سفر به شمال شرقی فرانسه
این سفر قسمتی از سفر ما به اروپا بود که در دسامبر ۲۰۲۳ انجام شد.
شمال شرقی فرانسه از نظر تاریخی یکی از مناطقی است که جنگ جهانی اول به شدت در آنجا جریان داشت و تعداد زیادی از نیروهای هر دو سوی جبهه کشته شدند. میزان تلفات به حدی بود که بسیاری از آنها در گورهای جمعی به خاک سپرده شدند. پس از جنگ این مناطق شناسایی شدند و یادمان هایی برای بزرگداشت این افراد در این مناطق ساخته شد. یونسکو در سال ۲۰۲۳ این مناطق را در لیست میراث جهانی خود ثبت کرد.
گزارش سفر:
۸ دسامبر ۲۰۲۳
ما با پرواز خطوط هوایی امارات وارد فرودگاه شارل دوگل پاریس شدیم و به سرعت به محل اجاره اتومبیل رفتیم و خودرویی را که قبلا رزرو کرده بودیم تحویل گرفتیم. خوشبختانه اتومبیلی کاملا نو و بسیار جادار به ما تحویل دادند. بلادرنگ فرودگاه را ترک کردیم و به سمت شهر Epernay حرکت کردیم. هوا کمی بارانی و البته سرد بود. ساعت، ۱۰ شب را نشان می داد که به هتل رسیدیم.
۹ دسامبر ۲۰۲۳
شهر اپرنه در استان شامپاین فرانسه قرار دارد و یکی از مشهورترین محصولات فرانسه در این منطقه تولید می شود. شراب گازدار که به شامپاین شهرت دارد نخستین بار در این منطقه ساخته شد. در جای جای این شهر آثاری از این محصول را می توانید ببیند از ساختمان بسیار بزرگی که قلعه شامپاین نام دارد تا میدانی که مزین به مجسمه ای به شکل انگور است.
در حال حاضر شراب سازی های بسیار بزرگ و معروف در این منطقه وجود دارد که در لیست میراث جهانی ثبت شده اند. بسیاری از این شراب سازی ها دارای تونلهای بسیار طویل در زیر زمین برای نگهداری و انبار شراب هستند. یکی از این کارخانه ها که شامپاین بسیار مرغوبی تولید می کند Mercier نام دارد. هوا کاملا بارانی بود که ما به این مکان رسیدیم. برای بازدید از این مجموعه حتما می بایست از تورهایی که توسط همین شرکت اجرا می شوند استفاده کرد. بهتر است چند روز قبل و به صورت آنلاین یکی از این تورها را رزرو کرد. خوشبختانه در زمانی که ما مراجعه کردیم توانستیم با یکساعت انتظار در یکی از این تورها شرکت کنیم.
بنیانگذار این کارخانه فردی به نام یوژن مرسیه Eugène Mercier است. او در سال ۱۸۷۱ برای انبار کردن محصول کارگاه خود دستور حفر تونلهایی در زیر زمین را می دهد که بیش از ۱۸ کیلومتر طول داشتند. این تونلها طوری حفر شده بودند که با شبکه ای از ریل آهن به هم مربوط بودند و این شبکه ریلی به راه آهن استراسبورگ-پاریس متصل بود. او برای تامین برق و روشنایی این تونلها از یک موتور بخار پرقدرت استفاده می کرد. مرسیه به مناسبت نمایشگاه جهانی سال ۱۹۰۰ که در پاریس برگزار می شد یک بشکه بسیار بزرگ با ظرفیت ۱۶۰ هزار لیتر در محل کارخانه ساخت این بشکه بیش از ۲۰ تن وزن داشت و برای انتقال آن به پاریس از ۲۴ گاومیش قوی هیکل استفاده کرد. هم اکنون این بشکه در محوطه داخلی این کارخانه قرار دارد. مرسیه نخستین شخصی بود که به پتانسیل اختراع برادران لومیر پی برد. او از آنها خواست که درباره محصول او یک فیلم تبلیغاتی با حضور او بسازند.
