خانه / گزارش سفر به سایر کشورها / سال91 / گزارش سفر به سریلانکا
گزارش سفر به سریلانکا

گزارش سفر به سریلانکا

گزارش سفر به سریلانکا

چرا سریلانکا؟

همیشه کلید آغاز سفر با انتخاب محل سفر زده می‌شود و در ادامه آن برنامه‌ریزی و اجرا سفر قرار دارد. هنگامی که ایده سفر به سریلانکا در ذهن من نقش بست نخستین سوالی که مطرح شد این بود که: “چرا سریلانکا؟”

توضیحاتی که در ادامه می‌آید به نحوی بیانگر پاسخ به این سوال است.

کشور سریلانکا جزیره‌ای است که در جنوب شبه قاره هند قرار دارد. مساحت آن حدود 66 هزار کیلومتر مربع (تقریبا به اندازه استان خوزستان) و جمعیت آن حدود 21 میلیون نفر است. بلندترین قله این کشور Mt Pedro نام دارد و ارتفاع آن 2524 متر است. طویلترین رودخانه آن(335 کیلومتر) Mahaweli Ganga نام دارد و از کوه آدم سرچشمه گرفته و به خلیج Koddiyar می‌ریزد.

سریلانکا از نظر حیات وحش بسیار غنی است 92 گونه پستاندار، 242 پروانه، 435 پرنده، 107 گونه ماهی و حدود 100 گونه مار دارد. شاید از مهمترین این حیوانات بتوان به پلنگ، گوزن، فیل، مار کبری، نهنگ، تمساح و لاکپشت دریایی نام برد. همچنین تنوع گیاهی بسیار خوبی در این کشور وجود دارد و تقریبا تمامی گیاهان استوایی و گرمسیری و همچنین انواع ادویه‌جات را می‌توان یافت. چای سریلانکا شهرتی جهانی دارد و در منطقه کوهستانی کشت می‌شود.

اقوامی که در سریلانکا زندگی می‌کنند به سه دسته اصلی تقسیم می‌شوند. Sinhalese که 74% جمعیت کشور را تشکیل داده و بودایی هستند. Tamilها که 18% جمعیت کشور را تشکیل داده و هندو هستند. مسلمانها ( 9% ) که حدودا از 1000 سال قبل به صورت مهاجر از کشورهای عربی به این جزیره مهاجرت کردند. مسیحیان نیز که عمدتا با هلندی‌ها و پرتغالی‌ها به سریلانکا آمدند اقلیت کمی را تشکیل می‌دهند. تعداد اندکی(حدود 2000 نفر) هم از بومیانی که در جنگلها ساکن بوده‌اند و به شکارچی یا Veddah مشهورند هنوز هم در جنگلهای بین Badulla و Batticaloa زندگی می ‌کنند.

سریلانکا علی‌رغم مساحت کمی که دارد ولی توانسته است 8 اثر را در لیست میراث جهانی یونسکو ثبت کند که نشان از غنی بودن فرهنگ و طبیعت این کشور دارد. از این 8 اثر 6 اثر فرهنگی و 2 اثر طبیعی هستند. این آمار را با 13 اثری که در ایران با حدود بیست برابر وسعت و با بیش از 7000 سال قدمت تاریخی مقایسه فرمایید تا متوجه شوید که چرا سریلانکا ارزش دیدن را دارد.

ببرهای تامیل از گروههای جدائی‌طلب در سریلانکا هستند ک بعد از سالها مبارزه با دولت مرکزی بالاخره در فوریه سال 2009 اعلام آتش‌بس کردند. مبارزات این گروه سبب کشته و زخمی شدن جمع کثیری از مردم سریلانکا شد حتی حیات وحش نیز از این جنگهای داخلی در امان نماند. این روزها افرادی که برای بازدید از یتیم‌خانه فیلها به Pinnewala می‌روند با فیلی روبرو می‌شوند که یک دست خود را به سبب برخورد با مین از دست داده است.

کمی از تاریخ سریلانکا:

همانطور که گفته شد Veddahها از اقوام اولیه سریلانکا بوده اند که تمدن آنها به شش قرن قبل از میلاد بر‌میگردد. آثاری نیز از زندگی غارنشینی که مربوط به دوره پارینه‌سنگی(16000 سال قبل از میلاد) است نیز در سریلانکا کشف شده است. اما اقوام Sinhalese حدود قرون 6-5 قبل از میلاد از شمال هندوستان به سریلانکا کوچ کردند و در قرن 4 پیش از میلاد نخستین پادشاهی Sinhalese در Anuradhapura پایه‌گذاری شد و بدین طریق مذهب بودایی در این کشور رواج یافت. در قرن پنجم قلعه Sigiriya ساخته شد و در قرن یازدهم Polonnaruwa مهمترین مرکز و پایتخت این سرزمین شد. در همین قرن پادشاهی تامیل‌ها در Jaffna که در شمال این جزیره قرار دارد با پشتیبانی هندوها شکل گرفت. در ابتدای قرن 16 با رو به زوال رفتن پادشاهی Sinhalese در اثر رویارویی با مهاجمان هندی، چینی و حتی مالایی، پرتغالیها به راحتی در سواحل غربی نفوذ کردند. با شروع قرن هفدهم نیروی دریایی هلند بر سواحل جنوبی مسلط شد و پرتغالیها را از این مناطق بیرون کرد این تسلط یک قرن ادامه یافت تا در ابتدای قرن نوزدهم انگلیسی‌ها توانستند بر کل جزیره مسلط شوند و امپراتوری Kandy را منقرض کنند. کم‌کم زبان انگلیسی در این کشور رواج یافت. انگلیسی‌ها ابتدا به کشت قهوه در مناطق کوهستانی مبادرت کردند ولی نتیجه مطلوبی حاصل نشد. نخستین بوته‌های چای از چین به سریلانکا آورده شد و به سبب محصول خوب و مطلوب به تدریج مزارع چای جای مزارع قهوه را گرفت. برای ایجاد محصولات بیشتر جنگلهای مناطق کوهستانی تراشیده شدند، راههای بیشتری ساخته شد و بالاخره تجارت چای به یکی از سود آورترین محصولات سریلانکا بدل شد. بارانهای سیل‌آسای موسمی که در نواحی کوهستانی می‌بارید بعلت از بین رفتن پوشش گیاهی طبیعی سبب ایجاد سیلهای مخرب می‌شد و خسارات شدیدی به مزارع چای وارد می‌کرد. انگلیسی‌ها درخت کاج را که می‌تواند با ایجاد ریشه‌های طویل خاک را حفظ کنند به سریلانکا وارد کردند. اکنون نیز می توان جنگلهای درخت کاج را عموما در ارتفاعاتی که مزارع چای وجود دارد مشاهده کرد.

بالاخره در سال 1956 این کشور استقلال خود را اعلام کرد. گروهی از Tamilها که در ابتدای قرن توسط انگلیسی‌ها از قسمتهای جنوبی هند به شمال سریلانکا کوچ داده شده بودند به مخالفت با Sinhaleها پرداختند و با ایجاد گروهی به نام ببرهای تامیل در سرتاسر کشور به مبارزه پرداختند. دیری نپایید که کشور وارد جنگ داخلی شد. در طول این سالها بیش از 70000 نفر از مردم کشته یا زخمی شدند  پس از حادثه یازدهم سپتامبر و قرار دادن این گروه در لیست گروههای تروریستی بهانه کافی برای قتل عام این گروه به دست آمد. بالاخره در سال 2009 به طور رسمی بین دولت سریلانکا و این گروه آتش‌بس اعلام شد. از آن تاریخ ببرهای تامیل بیشتر در کشورهای اروپایی و آمریکایی وارد کارزار سیاسی شده‌اند و امید دارند تا بتوانند با این روش به اهداف خود برسند.

