گزارش سفر به شرق و جنوب شرقی ترکیه
نوروز 89
همهچیز از تابستان 88 شروع شد. وقتی چهار نفری هرازگاهی دور هم جمع میشدیم، نقشه جهان را روی زمین پهن میکردیم و تخیل میکردیم که به کجاها سفر کنیم. (به قول افشین سفر همان بیماری واگیرداری است که همه ما به آن مبتلا شدهایم.) در هر حال یکی از همین تخیلات و رویاها بود که با همفکری یکدیگر و برنامهریزی آرش در نوروز 89 به تحقق پیوست و با ملحق شدن چهار همسفر دیگر تبدیل به یکی از زیباترین تجربههای مشترکمان شد. سفر به شرق و جنوب شرقی ترکیه؛ منطقهای با قدمت چندهزار ساله و مملو از تاریخ و فرهنگ و تمدن بشری؛ سفر به بخشی از شمال بینالنهرین و منطقه آناتولی؛ سفری ماجراجویانه و با دغدغههای مشترک؛ سفری هشت روزه و هشت نفره.
خوشحالم که گزارش این سفر را مینویسم و امیدوارم برای همسفرانم یادآور لحظات شیرین سفر و برای دیگر دوستان قابل استفاده باشد. سعی کردهام در نوشتن گزارش اطلاعات مکانها، مسیرها . ساعتها و هزینهها از گزارشهای شخصی تفکیک شده باشد و برای پیداکردن مطلب مورد نظر، نیاری به خواندن کل گزارش نباشد. برای این منظور از رنگ و نشانههای تصویری استفاده کردهام که امیدوارم درست عمل کرده باشم و بهخوبی قابل فهم باشد.
نقشه کل مسیر طی شده
روز اول
از تهران به سمت تبریز حرکت میکنیم. تحویل سال در قطار و دور از خانواده برای همه تجربه تازهای است. همه در یک کوپه جمع میشویم و جشن قطارانه تحویل سال راه می اندازیم. اولین طلوع خورشید در سال 89 را هم در قطار تماشا میکنیم. به تبریز میرسیم واز ایستگاه راه آهن به سمت مرز بازرگان حرکت میکنیم. مسیر زیبایی است و دو طرف جاده برف نشسته. آرارات کوچک و بزرگ (سیس و ماسیس) سفید پوش، سمت راست خودنمایی میکنند. تاکسیها تا مرز نمیتوانند بروند. از ورودی گمرک مینیبوس مخصوص مرز را سوار میشویم که البته مسافت زیادی نیست.
29 اسفند 6:30عصر تهران
اول فروردین 7:30 صبح تبریز
حدود 800 کیلومتر مسافت – قطار سبز هر نفر 19000 تومان
اول فروردین 7:30 صبح تبریز
اول فروردین 11:30 صبح مرز بازرگان
285 کیلومتر مسافت – هر تاکسی دربست 45000 تومان
بعد از پرداخت خروجی و چک پاسپورت از مرز بازرگان رد میشویم. کمی استراحت میکنیم وسوجوک میخوریم. سوجوک نوعی سوسیس تنوری بسیار لذیذ است. ماشینمان هم دیگر رسید. آرش هماهنگ کرده که ماشین را سر مرز تحویلمان بدهند. ماشین که یک Volkswagen Transporter است در طول سفر تا آنکارا همه جا با ماست وتا آخر سفر تقریباٌ همه آلارمها و چراغهایش روشن میشود. 😉
عوارض خروجی نفری 5000 تومان
کرایه ماشین به ازای هر یک روز 210 دلار، البته به دلیل اینکه ماشین را آنکارا تحویل دادیم، هزینه جابهجایی هم در آن لحاظ شده.
گازوئیل لیتری 2/3 لیر- مجموعاٌ 280 لیتر گازوئیل زدیم.
از مرز به سمت جنوب حرکت میکنیم. بعد از یک ساعت از دشت چالدران میگذریم و پس از گذشتن از مورادیه (Muradiye) از غرب دریاچه وان از راه ایرجیش (Ercis) و آهلات (Ahlat)ادامه میدهیم. اولین شهربزرگی که میبینیم بیتلیس (Bitlis) است. هوا دارد تاریک میشود و جاده کوهستانی و سخت است. بهبایکان(Baykan) میرسیم و شام میخوریم. با وجود اینکه رستوران ساده و محقری است، اما کباب بسیار خوشمزهای دارد. (البته به گفته دوستان کبابخوار) خوردن چای خوش طعم و شیرین در استکان کمرباریک هم مخصوص این سفر است. بهخاطر نوروز به رسم قدیم، کردها آتش روشن کردهاند ولی بهخاطر ترس از حکومت ترکیه آتش روی کوه روشن است. به سمت باتمان(Batman) میرویم و بعد از یک روز طولانی، شب را در هتلی میمانیم.
اول فروردین 12 ظهر به وقت محلی(که 5/1 ساعت از ما عقبترند) مرز بازرگان 5:30 عصربیتلیس
اول فروردین5:30 عصر بیتلیس
اول فروردین7 عصر بایکان
اول فروردین8 شب بایکان
اول فروردین9شب باتمان
هتل باتمان برای هر نفر 30 لیر
بیتلیس (Bitlis) شهری با 65000 نفر جمعیت در شرق ترکیه و مرکز استان Bitlis است که بیشتر ساکنان آن کرد و بقیه ارمنی هستند. این شهر در 15 کیلومتری دریاچه وان(Van) و در شیب دره رودخانه Bitlis از انشعابات رود دجله واقع است. حبوبات و تنباکو از محصولات ویژه این شهر است. در Bitlis معماری اسلامی قرون وسطایی و بناهایی چون مسجد، مکتب و مقبره دیده میشود که در ساخت آنها از سنگهای محلی قهوهای روشن معروف به سنگ آهلات (Ahlat) استفاده شده است. سبک این بناها به اوایل دوره سلجوقی شبیه است. پنج صومعه و چند کلیسای ارمنی هم در Bitlis بوده که تنها یکی از آن کلیساها مربوط به قرن 19 باقی است. Bitlis بهخاطر خانههای بزرگ، سنگی و قدیمیاش هم اهمیت دارد.
روزدوم
بعد از خوردن صبحانه از باتمان به سمت حسن کیف(Hasankeyf) راه میافتیم. در مسیر چاههای نفتی هست و به خاطر ترکیدگی لوله بیست دقیقهای در جاده میمانیم تا مسدودش کنند. مسیر بسیار زیبایی است. دو طرف، دشت سرسبز و تپه ماهور است. میخواهیم به جایی در امتداد رود دجله برویم. به حسن کیف میرسیم. روستایی در دل صخرههای روی رود دجله و با قدمت چندهزارساله. حیف که مجبوریم تنها یک ساعت اینجا باشیم تا به برنامههای دیگر هم برسیم. بعد از گشت در روستا به سمت میدیات(Midyat)حرکت میکنیم. در اینجا از یک خانه بسیار زیبا که شاید متعلق به قرن هشت هجری است دیدن میکنیم. یک کلیسا را هم به ما پیشنهاد میکنند که ببینیم اما ظاهراٌ در حال مرمت است. در عوض در یک قهوهخانه که کاروانسرایی مرمت شده است، چای میخوریم و استراحت کوتاهی میکنیم. کاروانسرای زیبایی است که به سال600-500 هجری برمیگردد.