تور کارخانه شراب سازی مرسیه که ۳۰ یورو قیمت دارد، تقریبا یک ساعت زمان می برد و بازدید کنندگان با یک آسانسور به طبقه زیرین می روند. یک فیلم کوتاه درباره تاریخچه این کارخانه می بینند. آنگاه سوار یک قطار برقی می شوند که با توضیحات راهنمای تور در داخل تعدادی از تونلهای حفر شده، گردش می کنند و با نحوه نگهداری و انبار این محصول آشنا می شوند. قسمت پایانی تور بازدید از فروشگاه و تست رایگان یک گیلاس شامپاین است.
فاصله اپرنه تا Remis ریمز ۳۰ کیلومتر است که از یک طبیعت بسیار زیبا عبور می کند. شهر ریمز به شهر شامپاین مشهور است و به عنوان پایتخت سابق فرانسه شناخته می شود. ریمز در طول جنگ جهانی اول به شدت بمباران شد و کلیسای جامع آن در آتش سوزی سال 1914 آسیب دید و بسیاری از قسمت های داخلی آن ویران شد. پس از جنگ ، کلیسای جامع ریمز به طور کامل بازسازی شد و برخی از پنجره های رنگی با طرح های جدید جایگزین شدند. کلیسای جامع Reims که نام دیگر آن کلیسای نوتردام ریمز است، به عنوان کلیسای جامعی که 30 پادشاه فرانسه در آن تاجگذاری کردند، مشهور است. ساخت این کلیسا در قرن سیزدهم آغاز شد و در قرن چهاردهم تکمیل شد.این بنا نمونه ای خیره کننده از معماری گوتیک است. اگر علاقه مند به بناهای مذهبی هستید بازدید از این کلیسا نیازمند صرف چندین ساعت است. جزییات بسیار زیادی در ساخت و تزیین این بنا به کار رفته است.
علاوه بر کلیسا جامع که در لیست میراث جهانی ثبت شده است، پرسه زدن در کوچه خیابانهای ریمز بسیار لذت بخش است. در ایام نزدیک به سال جدید جشنهای خیابانی به همراه دکه هایی که انواع و اقسام محصولات مختلف را عرضه می کنند در مرکز اغلب شهرهای اروپایی برقرار است و مردم از شرکت در آنها لذت می برند.
تقریبا ۱۲۰ کیلومتر به سمت شمال شرقی راندیم تا به Ossuary Douaumont رسیدیم. این منطقه محل یکی از بزرگترین نبردهای جنگ جهانی اول به نام نبرد وردون است. نبرد وردون از 21 فوریه 1916 تا دسامبر 1916 به مدت 300 روز و 300 شب ادامه داشت. بیش از ۲۶ میلیون گلوله توسط توپخانه شلیک شد، یعنی 6 گلوله در هر متر مربع، چند میلیون نفر کشته و زخمی شدند و حدود 300000 سرباز فرانسوی و آلمانی مفقود شدند. این نبرد در آلمانی به نام Die Hölle von Verdun (به انگلیسی: The Hell of Verdun) و در فرانسه به عنوان L’Enfer de Verdun شناخته شد. در این مکان یادمانی برای سربازان کشته شده در جنگ جهانی اول ساخته شده است. در این ساختمان که به شکل صلیب می باشد اسامی تعدادی از سربازان بر روی دیوار نوشته شده است.
از فراز برج ۴۶ متری این بنا می توان نمایی از قبرستان با تعداد زیادی صلیب سفید که منظم بر روی زمین قرار دارند مشاهده کرد. ورودیه این بنا هفت یورو برای بزرگسالان است. سالن نمایش فیلم در کنار بلیت فروشی قرار دارد و هر نیم ساعت فیلم کوتاهی درباره این نبرد نمایش می دهد. برای بازدید از این مجموعه حداقل یکساعت اختصاص دهید.
شهر وردون Verdun یک دیوار دفاعی دارد که طراح آن نابغه ای به نام مهندس Vauban بود. او شخصی بود که در اواسط قرن ۱۷ به دنیا آمد و در ارتش فرانسه تا درجه مارشال ارتقا یافت. استراتژی او برای جنگ سبب شد تا در بیشتر جنگها، فرانسه را برنده خارج کند.