گزارش سفر:

سفر ما به سریلانکا 29 دی ماه سال 1390 (19 ژانویه 2012) از فرودگاه امام خمینی تهران آغاز شد. بر اساس تحقیقات به عمل آمده ارزانترین راه برای رسیدن به سریلانکا استفاده از خطوط هوایی ایرعربیا می‌باشد. البته می توان از خطوط هوایی امارات و قطر هم استفاده کرد که کمی گرانتر است. بعد از 2 ساعت پرواز به فرودگاه شارجه در کشور امارات می رسیم و پس از چند ساعت معطلی پرواز بعدی، ما را به فرودگاه بین‌المللی Bandaranaike که در 35 کیلومتری شمال کلمبو است می‌رساند. ساعت حدود 5 صبح به وقت محلی از هواپیما پیاده می‌شویم. هوا کمی شرجی است ولی دمای دلپذیری دارد خصوصا که در این زمان در تهران برف می‌بارد.

به نظر فرودگاه بزرگی می آید و سالن‌ها و دکوراسیون قشنگی دارد. در این موقع از روز فرودگاه خلوت است. ابتدا محل مخصوص ویزا را پیدا می کنیم. مدارک لازم برای صدور ویزا شامل پاسپورت با حداقل شش ماه اعتبار، 25 دلار آمریکا و برگه مخصوص درخواست ویزا که در هواپیما به ما داده شد و اطلاعات شخصی و مقصود از سفر در آن قید شده است. تشریفات صدور ویزا و ورود به کشور سریلانکا به سرعت انجام شد و ما پس از گرفتن بارها وارد سالن استقبال شدیم.

طبق قراردادی که با یکی از تورهای محلی بسته بودیم. کارمندان آن شرکت با گردنبندهایی از گلایل در سالن به استقبال ما آمدند. پس از تبدیل کمی پول به واحد پولی سریلانکا که روپیه سریلانکا نام دارد سوار اتومبیل شدیم. حدودا می توان 100 دلار آمریکا را با 11400 روپیه عوض کرد.

بلافاصله به سمت نخستین مقصد خود که شهر باستانی Anuradhapura حرکت کردیم. خوشبختانه از میان خیابانها و جاده‌های اطراف شهر Negombo که به نظر در میانه روز شلوغ می‌آیند به سرعت گذر کردیم. Negombo به علت نزدیکی به فرودگاه رونق خوبی دارد. تعداد زیادی از گردشگران ترجیح می‌دهند هتل خود را در این شهر و دور از هیاهوی کلمبو بگیرند. پس از دو ساعت از راننده خواستیم تا برای صبحانه بایستد. او هم در قهوه‌خانه‌ای نزدیک یک روستا ایستاد. ورود ما به قهوه‌خانه با تعجب سایرین همراه بود. ما نیز کمی کیک محلی به همراه چای سفارش دادیم. در سریلانکا هم مثل هند، چای را با شیر می‌نوشند و درموقع سفارش چای حتما بادید متذکر شوید که چای بدون شیر و یا Black Tea بیاورد. با اینکه ساعت حدود 8 صبح بود ولی عده‌ای مشغول خوردن برنج با نوعی خورشت بودند البته بدون قاشق و چنگال یعنی با دست! راننده ما که “گامینی”  نام دارد گفت که در سریلانکا برنج را در تمامی مواقع روز می‌خورند.

جاده‌های خارج شهر اکثرا بسیار باریک هستند و با توجه به شلوغ بودنشان رانندگی مهارت زیادی می خواهد لذا اکیدا توصیه می‌شود تا توریستها از اتومبیلهای کرایه‌ای با راننده استفاده کنند تا از اتومبیلهایی که خودشان برانند. باید در نظر داشت که تابلوهای جاده‌ای در سریلانکا کمک زیادی به پیدا کردن مسیر نمی‌کنند و در صورت ناآشنابودن به منطقه چه بسا که مدتی سرگردان شوند. رانندگی در سریلانکا همانند هندوستان از سمت راست است.

پارک ملی Wilpattu در مسیر ما قرار داشت. تا چندی پیش این پارک بر روی گردشگران بسته بود چون می‌گفتند که هنوز تعدادی از تامیل‌ها در آنجا وجود دارند و ناامن است. این پارک وسیعترین پارک ملی سریلانکا است و تعداد قابل توجهی پلنگ در آن زندگی می‌کنند و گفته می‌شود پس از پارک ملی Yala بیشترین تعداد پلنگ را دارد. همچنین تعدادی فیل، کروکودیل، گوزن و خرس در آن زندگی می کنند.  بعد از چهار و نیم ساعت و با طی کردن 200 کیلومتر به شهر  Anuradhapura رسیدیم.

ابتدا برای رفع خستگی به هتل رفتیم. هتل Heritage در غرب شهر Anuradhapura و در کنار دریاچه Thissa Wewa قرار گرفته است. این هتل که به نظر قدیمی می‌آید در حال مرمت و تعمیرات اساسی است. استخر خوبی دارد و اتاقهای نسبتا بزرگ با سرویس حمام و دستشویی تمیز دارد.

بعد از کمی استراحت به سمت شهر قدیمی Anuradhapura حرکت کردیم. همانطور که قبلا نیز گفته شد این شهر با بیش از 1000 سال قدمت یکی از مهمترین شهرهای سریلانکا بود. البته اکنون نیز به سبب وجود زیارتگاه بسیار مهم از اهمیت مذهبی و همچنین توریستی فراوانی برخوردار است. Dagoba که بناهای باستانی گنبدی شکل بودایی هستند شاید از مهمترین بناهای شهر Anuradhapura می‌باشند. اندازه این گنبدها بسیار متفاوت است و از گنبدهایی با ارتفاع چند متر تا بیش از 100 متر متغیر است. این بناها زمانی مقدس تلقی می‌شوند که پس از ساخته شدن و قرار دادن یک یا تعدادی از مجسمه بودا در آنها به همراه مقدار بسیار اندکی از خاکستر بودا ( که از محلهای مخصوصی آورده می‌شود) درب آنها برای همیشه بسته می‌شود و از این پس هیچ‌کس حق ورود به داخل آنها را ندارد و تنها زائران اجازه دارند که در اطرافش زیارت کنند.

ورودیه شهر قدیمی Anuradhapura بیست و پنج دلار آمریکا است و شما این پول را دقیقا به دلار آمریکا پرداخت می کنید. در گذشته برای بازدید از این مجموعه و چندین مجموعه تاریخی دیگر این امکان وجود داشت تا با پرداخت 50 دلار از تمامی این سایت های باستانی بازدید کرد ولی این امکان از سال 2012 حذف شده است و در تمامی این سایتها باید ورودیه جداگانه پرداخت کرد. در سایتهایی که قیمت بلیط از 25 دلار گرانتر است علاوه بر بلیط، یک DVD که 15 دقیقه‌ای است به بازدیدکننده داده می‌شود تا در آینده بتواند اطلاعات خوبی از سایتی که بازدید کرده‌اند با خود به کشورشان ببرند.