یک صومعه(The Monastery of Mor Gabriel) هم متعلق به آشوریان در 20 کیلومتری شهر است که برای دیدن آن توافق میکنیم. (انصافاٌ خوب توافقی بود.) صومعه فضای عجیبی دارد و سکوتی مطلق حکمفرماست. این سکوت در حالی است که 70 نفر راهب، راهبه، دانشآموز و خدمه اینجا زندگی میکنند. صومعه مسیحیان آشوری است که نژادشان سوریانی است. در ترکیه 25000 نفر سوریانی زندگی میکنند. این صومعه بعد از قدس مهمترین مرکزشان است و در تاریخ 30 آگوست هر سال 300 هزار نفر در این صومعه جمع میشوند. به سمت ماردین(Mardin) میرویم. تماشای غروبی بسیار زیبا در مسیر که تنبور و صدای سید خلیل عالینژاد- موزیک منتخب نسترن- تاثیر آن را چند برابر کرده. در ماردین گشتی میزنیم، ماردین از شهرهای قدیمی است و از جمله اولین شهرهایی است که هنوز در آن سکونت وجود دارد. در شهر قدم میزنیم ودر یک شیرینی فروشی انواع و اقسام شیرینیها را تست میکنیم. حیف که شب شده و فرصت ما برای ماندن در ماردین کم است. هنوز ناهار هم نخوردهایم. یک رستوران سنتی ماردینی پیدا میکنیم با معماری سنتی، انواع غذاهای محلی و . . . ، شیوه خاص سرو غذا و از همه جالبتر شستن دستهایمان با آفتابه و لگن مسی. خوشحال و راضی و شکم سیر به سمت اورفا(Sanliurfa) راه میافتیم و نیمه شب به هتل میرسیم. هتلی سرشار از رنگ وبا حال و هوای مخصوص خودش که سه شب میهمان آن میمانیم.
اول فروردین 10:15 صبح باتمان اول فروردین 11ظهر حسن کیف
اول فروردین 12:30 ظهر حسن کیف اول فروردین 1:15 ظهر میدیات
اول فروردین 3:30 عصر میدیات اول فروردین 4 عصر صومعه در 20 کیلومتری شهر
اول فروردین 5:30 عصر صومعه اول فروردین 7 عصر ماردین
اول فروردین 9 شب ماردین
دوم فروردین 12:30 نیمه شب اورفا
رستوران سنتی ماردین به اضای هر نفر 25 لیر
هتل اورفا(Manici Hotel) برای هر نفر 30 لیر
حسن کیف (Hasankeyf) روستایی باستانی در استان Batman در جنوبشرقی ترکیه و در امتداد رود دجله واقع است. این روستا بر صخرههای درهای بر رود دجله قرار دارد و هنوز مردمانی به شیوه زندگی غارنشینی در آن زندگی میکنند. امروزه بیشترین ساکنان آن کردها هستند. صدها غار در صخرهها روستا را احاطه کردهاند که بعضی از این غارها چند طبقه هستند. خاستگاه Hasankeyf به عنوان یک سکونتگاه به پیش از تاریخ بازمیگردد و در دورههای مختلف شاهد فرهنگ اعراب، سلجوقها، مغولها و عثمانیها بوده است. دوران طلایی آن به دوره سلجوقیها برمیگردد که Hasankeyf پایتخت بود. در آن زمان یک دژ عظیم با سنگ آهک ساخته شد که باقیماندههای آن امروزه دیده میشود. شاخصه بارز دیگر پلی عریضی است که روی دجله ساخته شده. آثار چند مدرسه و مقبره هم وجود دارد که تمامی آنها بیانگر نشانههایی از تمدنهای مترقی هستند. سد ایلیسو(Ilisu) بر روی این رودخانه آثار تاریخی این منطقه را تهدید میکند و احتمال میدهند که این آثار زیر آب بروند.. این شهرستان بهواسطه دارا بودن بناهای تاریخی فراوان، در سال 1981 یک منطقه حفاظت شده اعلام گردید.
میدیات(Midyat) شهری کوچک در جنوب شرقی ترکیه است که حدود یک ساعت با ماردین فاصله دارد. بخش قدیمی شهر با خیابانهای باریک و خانههای سنگی و نماهای رنگی به وسیله بافت جدید احاطه شده است. منارههای 9 کلیسای ارتدکس در میدیات دیده میشود اما امروزه همه آنها فعال نیستند. دو صومعه معروف هم دارد که مربوط به سوریانیهاست: Mor Abrohom Monastery که داخل شهر است وMonastery Mor Gabriel که 20 کیلومتر به سمت شرق از شهر فاصله دارد. در طول تاریخ تحت حاکمیت سومر، آشور، مقدونیها ، پارسها و رومیها بوده است.
صومعه مور گابریل(The Monastery of Mor Gabriel) قدیمی ترین صومعه سوریانیهاست. (Syriac)سوریانیها توسط قوم بنی اسرائیل از فلسطین رانده شدند. به انطاکیه آمدند. بعد از آنجا به اورفا تبعید شدند. عدهای به ماردین در ترکیه امروزی، عدهای به ایران و عراق آمدند و برخی نیز به هندوستان رفتند. دو راهب در سال 397 بعد از میلاد آن را ساختند اما در دورههای بعد نیز بر اساس نیاز راهبان ساختمان آن گسترش یافت. برخی از این گسترش توسط امپراطوران بیزانس انجام گرفت. این صومعه در ابتدا به نام دو بنیانگذارش سن ساموئل و سن سیمون ) St. Samuel (St.Simon & شناخته میشد. از قرن 8 بعد از میلاد به نام گابریل Gabriel) ( اسقف این صومعه نام گرفته است. امروزه صومعه دو بخش است: یک بخش تاریخی که در قسمت پایین است و بخش الحاقی که جدید است و در بالا قرار دارد. کلیسای اصلی توسط تئودور(Theodor) به کمک امپراطور بیزانس (Anastasius)در سال 512 بعد از میلاد ساخته شد. موزاییکهای زیبای کف و سقف از این دوره بهجا مانده. از دیگر بخشهای این صومعه میتوان به گنبد تئودورا (Dome of Theodora) که سالهای متمادی بهعنوان اتاق غذاخوری استفاده میشد وآشپزخانه اشاره کرد. بخش الحاقی محل سکونت راهبها، راهبهها و خدمه است که مسیحی ارتدوکس هستند و در آنجا به ریاضت و عبادت می پردازند و بیشتر توسط مردم و جامعه سوریانیها که امروزه اغلب در آمریکا هستند، تامین میشوند.
ماردین(Mardin) مرکز استان ماردین در جنوب شرقی ترکیه است. شهری بینالنهرینی است که به خاطر موقعیتش روی صخرههای کوه اهمیت دارد. قلعهای در بالاترین بخش مشرف به شهر با خانههای سنگی است. در این شهر کردها، مسیحیان آشوری از قرن 5 بعد از میلاد، عربها از 1104-640 بعد از میلاد، ترکها و ارمنیها زندگی میکنند.