هوا رو به تاریکی میرفت که به شهر وردون رسیدیم. کمی در قسمت قدیمی شهر که چراغانی شده بود پیاده روی کردیم. بارش بی وقفه باران سبب شد تا به یک شیرینی فروشی پناه ببریم.
هنوز قسمتی از دیوار قدیمی و استحکامات دور شهر باقی مانده است. همانطور که گفته شد طراح این استحکامات در تعدادی از شهرهای فرانسه سباستین لو پرستر،مشهور به مارکیز ووبن بود. یونسکو در سال 2008 این استحکامات را به لیست میراث جهانی اضافه کرد.
آخرین شهری که امروز موفق به دیدارش شدیم، شهر Longwy بود. این شهر در شمال شرقی فرانسه و در مرز بلژیک قرار دارد. وقتی وارد شهر شدیم هوا کاملا تاریک و بارانی بود. به مرکز شهر رفتیم. در وسط میدان مرکزی شهر یک بنای مدور وجود دارد که در حال حاضر مرکز اطلاعات توریستی است. در اطراف میدان کلیسا جامع و ساختمان شهرداری قرار دارد. Longwy از شهرهایی است که استحکامات دفاعی با طراحی ووبن دارد. این استحکامات به خوبی حفظ شده اند.
ما شب را در شهر آرلون بلژیک اقامت کردیم تا روز بعد به لوکزامبورگ برویم.
** در ادامه سفر ما از لوکزامبورگ وارد آلمان شدیم، دو شب را در آلمان بودیم و در ۱۲ دسامبر از طریق مرز بادن بادن، آلمان را به مقصد استراسبورگ ترک کردیم.
۱۲ دسامبر ۲۰۲۳:
حدود ساعت ده و نیم صبح وارد شهر استراسبورگ شدیم. شهر استراسبورگ از شهرهای بسیار مهم اروپاست و در حال حاضر پارلمان اروپا در این شهر مستقر است. این شهر چون در مرز آلمان قرار دارد، علاوه بر فرهنگ فرانسوی، فرهنگ آلمانی نیز در آن رواج دارد.
ما برای بازدید از مرکز شهر تصمیم گرفتیم تا اتومبیل را در یکی از پارکینگهای مرکزی شهر پارک کنیم. یکی از وسایل نقلیه عمومی در استراسبورگ، تراموا است و همین امر سبب شده تا رانندگی در داخل شهر با عبور از ریلهای تراموا برای من مشکل باشد. با کمک GPS یک پارکینگ در نزدیک بافت مرکزی شهر پیدا کردم. وقتی به ورودی پارکینگ رسیدم با علامت بسته بودن موقت پارکینگ مواجه شدم. ناچار مسیر پیش رو را ادامه دادم و بعد از چند دقیقه متوجه شدم که در منطقه ای هستم که بجز اتومبیل ما، فقط اتومبیلهای امدادی و پلیس رفت و آمد می کنند. لذا به سرعت محل را ترک کردم و در مسیر بازگشت از خیابانهای باریکی عبور کردم که همگی با دوربینهای ترافیکی کنترل می شد.
قسمت مرکزی شهر استراسبورگ که Grande ile نامیده می شود، توسط رود ایل و کانالهای منشعب از آن به شکل جزیره ای در آمده که توسط تعداد زیادی پل به مناطق اطراف متصل است. بر روی تمام پل ها ایستگاههای پلیس قرار دارد که ورود افراد و اتومبیلها را تحت نظر دارند و به صورت رندوم کوله پشتی افراد را هم بازرسی می کنند. در مدتی که ما در فرانسه بودیم، در بیشتر مناطق توریستی و شلوغ شهرها، نیروهای پلیس و یگان ویژه مشغول گشت زنی بودند.