مهمترین سایت باستانی در این مجموعه ، معبد درخت بودا است. گفته می‌شود این درخت، نهالی از درختی است که بودا زیر آن استراحت می کرده است و بیش از 2000 سال قدمت دارد. این درخت با قیم‌هایی با روکش طلا و تحت تدابیر امنیتی حفظ می شود. برای ورود به تمامی مراکز مقدس بودایی باید با لباس پوشیده و با پای برهنه وارد شد. خانومها باید از لباسهای آستین‌دار و پوشیده استفاده کنند و مردان نیز باید شلواری که تا زیر زانو باشد بپوشند.

Jetavana Dagoba بلندترین بنای باستانی بعد از دو هرم مصر است. این بنا حدود 120 متر ارتفاع دارد. Thuparama Dagoba نیز در این مجموعه قرار دارد و قدیمی‌ترین Dagoba در جهان است.

حضور مسالمت‌آمیز میمونها و همچنین سوسمارها در کنار انسانها در این شهر بسیار جالب است. در نزدیک معبد درخت بودا، Lovamahapaya یا قصر 1600 ستون قرار دارد که اکنون تنها تعدادی از این ستونهای سنگی باقی مانده است. موزه این مجموعه که در کنار محل بلیط فروشی قرار دارد چنگی به دل نمی زند. برای بازدید از این مجموعه بزرگ بیش از 4 ساعت زمان نیاز است.

Mihintale منطقه‌ای در 17 کیلومتری شرق Anuradhapura  و یکی از قدیمی‌ترین مناطق مذهبی در سریلانکا است. در ابتدای ورود به این مجموعه با تعداد زیادی پله که ارتفاع هرکدام خیلی کم است مواجه می شویم. برای رسیدن به بالای تپه باید از 1840 پله بالا رفت.

قسمتهای مختلفی از زیارتگاههای بودایی در این مجموعه قرار گرفته است. شاید از همه جالبتر صخره‌ای سنگی باشد که از فراز آن می توان دشت وسیع و سرسبزی را که نمادی از کشور سریلانکا است را دید. مجسمه بودا نشسته، Dagoba ، و یک غار از جاهای دیدنی این منطقه است. البته غروب زیبای آفتاب را هم باید به آن اضافه کرد. ورودیه این مجموعه 500 روپیه است و 2 ساعت زمان نیاز دارد.

روز دوم:

به سمت شهر دامبولا (Dambulla) حرکت کردیم. فاصله این شهر از Anuradhapura کمتر از 70 کیلومتر است ولی با توجه به جاده‌های باریک و همچنین تعمیر برخی از پلها، این مسیر بیش از دو ساعت طول می‌کشد. این شهر به سبب وجود غارهایش معروف شده است. در هنگام ورود به این مجموعه با مجسمه بسیار بزرگی از بودا مواجه می شوید که به رنگ طلایی است. این مجسمه که 30 متر ارتفاع دارد یکی از بلندترین مجسمه های بودا می باشد و به Golden Temple مشهور است. این مجسمه را ژاپنی‌ها در سال 2000 به این معبد اهداء کرده‌اند. در اینجا موزه‌ای هم وجود دارد که مجسمه‌های مختلفی از سراسر کشورهای بودایی مذهب به آن اهداء شده است. همچنین بسیاری از ابزار و لوازمی که در آیین بودایی به کار می‌آیند را می توان در اینجا یافت. در سلسله تابلوهایی که در قسمتی از این موزه قرار داده شده است زندگی بودا به تصویر کشیده شده و به سادگی بازدیدکننده را با آیین بودایی آشنا می کند.

 برای ورود به Cave Temples که بر روی تپه مجاور قرار دارد ابتدا باید از محل بلیط فروشی، بلیط تهیه کرد. قیمت آن برای هر نفر 1300 روپیه، معادل 12 دلار می‌باشد. برای رسیدن به بالای تپه باید از تعداد زیادی پله بالا رفت. در مسیر با دستفروشان زیادی که انواع و اقسام خوراکی‌ها و صنایع دستی را می‌فروشند روبرو می‌شویم. تنها توجه کمی به فروشنده سبب می‌شود تا او مدتی طولانی برای فروش جنسش دنبالت بیاید. اما امتحان کردن خوراکی‌ها خالی از لطف نیست. شاید در تمام سریلانکا اینجا تنها جایی باشد که این‌همه خوراکی متنوع را می‌شود با هم دید!. زیتون با سس مخصوص فلفل، عنبه با فلفل، انواع شیرینی‌جات زنجبیلی و از همه مهمتر آبمیوه‌های تازه در ظروف به غایت کثیف! و تعدادی میوه وحشی که تا به حال حتی تصاویرشان را هم ندیده بودم ولی کلا خوش مزه بودند. نوشیدن آبمیوه‌ها که با یخ‌های چندبار مصرف به خوبی خنک شده‌اند پس از یک کوهپیمایی در هوای گرم حسابی می‌چسبد.

با رسیدن به درب ورودی مثل تمامی نیایشگاههای بودایی باید کفشها را کند که البته با توجه به داغ بودن کف زمین در بسیاری از مواقع غیرقابل تحمل می‌شود. پنج غار در میان تخت سنگ بزرگی وجود دارد که درون هر غار تعدادی از مجسمه‌های بودا و همچنین راهب‌های بودایی قرار دارد.

اندازه غارها از چند متر تا چند ده متر مختلف است. مجسمه‌ها از جنس سنگ می‌باشند و در موقعیتهای مختلفی قرار گرفته‌اند و بازگوکننده داستانهایی از بودا هستند. این مجموعه در لیست میراث جهانی قرار دارد و برای بازدید از آن بیش از 2 ساعت زمان نیاز است.

بلافاصله به سمت یکی دیگر از مهمترین دیدنی‌های سریلانکا یعنی صخره Sigiriya حرکت کردیم. این محل حدود 30 کیلومتر با غارها فاصله دارد و تا رسیدن به آن 45 دقیقه زمان نیاز است. این اثر نیز در لیست میراث جهانی قرار دارد. ورودیه این مکان 30 دلار است. پارک کوچکی که زمانی باغ گیاهشناسی بوده ولی در اثر عدم توجه در حال نابودی است در کنار محل بلیط فروشی قرار گرفته است. این مجموعه که بیشتر به یک قلعه  یا کاخ صخره ای می ماند علاوه بر آثاری که بر روی صخره‌ای که 200 متر از سطح زمین فاصله دارد، دارای بناهایی نیز در پایین صخره است. این مجموعه با خندقی که اکنون نیز آب دارد محافظت می‌شده است. با گذر از روی خندق وارد محوطه باغ سلطنتی می‌شویم که بناهایی از ساختمانهای قدیمی که بیشتر به شهر کوچکی می‌ماند و همچنین بقایای چند استخر کوچک جلب نظر می کنند. مسیر زیبایی شما را مستقیما به سمت صخره هدایت می‌کند بیش از هر چیز توریستهایی را می بینید که با انواع فیگورهای مختلف در حال عکاسی هستند. صخره به تنهایی نوید‌بخش پله‌هایی فراوان است.

درست وقتی به زیر صخره می‌رسیم با تعداد زیادی پله مواجه می‌شویم که تعدادی در سنگ تراشیده شده است و تعدادی نیز به صورت پیش‌ساخته در محل قرار گرفته‌اند. بعد از گذر از یک دالان و بالارفتن از یکسری پله‌های مارپیچی به محوطه‌ای غار مانندی که تعدادی نقاشی دیواری بر روی آن نقش بسته است، می‌رسیم. این تصاویر که نقوشی از زنان است بیش از 1000 سال قدمت دارند.