روز سوم
از هتلمان در اورفا به سمت آدیامان(Adiyaman) حرکت میکنیم و در مسیر، از کنار دریاچه سد آتاتورک عبور میکنیم. در آدیامان آچما (Acma)و سیمیت (Simit)که نوعی نان مخصوص کنجدی است، میخریم تا مثل روزهای پیش بدون ناهار نمانیم. از آدیامان به سمت کاهتا(Kahta) که میرویم از دوراهی سینجیک(Sincik)وارد پارک ملی نمرود داغی (Nemrut Dagi Milli Park) میشویم. البته کوه آتشفشانیای نیز با همین نام در شمال تاتوان(Tatvan) نزدیک دریاچه وان هست که با این نمرود داغی که منطقهای تاریخی است، تفاوت دارد. نمرود داغی مهمترین جاذبه شرق ترکیه است. از شیب جاده بالا میرویم و ارتفاع میگیریم. مشرف به دشتی سبز و زیبا، ابتدا مقبره عقاب(Karakus Tumulus) را میبینیم که مجسمههای یادبود قرن اول پیش از میلاد و مربوط به خانواده پادشاه Commagene هستند. این مجسمهها سنگی بوده و ستونهایی در اطراف آن است. عقابی روی ستون جنوبی، یک شیر و یک گاو روی ستونهای شرقی است و یک نقش برجسته کهMithridates را در حال دست دادن با خواهرش Loadike نشان میدهد. در ادامه راه به یکی از سرچشمههای رود فرات میرسیم که یک پل آجری روی آن بسته شده است. این پل، رومی است و گفته میشود مربوط به 200 سال بعد از میلاد مسیح است. برای تماشای پل پیاده میشویم.
بعد از بالا رفتن از یک سربالایی، یک قلعه می.بینیم. این قلعه (Old Kahta Fortress) روی سنگهایی با ارتفاع 300 متر ساخته شده و قصر پادشاه Commagene ، بازار، زندان و مسجد که در دوران بعد از اسلام اضافه شده نیز در آن قرار دارد. البته این اطلاعاتی است که از روی تابلو میخوانم چون ما نمیتوانیم وارد قلعه شویم. در ادامه مسیر به سمت نمرود داغی، در جادهای انحرافی در سمت چپ تابلو Arsameia را میبینیم که بسیار جالب توجه است. ادامه راه را در جادهای کوهستانی و پرپیچ و خم به رانندگی ماهرانه امید ادامه میدهیم در حالیکه بنزین هم در حال تمام شدن است؛ پمپ بنزینی هم در کار نیست. نکته جالب اینجاست که این قسمت از جاده تا نمرود داغی در ارتفاع 2100 متری سنگفرش شده است. بالاخره میرسیم. هوا عالی و منظرهها فوق العاده است و باورنکردنی. توقف کوتاهی میکنیم و پیاده از جبهه شرقی تا قله ادامه میدهیم. رسیدن به برف و راه رفتن روی آن لذتبخش است. چقدر اینجا جای افشین و بقیه دوستان خالی است. بالاخره به مجسمههایی که همیشه در کتابهای تاریخ هنر دیده بودم، میرسیم؛ مجسمههای غول پیکر کوه نمرود.
پس از پایین آمدن، توقف کوتاهی میکنیم و از مسیر جنوب شرقی به سمت پایین حرکت میکنیم تا به کاهتا میرسیم و بنزین میزنیم. از کاهتا به سیلیورک(Silivrek) میرویم. در آنجا کنار دریاچه سوجوک و چای میخوریم. بعد با ماشینمان سوار کشتی میشویم و مسیر نیم ساعته را طی میکنیم. دوباره با ماشین ادامه میدهیم و این بار با رانندگی آرش در جادهای بسیار خراب تا اورفا. به اورفا که میرسیم چرخ کوتاهی در شهر میزنیم و به هتل میرویم که برای روزی دیگر انرژی کسب کنیم؛ اگرچه که تا نیمههای شب گرم صحبتیم و نمیخوابیم.
دوم فروردین 9:30 صبح اورفا
دوم فروردین 11:45ظهر آدیامون
دوم فروردین 12:30 ظهرآدیامون
دوم فروردین 2 بعد از ظهر آرسامیا
دوم فروردین 3 بعد از ظهر آرسامیا دوم فروردین 4 بعد از ظهر نمرود داغی
دوم فروردین 5:30 بعد از ظهر نمرود داغی دوم فروردین 6 بعد از ظهر سیلیورک
دوم فروردین 6:30 بعد از ظهر سیلیورک دوم فروردین 9 شب اورفا
هزینه کشتی برای 8 نفر با ماشین مجموعاٌ 12 لیر
نمرود داغی
نقطه تلاقی تمدنهای شرق و غرب بهروی یک هرم عظیم در ارتفاع 2150 متری قرار دارد. مجسمه های رویایی 10 متری و کتیبههایی که در اطراف آن قرار دارد، در میراث فرهنگی یونسکو قرار گرفته است. کوه نمرود علاوه بر مجسمه های غول پیکر و گورستانها، یکی از بهترین مکانها برای مشاهده غروب و طلوع آفتاب در دنیا میباشد. همه ساله هزاران نفر برای مشاهده غروب و طلوع آفتاب به کوه نمرود میآیند. کوه نمرود که از سوی یونسکو بهعنوان یک میراث فرهنگی جهانی اعلام گردیده علاوه بر آثار تمدن Commagene یکی از مهمترین پارکهای ملی ترکیه است شامل مجسمههای غول پیکر کوه نمرود، قلعه قدیمی،قلعه جدید، تپه کاراکوش و پل جندره.
برای یافتن اسرار مجسمههای غولپیکری که از حدود 2 هزار سال پیش تا کنون طلوع و غروب آفتاب را از ارتفاع 2150 متری مشاهده می کنند، میباید برای کشف تمدن Commagene تلاش نمود. گروهی که به سرپرستی دانشمند جوان Otto Punchtein از سوی آکادمی سلطنتی جهت تحقیقات به کوه نمرود اعزام شده بود فعالیتهای خود را بروی آثاری که شامل مجسمههای غول پیکر واقع شده در تراسهای سمت غربی و شرقی کوه نمرود قرار داشته و نیز انواع مختلف کنده کاریها متمرکز نمود. Punchstein پس از تلاش فراوان توانست که لوح مکتوب نوشته شده به زبان یونانی قدیم را خوانده و متوجه شد که این اثر متعلق به تمدنCommagene بوده و از سوی پادشاه Antiochos اول ساخته شده است. در این لوح که اظهارات پادشاه در آن درج گردیده، راز کوه نمرود و قوانین Antiochos شرح داده شده است. حفاریهایی که منجر به کشف تمدنCommagene گردید، علاوه بر کوه نمرود در مناطقی همچون Samsat ، Arsameia و حوضچه رودخانه فرات نیز انجام یافته است. آثار قابل حمل بهدست آمده از این حفاریها در موزهها و مابقی نیز در محوطه پارک ملی تحت حفاظت قرار گرفته است.
Commagene که در زبان یونانی به معنی جامعه فراخ میباشد یک خاندان سلطنتی قوی است که از آداب و رسوم، فرهنگ و باورهای تمدنهای یونان و پارس بهجود آمده است. پادشاهی Commagene باستانی که در نقطه تلاقی جادههای مختلف کوههای توروس قرار دارد، در سرزمین حاصلخیزی که در شمال سوریه ، هاتای ، پینار باشی ، توروسهای شمالی و در سمت شرق رودخانه فرات قرار گرفته، وجود داشته است. سرزمینCommagene که برای کشاورزی و دامداری مناسب بوده، از قرون اولیه بهعنوان منطقه مسکونی مورد استفاده قرار گرفته است که از آثار بهدست آمده از حفاریها و غارهای اطراف مشخص گردیده است. Commagene که کشوری کوچک ولی قدرتمند در دنیای قدیم بود و از سوی Mithradates Kallinikos که شاهزادهای بود و نسبت وی از سمت پدر با داریوش و از طرف مادر با اسکندر مقدونی خویشاوندی داشت، در سال 109 پیش از میلاد بهعنوان یک کشور پادشاهی مستقل ساخته شده است. برای ایجاد اتحاد بین اهالی این کشور که از ادغام جوامع مختلف پدید آمده بود، پرستشگاههای زیادی در نقاط مختلف کشور بهوجود آورد. آب و هوای کوه نمرود که در محدوده شهرستان کاهتا قرار دارد، دارای ویژگیهای آب و هوایی سردسیری است. حتی در تابستان نیز هوای کوه نمرود سرد می باشد.
