (بر مبنای قدرت برابری خرید) که این کشور را در رتبه پنجاه و هفتم دنیا قرار میدهد. این کشور یکی از پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل، عضو گروه هشت، شورای اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری شانگهای و کشورهای مستقل همسود است.
روسیه ۹ منطقه زمانی دارد. از کالینینگراد (بخش اروپایی روسیه) که ۱ ساعت از وقت مسکو عقبتر است تا ماگادان (شرق روسیه) که ۸ ساعت از وقت مسکو جلوتر است.
پیشینه:
تاریخ روسیه به قرن چهاردهم میلادی بازمیگردد که قلمرو پادشاهی تجاری مسکو به عنوان بازیگر اصلی در بین چندین منطقه کوچکتر مشابه مطرح شد. ایوان چهارم، معروف به ایوان مخوف، نخستین حاکم مسکو بود که خود را تزار نامید. در سده هفدهم رومانف ها به حکومت روسیه دست یافتند و تا سیصد سال بعد بر این کشور حکومت کردند. پتر کبیر و کاترین کبیر از معروفترین این پادشاهان بودند که اصلاحات زیادی را در جهت مدرنیزاسیون این کشور به انجام رساندند. رومانفها خاندانی اشرافی و قدرتمند در مسکو بودند. نخستین تزار روسیه، ایوان مخوف (۸۴ – ۱۵۳۰م) با خاندان رومانف وصلت نمود.رومن زاخارین جد اعلای رومانفها برادر آناستازیا همسر ایوان مخوف تزار روسیه بود و پسری نیز به نام نیکیتا داشت که پدربزرگ اولین تزار رومانف یعنی میخائیل فئودوروویچ رومانف است. این خانواده به دلیل همزمانی با ایوان مخوف (ایوان چهارم) و نیز به این دلیل که در دسیسهها و توطئههای درباریان در حوادث پس از مرگ ایوان مخوف شرکت نداشتند در میان مردم روسیه محبوب بودند. ضمن اینکه فئودور نیکتایویچ رومانف پدر میخائیل رومانف اولین تزار روسیه مورد تأیید یک مقام مورد احترام روحانی در روسیه بود که حین جنگ با لهستانیها در دوران هرج و مرج رهبری مردم روسیه را بر عهده داشت. پسر ایوان، فئودور اول، بوریس گودونف (۱۶۰۵–۱۵۵۱م) به عنوان تزار روسیه، جانشین او شد. وقتی او در سال ۱۶۰۵ میلادی از دنیا رفت، روسیه در هرج و مرج افتاد.از سال ۱۶۰۵ میلادی تا ۱۶۱۳ میلادی هرج و مرج دوام یافت. اشراف برای سلطنت با یکدیگر جنگیدند و برزگران شورش کردند. دشمنان اصلی روسیه؛ لهستان و سوئد؛ هرج و مرج را غنیمت شمردند. در سال ۱۶۱۱م نیروهای لهستانی شهر سمولنسک روسیه را فتح کردند. یک سال بعد لهستانیها مسکو را اشغال کرده و شاهزاده لهستانی را بر تخت تزار نشاندند. سپس سوئدیها در سال ۱۶۱۳م شهرنووگورود را اشغال کردند. روسها برای واپس راندن لهستانیها از مسکو یکپارچه شدند. آنان میخائیل رومانف ۱۷ ساله را در سال ۱۶۱۳ میلادی به مقام تزاری منصوب کردند. او فرزند فئودور نیکتایویچ رومانف بود. او توسط مردم روسیه و برخلاف میل باطنی خود به سلطنت انتخاب شد. جانشینهای میخائیل رومانف، به مدت بیش از ۳۰۰ سال، یعنی تا زمان انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی بر سرزمین روسیه حکمرانی کردند. آلکسی فرزند میخاییل، دومین تزار از خاندان رومانوف است. او در ابتدای سلطنتش تصمیم گرفت بر اوکراین مسلط شود. در سال ۱۶۴۸ که مردم اوکراین علیه لهستان سربه شورش برداشتند، آلکسی راه دستیابی به هدفش را نزدیک دید. شورشیان پذیرفتند به دلیل هم مذهب بودن با روسها، اوکراین را به آنان خواهند بخشید. پس از چندین سال نبرد و نیز چندین سال مذاکره، سرانجام روسیه و لهستان قراردادی را امضاء کردند که به موجب آن اوکراین تقسیم شد و روسیه کنترل کی یف و نواحی اطراف آن را به دست آورد. تزار الکساندر دوم فرزند تزار نیکلای اول معروف به تزار آزادیبخش پس از پدرش به تخت سلطنت روسیه نشست. او کسی بود که اولین گروه از آزادیخواهان روسی را که اغلب جزو شاهزادگان و اشراف و افسران ارتش و معروف به دکابریستها بودند (چون در ماه دسامبر علیه تزار نیکلای اول شورش کردند) و مدت ۳۰ سال در سیبری با شدیدترین مجازاتها به حبس ابد محکوم شده بودند را آزاد کرد. او در ابتدای سلطنت با مشکلات مربوط به جنگ کریمه که در زمان پدرش آغاز شده بود دست به گریبان بود و البته توانست به شکلی آبرومندانه با دول متخاصم (انگلستان، فرانسه و عثمانی) صلح کند. او مردی روشنفکر بود که قصد آزادسازی سرفها را داشت. از شوخیهای تاریخ اینکه این تزار روشنفکر که در صدد انجام اصلاحات در کشورش بود بیشتر از دیگر تزارها توسط تروریستها مورد سوءقصد قرار گرفت و نهایتاً در اثر یکی از همین سوءقصدها به شدت زخمی شد و در حالی که انجام اصلاحات وی نتیجهای نداده بود فوت کرد. از عوامل ناکامی تزار در انجام اصلاحات میتوان به مخالفت بویاردها (اشراف روسیه) و ایرادات نظام اداری روسیه اشاره کرد. واپسین تزار روسیه، نیکلای دوم بود که خود و خانوادهاش در سال ۱۹۱۷ و در جریان انقلاب روسیه از تاج و تخت افتادند و سپس در ژوئیه سال ۱۹۱۸ توسط بلشویکها اعدام شدند. در سال ۱۹۱۷ انقلابی به رهبری حزب بلشویک، که در سال ۱۹۰۳ به رهبری لنین و تحت تأثیر آموزههای کارل مارکس تشکیل شده بود، به حکومت پادشاهی در این کشور پایان بخشید.
اوایل حکومت لنین با جنگ داخلی علیه حامیان سلطنت همراه بود و پس از مدتی رقابت برای جانشینی لنین شدت گرفت. وی در سال ۱۹۲۴ درگذشت و استالین در سال ۱۹۲۹ به رهبری بلامنازع حزب کمونیست شوروی دست یافت. سیاستهای استالین به صنعتیسازی سریع کشور انجامید اما حکومت او با حجم غیرمنتظرهای از پاکسازیهای سیاسی، تبعیدهای دستهجمعی و حبس و زندان همراه بود. در ژوئن ۱۹۴۱ آلمان به شوروی یورش برد و جنگی چهارساله درگرفت که ۲۷ میلیون شهروند شوروی در آن جان باختند. روسیه در جنگ جهانی دوم پیروز شد و کنترل سیاسی بیشتر قلمرو اروپای شرقی و مرکزی را برای خود تضمین کرد. استالین تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۳ در قدرت باقیماند. در این دوران حزب کمونیست با استفاده از دستگاه امنیتی عظیم خود بر تمام جنبههای زندگی حیات اجتماعی جامعه تسلط یافت و شوروی با پرداخت بهایی گزاف از حیات انسانها به یک ابرقدرت صنعتی و نظامی تبدیل شد.