 سپس وارد کوریدور باریکی شدیم که ما را به محوطه دیگری که نقش برجسته پنجه شیر قرار دارد هدایت می‌کند. در این مسیر ما تخته‌سنگی را دیدیم که زیر آن تعدادی سنگهای کوچکتر قرار داشت، گفته می‌شود این تخته‌سنگ در زمان حمله دشمن بیشتر جنبه دفاعی پیدا می‌کند. یعنی با هل دادن سنگ و حرکت کردن آن به سپاه دشمن صدمه وارد می‌کرده است. Lions Paw یا پنجه شیر در حقیقت دو پنجه شیر سنگی است که از بین آنها پله‌های سری دوم آغاز می‌شود.

 تصور اینکه در گذشته چگونه به بالای صخره صعود می کردند کمی دشوار است. اکنون از پله‌های فلزی برای این منظور استفاده شده است. پس از اینکه به بالای صخره‌ رسیدیم با محوطه مسطحی روبرو می‌شویم که بقایایی از قصر و قلعه و همچنین استخری که برای ذخیره آب استفاده می‌شده است روی آن قرار دارند. تختی از جنس سنگ نیز در قسمتی از این قصر قرار داشته که چشم‌انداز بی‌نظیری را برای پادشاه فراهم می‌کرده است. برای بازدید از این مجموعه بیش از 3 ساعت نیاز است.

 در مسیر بازگشت و خروج از درب جنوبی حتما از غار کبری که غاری در زیر تخته سنگی به شکل سر مار کبری است دیدن کنید. این غار برای بودائیان مقدس است. در کنار پارکینگ دکه‌ای بود که علاوه بر چای و قهوه، غذای جالبی نیز سرو می کرد که بسیار جالب بود. در ظروف فلزی کاسه‌ای شکلی که روی اجاق‌گاز قرار دارد لایه نازکی از مایع خمیر نان می‌ریزند و بدین طریق نانی که شبیه نان ساجی ماست پخته می‌شود در همین موقع تخم‌مرغ هم روی نان زده می‌شود و غذای لذیذ و البته ارزانی تهیه می‌شود این غذا را با سس تند می‌خورند و به آن Appa می‌گویند.

 بعد از خروج از Sigiriya از راه میانبر به سمت شهر باستانی Polonnaruwa حرکت کردیم. از کنار منطقه حفاظت شده Minneriya  عبور کردیم در طول مسیر تمامی حاشیه منطقه حفاظت شده با سیمهای برقدار جداسازی شده بود. هوا کم‌کم داشت تاریک می‌شد که به روستای کوچکی رسیدیم. زن و دختر کوچکی را که تازه از مزرعه به خانه برگشته بودند را در کنار منزلشان دیدیم و از آنها خواستیم که در صورت امکان اجازه دهند تا از منزلشان بازدید کنیم. خانه یک اتاق حدود 12 متر در 4 متر بود که با دو دیوار در وسط به سه فضا تقسیم شده بود. قسمت جلویی که در کنار درب ورودی قرار داشت مخصوص دعا و نیایش بود. چندین مجسمه بودا در روی میز کوچکی قرار داشت. پشت آن اتاق خواب و در قسمت انتهایی خانه که با در به حیاط پشتی متصل بود، آشپزخانه قرار داشت. توالت و دستشویی هم در خارج خانه قرار داشتند. زندگی بسیار ساده و تنها از ملزومات اولیه زندگی تشکیل شده بود. در پشت خانه مزرعه ذرت قرار داشت.

بعد از حدود 60 کیلومتر و حدود 2 ساعت به شهر Polonnaruwaرسیدیم و مستقیما به سمت هتل که Sudu Araliya نام داشت حرکت کردیم. این هتل درکنار دریاچه بزرگی قرار دارد که منظره و چشم‌انداز زیبایی را برای آن ایجاد کرده است. اتاقهای این هتل بزرگ و بسیار تمیز است.

در این هتل قسمتی هم برای ماساژ با استفاده از روغنها و گیاهان دارویی وجود دارد که اصطلاحا به آن Ayurveda می‌گویند.

روز سوم:

صبح پس از صبحانه‌ای مفرح، گشتی هم در محوطه اطراف هتل زدیم. تنوع پرندگان در دریاچه کنار هتل بسیار جالب بود. عده‌ای هم با قایق مشغول ماهیگیری بودند.

محوطه تاریخی شهر قدیمی   Polonnaruwa بسیار وسیع است. در کنار درب ورودی محل بلیط فروشی و موزه قرار دارد. قیمت ورودیه 25 دلار است. ساختمان موزه که از ابتدا به همین منظور ساخته شده است طراحی جالبی دارد و با استفاده از تالارهای مختلف به کلاسه‌بندی تاریخ کمک کرده است. بسیاری از بناهای موجود به صورت ماکت بازسازی شده‌اند و به شما می گویند که در گذشته این بناها چه شکل داشته اند. در کنار موزه دریاچه‌ای بزرگ قرار دارد که به صورت مصنوعی ایجاد شده‌است. با وجود اینکه سریلانکا کشوری پرباران است ولی مردم اعتقاد دارند که نباید آب هدر رود. لذا با ایجاد دریاچه‌های مصنوعی و کانال‌کشی‌های وسیع توانسته‌اند آبهای جاری را حفظ کرده و به مصارف کشاورزی بزسانند.

محوطه Polonnaruwa به حدی بزرگ است که حتما باید باید با اتومبیل در آن به گشت پرداخت. این مجموعه نیز جزء میراث جهانی است. ابتدا از Royal Palace که مجموعه‌ای از بناهای سلطنتی در 1000 سال قبل است بازدید کردیم. بیشتر این بناها بر روی سکویی چهارضلعی قرار دارند. در ورودیه تمامی بناها یک سنگ در کف زمین وجود دارد که به Moonstone مشهور است و معمولا از تصاویر چندین ردیف فیل، مار، پرندگان تشکیل شده که به شکل دوار بر روی سنگ نقش بسته اند.

 سنگ بزرگی به ابعاد 9 متر در یک ونیم متر نیز که بر روی آن نوشته‌هایی از کتاب Ola دیده می‌شود، وجود دارد. چند معبد بودایی را نیز می توان در اینجا دید. تعداد زیادی دست فروش مشغول فروش صنایع دستی عمدتا چوبی هستند که می‌توان با کمی چانه‌زدن آنها را به یک‌سوم قیمت اولیه خرید.

همچنان که با اتومبیل به سمت شمال می‌رویم از میان ویرانه‌هایی از این شهر قدیمی عبور می‌کنیم که در روزگاران گذشته برای خودش برو بیایی داشته است. Dagoba بزرگی نیز در مسیر قرار دارد و اما شاید مهمترین دیدنی این مجموعه چهار مجسمه بزرگ سنگی  از بودا است. این چهار مجسمه که به Gal Vihara شهرت دارند، یکی بودا ایستاده به ارتفاع 7 متر، دیگری بودا را در حالت درازکشیده در حالتی که بالشی زیر سر دارد (گفته می‌شود بیانگر آخرین لحظات زندگی بودا بوده است) را به تصویر می‌کشد و 14 متر طول دلرد. دو مجسمه دیگر، بودا را در حالت نشسته به تصویر کشیده‌اند.

در شمالی‌ترین قسمت این مجموعه حوضی به شکل نیلوفر آبی وجود دارد. بازدید از این مجموعه و موزه حدود چهارساعت زمان نیاز دارد.