کوه نمرود در 86 کیلومتری شرق آدییامان در روستای کارادوت شهرستان کاهتا با ارتفاع 2150 متر یکی از مراکز مهم فرهنگی و گردشگری است که بهروی تپه آن یک مقبره(Tumulus) مخروطی بهوجود آمده از سنگهای ریز شکسته شده قرار دارد. ارتفاع این Tumulus که قدمت آن به قرن اول پیش از میلاد میرسد در اصل 55 متر بوده است که امروزه ارتفاع آن 50 متر و قطر آن 150 متر می باشد. بروی این تپه که در هنگام طلوع و غروب آفتاب عظمت آن بیشتر نمایان میشود، از سوی پادشاه Antiochos اول برای خود یک آرامگاه عظیم، یک Tumulus از سنگهای شکسته شده بهروی اتاق آرامگاه و محوطههای مقدسی که هر 3 طرفTumulus را در بر گرفته ساخته است. Tumulus با 3 تراس مخصوص مراسمی که به افتخار پادشاهAntiochos اول برگزار میشد، محصور شده است. از میان این تراسها که بهنام تراسهای شرقی، غربی و شمالی نامیده میشود در تراسهای شرقی و غربی مجسمههای بزرگی به ارتفاع 10-8 متر که از روی هم قرار گرفتن 8 سنگ بلوکی حجاری شده کنار هم بهوجود آمده و نیز کتیبه ها وجود دارد. مجسمهها از مجسمههای یک شیر و یک عقاب شروع شده و به همان ترتیب تمام میشود. نیروی شیر بهعنوان پادشاه حیوانات و عقاب نیز بهعنوان بشارت دهنده خدایان سمبل نیروی آسمانی است. مجسمهها در هر دو طرف نیز به این صورت در کنار هم قرار گرفته است. پادشاه Antichos اول، Fortuna، زئوس، آپولون (Mithras، Helios،Hermes) هراکلس. Antichos که نسل وی از طرف مادر به اسکندر و از سوی پدر به داریوش (ایرانی) میرسد. با ادغام این اختلاف نژادی، روی مجسمههای خدایان به شکل نمادین بهطرف شرق و غرب قرار گرفته است. نام مجسمه ها نیز هم به زبان یوانی و هم به زبان فارسی نامیده شده است. در تراس شرقی که اولین مکانی است که طلوع آفتاب دیده میشود، با راههای پلکانی از سنگهای تراشیده شده ساخته شده است. تراس شرقی از سالن خدایان، سالن اجداد و نیاکان و تختهای سنگی تشکیل شده است. مجسمههای غول پیکر موجود در سالن خدایان طوری در کنار هم قرار گرفته اند که پشت آنها به آرامگاه است. مجسمه Antichos که یکی از 5 مجسمه موجود در سالن خدایان است، در ردیف اول جنوبی قرار دارد.Antichos که خود را مانند خدایان میدانسته، مجسمه خود را در این ردیف قرار داده است. مجسمه دوم یعنیFortuna به معنای شانس و برکت است. بزرگترین مجسمه، مجسمه سوم و متعلق به زئوس پسر خدای خدایان و خدای آسمانهاست. مجسمه چهارم نیز طبق میتولوژی آناتولی، خدای خورشید و روشنایی است. هراکلس نیز که نشانه قدرت و توانمندی است، در آناتولی هرکول نامیده میشود. تراس شمالی یک دالان 100 متری است که تراسهای شرقی و غربی را به یکدیگر متصل نموده و راه مراسم است. این تراس دارای پایههای ناتمام 80 متری است. از تراس غربی میتوان غروب را مشاهده نمود. در این تراس نیز بهغیر از بعضی کتیبهها، ردیف مجسمههای سالن خدایان به همان صورت تراس شرقی است. بر خلاف تراس شرقی، در منتهیالیه شمالی سالن خدایان، مراسم سلام پادشاه Antichos چهارم با خدایان، 5 مجسمه ساخته شده از سنگهای شنی وجود دارد. مجسمه شیر نشانه یک حادثه فضایی است که در هر 25000 سال یکبار اتفاق میافتد. در هر دو تراس شرقی و غربی در پشت تختهای سنگی مجسمه خدایان، یک کتیبه بسیار بلند 237 سطری بهزبان یوانی وجود دارد.
Arsameia
Arsameia باقیماندههای شهری قدیمی مربوط به قرن اول پیش از میلاد است که توسط یکی از اعضا خانوادهپادشاه Commagene بهنام Arsames ساخته شده و در دوره رومیها و نیز در قرون وسطی هم استفاده میشده است. روی تپه، مقبره و بازماندههای قصر شاهی وجود دارد. از همه مهمتر نقشبرجستهای است که بزرگترین نقشبرجسته آناتولی است که در یونان باستان حکاکی شده است و Antiochus I را در حال دست دادن با Herakles نشان میدهد. این نقشبرجسته در ورودی مقبره Mithridates Kallinikos قرار دارد و درست در زیر آن تونلی به طول 158 متر وجود دارد. خرابه های Arsameia در 60 کیلومتری آدی یامان قرار دارد.