خروشچف جانشین استالین تلاش کرد تا جنبههای بیرحمانه حکومت استالین را افشا کرده و در عین حال بخشهای کلیدی حکومت کمونیستی را حفظ کند. وی سانسور را در جامعه کاهش داده و سیاست خارجی همزیستی مسالمتآمیز با غرب را در پیش گرفت اما با سرکوب قیام سال ۱۹۵۶ مجارستان سلطه شوروی بر دولتهای دستنشانده این کشور ادامه یافت. با این حال دستگاه حزبی اعتماد خود را به وی از دست داده و اعتبار خروشچف در پی نحوه مواجهه او با بحران موشکی ۱۹۶۲ کوبا کاهش یافت. خروشچف در سال ۱۹۶۴ در یک کودتای حزبی ساقط شد. در دوران برژنف جانشین خروشچف، شرایط زندگی برای تودههای مردم قابل پیشبینی تر و مناسبتر شد اما سرکوب سیاسی ادامه یافت. با این حال با توجه به کاهش رشد اقتصادی و سردرآوردن مشکلات اجتماعی دوران برژنف به «عصر رکود» معروف شد. از سال ۱۹۷۹ شوروی در جنگی طولانی و خونبار در افغانستان درگیر شد. یک نسل کامل قربانی جنگ شوروی در افغانستان شدند. در۱۹ اوت ۱۹۹۱ هشت عضو بلندپایه حزب کمونیست از جمله رئیس کاگب، ضمن برکناری میخائیل گورباچف از رهبری اتحاد جماهیر شوروی، کمیته اضطراری کشور را تشکیل دادند. گورباچف، در یک خانه ییلاقی در ساحل دریای سیاه در بازداشت خانگی قرار گرفت. تانکها به خیابانهای مسکو سرازیر شدند. طرفداران دموکراسی در اطراف کاخ سفید مسکو – محل اقامت بوریس یلتسین، اولین رئیسجمهور روسیه، سنگربندی کردند. پس از سه روز رویارویی، کمیته اضطراری، شکست را پذیرفت. توطئه کودتای اوت ۱۹۹۱ توسط متعصبین کمونیست، با کمک یلتسین نقش برآب شد. طراحان کودتا میخواستند حزب کمونیست و اتحاد شوروی را حفظ کنند، ولی در عوض درجهت نابودی هردو کوشیدند. در بیست و پنجم دسامبر، میخائیل گورباچف از سمت خود کنارهگیری کرد و اتحاد شوروی بطور رسمی در ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱ از هم پاشیده شد. یک روز پس از آن، پارلمان اتحاد جماهیر شوروی اعلامیه انحلال این کشور را تصویب کرد. پس از بحران مالی سال ۱۹۹۸، یلتسین در پایان دوره زمامداری سیاسی خود قرار گرفت. درست چند ساعت پیش از آغاز اولین روز سال ۲۰۰۰، یلتسین در کمال شگفتی، استعفای خود را اعلام نمود و دولت را به دست نخستوزیر کمتر شناخته شده خود ولادیمیر پوتین سپرد که یک افسر سابق و جانشین رئیس کاگب پس از فروپاشی شوروی بود. در ۲۶ مارس سال ۲۰۰۰، رئیسجمهور تازهکار به سادگی رقبای خود را در انتخابات ریاست جمهوری شکست داد و در اولین دور رایگیری پیروز شد.
فرهنگ
روسیه از نظر تنوع فرهنگی یکی از متنوعترین کشورهاست. بیش از ۱۶۰ گروه مختلف از فرهنگها و قومیتها در این کشور زندگی میکنند. از سالیان پیش اسلاوها، باشقیر، تاتارها،ارتدکسها، اهالی چچن، بوداییها و نژاد روس با اشتراکات زیاد توانستهاند تولیدات فرهنگی متفاوتی را به مردم جهان ارائه کنند. موسیقی، ادبیات، نقاشی، هنر مینیاتور و رقص حاصل تلاش این فرهنگهای مختلف میباشد که با ارائه گونههای مختلف توانستهاند به رشد قسمتی از فرهنگ روسیه کمک کنند. به گفته روس شناسان، یکی از دلایل چیره شدن ادبیات روس بر غرب در قرنهای ۱۸، ۱۹ و ۲۰ همین تنوع فکری بودهاست.
پوشش
لباس مردم روسیه در مناطق مختلف این کشور از تفاوتهای عمده ای برخوردار است، اما به دلیل بروز حوادث مشترک در طی سالیان دراز، پوششهای یکسانی بوجود آمدهاست که در این مورد میتوان به چند مورد اشاره کرد.
اوشانکا: در قرن ۱۴ تا ۱۷ به عنوان کلاه رسمی کشور معرفی شد. کارایی این کلاه در برابر سرما سبب شد تا مردم روس در نقاط مختلف کشور، رفته رفته به استفاده از اوشانکا تشویق شوند. از طرفی استفاده رقصندگان روسی از آن در مناطق سردسیر، باعث شد تا جوانان ارتباط عمیقی با اوشانکا برقرار کنند. این کلاه در حال حاضر به عنوان شناسنامه این کشور مورد توجه جهانیان واقع شدهاست.
سارافان: یکی دیگر از نشانههای فرهنگ روس در سراسر جهان، پوششی به نام سارافان است. این روپوش در ابتدا توسط زنان روستایی استفاده شد و رفته رفته راهش را به شهرهای بزرگ پیدا کرد. کارشناسان و تاریخدانان معتقدند، ریشه شکلگیری آن در سال ۱۳۹۷ توسط زنان روستایی بوده و ایجاد مزارع اشتراکی سبب شد تا سارافان در قرن ۲۰ به عنوان یک پوشش مناسب به محبوبیت بالایی برسد.
کوکوشنیک: این نوع کلاه برای اولین بار در قرن ۱۶ میلادی توسط اسلاوهای روس مورد استفاده قرار گرفت. تفاوت کوکوشنیک با نمونههای دیگر در این است که این کلاه، همه موهای سر را میپوشاند. این مورد هم نمونه دیگریست که نشان میدهد، شکوفایی فرهنگ روس با کمک اقوام دیگر ساخته و پرداخته شدهاست.”
گزارش سفر
روز نخست:
روز چهارشنبه 13 ماه جون 2018 برابر با 23 خرداد 1397 با پرواز خطوط هوایی اروفلوت از دبی به سمت مسکو پرواز کردیم و بعد از پنج ساعت و نیم به مسکو رسیدیم. مراحل و تشریفات گذرنامه به کندی طی شد. چون مقصد بعدی ما شهر سنت پترزبورگ بود. مجبور شدیم ابتدا بارهای خودمان را بگیریم و سپس به سمت ترمینال پروازهای داخلی حرکت کنیم. از فرصت موجود استفاده کردم و یک سیم کارت تلفن همراه که 4 گیگابایت اینترنت نیز داشت را با قیمت 600 روبل خریداری کردم. برای خرید سیم کارت ارائه پاسپورت الزامی است. در زمان سفر ما هر 100 دلاری را می شد با 6140 روبل عوض کرد و یا به عبارتی هر 1000 روبل معادل 16.28 دلار ارزش داشت. ساعت 9:50 به سمت سنت پترزبورگ حرکت کردیم و بعد از یکساعت و نیم به فرودگاه Polkovo سنت پترزبورگ وارد شدیم.