ما اتومبیل را در یکی از خیابانهای خارج از بافت مرکزی پارک کردیم و از روی یکی از همین پلها، وارد بافت قدیمی شهر شدیم. بیشتر قسمت ها فقط برای تردد عابران پیاده در نظر گرفته شده بود و اتومبیلها اجازه عبور نداشتند. فروشگاهها و رستورانها مشغول سرویس دهی به مشتری ها بودند. در بسیاری از جاها چراغانی و آذین بندی به چشم می خورد.
میدان Kleber ، میدان مرکزی شهر است که در این موقع از سال با تعداد زیادی غرفه که هر کدام محصولهای مختلفی را عرضه می کردند احاطه شده بود. یک درخت کاج آذین بسته و بسیار بزرگ، در قسمتی از میدان قرار داده بودند تا جشن کریسمس چیزی کم نداشته باشد.
علی رغم سرد بودن هوا ولی جمعیت بسیار زیادی در این میدان مشغول خرید از این غرفه ها بودند. تعدادی از این غرفه ها، عرضه کننده خوراکی ها و نوشیدنی های سنتی بودند. یکی از این نوشیدنی ها که مخصوصا در ایام سرد و در جشنهای آخر سال میلادی ارائه می شود، mulled wine یا شراب داغ است که در زبان آلمانی به آن گلووین(Glühwein) می گویند و اغلب در لیوان سفالی(ماگ) سرو می شود.
مجسمه ژان باپتیست کلبر، در مرکز این میدان قرار دارد. کلبر یکی از فرماندهان عالی رتبه ناپلئون بود که در سال ۱۸۰۰ در مصر ترور شد و جسد او به مارسی منتقل شد. 18 سال بعد به دستور لویی هجدهم، جسد او را به زادگاهش استراسبورگ و به محل فعلی منتقل کردند. البته قلب او در یک کوزه و در سرداب کلیسای سنت جان در Les Invalides، پاریس است.
به طور حتم، باشکوه ترین بنا در استراسبورگ، کلیسا جامع نوتردام است. ساخت این بنا باشکوه در قرن ۱۱ شروع شد و در اواسط قرن ۱۵ به پایان رسید. ارتفاع برج ناقوس آن ۱۴۲ متر است و بر این اساس مرتفع ترین برج ناقوس را در فرانسه دارد. نمای خارجی کلیسا که در زمان بارندگی تقریبا قرمز رنگ می شود، با صدها مجسمه کوچک و بزرگ تزیین شده است که هر کدام جزییات بسیار زیبایی دارند. این کلیسا شاهکاری از سبک گوتیک است.
برای ورود به محوطه داخلی کلیسا صف طولانی وجود داشت ولی ورود به آن مجانی بود. در داخل، با راهروهای طویل مواجه می شوید. سقف بسیار بلند است و دیوارها با پنجره های شیشه ای رنگی قرون ۱۲ تا ۱۴ پوشیده شده اند. مخصوصا پنجره رز در منتهی الیه سالن اصلی بسیار بزرگ و چشم نواز است.
در ضلع جنوبی و در داخل کلیسا ساعت نجومی معروف استراسبورگ نصب شده است. طبق مستندات موجود، اولین ساعت در میانه های قرن ۱۴در این مکان قرار داده شد و پس از آن بارها مرمت و نوسازی شد. در سال ۱۵۴۷ یک ساعت جدید کار گذاشته شد که تا سال ۱۷۸۸ کار می کرد و اکنون در موزه هنرهای تزیینی استراسبورگ است. ساعت کنونی در نیمه های قرن ۱۹ ساخته شد.
تمام قسمت های این ساعت با هم 18 متر ارتفاع دارند. این ساعت علاوه بر زمان رسمی میتواند زمان خورشیدی، روز هفته (هر کدام توسط یک خدای اساطیری نشان داده شده است)، ماه، سال، علامت زودیاک، مرحله ماه و موقعیت چند سیاره را نشان دهد. قسمت پایین پایه عظیم ساعت دارای مجسمههایی از آپولو و الهه دیانا است. این قسمت از ساعت توسط چهره های نقاشی شده احاطه شده است که نشان دهنده امپراتوری های باستانی – یونان، آشور، ایران و روم است.