روز چهارم
صبح که برای صبحانه میرویم، تازهواردی میبینیم اهل اورفا که کرد است و دوست قدیمی آرش. اسمش Mehmet(همان محمد) است و جالب اینجاست که با لهجه فارسی شیرینی شبیه به تاجیکها صحبت میکند. ادبیات فارسی خوانده و راهنمای تور است و قرار است امروز همراه و راهنمای ما باشد. به سمت هاران(Haran) حرکت میکنیم. محمت میگوید اورفا(Sanliurfa) شهر پیامبران است و همه پیامبران زمانی در این شهر زندگی کردهاند. شهر در گذشته سه دروازه داشته که امروزه از آن استفاده نمیکنند و نیز حصاری که مغولها آن را خراب کردهاند. فرهنگ اورفا به خاطر نزدیکی با سوریه شبیه فرهنگ اعراب سوری است. محصول اورفا پنبه و فلفل مخصوصی است که به آن ایزوت(Isot) میگویند. در دو سمت جاده دشت هاران را میبینیم؛ بزرگترین دشت ترکیه به مساحت 2750 کیلومتر مربع. در ادامه راه، قصر مروان دوم را میبینیم که سه طبقه داشته و مربوط به امویان است اما در زمان ایوبیان در قرن 11 و بار دیگر در قرن 13 بازسازی شده است. بعد از آن به خانههای قدیمی هاران میرسیم که شبیهسازی شده خانههای این منطقه هستند و میگویند خانههایی با قدمت 4000 ساله هستند. خانههای موجود قدمت 150 ساله دارند و با خشت ساخته شدهاند. صندلیهای کوتاهی در حیاط خانه است که به آن کرسی میگویند و امروزه در اکثر قهوهخانههای ترکیه دیده میشوند. نمونههایی از انواع وسایل زندگی نیز در حیاط و اتاقها دیده میشود. در ادامه، در جادهای خاکی در سمت راست، دو معدن استخراج سنگ میبینیم که به غار باز(عقاب) معروفند. این معادن آنقدر کنده شده که به سوریه راه پیدا کردهاند. سقف دهانهای که از استخراج باقی مانده، سطح بسیار عظیمی است و گفته میشود دو سال پیش این سقف یکباره ریخته است. حدود 20 دقیقه بعد، به کاروانسرایی میرسیم به نام (Han El Barur) که مربوط به دوره سلجوقی است و یکی از کاروانسراهای راه ابریشم بوده است. به شهر شعیب(Suayb Sehir) میرسیم. روستا و منطقهای باستانی که هنوز خانوادههایی در غار زندگی میکنند. میگویند مقبره شعیب هم در اینجاست. به سوگماتار(Sogmatar) میرویم که نیم ساعت از شهر شعیب فاصله دارد و حدود ده دقیقه پیاده روی تا بالای تپهای که جایگاه خورشید(شاماس) و جایگاه ماه(سین) است. نقشبرجستههایی مربوط به پاگانیستها وهمچنین خط سوریانی که روی زمین حکاکی شده. بعد از پایین آمدن، به معبد پاگانها مربوط به 2000 سال پیش از میلاد در طرف دیگر محوطه میرویم که نقشخدایان روی دیوار حکاکی شده و قسمت وسط معبد که فرورفته است، قربانگاه بوده است. البته رصدخانهای هم روی کوه مقابل است که بهخاطر کمبود وقت از دیدن آن صرفنظر میکنیم. با شکمی گرسنه بهطرف اورفا برمیگردیم. محمت پیشنهاد میکند که برای مصاحبه ما را به یک شبکه تلویزیونی محلی ببرد. بعد از کمی تردید، در نهایت بهخاطر جذابیت و نو بودن این تجربه، پیشنهاد او را میپذیریم. بعد از رسیدن به اورفا، اول شام میخوریم که البته همان ناهار هم محسوب میشود. اورفا بهخاطر فلفل مخصوصش به کباب و غذای تند معروف است؛ همچنین بهKunefe(نوعی باقلوای مخصوص) به نام بیلوریه(Billuriye). بعد هم استودیو و ماجراهای پر هیجان مصاحبه و ضبط. محمت از ما فارسی میپرسد و ترکی ترجمه میکند. از سفرها، گروه و اینکه چرا این منطقه را انتخاب کردیم و مشکلات و مزایای این سفر میپرسد و برایش جالب است که ما از معدود ایرانیانی هستیم که از این منطقه دیدن کردهاند. به هتل برمیگردیم. آخرین شبی است که اینجاییم.
سوم فروردین 10 صبح اورفا
سوم فروردین 11:45ظهر خانههای هاران
سوم فروردین 12:45ظهر خانههای هاران سوم فروردین 1:30 بعد از ظهر غارهای باز
سوم فروردین 2 بعد از ظهر غارهای باز سوم فروردین 3 بعد از ظهر شهر شعیب
سوم فروردین 3:30 بعد از ظهر شهر شعیب سوم فروردین 4 بعد از ظهر سوگماتار
سوم فروردین 5:30 بعد از ظهر سوگماتار سوم فروردین 7 بعد از ظهر اورفا
اورفا(Sanliurfa)
شانلی اورفا یا اورفا شهری با 500000 نفر جمعیت در جنوب شرقی ترکیه واقع شده است. شهر روی دشت واقع شده و آب و هوایی گرم و خشک دارد. این شهر آخرین شهر کرد نشین ترکیه است و به سمت غرب رفته رفته ترکزبان میشوند. Sanli به زبان ترکی به معنی بزرگ است. تاریخ اورفا به قرن چهارم پیش از میلاد باز میگردد اما شواهدی از آثار 9000 پیش از میلاد در Gobekly tepe و هاران در اطراف اورفا دیده شده است. اورفا در زمان تمدنهای متعددی چون سومر، بابل، آشور، سلوکیان، ساسانیان، روم و بیزانس محل سکونت مردم بوده است. بعد از اسلام نیز اورفا مرکز ایوبیان (صلاح الدین ایوبی، جنگجوی کرد) بود و در دوره سلجوقیان و امپراطوری عثمانی هم از شهرهای مهم محسوب میشد. در زمان عثمانی اورفا مرکز مهمی برای پنبه، چرم و جواهرات بود. میگویند اورفا محل تولد ابراهیم است و تا پیش از رفتن به کنعان در این شهر زندگی میکرده است. جایی که گفته میشود ابراهیم به آتش انداخته شده و آتش به گلستان و هیزمهایش به ماهی تبدیل شده است، در این شهر در کنار غار ابراهیم و در محوطه مسجدی است که حوضهای بزرگ پر از ماهی آن را احاطه کرده اند. امروزه کردها، ترکها و عربها در این شهر در کنار هم زندگی میکنند. غذای مهم آنها کباب تند با فلفل اورفایی(ایسوت)، بادمجان و گوجه فرنگی است .Billuriyeدسر مخصوص اورفا و برخی شهرهای مجاور است. دولایه رشته با پودر پسته است که یک لایه پنیر در وسط آن است و روی آن شیره ریخته میشود و بعد از برشته شدن، روی آن خامه میریزند.
هاران(Harran)
منطقهای باستانی در جنوب شرقی ترکیه و در نزدیکی مرز سوریه است. در گذشته شهری مهم و استراتژیک بوده اما امروزه روستایی کوچک در 38 کیلومتری جنوب شرقی اورفا است. این منطقه مرکز فرهنگی، تجاری و مذهبی آشوریان بودهاست. در تورات آمده وقتی آدم و حوا از بهشت رانده شدند، به این منطقه آمدند، زمانی هم اینجا محل زندگی ابراهیم بوده است. همچنین این شهر محل زندگی”سین” خدای ماه در بینالنهرین بوده است. Carrhae شهری از بین رفته در این سایت تاریخی است که نام آن از جنگ Carrhae(53 پیش از میلاد) که بین روم و پارتها انجام شده، گرفته شده است که منجر به پیروزی پارتها بر روم شد. بعد از اسلام نیز هاران یکی از شهرهای مهم اسلامی در گستره آسیای مرکزی تا اسپانیا بود. در قرن 8 و 9 هجری قمری هاران مرکز ترجمه متون نجوم، فلسفه، علوم طبیعی و پزشکی از دنیای باستان و بهویژه از یونانی به عربی بود. بعد از هاران در بغداد به این امر پرداخته شد. در قرن 12 هجری، هاران محل سکونت پادشاهان کرد ایوبی شد. در حمله مغول شهر به کلی ویران شد و خالی از سکنه گردید. هاران بهخاطر خانههای خشتی با دیوارهای ضخیم معروف است که مانع نفوذ گرما میشوند. امروزه خانههایی مشابه نمونههای قدیمی برای نمایش توریستی شبیهسازی شدهاند. روستای جدید هاران 2 کیلومتر از سایت تاریخی فاصله دارد.
سوگماتار(Sogmatar) روستایی تاریخی در 60 کیلومتری هاران و 15 کیلومتری شهر شعیب(city of Şuayb) قرار دارد که در قرن اول و دوم پس از میلاد توسط سوریانیها ساخته شد. این محل مرکز فرهنگی sabiism یا ستارهپرستی بوده است که منشا آن سین یا خدای ماه در هاران بود. مهمترین آثار باقیمانده، معبدی است که دیوارهای آن سنگنوشتههایی به زبان سوریانی دارد. همچنین نقشبرجسته خدای ماه و خدای خورشید و نیز خطنوشتههایی به زبان سوریانی بر روی تپه غربی.