بلافاصله به سمت محلی که بایست بلیطهای بازی را دریافت می کردیم رفتیم و پس از دریافت بلیطها از فرودگاه خارج شدیم. اینبار تصمیم گرفتیم تا با اتوبوس خودمان را به هتل برسانیم. با استفاده از نقشه گوگل، اتوبوس مورد نظر را پیدا کردیم چند دقیقه ای بیشتر داخل اتوبوس ننشسته بودیم که اتوبوس حرکت کرد و خانم میانسالی که بلیط فروش داخل اتوبوس بود به سراغ ما آمد و به زبان اشاره و روسی به ما فهماند که باید نقدی حساب کنیم. بابت هر نفر 55 روبل و بابت چمدانها هم 55 روبل پرداختیم البته از بچه ها پول نگرفت. طبق نقشه گوگل ما باید در انتهای خط پیاده می شدیم و کمی پیاده می رفتیم تا به هتل می رسیدیم. اما در یکی از ایستگاههایی که اتوبوس ایستاد خانم کنترل چی به سراغ ما آمد و از ما خواست که پیاده شویم و هر چه سعی کردم تا برایش توضیح دهم که ما باید تا آخر خط برویم اصلا گوشش بدهکار نبود. مرتبا به او می گفتم که ما باید تا ایستگاه راه آهن مسکو که ایستگاه اصلی راه آهن بین شهری است با این اتوبوس برویم ولی او اصرار داشت تا ما را پیاده کند و وقتی دید گوش ما بدهکار نیست خودش دست به کار شد و چمدانهای ما را با عصبانیت از اتوبوس بیرون گذاشت. به ناچار ما هم مجبور شدیم تا پیاده شویم. خیلی از این رفتار توام با خشونت عصبانی بودم. دوباره نقشه گوگل را باز کردم تا مسیر را دوباره چک کنم. متوجه شدم که در ابتدا اشتباهی را مرتکب شده ام و به جای اینکه مسیر اتوبوس را انتخاب کنم، مسیر رسیدن با وسیله شخصی را انتخاب کرده ام و وقتی اشتباه را تصحیح کردم دیدم که حق با کنترل چی اتوبوس بوده و در این ایستگاه ما می بایست اتوبوس را عوض کنیم و اتوبوس دیگری سوار شویم. اتوبوس دوم کمی شلوغ بود ولی با کمک سایرین سوار شدیم. چند نفری هم داوطلبانه جای خود را به همسر و بچه های من دادند، متوجه شدم که رفتار مردم خیلی مهربانانه و دوستانه تر از چیزی است که تصور می کردم. اتوبوس از میان شهر گذر می کرد و تقریبا می شد فضای جام جهانی را با تبلیغات بسیاری که داشت در شهر احساس کرد.
در مسیر ساختمانها و بناهای سنگی قدیمی خیلی به چشم می آمد. اتوبوس در ایستگاه میدان راه آهن مسکو توقف کرد. آپارتمان اجاره ای ما در خیابان Nevsky قرار داشت. این خیابان که خیابان اصلی شهر است میدان راه آهن را به Palace Square وصل می کند. بیشتر مناطق دیدنی و قدیمی شهر در اطراف این خیابان قرار دارند و از این نظر محل اقامتی ما جای بسیار خوبی است. صاحب آپارتمان منتظر رسیدن ما بود تا آپارتمان را تحویل ما دهد. واحد ما در طبقه سوم یک خانه قدیمی که راه پله ها و خروجی آن ما را به یاد فیلمهای دوران کمونیستی می انداخت، قرار داشت. اما داخل آپارتمان بسیار شیک و مدرن بازسازی شده بود. این واحد دارای سه اتاق خواب مجزا بود و ما بابت چهار روز 86580 روبل پرداخت کردیم.صاحب خانه مواردی را که لازم بود به ما گوشزد کرد و در آخر هم گفت که دو روز دیگر برای گرفتن اجاره بها خانه مراجعه می کند. جالب این بود که تمام ارتباط ما با او از طریق مترجم گوگل انجام می شد. سپس برای صرف نهار به خیابان آمدیم و در یکی از رستورانها نهار را خوردیم و کم کم در خیابان به سمت غرب قدم زدیم.
تقریبا همه چیز در شهر به شکلی با مسابقات جام جهانی مرتبط شده است ، از تبلیغات مغازه ها گرفته تا بنر های خیابانی و مجسمه های نمادین مسابقات که به شکل گرگ است و در فرهنگ روسی به زابیواکا Zabivaka معروف است. گرگ در زبان روسی به معنی زننده گل است. نماد این دوره یک گرگ انساننما است با بدنی پشمی به رنگ قهوهای و سفید که یک تیشرت با عنوان «روسیه ۲۰۱۸» به تن و عینکی نارنجی روی سر دارد. رنگبندی لباس و شورت ورزشی زابیواکا از رنگهای پرچم روسیه الهام گرفته شدهاست.
در خیابان طرفداران تیمهای مختلف برای خودشان کلنی هایی تشکیل داده و مشغول جشنهای خیابانی بودند. چند گروه ایرانی را هم دیدیم که با پرچم و بوق به سبک ایرانی مشغول تشویق تیم ایران بودند.این فضا علاوه بر اینکه برای ما تازگی داشت، برای بچه ها نیز بسیار جالب بود طوری که تا چند ماه بعد از سفر از این رویداد حرف می زدند. ساختمانها و جو خیابان سبب شد که تا میدان کاخها پیاده برویم. در کنار پلهایی که بر روی کانالهای آب زده شده است معمولا مجسمه هایی با مضامین مختلف قرار دارند. شهر سنت پترزبورگ دارای تعداد زیادی کانال آب است و به همین خاطر تردد با قایق نیز در سطح شهر بسیار متداول است و از این جهت به ونیز روسیه مشهور است.
از آنجایی که در این موقع از سال تقریبا در این منطقه از جهان خورشید جز دو یا حداکثر سه ساعت غروب نمی کند هوا کاملا روشن بود که در ساعت 8 شب به منزل برگشتیم سایر دوستان نیز ساعتی بعد به ما پیوستند و همگی برای صرف شام عازم یکی از رستورانهای نزدیک شدیم. ساعت از یازده شب گذشته بود ولی آسمان تاریک نشده بود و رنگ سفید خاصی داشت اینجا بود که فهمیدم چرا “شبهای سفید سنت پترزبورگ” معروف است. بسیاری از مردم هنوز در خیابان بودند و زندگی عادی جریان داشت. تصمیم گرفتیم تا پرده های ضخیم اتاقهای خواب را بکشیم تا بتوانیم بخوابیم و خود را برای گشت روز بعد آماده کنیم.
روز دوم: 24 خرداد
طبق برنامه از پیش تعیین شده جهت بازدید از موزه آرمیتاژ به میدان کاخها یا Palace Square رفتیم. این میدان که اکنون ورود اتومبیل به آن ممنوع است، محوطه بزرگی است که مجسمه الکساندر بر فراز ستون 47 متری در مرکز آن قرار دارد.
این میدان شاهد وقایع بزرگی در تاریخ روسیه بوده است از قبیل یکشنبه خونین 1905 و انقلاب اکتبر 1907. همواره تعدادی کالسکه و برخی مردان و زنان که لباسهایی به سبک روسیه تزاری بر تن دارند در اطراف میدان دیده می شوند که در ازای دریافت مبلغی با گردشگران عکس یادگاری می گیرند.