جذابیت اصلی ساعت، فیگورهای متحرک آن است که هر روز در ساعت دوازده و نیم ظهر برای شادی عموم بیرون میآیند. در طول این اجرا، بازدیدکنندگان با مناظری از سنین مختلف زندگی روبرو می شوند که توسط یک کودک، یک نوجوان، یک بزرگسال و یک پیرمرد که همگی در کنار مرگ رژه می روند، نمایش داده می شوند. یک پله بالاتر و قبل از مسیح، رژه رسولان به نمایش درآمده که با بال زدن و صدای بانگ خروس بزرگ همراه است. در مقابل ساعت، بازدیدکنندگان می توانند ستون عظیم فرشتگان را تحسین کنند که نمایشی بسیار بدیع از آخرین داوری ارائه می دهند.
برای بازدید از کلیسا جامع استراسبورگ حداقل یکساعت اختصاص دهید.
وقتی از کلیسا خارج شدیم سعی کردم تا بهترین محل را برای عکاسی از کلیسا پیدا کنم. عظمت این بنا به اندازه ای است که نمی توان همه آن را با یک لنز معمولی در کادر قرار داد مگر اینکه از لنز واید استفاده کنید. مشغول این چالش فنی بودم که نظرم به ماشینی که چند واگن به آن متصل بودند و تورهای داخل شهری برگزار می کنند، جلب شد. خوشبختانه ایستگاه اصلی آنها در کنار کلیسا قرار داشت و با توجه به بارانی بودن هوا، بهترین گزینه برای گردش در داخل شهر بود. گردش در داخل بافت مرکزی استراسبورگ و مشاهده ساختمانها، فروشگاهها و بالاخص آذین بندی کریسمس بسیار جذاب است. این تور تقریبا ۴۵ دقیقه ما را در داخل شهر گرداند و چون مجهز به اودیوگاید به زبان انگلیسی بود توانستیم اطلاعات خوبی از این محدوده شهر به دست بیاوریم. قطعا برای بازدید از داخل ساختمانها و موزه های این منطقه به چند روز نیاز است.
در همان ایستگاهی که سوار شده بودیم، پیاده شدیم. در یکی از کوچه های منتهی به کلیسا رستورانی را پیدا کردیم که داخل یکی از ساختمانهای قدیمی این محل بود. با ورود به داخل رستوران متوجه شدیم که از رستورانهای قدیمی شهر است. رستوران Le Gruber بسیار شلوغ بود و یکی از کارکنان ما را به سمت انتهای رستوران که میز خالی موجود بود هدایت کرد. فضای داخلی رستوران بسیار بزرگ بود و اینطور به نظر می رسید که به مرور زمان قسمتهایی از این رستوران تدریجا به آن اضافه شده اند.
در این رستوران با غذای جدیدی که تا بحال امتحان نکرده بودیم آشنا شدیم. Tarte Flambee تارت فلامبی، غذایی است که ظاهری شبیه به پیتزا دارد و خاستگاه آن در این منطقه است. این غذا از یک لایه نازک خمیر نان تشکیل شده است که با خامه ضخیم یا نوعی پنیر سفید کشدار ، پیاز، قارچ و بیکن پوشیده شده است و به طور سنتی در اجاق چوبی بسیار داغ پخته می شود و معمولا لبه های آن که کمی نازکتر است بایست شبیه نان سوخته شده باشد. در برخی از رستورانها قبل از سرو، کمی کنیاک یا سایر نوشیدنی های الکلی قوی روی آن می ریزند و آتش می زنند، الکل می سوزد و طعمی غیر معمول و تند به غذا می دهد. اغلب این اتفاق نمایشی در مقابل مشتری می افتد هرچند که بخاطر مسایل ایمنی، بسیاری از رستورانها این قسمت از سرو غذا را از خدمات خود برداشته اند.
بعد از ناهار، کمی در اطراف کانال کمی قدم زدیم. تعدادی از ساختمانهای قرن هجدهمی کنار کانال به ادارات دولتی یا موزه تبدیل شده اند.