روز پنجم
بعد از خوردن صبحانه وسایلمان را جمع میکنیم و تا ظهر که قرار است برگردیم، در لابی میگذاریم؛ چون باید اتاقها را امروز تحویل بدهیم. به سمت سایت تاریخی گوبکلی تپه (Gobekly tepe) به معنی تپه گرد میرویم. منطقهای باستانی روی تپهای زیبا و درختی که برای اهالی اورفا مقدس است . مسیر رسیدن به این تپه هم بسیار زیباست. قدمت این منطقه بسیار تعجببرانگیز است: 11000 سال پیش. البته مهدی هنوز هم به این تاریخ مشکوک است. گزارش باستانشناسی مکتوبی از اینجا چاپ نشده اما حفاران آلمانی مشغول فعالیت هستند. چون حفاری در لایههای مختلف صورت گرفته به نظر من این تاریخ میتواند در لایههای زیرین صحت داشته باشد. بعد از برگشت به اورفا، کمی در شهر میگردیم. از یک قبرستان قدیمی در شهر و یک مسجد دیدن میکنیم. میگویند اینجا غاری هست که حضرت ابراهیم در آن به دنیا آمده. در محوطه حیاط مسجد حوضهایی پر از ماهی است که میگویند جایی است که حضرت ابراهیم را در آتش انداختهاند و آتش تبدیل به گلستان شده است. در اورفا ناهار میخوریم و Kunefe پنیری. بعد وسایل را از هتل برمیداریم و به سمتگازیانتپ (Gaziantep) حرکت میکنیم. پسته گازیانتپ معروف است و در دو طرف جاده درخت پسته وجود دارد. بعد از طی حدود 40 دقیقه، رود فرات دیده میشود. جایی بهنام بیرِجیک(Birecik) کنار رود فرات توقف میکنیم و چای میخوریم. بعد از ظهر زیبایی است در کنار فرات. به گازیانتپ که میرسیم خودمان را از باقلوای پستهای مخصوصش بیبهره نمیگذاریم. بعد یکسره تا آنتاکیه(هاتای) میرانیم. مطابق معمول شبهای پیش نیمهشب به هاتای میرسیم و هتلی پیدا میکنیم تا استراحتی کنیم و فردا صبح انتاکیه را ببینیم .
چهارم فروردین 9 صبح اورفا چهارم فروردین 9:45 صبح گوبکلی تپه
چهارم فروردین 11 صبح گوبکلی تپه چهارم فروردین 11:30 صبح اورفا
چهارم فروردین 4 بعد از ظهر اورفا چهارم فروردین 5:30 بعد از ظهر بیرِجیک
چهارم فروردین 6:15 بعد از ظهر بیرِجیک چهارم فروردین 7:30 بعد از ظهر گازیانتپ
(Gobekly tepe)
در پانزده کیلومتری شمال اورفا، روی بلندترین قسمت تپه که درختی مقدس مشرف به آن است، آثاری توسط حفاران و باستانشناسان ترک و آلمانی بهدست آمدهاست که گفته شده مربوط به 11000 سال پیش هستند. این مجموعه شامل باقیمانده ستونها، سنگها و نقشبرجسته است. مطابق گزارش این باستانشناسان، این سایت قدیمیترین پرستشگاه ساخته شده به دست بشر است که تا کنون کشف شده است. لایههای مختلف، نشاندهنده هزارههای مختلف فعالیت بشر هستند که قدیمیترین آنها پایه ستونهایی هستند به صورت یکتکه برای شکل دادن به ساختاری گرد یا بیضیشکل ساخته شدهاند. لایه دیگر(6000پیش از میلاد) اتاقهای مستطیل را کنار هم نشان میدهد که کف آهکی دارند و یادآور کفهای موزاییکی رومی هستند. جدیدترین لایه نشانههایی از زندگی کشاورزی دارند. نقشبرجستهها مربوط به دوران نوسنگی و عموماٌ پیکتوگرامهای انتزاعی از حیوانات هستند. نشانههای نوشتاری در آنها دیده نمیشود اما مطابق دیگر آثار نوسنگی در مکانهای دیگر، گمان میرود که سمبلهای تقدس بودهاند. این نقشبرجستهها که بسیار دقیق کندهکاری شدهاند، انواع حیوانات مثل شیر، گاو، گراز، روباه، غزال، کرکس و نوعی پرنده خاص که هنوز هم یکی از زیستگاههای آن در جهان همین منطقه است. حفاری و کاوش در این منطقه ادامه دارد و امکان دریافت اطلاعات جدیدتر در آینده وجود دارد.
گازیآنتپ(Gaziantep)
یا آنتپ یکی از شش شهر بزرگ ترکیه و بزرگترین شهر آناتولی جنوب شرقی و مرکز استان است. این شهر را نیز از شهرهای بسیار تاریخی شناختهاند که تا امروز سکنه دارند. این شهر از مهمترین شهرها از نظر صنعتی و کشاورزی در ترکیه است و محصول آن پسته و زیتون است. این شهر در دوره هیتیها، بابلیها، آشوریها، یونانیها، رومیها، ساسانیان، بیزانس، عثمانی و تا به امروز به حیات خود ادامه داده است.
بیرِجیک(Birecik)
روستایی در مرز استان اورفا که روی رود فرات قرار دارد. سد بیرِجیک(Birecik) بخشی از پروژه آناتولی جنوب شرقی است و بر رود فرات در این ناحیه قرار دارد. این ناحیه با رستورانهایی در کنار فرات با منظره زیبا، بهترین مکان برای توقف در مسیر اورفا به سمت گازیآنتپ است. این روستا به عنوان یکی از روستاهای تاریخی در اتحادیه اروپا به ثبت رسیده است.
روز ششم
ساعت 9 صبح از هتل به سمت کلیسای سنپیتر(Saint Peter) حرکت میکنیم. یکی از قدیمیترین کلیساهای جهان که مسیحیان اولیه بهشکل مخفیانه آنجا عبادت میکردند. کلیسایی در دل کوه و مشرف به شهر انتاکیه. فضای ساده، عاری از تزئینات اما اسرارآمیز و روحانی. 200 متر بالاتر از کلیسا، دو نقشبرجسته عظیم (Haron)دیده میشود که نیمهکاره بهنظر میرسد. میگویند داستان آن به زمانی برمیگردد که بیماریای در شهر شایع میشود و دو کاهن ادعا میکنند که میتوانند بیماری را ریشهکن کنند به شرطی که نقش آنها روی کوه کنده شود. در حین انجام کار، بیماری برطرف شد و به همین دلیل کار نیمهکاره رها شد.