موزه آرمیتاژ(اینجا را کلیک کنید) که یکی از مهمترین و غنی ترین موزه های جهان با بیش از 3 میلیون شی موزه ای است و در اصل مشتمل بر 5 ساختمان در اطراف میدان است. شاید یکی از مهمترین این ساختمانها همان کاخ زمستانی یا Winter Palace باشد. Winter Palace ساختمانی با نمای سبز- سفید رنگ و سر ستونهای طلایی است که در سه طبقه و مشتمل بر1500 اتاق است.
این کاخ در قرن 18 میلادی به دستور ملکه الیزابت دختر پتر کبیر ساخته شد معمار اصلی این کاخ فرانچسکو بارتولومئو بود.حتما قبل از ورود به قصر به نماد تزارها که عقاب دوسر هست توجه کنید.
خانواده تزارهای روسیه از این قصر تا انقلاب سال 1917 یعنی بیش از 150 سال استفاده می کردند. بلیط موزه را می توانید به صورت آنلاین یا از طریق گیشه و یا از دستگاههایی که فقط کارت اعتباری قبول می کنند، خریداری کنید. قیمت بلیط 700 روبل است (دوشنبه ها تعطیل است). شما هنگام ورود به موزه تنها مجاز هستید که یک کیف دستی یا کوله پشتی خیلی کوچک با خود به داخل موزه بیاورید البته کالسکه بچه از این قانون مستثنی است. سایر وسایل اضافه باید در محل مخصوصی که در زیرزمین ساختمان قرار دارد سپرده شود. باید حواستان به این موضوع باشد که بعد از ورود به موزه دیگر به آن وسایل دسترسی نخواهید داشت تا از موزه خارج شوید. لذا حواستان باشد تا پول، دوربین، موبایل و وسایلی را که ممکن است به آنها احتیاج داشته باشید با خود به داخل موزه ببرید. بازدید از موزه با توجه به علاقه شما به آثار تاریخی و فرهنگی ممکن است از دو ساعت تا چند روز طول بکشد ولی بهتر است حداقل سه ساعت تا چهار ساعت زمان برای این مجموعه اختصاص دهید. اگر به سلسله تزارها و رومانوف ها علاقه مند هستید حتما اطلاعات جامعی به دست خواهید آورد. اولین اشیا و تابلوهای نفیس این موزه توسط کاترین کبیر به صورت یک کلکسیون شخصی در این محل نگهداری می شد. نیکولاس اول در سال 1852 آنها را برای بازدید عموم به نمایش گذاشت.
ساختمان General Staff در میدان کاخها و درست در سمت مقابل کاخ زمستانی واقع شده است. این ساختمان به دستور کاترین اول ساخته شد. طاق پیروزی با مجسمه ارابه ای که توسط 6 اسب کشیده می شود در میانه این ساختمان قرار دارد. موزه هنرهای معاصر و چند گالری نقاشی از هنرمندان معاصر در این ساختمان است(اینجا را کلیک کنید) . برای بازدید حداقل یکساعت و نیم را در نظر بگیرید.
مقصد بعدی ما کلیسای سنت اسحاق( اینجا را کلیک کنید) است که حدودا در 15 دقیقه ای میدان قصرها قرار دارد. این کلیسا که ساختمانی عظیم دارد جزء میراث جهانی به ثبت رسیده است. ورودیه کلیسا 450 روبل است که با این بلیط شما می توانید از تراس گنبد کلیسا هم بازدید کنید. گنبد این کلیسا 101 متر ارتفاع دارد که از این نظر سومین گنبد مرتفع جهان است. ساخت این کلیسا در سال 1818 شروع و در 1858 به پایان رسید. 112 ستون که از جنس گرانیت قرمز رنگ است نمای خارجی کلیسا را می سازد. داخل کلیسا دکوراسیون بسیار زیبایی دارد و برای بازدید از آن باید 45 دقیقه وقت گذاشت. اگر قصد دارید تا از تراس گنبد نگاهی به شهر بیاندازید ابتدا باید از 300 پله بالا بروید ولی در عوض نمای 360 درجه ای از شهر سنت پترزبورگ را در پیش رو خواهید داشت. حدودا 45 دقیقه هم برای این موضوع کافی است.
روبروی کلیسا فضای سبز کوچکی قرار دارد و پشت آن میدانی است که مجسمه نیکولا اول سوار بر اسب در آنجا قرار دارد.
در پارک الکساندر و کنار رودخانه Neva، مجسمه برنزی پتر کبیر را می بینید که بر اسب سیاه رنگی سوار است. اسب بر روی تخته سنگی ایستاده و زیر پایش مار عظیم الجثه ای قرار دارد.
مسیر بازگشت تا منزل را پیاده طی کردیم. با نزدیکتر شدن به زمان آغاز مسابقات شور و شعف در خیابانها بیشتر می شود. پیاده روها مملو است از طرفداران تیمهای فوتبال که بیشتر آنها یا لباس تیم مورد نظرشان را پوشیده اند یا پرچم کشورشان را حمل می کنند. روابط طرفداران تیمها بسیار دوستانه است و هیچ گونه تنشی مشاهده نمی شود. هر کس فقط تیم خودش را تشویق می کند. تعداد قابل توجهی از طرفداران تیم مراکش هم در شهر دیده می شوند. چند بار شاهد بودم که هنگام مواجهه با ایرانی ها، بسیار با احترام برخورد می کردند. وقتی با یکی از آنها صحبت می کردم به من گفت که خیلی دوست دارد که از این گروه ایران و مراکش صعود کنند و تیمهای پر ادعا پرتغال و اسپانیا حذف شوند. تماشاگر دیگری به خوبی بازیکنان ایران را می شناخت و گفت که از قدیم بازیکنان ایرانی مثل علی دایی و مهدوی کیا و علی کریمی را می شناخته!
روز سوم: جمعه 25 خرداد
امروز روز مسابقه فوتبال ایران و مراکش است. به همین خاطر برای گردش در شهر فقط صبح را وقت داریم. طبق برنامه کلیسا و قلعه Peter and Paul را انتخاب کردیم (اینجا را کلیک کنید). این کلیسا نیز در لیست میراث جهانی قرار دارد. شاید اهمیت اصلی آن این باشد که تقریبا همه تزارهای روسیه به غیر از پیتر دوم و ایوان ششم در این کلیسا دفن هستند. ورودیه این مجموعه 600 روبل است. این مجموعه در جزیره zayachy قرار دارد که توسط چند پل به بخش پتروگراد سنت پترزبورگ متصل است.برج ناقوس کلیسا 122 متر ارتفاع دارد و به رنگ طلایی است.
زندان Trubetskoy که روزگاری محل نگهداری زندانیان سیاسی بوده در قسمتی از قلعه قرار دارد که اکنون برای نمایش عموم باز است. برخی از داستانهای زندانیان سیاسی معروفی که در این زندان بوده اند بر سردر سلولهایشان نوشته شده است شاید از معروفترین آنها بتوان به ماکسیم گورکی، لئون تروتسکی و فیودور داستایوفسکی اشاره کرد.
در زمان حضور ما در این مجموعه، گالری ویژه ای از آثار مصر باستان نیز به نمایش گذاشته شده بود که بازدید از آن با 200 روبل ممکن بود. کلا بازدید از مجموعه پیتر و پل ، بیش از 2 ساعت زمان نیاز دارد.