مقصد بعدی ما شهر کندی Kandy است. این شهر در منطقه کوهستانی قرار دارد بعد از 4 ساعت رانندگی و 140 کیلومتر به شهر وارد شدیم و بلافاصله به هتل Devon رفتیم. اتاقهای این هتل هم بسیار تمیز و مرتب است. چون در داخل شهر قرار دارد محوطه سبز ندارد و استخر آن هم کوچک است.

روز چهارم:

صبح به سمت مرکز شهر حرکت کردیم. دریاچه‌ای در مرکز شهر قرار دارد و تقریبا تمامی مراکز مهم و هتلها در اطراف آن قرار گرفته‌اند. بر روی دیوار برخی ساختمانهای شهر تابلو کوچکی نصب شده که بر روی آن لوگو میراث جهانی حک شده و در آن توضیح داده شده که این بنا به شهر کندی که در لیست میراث جهانی ثبت شده، تعلق دارد.

 مهمترین بنای مذهبی سریلانکا در این شهر است. معبد دندان بودا برای تمامی بودائیان جهان بسیار با اهمیت است و زائران زیادی را به خود جلب می‌کند. برای ورود به این معبد باید 1000 روپیه پرداخت کرد. قوانین سفت و سخت‌تری برای ورود در نظر گرفته شده است و از ورود خانومهای کم‌حجاب و همچنین آقایان با شلوارک جلوگیری می‌کنند.

این معبد که از چوب و سنگ ساخته شده است در دوطبقه احداث شده است. در قسمتی از طبقه اول تابلوهای نقاشی به دیوار نصب شده که داستان دندان بودا را تا رسیدن به این معبد تعریف می‌کند.

 در طبقه دوم اتاقی قرار دارد که دندان در زیر یک Dagoba طلایی نگه‌داری می‌شود. هر روزه در ساعات مشخصی درب این اتاق باز شده و زائران از دور محفظه‌ای را که دتدان در آن نگهداری می‌شود را می‌بیند و نذورات خود را تقدیم می‌کنند.

در موزه کوچکی که در خارج معبد قرار دارد تصاویری از نحوه ساخت معبد و همچنین فیل مقدس تاکسیدرمی شده که از او برای ساخت معبد کمک گرفته شده است به نمایش در آورده شده است. مراسم آیینی خاصی در این شهر برگزار می‌شود و در آن فیل بزرگی را لباس پوشانده و در شهر می‌چرخانند. این مراسم با رقص ویژه‌ای که به رقص Kandy مشهور است، همراه می‌باشد.  مقصد بعدی ما باغ گیاهشناسی بزرگی است که در غرب شهر کندی قرار دارد و به زیبایی درست شده است در این باغ بسیاری از گیاهان و درختان استوایی و گرمسیری و همچنین گلهای مختلف را می توان دید.

در قسمتی از این باغ بزرگ که در مجاورت رودخانه قرار دارد درختان بزرگی را می توان دید که بر روی هر درخت تعداد زیادی خفاش وجود دارد این خفاشها که از خفاشهای میوه‌خوار هستند جثه بزرگی دارند و در هنگام پرواز بیش از یک کلاغ بزرگ گستردگی بال دارند. بازدید از این باغ زیبا بیش از یکساعت و نیم زمان نیاز دارد.

پس از بازدید از این باغ به سمت یتیم‌خانه فیلها که به Pinnewala Elephant Orphanage معروف است حرکت کردیم حدود یکساعت بعد به روستایی رسیدیم که تمامی تابلوها و نشانه‌های آن معرف فیلهاست. در پارکینگ توقف کردیم و برای خریدن بلیط وارد محلی شدیم که در ورودی آن زمانبندی برنامه روزانه فیلها نوشته شده است. با پرداخت 2000 روپیه بلیط را خریدیم و چون طبق برنامه نوشته شده، فیلها برای آبتنی روزانه در رودخانه به سر می‌بردند ما هم به سمت رودخانه حرکت کردیم. در دوطرف خیابانی که از محل نگهداری فیلها تا رودخانه کشیده شده است تعداد زیادی مغازه فروش سوغاتی وجود دارد، از لباس گرفته تا کیف و صنایع چوبی. شاید بهترین مغازه این راسته مربوط به سازمانی غیر دولتی است که با روشی منحصر به فرد و جالب از مدفوع فیلها که مقدار آن هم در این حوالی کم نیست، اقدام به تولید کاغذ و همچنین ماده‌ اولیه برای ساخت انواع مختلفی از صنایع دستی مثل مجسمه می‌کنند. مدفوع فیلها که بیش از 90% سلولز دارد جمع‌آوری شده و پس از شسته‌شدن با آب و مواد خاص فرآوری می‌شود. خمیر به دست آمده به صورت کاغذ نازک در آمده و صرف ساخت دفترچه، تقویم و کتابچه‌های تبلیغاتی می‌شود. از این خمیر برای ساخت صنایع دستی نیز استفاده می‌شود. من مجسمه‌های مختلف و زیبایی را دیدم که از این خمیر ساخته شده بود. جالب است بدانید که مقاومت این مجسمه‌ها به شکل باورنکردنی بالاست. فروشنده، مجسمه فیل کوچکی را که من خریده بودم زیر پایش گذاشت و روی آن ایستاد! واقعا به سختی می توان باور داشت که این جسم سخت از مدفوع بی‌ارزش و شاید مزاحم فیلها تهیه شده باشد. هرچند قیمت این اجناس نسبت به انواع پلاستیکی و رزینی گرانتر است ولی ما و خیلی از افراد دیگر برای حمایت از این حرکت زیست محیطی اقدام به خرید این اجناس کردیم.

حمام فیلها را در رودخانه تماشا کردیم ولی اجازه بازی با فیلها داده نمی‌شد. پس از آبتنی، فیلها به محل نگهداریشان حرکت می‌کنند. تعداد زیادی فیل که پدر یا مادرشان را از دست داده‌اند یا در جنگهای داخلی سریلانکا صدمه دیده‌اند در این محل نگهداری می‌شوند. از چندین سال قبل فیلی که یکی از دستانش در برخورد با مین قطع شده است در این مرکز نگهداری می‌شود. غذا خوردن و محل زندگی فیلها تنها قسمت قابل بازدید در این محل است و حدود 2 ساعت وقت می‌گیرد.

قبل از غروب آفتاب به سمت جنوب و مقصد بعدی که آبشار Ramboda حرکت کردیم. حدود 100 کیلومتر تا آبشار را در مسیری کوهستانی طی کردیم. هوا کاملا تاریک شده بود که اتومبیل ما در محلی توقف کرد. تابلو هتل Ramboda Falls را دیدیم. نگهبان هتل کمک کرد تا وسایلمان را از اتومبیل خارج کنیم. بلافاصله اتومبیل دیگری به سراغ ما آمد و ما را به هتل منتقل کردند. هتل در داخل دره‌ای قرار دارد که برای رسیدن به آن باید شیب تندی را در جاده‌ای ناهموار طی کرد. صدای آبشار را می توان از تمامی قسمتهای هتل شنید. اتاقهای هتل بسیار ساده ولی تمیز است. تمامی اتاقها بالکن دارد ولی فاقد سیستم خنک کننده است. شاید دلیل آن هم این باشد که با توجه به کوهستانی بودن و خنک بودن منطقه نیازی به آن نیست.