بعد از دیدن این منطقه به سمت بافت قدیمی شهر انتاکیه میرویم؛ شهری کهن، با قدمت چندهزار ساله و با کوچههایی باریک و پرپیچ و خم و خانههایی قدیمی و زیبا. در بافت قدیمی شهر قدم میزنیم. از کلیسای ارتدکس بازدید میکنیم. کلیسای کاتولیک هم در نزدیکی کلیسای ارتدکس است. این کلیسا خانه زیبایی است که عطر بهار نارنج در حیاط آن پیچیده است. این خانه متعلق به خانوادهای ارتدکس بوده که 70 سال پیش تبدیل به کلیسای کاتولیک شده است. این کلیسا بهنام سن پائولوس معروف است که یکی از حواریون بوده است. سن پائولوس در سال پنجم بعد از میلاد در تارسوس نزدیک مرسین بهدنیا آمد و در سال 67-63 بعد از میلاد در روم شهید شد. او ابتدا یهودی بود و مسافرتهای زیادی هم در جهت ترویج مسیحیت انجام داد. مسیر سفرهایش روی نقشهای ثبت شده است. سپس کنیسه یهودیان را میبینیم که قدمتی 400 ساله دارد. از بافت قدیمی دل میکنیم و به سمت سامانداقی(Samandagi) و منطقه باستانی Seleuceia Pieriaمیرانیم. در مسیر عبادتگاهی با معماری گرد، سفید و ساده میبینیم که داخل آن تخته سنگی است. گفته میشود محل ملاقات خضر و موسی است که داستان آن در آیه 82-60 سوره کهف آمده است. از اینجا به بعد در کنار ساحل مدیترانه هستیم که شرقیترین نقطه آن هم هست. بعد از طی پنج کیلومتر به منطقه Seleuceia Pieria میرسیم و ادامه راه را پیاده طی میکنیم. مسیر بسیار زیبا و ماجراجویانهای است و طبیعت فوقالعادهای دارد. به پلی میرسیم که در سمت راست آن مقبرههای سلوکی(Besikli) و در زیر پل انتهای تونل تیتوس (titus)قرار دارد. اما برای ورود به تونل باید به قسمت بالای آن در پشت تپه رفت. اما ما برای دیدن موزه آرکولوژی انتاکیه که شاخصه ویژه این شهر است و موزاییکهای بیزانسی در آن نگهداری میشود، به سرعت به سمت شهر برمیگردیم. بعد از دیدن موزه برای صرف غذا به خانه سنتی انتاکیه که به رستوران تبدیل شده بود، میرویم. روزی به یادماندنی تمام شد. سوار ماشینمان میشویم و بعد از گذشتن از کنار بندر اسکندرون به سوی کاپادوکیا میرویم.
پنجم فروردین 9:30 صبح انتاکیه پنجم فروردین تا 12:30 دیدن کلیساها و شهر
پنجم فروردین 1 ظهر انتاکیه
پنجم فروردین 1:30 ظهر سامانداقی
پنجم فروردین 4 بعد از ظهر برگشت به انتاکیه – دیدن موزه و خوردن غذا
پنجم فروردین 7:30 بعد از ظهر انتاکیه ششم فروردین 2:30 صبح کاپادوکیا
کلیسای سنپیتر(Saint Peter) غاری است که در سینه کوهی معروف به حج و مشرف به شهر انتاکیه واقع شده است. یکی از قدیمیترین کلیساهای جهان است که مسیحیان اولیه بهشکل مخفیانه آنجا عبادت میکردند و تنها بنای باقیمانده از مسیحیان نخستین است. در 1963، پاپ این محوطه را بهعنوان نخستین کلیسای جامع برگزید.در 29 June هر سال از همهجای دنیا برای مراسم مذهبی به این کلیسا میآیند. در انتهای این غار تونلهایی به سمت دیگر کوه برای فرار مسیحیان اولیه کنده شده است.
انتاکیه (Hatay)
انتاکیه شهری مرزی در شرقیترین نقطه مدیترانه، بین کوههای ترکیه و سوریه واقع است. آب و هوایی مدیترانهای دارد؛ تابستانهای گرم و خشک و زمستانهای معتدل و بارانی. این شهر یکی از مراکز تمدن بشری است و شواهدی از آثار دوران پارینه سنگی(9000-40000 پیش از میلاد) در آن دیده شده است. از 9000 پیش از میلاد به بعد انتاکیه تحت سلطه اکد، آشور، هیتیها، فارسها، مقدونیها، روم، بیزانس، سلجوقی و ترکان عثمانی بوده است. در سال 1939 این شهر استانی از جمهوری ترکیه محسوب میشود. انتاکیه در اصل مرکز عبادت زئوس و محافظ خدای آپولو محسوب میشده است. در قرن هفتم انتاکیه در کنار روم، اسکندریه، بیتالمقدس و استانبول، یکی از پنج مرکز کلیسای مسیحی بوده است. همچنین این شهر برای مسلمانان و یهودیان نیز دارای اعتبار و اهمیت خاصی است. در واقع دو شهر باستانی دیگر بهنام انتاکیه وجود دارد. یکی از آنها Antiocheia in Pisidia در استان اسپارتا و دیگری Antioch ad Maeandrum که بینDenizli ,Nazilli در منطقه باستانی Caria واقع است.
Seleuceia Pieria
این شهر توسط پادشاه سلوکی 300 سال پیش از میلاد برای پایتخت ساخته شد. در سال 250 پیش از میلاد مورد تهاجم پادشاهی مصر قرار گرفت و به عنوان پایتخت پادشاهی مصر انتخاب شد. بعد از آن در دوره رومیها، این شهر به عنوان دومین بندر مهم حوزه مدیترانه پس از اسکندریه در مصر محسوب میشد. زلزلهای در سال 526 پس از میلاد شهر را ویران کرد. چیزی که امروزه از این شهر باقیست، یک معبد دوریک و اسکله است. این شهر به دو قسمت بالا و پایین تقسیم میشد که با پله به هم وصل میشدند. تونل تیتوس(Titus) به منظور آبرسانی به شهر به طول چهار کیلومتر ساخته شده بود که بخشهای کمی ازآن باقی مانده. قبرستان Besikli نیز در این محوطه مربوط به دوره سلوکی است. این قبرستان مربوط به خانواده شاهی بوده و شامل چهار اتاق تدفین و 93 مقبره است. قبرهایی با اندازه مساوی که از سنگ آهک کنده شده است.
روز هفتم
ساعت 5/2 صبح به کاپادوکیا نزدیک میشویم. همگی از طی این همه راه خستهایم مخصوصاً بچههایی که رانندگی میکنند. پیدا کردن مسیرها و رانندگی طولانی در جادههای ناشناخته واقعا کار دشواری است. اما با رسیدن به کاپادوکیا(Cappadocia) و دیدن مناظر اسرارآمیز آن در شب آن هم با چشمان نیمهباز و خوابآلود، تمام خستگیمان فراموش میشود و مثل همیشه هیجان و شادی جای همهچیز را میگیرد. صخرههایی عظیم با فرمهای عجیب و غریب آن هم در شب، تصویر اولیهای است که همه ما از کاپادوکیا داریم. در این تاریکی، به دنبال هتل میگردیم. امیدی به پیداکردن آن هست؟ کنار یکی از صخرهها که به هتل تبدیل شده میایستیم و لیدر-راننده-مترجم(آرش) برای پرس و جو پیاده میشود وفکر میکنم داخل صخره ناگهان چیزی به او الهام میشود. برمیگردد و راهنماییمان میکند به سمت هتل موعود. و اما. . . اینجاست که پیاده میشویم و ساعت 3 نیمهشب هرکدام با ورود به هتل فریاد میزنیم. یکی از همین قطعهسنگهاست که توسط معماری اطریشی بهطور هنرمندانهای بازسازی شده است. خانهای زیبا در دل سنگهای طبیعی و با کلیه امکانات رفاهی. فرصت کمی داریم . تا بعد از ظهر اینجاییم و کلی دیدنی داریم. بهخاطر کمی وقت و استفاده از فضا و البته بیشتر بهخاطر هیجانی که ما را فرا گرفته، شومیبه را روشن میکنیم، سور و ساتی راه میانداریم و تا طلوع خورشید بیداریم و شادمانی میکنیم. منظره زیبای طلوع را هم تماشا میکنیم و بعد، چند ساعتی میخوابیم. بعد از صرف صبحانه در تراس و با مناظری عالی، به سمت شهر میرویم. برخلاف روزهای گذشته، اینجا پر از توریست است. متاسفانه فرصت کمی داریم. کاپادوکیا به تنهایی سفری چند روزه میطلبد ولی ما چند ساعت بیشتر فرصت نداریم و باید برای رسیدن به آنکارا و پرواز فردا صبح، بعد از ظهر اینجا را ترک کنیم. در هر صورت کمال استفاده را از این فرصت کوتاه میبریم. در شهر گشتی میزنیم، صخرهها و مهمترین بخشهای داخلی آنها را میبینیم. به مرتفعترین جای شهر میرویم و غروب کاپادوکیا را هم تماشا میکنیم. بعد به رستورانی میرویم و در نهایت به سمت آنکارا حرکت میکنیم. نیمههای شب به آنکارا میرسیم. برای استراحتی چند ساعته هتلی پیدا میکنیم و استراحت کوتاهی میکنیم.