سپس به منزل برگشتیم تا بعد از استراحتی کوتاه خودمان را برای شرکت در مسابقه فوتبال آماده کنیم. با توجه به اینکه انتظار افزایش ترافیک را داشتیم کمی زودتر از منزل خارج شدیم. در مسیر استادیوم گروههای مختلف از تماشاگران ایرانی که از جاهای مختلف ایران آماده بودند را دیدیم. همچنین بر تعداد تماشاگران پر شور مراکشی نسبت به روزهای گذشته به طور چشمگیری افزوده شده بود. اتوبوس، ما را در انتهای بلواری پیاده کرد که به پارک Primorskiy Park Pobedy ختم می شود. جمعیت کثیر تماشاگران باید از داخل این پارک عبور کنند تا به استادیوم برسند حالا شور و اشتیاق مسابقه به اوج خودش رسیده، تقریبا می توان تماشاگران را با توجه به لباسها، پرچمهای در دستشان و همچنین نقاشی های روی صورتشان به راحتی از هم تفکیک کرد. نیم ساعتی طول می کشد تا از پارک عبور می کنیم و به ورودیه استادیوم می رسیم. با توجه به شماره صندلی باید ورودیه مناسب را پیدا کنیم. کم کم به زمان مسابقه نزدیک می شویم ولی هنوز وارد استادیوم نشده ایم. وقتی ورودی مناسب را پیدا می کنیم با صف طویلی مواجه می شویم که جلو ورودی است. خوشبختانه وجود بچه داخل کالسکه به یاری ما می رسد و انتظامات استادیوم ما را از درب دیگری وارد می کند. بعد از بازرسی بدنی و چک کردن بلیطها به طبقه دوم استادیوم می رویم. با ورود به محوطه استادیوم متوجه می شویم که بازی 5 دقیقه است که شروع شده، بلافاصله با کمک راهنما، جای خود را پیدا می کنیم. حالا زمان هیجان و لذت بردن از مسابقه است. تقریبا تمام ظرفیت 65000 نفری استادیوم پر شده. به یاد استادیوم آزادی و جمعیت 100هزار نفری آن می افتم.
در انتهای بازی ایران با یک گل و به لطف مدافع مراکش پیروز می شود. ایرانی های داخل استادیوم سر از پا نمی شناسند. با هیجان و شادی وافری از استادیوم خارج می شویم و با خوشحالی اتوبوسهایی را که به مرکز شهر می روند را پیدا می کنیم. در طول مسیر گروههای متعددی را می بینیم که پرچم ایران را بر روی دوش خود دارند و مشغول شادی هستند. از میدان کاخها وارد خیابان Nevsky می شویم و به سمت خانه حرکت می کنیم. خیابان پر است از انرژی مثبتی که از طرفداران تیمهای فوتبال و خصوصا ایرانی ها متساعد می شود. در میان خیل عظیم طرفداران فوتبال گاهی هم آشنایانی از نقاط مختلف دنیا که برای دیدن مسابقه به سنت پترزبورگ آمده اند را هم می بینیم.
روز چهارم، شنبه 26 خرداد:
ساعت 9 از خانه خارج شدیم، کلیسا کازان در خیابان Nevesky قرار دارد محوطه خارجی کلیسا بسیار زیبا و عظیم است ستونهای بزرگی به شکل نیم دایره در جلو کلیسا قرار دارد که ابهت خاصی به این سازه داده است. گنبد این کلیسا حدود 80 متر ارتفاع دارد. داخل کلیسا به سبک کلیساهای ارتودکس است و مثل سایر کلیساهای ارتودوکسی از نیمکت برای عبادت خبری نیست. بازدید از این کلیسا رایگان است و تقریبا نیم ساعت زمان نیاز دارد.
به فاصله کوتاهی کلیسا منجی بر خون ریخته شده یا Church of Savior on Spilled Blood قرار دارد که کلیسایی با گنبدهای پیازی شکل و رنگارنگ است. داخل کلیسا با نقاشی های دیواری که بازگو کننده داستانهای انجیل است نقاشی شده است ( اینجا را کلیک کنید). ساخت این کلیسا در سال 1855 در محلی که الکساندر دوم ترور شد، شروع شد و در سال 1991 به پایان رسید. این بنا نیز در لیست میراث جهانی قرار دارد. ورودیه آن 300 روبل است و برای بازدید از آن با توجه به تعداد زیاد بازدید کنندگان 45 دقیقه زمان نیاز است.
مقصد بعدی کاخ پترهوف است. این کاخ که در حومه شهر سنت پترزبورگ و در روستای پترهوف قرار دارد به ورسای روسیه مشهور است. شاید باغ این کاخ از خود کاخ جذابتر باشد. مجسمه های طلایی که در کنار فواره ها و آبنماهای زیبای درون باغ قرار دارد سبب شده که این بنا نیز در لیست میراث جهانی قرار بگیرد. برای رسیدن به این کاخ دو راه وجود دارد یکی با اتوبوس و دیگری با اتوبوسهای دریایی. البته ما گزینه دوم را انتخاب کردیم تا از ترافیک داخل شهر فرار کرده باشیم و هم اینکه منظره شهر را از میان خلیج فنلاند تماشا کنیم. ایستگاه این اتوبوسهای دریایی درست در پشت کاخ زمستانی قرار دارد و برای این سفر 45 دقیقه ای ( رفت و برگشت) باید 1100 روپیه بپردازید. معمولا صف طولانی برای خرید بلیط ورودیه که 600 روپیه است وجود دارد. بازدید از کاخ یک ساعت زمان نیاز دارد و یکساعت هم برای گشت و گذار و استراحت در داخل باغ احتیاج دارید.(اینجا را کلیک کنید)
زمان حرکت قطار به سمت مسکو در ساعت 23:30 بود و چون منزل ما در فاصله پنج دقیقه ای راه آهن قرار داشت به راحتی و بدون استرس به ایستگاه راه آهن وارد شدیم. طبق قرار قبلی هم کلید آپارتمان را در جعبه تقسیم برق خارج آپارتمان گذاشتیم. ایستگاه راه آهن مثل سایر ایستگاههای قطار شلوغ بود. سکوی مورد نظر را پیدا کردیم. مامور قطار بعد از چک کردن بلیط قطار و بلیط مسابقه فوتبال ما را به داخل واگن هدایت کرد. واگن دو طبقه بود و ما در طبقه پایین بودیم. کوپه ها چهار نفره با چهار تخت بود که سفر راحتی را تضمین می کرد. قطار درست سر ساعت به راه افتاد و بعد از هفت و نیم ساعت به مسکو رسید.