بالاخره از پیاده روی در استراسبورگ دل کندیم و به سمت اتومبیل رفتیم. با اولین چیزی که مواجه شدیم یک عدد جریمه ۳۵ یورویی زیر برف پاک کن ماشین بود. در حوالی جایی که ما اتومبیل را پارک کرده بودیم، تابلویی ندیدم. حتی بعدا دستگاه پرداخت عوارض پارکینگ را بسیار دورتر از محلی که توقف کرده بودیم یافتم. البته کنجکاوی من سبب شد که متوجه شوم تابلو پرداخت پارکینگ در ابتدای خیابان نصب شده بود.
از استراسبورگ به سمت شهر نانسی حرکت کردیم. بیشتر مسیر از میان کشتزارها عبور می کرد و مناظر بسیار زیبایی داشت. تقریبا مسافت 160 کیلومتری این مسیر را با در نظر گرفتن توقف های بین راهی دو ساعت و نیم طی کردیم.
هنگامی که به شهر نانسی رسیدیم، هوا کاملا تاریک بود و ما هم از یک روز بسیار فشرده، کاملا خسته بودیم. با کمک نقشه گوگل خودمان را به هتل رساندیم. وقتی برای Check in به رسپشن مراجعه کردم و مدارک خود را تحویل دادم، مسئول رسپشن گفت که ما اتاقی در این هتل رزرو نکرده ایم. من برگه رزرو را به او نشان دادم و او با لبخندی به من گفت که اتاق ما در یکی دیگر از شعبه های این هتل، چند خیابان آنطرف تر رزرو شده است. مدارک را جمع کردم و به هتلی که آدرسش را گرفته بودم رفتیم. مراحل Check in را انجام دادیم. اتومبیل را در پارکینگ هتل پارک کردیم و چمدانها را به اتاقی که برای ما در نظر گرفته شده بود بردیم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که متوجه شدیم، سینک دستشویی شکسته است و روی زمین افتاده!
دوباره به رسپشن مراجعه کردم و موضوع را اطلاع دادم. سوپروایزر هتل با من به اتاق آمد و بعد از مشاهده شرایط موجود به ما گفت که اتاق دیگری در اختیار ما قرار خواهد گرفت. وسایل را جمع کردیم و من به رسپشن رفتم تا کلید اتاق جدید را بگیرم، اما اتاقی در کار نبود و همه اتاقها کاملا پر بود. چند دقیقه بعد، سوپروایزر با عذرخواهی به من گفت که اتاقی مشابه در یکی دیگر از شعبه های این هتل برای ما در نظر گرفته اند و ما را به شعبه دیگر فرستاد که از قضا همان هتل اول بود. فردی که در رسپشن نشسته بود با دیدن من از جایش بلند شد و به گمان اینکه من آدرس را پیدا نکرده ام به من گفت:”آدرس هتل شما خیلی سر راست است، چطور آن را پیدا نکرده اید؟” تا خواستم قضیه را توضیح دهم، فرد دیگری از راه رسید و به زبان فرانسوی چیزی به او گفت. آنگاه آن خانم از من بخاطر مشکلی که پیش آمده بود عذرخواهی کرد و به سرعت کلید یک اتاق را به من داد و فردی را فرستاد تا در جابجایی چمدانها به ما کمک کند.
۱۳ دسامبر ۲۰۲۳:
هتل تا مرکز شهر فاصله چندانی نداشت. لذا تصمیم گرفتیم تا از اتومبیل استفاده نکنیم. بچه ها که هنوز از خستگی روز قبل شاکی بودند را با تبلت و کامپیوترشان در هتل گذاشتیم و پیاده به سمت مرکز شهر حرکت کردیم.
کلیسا جامع نانسی یکی از مکانهای دیدنی شهر است. در زمانی که ما از کلیسا بازدید کردیم قسمتهایی از آن تحت مرمت بود. این کلیسا از بناهای قرن ۱۸ است. برای بازدید از آن ۱۵ دقیقه کافی است و در مقایسه با سایر کلیساهای جامع، چیز بیشتری برای بازدید ندارد.