روز پنجم:  

صبح که از خواب بیدار شدیم صدای غالب، صدای آبشار بود. بالکن اتاق ما چشم انداز زیبایی به دره مجاور دارد. در سمت چپ آبشار 108 متری Ramboda را می توان دید که با فاصله کمی از هتل قرار دارد. با پنج دقیقه پیاده روی می‌توان به پای آبشار رسید.

 به سمت شهر Nuwara Eliya حرکت کردیم. جاده کوهستانی و زیبایی در پیش روی ما قرار دارد که از میان کشتزارهای چای می گذرد. از راننده خواستیم تا در کنار یکی از مزارع توقف کند. مزرعه Blue Field یکی از معروفترین مزارع کشت چای در سریلانکا است که کارخانه چای‌ آن نیز در داخل مزرعه قرار دارد و امکاناتی را هم برای بازدیدکنندگان فراهم کرده است. خانوم محجبه‌ای که خودش را شیرین معرفی کرد وظیفه نشان دادن قسمتهای مختلف کارخانه را به بازدیدکننگان بر عهده دارد. از او درباره مفهوم اسمش سوال کردیم که معنی آن را می‌دانست ولی از اینکه ریشه این اسم در فرهنگ فارسی است اطلاعی نداشت. او گفت که به طور کلی سه نوع چای وجود دارد. چای سفید، چای سبز و چای معمولی. چای سفید تنها از جوانه های بسیار تازه انتهایی چای تهیه می‌شود و از میان بیش از 100 کیلوگرم برگ چای فقط حدود یک کیلوگرم از این جوانه‌ها را می‌توان جدا کرد. طریقه استفاده از آن هم انداختن چند جوانه خشک شده در یک فنجان آب‌جوش است که باید پس از دم کشیدن مصرف شود این چای برای تمدد اعصاب بسیار مفید است و قیمت آن بیش از 20 برابر بهترین نوع چای معمولی است. چای سبز و چای معمولی از یک نوع گیاه چای تهیه می‌شوند و فرق آنها به شکل فرآوری آنها برمی‌گردد. ما از قسمتهای مختلف کارخانه یازدید کردیم که البته با کارخانه‌های چای‌ در لاهیجان تفاوت بارزی نداشت. در نهایت هم به فروشگاه کارخانه در همان محوطه مزرعه رفتیم و پس از پذیرایی با چای سفید، مقداری از چای خشک ویژه مزرعه را برای سوغاتی خریدیم.

شهر Nuwara Eliya که به انگلستان کوچک مشهور است آب و هوایی کاملا کوهستانی و مرطوب دارد و شباهت عجیبی به منطقه کلاردشت دارد. در شهر فروشگاههای زیادی وجود دارد که لباسهایی با مارکهای مشهور را به قیمت مناسب می‌فروشند.

با توجه به کمبود وقت بلادرنگ به سمت پارک ملی Horton Plains که اکنون نیز در لیست میراث جهانی قرار دارد حرکت کردیم. در مسیر راه از کنار مدرسه‌ای عبور کردیم که شاگردان مدرسه مشغول تمرین رژه بودند.

مسیر کوهستانی مرتبا اوج می‌گیرد. در ورودی پارک پس از خرید بلیط و ثبت اسامی بازدیدکنندگان اجازه ورود داده می‌شود. محل بلیط فروشی از ساعت 6 صبح تا 4 بعدازظهر باز است. قیمت بلیط برای بازدیدکنندگان خارجی نفری 15 دلار و برای ورود هر اتومبیل هم 250 روپیه به همراه 8 دلار شارژ باید پرداخت کرد. در هنگام ثبت اسامی از مامور پارک پرسیدیم که آیا تاکنون بازدیدکنندگانی از ایران داشته‌اید که پاسخ او منفی بود. در آبگیر کوچکی که در مجاورت محل بلیط فروشی قرار داشت. سموری را دیدیم که مشغول بازیگوشی است

. تا محل پارک اتومبیلها ده دقیقه‌ای راه مانده است. با توجه به سردی و مه‌آلود بودن هوا تصمیم‌گرفتیم که هر چه زودتر پیاده‌روی را شروع کنیم. از اتومبیل که پیاده شدیم گوزنی را دیدیم که در کنار تابلو ایستاده بود و هیچ تمایلی به فرار نیز نداشت.

موزه کوچکی که معرف تنوع زیستی پارک است در همین محل احداث شده است. ماکت پارک تمامی مسیرهای پیاده‌روی را به دقت مشخص کرده است. نگهبانان پارک که در ابتدای مسیر پیاده‌روی ایستاده‌اند با احترام درخواست بازدید از کوله‌پشتی‌ها را می‌کنند. ورود تمامی ظروف پلاستیکی و یکبار مصرف به داخل پارک ممنوع است. مسیر پیاده‌روی کاملا مشخص شده و لزومی به خروج از مسیرهای تعیین شده نیست. بهترین مسیر، حدود 9 کیلومتر است. World’s End یکی از مشهورترین نقاط این پارک است که پرتگاهی به ارتفاع بیش از 700 متر است. آبشار Baker نیز آبشاری چند طبقه است که در مسیر رودخانه قرار دارد. تنوع گیاهی و جانوری جلوه خاصی به این پارک بخشیده است. متاسفانه به علت مه شدید ما نتوانستیم از World’s End عمق پرتگاهی را که بر فراز آن ایستاده بودیم را ببینیم ولی حرکت سریع ابرها از زیر پایمان به سمت بالا گواه عمق این پرتگاه بود. Mini World’s End هم در قسمتی از این مسیر قرار دارد که از کنار همین پرتگاه عبور می‌کند.

رودخانه آرام و کم‌آبی در داخل پارک جاری است که سبب شد تنی به آب بزنیم. آفتاب در حال غروب بود که از پارک خارج شدیم.

مسیر برگشت علی‌رقم پیچ و خم فراوان به لطف رانندگی خوب راننده ما-گامینی- به سرعت به پایان رسید. ساعت حدود 10 شب بود که به شهر Tissamaharama رسیدیم و به سمت هتل که Lake Side نام داشت حرکت کردیم. هتل در کنار دریاچه بزرگی قرار دارد. ولی ساختمانی قدیمی داشته و بیشتر اتاقها چوبی است. دستشویی و حمام تمیز دارد ولی اصلا لوکس نیست. پشه‌بند آویخته شده روی تخت بیانگر وجود حشرات مزاحم است هر چند در بیرون اتاق چند نیش پشه را نوش‌جان کردیم ولی در داخل اتاقها به لطف کولر خوب از پشه خبری نبود. طبق قراری که تنظیم شده بود فردا صبح زود جهت بازدید از پارک ملی Yala که شاید مهمترین پارک ملی سریلانکا باشد باید آماده شویم.

روز ششم:

ساعت پنج صبح جلو درب هتل منتظر اتومبیل بودیم. پسرجوانی با یک دستگاه اتومبیلی که ویژه تورهای سافاری طراحی شده است،آمد. بلافاصله به سمت پارک حرکت کردیم. هنوز هوا تاریک بود که به درب اصلی رسیدیم. درست راس ساعت 6 بامداد درب پارک گشوده شد و تعداد زیادی اتومبیل مخصوص به سمت محل ویژه بلیط‌فروشی حرکت کردند. قیمت بلیط برای هرنفر 15 دلار و برای ورود اتومبیل 250 روپیه و 8 دلار هم عوارض دریافت شد. گفته می‌شود که این پارک یکی از بهترین پارکهای سافاری در آسیا است.