روز پنجم، یکشنبه 27 خرداد:
ساعت حدود 7 صبح به ایستگاه راه آهن لنینگراد وارد شدیم. بعد از صرف صبحانه از ایستگاه قطار بیرون آمدیم. خانه اجاره ای ما در حومه مسکو در منطقه ای به نام Perlovskaya قرار داشت که برای رسیدن به آنجا باید سوار قطارهایی می شدیم که حومه شهر مسکو را پوشش می دادند. این قطارها عمدتا قدیمی هستند و سرعت خیلی زیادی هم ندارند اما وسیله ای بسیار مطمئن ، ارزان و ایمن برای حومه نشینان شهر بزرگ و پر ترافیک مسکو هستند. خوشبختانه ایستگاه قطاری که ما برای رسیدن به منزل باید از آن استفاده می کردیم (Yaroslavsky) درست در کنار ایستگاه راه آهن لنینگراد قرار داشت. قیمت بلیط قطار برای این مسیر 66 روبل بود که یا باید از گیشه فروش بلیط و یا از ماشینهای فروش بلیط تهیه می کردیم. البته سفر بچه ها با این قطارها رایگان بود. نهایتا بعد از 35 دقیقه به ایستگاه Perlovskaya رسیدیم و با کمک GPS خانه مورد نظر را پیدا کردیم. صاحبان خانه که مرد و زنی میانسال بودند منزل را با احترام به ما تحویل دادند و نکات ایمنی را یادآوری کردند. خانم جوانی هم همراه آنان بود که بیشتر نقش مترجم را بازی می کرد هر چند که همچنان مترجم گوگل در این ارتباط حرف اول را می زد. به نظر می رسید که این خانواده با توجه به تعداد بالای مسافرانی که برای دیدن مسابقات جام جهانی به مسکو می آیند، تصمیم گرفته بودند که منزل شخصی خود را برای مدتی کرایه دهند. ما این منزل سه اتاق خوابه را برای چهار شب به قیمت 102000 روبل که معادل 1657 یورو بود اجاره کردیم. این خانه در محله ای آرام و سرسبز قرار داشت و فاصله آن تا ایستگاه قطار تقریبا ده دقیقه بود. در کنار ایستگاه قطار سوپرمارکت و فروشگاههایی هم بود که برای تامین مایحتاج روزانه می شد از آنها خرید کرد. بعد از اینکه وسایلمان را مستقر کردیم تصمیم گرفتیم که به مرکز شهر برگردیم.
مجددا سوار قطار شدیم و به ایستگاه Yaroslavsky وارد شدیم. ایستگاه مترو komsomolskaya در کنار همین ایستگاه قرار دارد. این ایستگاه از مهمترین ایستگاههای مترو مسکو است. مترو مسکو به سامانه قطارها شهری کلانشهر مسکو گفته میشود. مترو مسکو با داشتن ۱۴ خط فعال، ۲۰۶ ایستگاه و راهی به درازا ۳۴۶/۲ کیلومتر و با ظرفیت ۵۳۱۴ واگن یکی از کهنترین سامانهها قطار شهری در جهان است. مترو مسکو یکی از پیچیدهترین و زیباترین متروها جهان میباشد که دارا ساختار ریلی بسیار جذاب و هوشمندانهای است به طوری که در نقشه ایستگاهها مترو مسکو حلقه ای وجود دارد که شمار زیادی از ایستگاهها را به یکدیگر متصل میکند و باعث روان شدن ترافیک در هنگام پیک و بهبود بخشیدن به سرعت جابجائی میگردد. مترو کلانشهر مسکو در ۱۵ ماه می سال ۱۹۳۵ راه اندازی شد و یکی از کهنترین و باشکوهنرین شبکهها زیرزمینی در جهان است. ایستگاههای بزرگ و پرفضای این سیستم مترو که با ذهنیت ستایش از دولت کمونیست، حاکم وقت تأسیس شده بود، با مجسمهها مرمری، دیوارها موزائیک، شیشهها رنگین و مانند آن تزیین شدهاند یکی از نکات بسیار جالب این است که این سامانه همیشه در حال رشد کردن و توسعه یافتن بوده به طوری که در زمان جنگ جهانی نیز این توسعه متوقف نشد. در عصر حاضر، آخرین تحولات احداث خط حلقه مرکزی در سال ۲۰۱۶ بودهاست، خط حلقه مرکزی تمام خط های دیگر را به هم متصل میکند و باعث سهولت تغییر خط میشود. سال ۱۹۳۵، هنگامی که مترو مسکو راهاندازی شد، این سیستم زیرزمینی فقط ۱۱ ایستگاه داشت و ۲۸۵ هزار نفر را به مقصدها خود میرساند. اما امروز، سامانه مترو مسکو شامل ۲۰۶ ایستگاه است و روزانه ۹ میلیون نفر از آن استفاده میکنند.
در ایستگاه Okhotny Ryad که نزدیک میدان سرخ است پیاده شدیم. ورودیه به میدان سرخ را بسته بودند ولی خیابانهای مجاور مملو بود از جمعیتی که تقریبا همه آنها طرفداران تیمهای فوتبال بودند. هر گروه به سبک و روش خود مشغول تشویق تیم کشورش بود. برای اینکه خودمان را به کلیسا سنت باسیل برسانیم تصمیم گرفتیم که کاخ کرملین را دور بزنیم. از میان باغ الکساندر گذر کردیم.بنای یادبود سرباز گمنام را در کنار دیوار کرملین دیدیم. بعد از اینکه کرملین را دور زدیم از ضلع جنوبی میدان سرخ به کلیسا سنت باسیل رسیدیم.
این کلیسا بسیار زیبا که نماد شهر مسکو می باشد با گنبدهای پیازی شکل(9 گنبد) و رنگ آمیزی زیبا شاید مهمترین اثر تاریخی در روسیه باشد ورودیه این کلیسا 350 روبل است. به یاد داشته باشید که بازدید از این کلیسا در روزهای سه شنبه امکان پذیر نیست و تعطیل است. این کلیسا در فاصله سالهای 1555 تا 1561 به دستور اولین تزار روسیه یعنی ایوان Vasilyevich ساخته شد. داخل کلیسا اتاقهای عبادت عمدتا کوچکی وجود دارد که به هم مرتبط هستند. فضای داخلی کلیسا نسبت به نمای خارجی آن زیبایی چندانی ندارد. برای بازدید از آن یکساعت زمان اختصاص دهید.(اینجا را کلیک کنید).
در ضلع شرقی میدان سرخ GUM Mall قرار دارد که یکی از بهترین مالهای مسکو است و بهترین برندهای جهان در آنجا فروشگاه دارند. محصولات جام جهانی در فروشگاههای فیفا و همچنین در فروشگاههای سوغاتی فروشی سطح شهر به وفور یافت می شوند و تقریبا میشه گفت جزو محصولاتی است که همه از آن خرید کرده اند.
در ضلع شمالی این مال خیابان Nikolskaya قرار دارد که اکنون تردد اتومبیل در آن ممنوع شده و به صورت Walking Street درآمده است. در این خیابان هم انواع و اقسام فروشگاهها و مغازه های مختلف از رستوران گرفته تا جواهرفروشی و پوشاک به وفور به چشم می خورند و مثل سایر خیابانهای این چنینی، بساط دوره گردان، موزیک های خیابانی و سایر سرگرمی ها برقرار است.
روز ششم، دوشنبه 28 خرداد:
طبق برنامه قرار شد تا برای بازدید از منطقه ایزماعیلوف و خرید سوغاتی از بازارچه معروف آن عازم این منطقه از مسکو شویم. قبل از ترک منزل، صاحبخانه برای برداشتن برخی مدارک و همچنین تسویه حساب منزل به دیدار ما آمد و وقتی از نیت ما برای بازدید از ایزماعیلوف با خبر شد با اتومبیل شخصی خودش ما را به آنجا رساند. کرملین(قلعه) ایزماعیلوف، در برگیرنده تعدادی بنا است که هر کدام به لحاظ معماری زیبایی خاص خودشان را دارند از کلیسا چند طبقه چوبی گرفته تا بناهای رنگارنگ رستورانها و فروشگاههای شکلات فروشی و صنایع دستی.