سه میدان و بناهای اطراف آن در سال ۱۹۸۳ به ثبت میراث جهانی رسیدند و همین موضوع سبب شد تا توجه بیشتری به بافت قدیمی شهر نانسی بشود
شاید مهمترین مکان شهر نانسی، میدان استانیسلاس باشد. ما از دروازه جنوبی وارد شدیم و نخستین چیزی که نظر من را جلب کرد دروازه فرفورژه بزرگی بود که با رنگ طلایی خود نمایی می کرد.
در مرکز این محل مجسمه استانیسلاس قرار دارد. او در سال ۱۶۷۷ به دنیا آمد و برای مدت کوتاهی پادشاه لهستان و دوک لیتوانی بود.
ساختمان های اصلی در اطراف میدان استانیسلاس شامل تالار شهر (ساختمان بزرگی به سبک کلاسیک که بر یک طرف میدان غالب است)، موزه هنرهای زیبا، اپرا، “فواره نپتون” و همچنین مجسمهها و فوارههای مختلف اشاره کرد.
طاق پیروزی یکی از دیدنی های اصلی شهر نانسی است که در سمت شمالی میدان استانیسلاوس قرار دارد و توسط امانوئل هره دو کورنی بین سال های 1752 تا 1755 برای بزرگداشت پادشاه فرانسه لوئی پانزدهم طراحی شد.
در انتهای بلوار کاریر، باسیلیکا سنت اپور Basilique Saint-Epvre قرار دارد. این کلیسا که به پس از صدماتی که در زمان جنگ به آن وارد شد، با سبک نئوگوتیک بازسازی شد. برج ناقوس این کلیسا تقریبا از همه قسمتهای شهر قابل رویت است.
La Porte de la Craffe آخرین بازمانده استحکامات قرون وسطی شهر نانسی است. دروازه با دو برج استوانه ای با سقف مخروطی محافظت می شود. اگر تصمیم دارید تا در کافه ای استراحت کنید، قطعا این محل یکی از بهترین گزینه ها خواهد بود.
دروازه دسیل Porte Désilles در سال ۱۷۸۳ به عنوان توسعه ای از فضای سبز Léopold ساخته شد. گفته می شود نام آن یادآور نام یک ستوان است که در هنگام دفاع از سربازان پادگان در بحبوحه شورش جان باخت. تزئینات حجاری شده آن تداعی کننده جنگ های مختلف از جمله نبرد نانسی در سال 1477 است. امروزه این بنا قدیمیترین یادبود جنگ در فرانسه و نشاندهنده شجاعت مردم نانسی در طول تاریخ است.
کمی جلوتر به بنای یادبود کارنو می رسیم این بنا به شکل یک ابلیسک از سنگ گرانیت است که در سال ۱۸۹۶ برای بزرگداشت سعدی کارنو (رئیس جمهور فرانسه که در قاهره ترور شد) در این محل کار گذاشته شد.
تقریبا پس از چهار ساعت و حدود ۱۱ کیلومتر پیاده روی به هتل برگشتیم و بلافاصله نانسی را به سمت شهر پرووینز Provins ترک کردیم. تقریبا فاصله این دو شهر ۲۴۰ کیلومتر است و با توجه به توقف های کوتاهی که برای عکاسی از طبیعت بسیار زیبای این منطقه داشتیم، حدود ۴ ساعت طول کشید تا به مقصد رسیدیم.
این شهر در لیست میراث جهانی به عنوان یک شهر قرون وسطایی ثبت شده است. این شهر از سال ۱۱۲۰ یک مرکز اقتصادی و میزبان نمایشگاههای متعددی بود. استحکامات بسیار قدرتمندی در دور تا دور شهر بنا شد به طوری که هم اکنون مقدار زیادی از آن باقی مانده است. برج سزار نمونه نسبتا سالمی از آن دوران است. قدم زدن در خیابانهای باریک با خانه های نیمه چوبی و بازدید از بارو قدیمی شهر و برج سزار از فعالیت هایی است که در این شهر می توان انجام داد.
با غروب آفتاب این شهر را به سمت پاریس ترک کردیم.
افشین ایران پور
کانون گردشگران جوان ایران