 این پارک بخاطر وجود تعداد نسبتا زیاد پلنگ مشهور است. گفته می‌شود که دانسیته پلنگ در این پارک از همه‌جای دنیا بیشتر است. علی‌رغم ورود تعداد زیاد اتومبیلهای ورودی، به سبب راهها و کوره‌راههای متعدد به راحتی می‌شود حیات‌وحش را دید. راهنمای ما علی‌رغم جوان بودن بسیار باتجربه بود و بسیاری از رانندگان دیگر اغلب از او سوال می‌کردند.

 در پارک نواحی مختلفی وجود دارد، مناطق کم درخت، جنگلی، دریاچه، کوههای صخره‌ای و علفزار که این تنوع سبب می‌شود انواع و اقسامی از جانوران را بتوان به راحتی دید. ما توانستیم تعداد زیادی از پرندگان آبزی و کنارآبزی، طاووس، کروکودیل، گوزن، گراز، بوفالو، فیل و از همه مهمتر پلنگ را ببینیم. دیدن پلنگ حتی در این پارک هم به شانس نیاز دارد که خوشبختانه با ما یار بود. پلنگهای سریلانکایی از گونه های کوچک اندام پلنگ هستند و مثل سایر پلنگها مناطق کوهستانی و بالای درختان را ترجیح می‌دهند.

 ما بعد از 4 ساعت گردش در پارک و صرف صبحانه در کنار یک دریاچه بسیار زیبا از پارک خارج شدیم و بلافاصله پس از بازگشت به هتل به سمت Tangalla حرکت کردیم. این جاده که در کنار دریا کشیده شده است در بسیاری از مناطق محل مناسبی برای شنا می‌باشد. کمی پس از این شهر و در نزدیکی Dikwella محلی در ساحل صخره‌ای وجود دارد که به Ho-o-Maniya Blowhole مشهور است. در میان صخره‌ها آب اقیانوس پیشروی کرده و هر از چندگاه با قدرت زیادی از میان سوراخی به سمت بالا جهش می‌کند. ارتفاع ستون آب به فصل و همچنین جزر و مد وابسته است. گفته می‌شود فوران آب حتی تا ارتفاع 23 متر هم دیده شده است. هر چند ما زمان زیادی برای این کار صرف نکردیم اما فوران تا ارتفاع حدود 5 متر را دیدیم.

 حدود دو کیلومتر خارج از شهر بزرگترین مجسمه بودا سریلانکا قرار دارد. این بودا نشسته که در معبد Wewurukannala Vihara قرار دارد 50 متر ارتفاع داشته و اکنون دوران مرمت را می‌گذراند. نزدیک شهر Matara یکی از مهمترین معابد بودایی به نام Weherahena Temple مشهور است. ما بسیار خوشوقت بودیم که یکی از معلمین بودایی این معبد به تور ما خورد. از ویژگی‌های منحصر به فرد این معبد وجود تعداد زیادی تصاویر نقاشی شده در دیوارهای آن است به گفته راهب آنجا بیش از 500 نقاشی که اکثر آنها زندگی‌های پیشین بودا را روایت می‌کند بر روی دیوارها نقش بسته است.

مجسمه بزرگی از بودا نشسته با بیش از 30 متر ارتفاع یکی از ویژگیهای این معبد است. در این معبد، در محل خاصی مقداری از خاکستر بودا نگهداری می‌شود و بسیاری از معابد خاکستر مقدس خود را از اینجا تامین کرده‌اند. لیست و همچنین تصاویر نقاشی شده تعدادی از افرادی که به ساخت و نگهداری این معبد کمک کرده‌اند در قسمتی از معبد وجود دارد. عرف بر این است که مبالغی به عنوان کمک به معبد داده می‌شود و ما هم چنین کردیم.

غروب نزدیک می‌شد که به هتل Star Light در حومه شهر UNAWATUNA رسیدیم. اتاقهای ما در طبقه هم کف قرار دارد و به نظر خیلی جالب نمی‌آید ولی طولی نمی کشد که نظرمان برمی گردد. ابتدا با شربت خنکی پذیرایی می‌شویم و بعد از یک دوش آب‌خنک آماده می‌شویم تا به شهر Galle‌ برویم. برگزارکننده برنامه سفر ما که بر اساس برنامه‌ای که ما در اختیار او قرار داده بودیم تور را تا اینجای کار بسیار خوب برگزار کرده بود و در شهر Galle سکونت دارد، از ما خواست تا دعوت او را برای صرف چای در یکی از هتلهای سنتی و لوکس شهر به نام هتل Deco قبول کنیم و اینطور بود که ما راهی Galle شدیم. فاصله UNAWATUNA تا Galle حدود 5 کیلومتر است. با ورود به شهر اولین چیزی که جلب نظر می‌کند دیوارهای قلعه بسیار بزرگی است که خود به مثابه شهر می‌ماند. دروازه‌ اصلی شهر باز است و با اتومبیل می توان وارد آن شد. بلافاصله پشت دیوارهای قطور قلعه می توان برج ساعت را دید. میدان ورودی قلعه به تابلو میراث جهانی مزین شده است. ساخت این قلعه ابتدا در سال 1588 توسط پرتغالی‌ها شروع شد اما شکل کنونی آن در سال 1663 ذر زمینی به مساحت 36 هکتار  به دست هلندی‌ها ایجاد شد و از آن موقع تاکنون زندگی در آن جریان دارد. در سال 1988 توسط UNESCO به عنوان میراث جهانی معرفی شد و از آن زمان تاکنون حداقل آسیب به ساختمانها وارد شده است و برای هرگونه تغییری در ظاهر ساختمانها قوانین خاصی باید رعایت شود. خیابانهای داخل قلعه باریک است و بدین سبب تردد کمی در آن جریان دارد. شب شده بود که ما به هتلDeco وارد شدیم. میزبان با احترام به خوشامدگویی ما آمد. این هتل که یک خانه بزرگ بسیار قدیمی می‌باشد بسیار لوکس طراحی شده است و بابت هرشب اقامت در یک اتاق دو تخته باید بین 200 تا 370 دلار پرداخت کرد. در تراس زیبایی که با شمع نورپردازی شده است با چای و شیرینی پذیرایی شدیم. کمی درباره سفر صحبت کردیم و میزبان ما اعتراف کرد که این برنامه را اولین بار است در این مسیر اجرا می‌کند و کمی نگران اجرا درست آن بوده است. او گفت که با توجه به این برنامه در آینده این تور نیز در لیست تورهای آنان برای ماجراجویان سریلانکا جای خواهد گرفت. سپس به رسم یادگاری تابلویی از صنایع دستی سریلانکا به هرکدام از ما هدیه داد.

روز هفتم: 

صبح تصمیم گرفتیم که در اقیانوس هند شنا کنیم. هتل ما تا دریا چند دقیقه‌ای بیشتر فاصله نداشت. در میان سواحل سنگی توانستیم ساحلی شنی در نزدیک هتل پیدا کنیم. دریا به نظر آرام نمی‌آمد و جریان آب هم کشش بسیار قوی به سمت دریا داشت. ما بعد از یک آبتنی بسیار خطرناک که احتمال غرق شدن در آن بسیار محتمل بود به هتل برگشتیم. اهالی محلی به ما گفتند که شنا در این محل بسیار خطرناک بوده است و از اینکه مسوولان هتل تذکرات لازم را به ما نداده‌اند بسیار خشمگین بودند.