در قسمتی از این مجموعه بازارچه سنتی دایر است که عمدتا به فروش صنایع دستی و سوغاتی اشتغال دارند. شاید از مهمترین سوغاتی های روسیه عروسک های Matryoshka است که عروسکهای چوبی هستند که در سایزهای مختلف و مشابه ساخته شده اند و هر کدام در داخل عروسکی بزرگتر قرار می گیرند. در برخی مدلها حتی ده عروسک تو در تو را می توان یافت. قیمت عروسکها با توجه به کاری که روی آنها شده از نظر نقاشی و یا خراطی قیمتهای متفاوتی از 200 روبل تا 55000 روبل دارند. تخم مرغ های فابرژه که با جنس و قیمتهای متفاوت عرضه می شوند نیز از صنایع دستی مشهور کشور روسیه است که ابتدا توسط جواهر ساز معروف روس به نام پیتر کارل فابرژه معرفی شد. او تعدادی از این تخم مرغهای طلایی و جواهر نشان را برای خانواده سلطنتی روسیه درست کرد که از گرانقیمتترین جواهرات روسیه است. در حال حاضر به سبک آن تخم مرغها، انواع بدلی ساخته شده که با توجه به میزان هنری بودن آن اثر قیمتهای متفاوتی دارند. کلاههای پشمی روسی نیز از سوغاتی های مورد علاقه توریستها است. شربت مدوویتس معجون عجیبی از آب میوه های مختلف بود که در یک قدح بزرگ با هم مخلوط شده بودند و پس از اضافه کردن کمی شکر به صورت داغ سرو می شد البته خیلی خوشمزه هم نبود.
بعد از خرید کمی سوغاتی ایزماعیلوف را به سمت صومعه و کلیسا Novodevichy ترک کردیم. در مجاور این کلیسا قبرستان معروف Novodevichy قرار دارد که افراد سرشناسی چون چخوف، گوگول،ایزن اشتاین، خروشوف و یلتسین در آنجا دفن هستند.
مجموعه Novodevichy در لیست میراث جهانی به ثبت رسیده است . برای بازدید از این مجموعه دو ساعت زمان نیاز است.
در خیابان مجاور این مجموعه و در کنار پارک نوودویچی رستوران At Pirosman قرار دارد. این رستوران که صاحب آن رجستانی است و غذاهای گرجی سرو می کند پذیرای شخصیتهای مهمی از سایر کشورها بوده که صاحب رستوران با سلیقه خاصی عکسهای آنها را به دیوار زده است همچنین اسم افراد مشهوری را که از صندلی خاصی استفاده کرده اند در پشت صندلی نوشته است. برای مثال من به طور اتفاقی روی صندلی نشستم که قبلا گورباچوف روی آن نشسته بوده است!. بعد از رفع خستگی یک روز پر فعالیت به سمت پارک گورکی حرکت کردیم. این پارک وسیع که در کنار رودخانه مسکو قراردارد یکی از مهمترین مراکز تفریح اهالی مسکو است. پل بسیار زیبایی برای تردد عابران پیاده بر روی رود مسکو ساخته شده که به تنهایی می تواند اثری دیدنی باشد. با توجه به کمبود وقت فقط از میان پارک عبور کردیم و با وسایل نقلیه عمومی خودمان را به منزل رساندیم تا بتوانیم بازی ایران و اسپانیا را به طور مستقیم از تلویزیون تماشا کنیم.
روز هفتم، سه شنبه 29 خرداد:
بعد از صبحانه به سمت شهر Sergiev Posad حرکت کردیم خوشبختانه برای رسیدن به این شهر کوچک می شود از قطار استفاده کرد و ایستگاه قطار نیز همان ایستگاهی است که ما هر روز در آنجا پیاده می شویم. بعد از 45 دقیقه به شهر وارد شدیم و با کمک GPS موبایل و حدود 15 دقیقه پیاده روی به کلیسا و صومعه قدیمی شهر که به Trinity Monastery of St Sergiev با دیوارهای سفید و گنبدهای طلایی و لاجوردی معروف است، رسیدیم. این مجموعه در لیست میراث جهانی ثبت شده است.
این صومعه در سال 1340 توسط St Sergiev به عنوان مرکز اصلی تربیت راهبان مسیحی ارتدوکس شروع به کار کرد. Trinity Cathedral در مرکز این مجموعه قرار دارد و با گنبدهای طلایی زیبایش نمود خاصی دارد. کلیسا Assumption که نمونه دیگری از آن در مسکو وجود دارد در سال 1585 به دستور ایوان مخوف و پس از قتل فرزندش ساخته شد. Boris Godunov تنها سزاری است که قبرش در مکانی خارج از سنت پترزبورگ و کرملین مسکو قرار دارد.برای ساخت برج ناقوس که 88 متر ارتفاع دارد بیش از 30 سال زمان صرف شد یعنی از سال 1741 تا 1770. این برج دارای 42 ناقوس است که بزرگترین آنها 65 تن وزن دارد. برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
بعد از ظهر برای بازدید از موزه هوا و فضا راهی منطقه VDNKH شدیم. این منطقه نمایشگاهی که بسیار وسیع است چندین موزه را در خود جای داده است. برج رادیو و تلویزبون مسکو در همین منطقه است و امکان بازدید از این برج نیز وجود دارد. در قسمتی از این پارک تعدادی از ادوات پیشرفته نظامی روسیه هم به نمایش گذاشته شده که شاید سامانه دفاع هوایی S 300 و موشک قاره پیمای Topol-M از جالبترین آنها باشند.
علی رغم بارش شدید باران خودمان را به موزه فضانوردی رساندیم. این موزه که اطلاعات بسیار جالبی درباره تاریخچه فضانوردی در اختیار بازدیدکنندگان قرار می دهد، این امکان را هم برای بازدیدکنندگان فراهم کرده تا با برخی ادوات واقعی که در فضانوردی استفاده شده اند آشنا شوند، یا آنها را امتحان کنند. با ورود به سالن ورودی مجسمه یوری گاگارین جلب توجه می کند.
سگهای تاکسیدرمی شده ای که به فضا فرستاده شده بودند و همچنین تعدادی ماهواره و قطعات واقعی فضاپیما بازدید کنندگان را به تحسین وا می دارد.
تصاویر تمامی فضانوردانی که توسط روسیه به فضا رفته اند در قسمت دیگری از نمایشگاه به نمایش در آمده است. مدل ایستگاه میر و وسایل داخل آن طوری در داخل نمایشگاه قرار داده شده که بازدیدکنندگان بتوانند داخل آن شوند. لباسی با نام انوشه انصاری و با پرچم ایران و آمریکا به عنوان اولین زن توریست فضایی در قسمت دیگری از موزه به نمایش درآمده است. نام کشور ایران به عنوان کشوری که دارای فن آوری فضایی است در میان کشورهای دیگری که این فن آوری را دارند به چشم می خورد.
در خارج از موزه بنای یادبودی ساخته شده که موشکی را نشان می دهد که در حال صعود به آسمان است در مجاور این موزه مجسمه برخی از فضانوردان و دانشمندان فضایی روسیه قرار دارد. بهای ورودیه این موزه 250 روبل است . برای بازدید از این مجموعه حداقل دو ساعت زمان نیاز است. لطفا اینجا را کلیک کنید.
روز هشتم، چهارشنبه 30 خرداد:
برای بازدید از میدان سرخ و کرملین عازم مرکزمسکو شدیم. طبق معمول اطراف میدان سرخ بسیار شلوغ بود. میدان سرخ و مجموعه کرملین در لیست میراث جهانی(اینجا را کلیک کنید) قرار دارد و پر بازدیدترین مکان مسکو(اینجا را کلیک کنید) هستند. همیشه تصویر میدان سرخ را در حین رژه نیروهای نظامی روسیه که اغلب با نمایش موشکهای قاره پیما همراه بود را بارها از تلویزیون دیده بودم و به نظرم میدان بسیار عظیمی بود ولی حالا که در میان میدان ایستاده ام دریافتم که ابعادش از آن چیزی که در رسانه ها پخش می شود کوچکتر است. در ضلع شمالی میدان ساختمان قرمز رنگی قرار دارد که موزه تاریخ است. در ضلع جنوبی کلیسا سنت باسیل ، در ضلع شرقی GUM مال و در ضلع غربی، دیوار مجموعه کرملین است.
در کنار دیوار شرقی کرملین که ضلع غربی میدان سرخ است، تعدادی از مشاهیر روسیه دفن هستند از قبیل استالین، برژنف، یوری گاگارین و …آرامگاه لنین نیز در همین محل قرار دارد. هنوز هم برای این شخص احترام خاصی قائل هستند و بازدید از آرامگاهش فقط در ساعات محدودی امکانپذیر است. برای ورود به این مجموعه بازرسی بدنی انجام می شود. در طول بازدید که شاید بیش از پنج دقیقه طول نمی کشد باید در مسیر مشخص شده حرکت کرد و کسی حق ایستادن و یا عکاسی ندارد. پیکر مومیایی شده لنین در تابوتی شیشه ای در معرض دید قرار دارد. تعداد زیادی از محافظان با لباسهای نظامی در طول مسیر ایستاده اند و بازدید کنندگان را هدایت می کنند. ساعت بازدید از 10 صبح تا یک بعدازظهر است و البته دوشنبه و جمعه تعطیل است. بازدید رایگان است ولی معمولا صف طویلی وجود دارد. هنگامی که ما به این محل رسیدیم با توجه به زمانی که در اختیار داشتیم و طول صف در پیش رو تقریبا به موقع نمی توانستیم وارد مجموعه شویم. هنگامی که در خارج از صف در حال تصمیم گیری برای ایستادن و یا صرف نظر کردن از بازدید بودیم. شخصی با لباس معمولی به سراغ ما آمد و گفت که برای ورود به مجموعه دنبال او برویم. آنگاه در کنار گیت ورودی نرده های محافظ را کنار زد ما را به سمت منطقه ای که بازرسی بدنی انجام می شد هدایت کرد و به مسوول آنجا هم اشاره کرد که بچه همراه دارند و ما را از مسیر دیگر به داخل مجموعه فرستاد. البته این حرکت سبب شد تا به پاسخ سوالی که در این چند روز ذهنم را مشغول کرده بود برسم و آن درباره حفظ امنیت شهر و توریستها بود. در مدتی که در مسکو و سنت پترزبورگ بودیم به ندرت پلیس را در سطح معابر عمومی دیدیم و برخلاف بسیاری از کشورهایی که اخیرا به آنها مسافرت کرده ام، وجود پلیس و یا نیروهای امنیتی بسیار کم رنگ بود. هرچند مطمئن بودم که بالاترین سطح امنیتی بخاطر جام جهانی برقرار خواهد بود. بعد از این واقعه متوجه شدم که بار اصلی حفظ امنیت به عهده نیروهای لباس شخصی است که به تعداد زیاد در سطح شهر پراکنده هستند.
بلیط ورودیه کرملین 700 روبل است و برای بازدید از این مجموعه حداقل 4 ساعت زمان نیاز است پس سعی کنید زمان کافی برای آن اختصاص دهید. دیوارهای کرملین که به معنی قلعه است به رنگ قرمز اخرایی با برجک های دیدبانی چادری شکل است که قدمتی 800 ساله دارند. این مجموعه حاوی تعدادی کلیسا ارتدوکسی، برج ناقوس،موزه و همچنین محل رسمی اقامت رئیس جمهور روسیه است. کلیساها گنبدهای طلایی دارند و داخل آنها با نقاشیهای دیواری پوشیده شده است.قبر ایوان چهارم متخلص به ایوان مخوف که اولین تزار روسیه بود در یکی از این کلیساها قرار دارد (Archangel Cathedral). بروشورهای راهنما در کنار درب ورودی هر کلیسا وجود دارد و با کمک آنها نیازی به راهنما نیست. عکاسی در کلیساها ممنوع است. بزرگترین ناقوس جهان در کنار برج ناقوس قرار داده شده است این ناقوس 202 تن وزن دارد ولی هرگز به صدا در نیامده است. در صورت زمان کافی توصیه شده است که از موزه های دیاموند و Armoury که در این مجموعه قرار دارند ولی ورودیه آنها جداگانه باید پرداخت شود بازدید کنید.برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
در کنار میدان سرخ پارک Zaryadye قرار دارد و در داخل این پارک Media Center ساخته شده که یکی از برنامه های جذاب آن سالن مخصوصی است که برای نمایش فیلم 4D از مسکو و از فراز آسمان تهیه شده است. ابتدا بر روی صندلی های ویژه ای می نشینید، سپس محافظ صندلی ها بر روی بدن شما قرار گرفته، آنگاه صندلی از سطح زمین فاصله می گیرد.با شروع فیلم این احساس به شما دست می دهد که چون پرنده در حال پرواز هستید. با عبور از میان مه کنی خیس می شوید و نهایتا با پروازی 20 دقیقه ای فرود می آیید. بهای بلیط آن 1000 روبل است.
بعد از خروج از میدان سرخ کمی در خیابانها و کوچه های اطراف پرسه زدیم از کنار تئاتر بلشوی گذشتیم و پس از بازدید از چند ایستگاه مترو به منزل بازگشتیم.
روز نهم، پنجشنبه 31 خرداد:
با توجه به اینکه آخرین روز سفر را داشتیم و بایست حدود ساعت 2 تا 3 بعدازظهر خانه را به مقصد فرودگاه ترک می کردیم بنابراین تصمیم گرفتیم تا به سرعت از آخرین میراث جهانی که در مسکو قرار داشت دیدن کنیم. این مجموعه که Ascension Church و Kolomenske Museum Reserve نام دارد در جنوب مسکو و کنار رود مسکو و در میان پارک زیبای Kolomenske واقع شده است. این کلیسا سفید رنگ قدمتی 600 ساله دارد و در دوره ایوان مخوف ساخته شده است. معماری این کلیسا با پایه سنگی و سقف چادری شکل چوبی اولین کلیسایی بود که به این سبک ساخته شد. گفته می شود برای ساخت این کلیسا حتی یک میخ نیز استفاده نشده بود. البته این کلیسا توسط تزار آلکسیس تخریب شد ولی مجددا مرمت شده است. (اینجا را کلیک کنید). برای بازدید از این مجموعه حدود یک ساعت و نیم زمان نیاز است و ورودیه آن 150 روبل می باشد.
بعد از ظهر به سمت فرودگاه حرکت کردیم و با پرواز خط هوایی ایروفلوت مسکو را به مقصد دبی ترک کردیم.
افشین ایران پور
کانون گردشگران جوان ایران
iranpour@kanoonirangardan.ir