در هنگام خروج از هتل متوجه شدیم که قرار است مراسم عروسی برگزار شود. ابتدا گروهی با لباسهای عجیب و ساز وارد محوطه شدند. این گروه که همگی پسرهای جوان بودند شروع به رقص زیبایی کردند که ظاهرا جزء مراسم عروسی می‌باشد. ابتدا داماد را با خانواده‌اش به داخل هتل مشایعت کردند. سپس به سراغ عروس و خانواده او رفتند و آنها را نیز به محل اجرا مراسم آوردند. سپس عاقد که لباس سفیدی بر تن داشت آمد و با خواندن چیزی شبیه خطبه عقد مراسم را ادامه داد. در سریلانکا رسم بر این است که مراسم عروسی صبح شروع می‌شود و بهتر است قبل از ظهر به پایان برسد چون اعتقاد دارند بعد از اینکه ظهر به پایان می‌رسد و آفتاب کم‌کم از میان آسمان به پایین می‌رود برگزاری مراسم شگون ندارد.

برنامه بازدید از شهر Galle بعد از صبحانه اجرا شد. شگفتی این قلعه در روز به مراتب بیش از شب است. دیوار قلعه بسیار قطور است و همین موضوع سبب شد که در مقابل امواج سونامی سال 2004 که بیشتر سواحل جنوبی و شرقی سریلانکا را نابود کرد، مقاومت کند و حداقل خسارات به شهر وارد شود.تاریخی که روی برج ساعت درج شده است سال 1883 را نشان می دهد. ما دور تا دور قلعه را گشتیم. ساختمانهای قدیمی و زیبایی در داخل قلعه و میان خیابانهای باریک قرار دارند که خیلی از آنها به فروشگاههایی که عمدتا سوغاتی و سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی می فروشند تبدیل شده‌اند.

 شاید هتل Galle Fort یکی از بهترین هتلهای سریلانکا باشد که در داخل قلعه قرار دارد. قسمتی از هتل به شکل موزه-فروشگاه در آمده است. این هتل برنده جایزه‌ای از UNESCO به عنوان هتلی است که حافظ میراث جهانی می‌باشد.

 از مکانهای دیدنی دیگر به برج فانوس دریایی که در سال 1938 ساخته شده و همچنین مسجد و کلیسا اشاره کرد. برای بازدید از قلعه حدود 3 ساعت زمان نیاز است.ظهر شده بود که از Galle خارج شدیم.

این بار برخلاف روزهای گذشته وارد اتوبانی بسیار شیک شدیم که تا حومه کلمبو ادامه دارد. مقصد بعدی ما “ذخیره‌گاه جنگلی Sinharaja” می‌باشد. حدود سه‌ساعت و نیم طول کشید تا به درب اصلی این منطقه جنگلی که پر از درختان استوایی است، رسیدیم. Sinharaja Forest Reserve در سال 1988 در لیست میراث جهانی به ثبت رسید این جنگل به سبب تنوع گیاهی و جانوری(خصوصا پرندگان) در سریلانکا بی‌نظیر است. هر ساله تعداد زیادی پرنده‌نگر از جاهای مختلف دنیا به این منطقه سفر می‌کنند. در ورودیه پارک بعد از فروش بلیط که نفری 788 روپیه است از بازدیدکنندگان تعهدی می‌گیرند که درقبال آسیبهای احتمال در طول مسیر مسئولیتی ندارند. مسئول ثبت اسامی گفت که تاکنون بازدیدکننده‌ای از ایران نداشته‌اند. برای بازدید از پارک حتما باید از راهنما استفاده کرد که حداقل باید بابت 2 ساعت 700 روپیه پرداخت. چند مسیر مشخص در داخل پارک وجود دارد که فاصله‌ها هم مشخص است. با توجه به احتمال غروب آفتاب ما حدود پنج کیلومتر در پارک پیاده‌روی کردیم. میمونPurple-face   و پرنده‌ای به نام Sri Lanka Blue Magpie که شبیه کلاغ ولی رنگارنگ است، از حیوانات بومی این منطقه هستند. چندین گونه قورباغه درختی و پروانه‌های زیبا در این منطقه زندگی می‌کنند. گیاهی به نام Pitcher Plant در این جنگلها زندگی می‌کند که شبیه بطری است. حشرات برای خوردن شهد آن به لبه آن می‌آیند و به سبب لیز بودن به داخل آن می‌افتند. مایع داخل گیاه که مملو از آنزیمهای هضم‌کننده است در مدت کوتاهی حشره را هضم می‌کنند.

 هوا کاملا تاریک شده بود که از پارک خارج شدیم. با نزدیک شدن به پایتخت هرج و مرج بیشتری به چشم می‌خورد. بالاخره ساعت 10 شب به هتل Janaki رسیدیم. خوشامدگویی گرم  کارکنان هتل نویدبخش اقامت خوبی در هتل بود. اتاقها بیش از اندازه بزرگ  اما کاملا تمیز بودند.

روز هشتم:

صبح تصمیم گرفتیم تا وسایل خود را در جامه‌دان هتل بگذاریم و اتاقها را تحویل دهیم. سپس به مرکز شهر و یکی از فروشگاههای معروف برای خرید مقداری سوغاتی رفتیم. Odel فروشگاه بزرگی است که مغازه‌های متنوع در آن وجود دارد و بسیار مدرن (در محله Cinnamon Gardens)ساخته شده است. قیمتهای مناسبی نیز دارد. ما بیشتر سوغاتی‌های خود را از این فروشگاه خریدیم. فروشگاه صنایع دستی Lanka فروشگاه زیبا ولی گرانقیمتی در سطح شهر است.کمی پیاده‌روی در شهر حال و هوای پایتخت این کشور را برای ما مشخص کرد. ابتدا از پارک اصلی شهر که Viharamahadevi نام دارد و سپس از قسمت قدیمی شهر در کنار اسکله قدیمی که بازار سنتی در کنار آن قرار دارد بازدید کردیم.

 وسیله حمل و نقل عمومی و ارزان در سریلانکا وسیله‌ای به نام “توک توک” است که همان سه چرخه موتوری خودمان است. تعدادی از این وسایل حتی تاکسیمتر هم دارند و کلا وسیله ارزانی است.. بنای یادبودی که مربوط به روز استقلال سریلانکا و شبیه معبد پانتئون است یکی از مکانهای دیدنی کلمبو است.

با تاریک شدن هوا به پارک ساحلی Galle Face Green رفتیم و از تماشای اقیانوس و همچنین رفت و آمد مردم لذت بردیم. سپس به هتل برگشتیم و وسایل را برداشته و به فرودگاه رفتیم. مسیر کلمبو تا فرودگاه حدود 30 کیلومتر اتوبان است که در عرض نیم تا 45 دقیقه طی می‌شود. برای خروج از کشور مشکل خاصی وجود ندارد و با وجود فروشگاههای متنوع در Free shop گذشت زمان تا پرواز به سرعت می‌گذرد.

زمان پرواز از کلمبو تا شارجه بیش از چهار ساعت است و پس از دو ساعت توقف در فرودگاه شارجه به سمت تهران حرکت کردیم.

هزینه این سفر با توجه به دلار 1400 تومانی و با در نظر گرفتن پول بلیط هواپیما برای هر نفر حدود یک میلیون و هشتصدهزار تومان شد که نسبت به سفر 2400 کیلومتری ما و بازدید از تمامی میراث جهانی سریلانکا بسیار مناسب می باشد.

افشین ایران پور

کانون گردشگران جوان ایران

www.irangardan.ir

Share

نظر بدهید

آدرس ایمیلتان منتشر نمیشودگزینه های الزامی ستاره دار شده اند *

*

برو بالا !