ششم فروردین 2:30 صبح کاپادوکیا
ششم فروردین 3:30 عصر تا 8:30 شب کاپادوکیا
ششم فروردین 10 شب تا کاپادوکیا ششم فروردین 2:30 صبح آنکارا
کاپادوکیا(Cappadocia)
منطقهای در استان نوشهیر(Nevsehir) در آناتولی مرکزی است که شهرت و جاذبه توریستی آن به خاطر شگفتیهای طبیعی آن، دودکشهای پریان fairy chimneys و میراث فرهنگی و تاریخی است. دودکشهای جادویی، سنگهای مخروطیشکلی هستند که سرپوش دارند و از خاکسترسنگهای آتشفشانی و در اثر فرسایش تدریجی و از طریق باد و حرکت آب به سمت شیب دره شکل گرفتهاند. آب راه خود را از میان ترک و شکست سنگها پیدا کرده و جاری شده و سبب شکلگیری سنگها شده است. سرپوش دودکشها در کاپادوکیا به شکل کلاهک، مخروط، سنگهای نوکتیز و یا قارچمانند است.
میلیونها سال قبل، سه رشته از کوههای کاپادوکیا- ارجیس، حسن داغ و گوللو داغ- آتشفشانهای فعال بودند؛ البته اگر شواهد نقاشیهایی ماقبل تاریخ یافت شده بر روی دیوار غارها را در نظر بگیریم، این فعالیت حداقل تا دوره نوسنگی بطور متناوب ادامه داشته است. به نظر میرسد که فوران آتشفشانی در اواخر دوره میوسین، کمتر از 70 میلیون سال قبل، آغاز شد که گدازهها از آتشفشان جاری شده و در دریاچهها فرو ریختند. توف (نوعی سنگ آتشفشانی پر خلل و فرج) از مواد خارج شده از آتشفشانهای اصلی شکل گرفته که با فورانهای آتشفشانهای کوچکتر و خفیفتر بهطور پیوسته تغییر یافته است. از اواخر دوران پلیوسن به بعد، این لایههای توف که در معرض فرسایش با باران و آبهای دریاچهها و رودخانهها قرار داشتند، منجر به چیزی شدند که ما اکنون آنرا میبینیم. سیلاب سرازیر شده از کنارههای درهها همراه با بادهای شدید، صخرههای آتشفشانی نرمتر را که در معرض انواع عوامل سختتر قرار داشتند از جا کنده و شکلهایی معروف به “دودکشهای پریان” بهوجود آوردند. منطقه کاپادوکیا از زمانهای ماقبل تاریخ محل سکونت بوده است. شواهد این امر فراوان است، اما بهترین نمونههای آن در کوشک هویوک در نیغده و عاشیکلی هویوک در آکسارای و همچنین در غار سیولک در نوشهیر کشف شدهاند. طی اوایل عهد برنز، کاپادوکیا به لطف تجارت گسترده تحت نفوذ تمدن آشوری قرار گرفت و طی آن دوران بود که نوشتن رایج گردید. محققین گنجینههایی معروف به “سنگ نبشتههای کاپادوکیا” یافتند. لوحههای سفالی به خط میخی که متن آن حاکی از مقررات مالیاتی، نرخهای بهره، قراردادهای ازدواج، اختلافات تجاری و نظایر آن بودند. هاتیها، پس از آن هتیتها، ایرانیان، رومیها، بیزانسیها، سلجوقیان، و عثمانیها همگی مسحور جاذبه کاپادوکیا شدند و اثری از حضور خود را در آنجا باقی گذاشتند. کاپادوکیا به دلیل موقعیتش یکی از مناطق بسیار مهم و استراتژیک بوده است. مسیرهای تجاری مهم شامل جاده معروف ابریشم از شرق و غرب و شمال و جنوب آن عبور میکردند. این منطقه به دلیل این ترافیک سنگین، شبکهای پیچیده ازعوامل موثر تاریخی و فرهنگی بوده است. کاپادوکیا محل برخورد اعتقادات و فلسفه های متفاوت بود که یکدیگر را تحت تاثیر قرار میداد. بازرگانی و منابع کاپادوکیا موجب وسوسه تسخیر آن میشد و این منطقه اغلب مورد تاخت و تاز، یورش و تاراج قرار میگرفت. ساکنان بومی آن به منظور محافظت از خود در برابر این ویرانگریها به زندگی در غارهایی بزرگ و مصنوعی پناه بردند که ورودی آنها قابل مخفی شدن بود به نحوی که بیگانگان آشوبگر متوجه آن نشوند. از آنجاییکه احتمالاً لازم بود تا مدت زمان طولانی خود را مدتها پنهان کنند، این اقامتگاههای غارمانند سرانجام به شهرهای زیرزمینی تبدیل شد که شامل منابع آب، مکانهایی برای ذخیره غذا، کارگاههای شراب سازی و معابد بود. تاریخ برخی از آنها به عهد مسیحیت برمیگردد. در اوایل سالهای هزاره اول، گروههای مسیحی که از ظلم امپراطوری رم فرار میکردند و به دنبال پناهگاه میگشتند، شروع به حرکت به مناطق دورافتاده کاپادویا کردند. یک گروه که در قرن دوم از طریق انتاکیه و قیصریه از اورشلیم به اینجا آمدند. آنها با یافتن توفهای آتشفشانی نرم که به آسانی قابل کند و کاو بود، شروع به توسعه غارهای طبیعی کردند، آنها را به یکدیگر مرتبط نموده و علاوه بر اقامتگاهها، با نمازخانهها، کلیساها و صومعههای کاملی که با قلب و فکر و دست خود ایجاد کردند صلح و امنیتی را که نومیدانه به دنبال آن بودند، ایجاد نمودند. گفته میشود که باید بیش از هزاران کلیسا و نمازخانه در کاپادوکیا وجود داشته باشد که همگی آنها با توخالی کردن سنگ ساخته شدهاند. بسیاری از کلیساها مزین به نقاشیهای دیواری (فرسکو) میباشند. کار بازسازی، تعمیر و نگهداری از این کلیساها و شهرهای زیرزمینی بهطور پیوسته انجام میشود. با ورود اسلام در آناتولی، این منطقه تبدیل به شهر دانشمندان و فلاسفه مشهور مسلمان شد.
روز هشتم
صبح زود به سمت فرودگاه حرکت میکنیم. آرش و نوید میخواهند از اینجا به استانبول بروند. اما برای تحویل ماشین در فرودگاه با ما میآیند. در فرودگاه از آنها خداحافظی میکنیم و از آنکارا بهسمت وان پرواز میکنیم. بماند که این دوستان عزیز بعد از برگشت به آنکارا، برای برداشتن وسایلشان هتل را بهسختی پیدا میکنند، چون هیچ نشانی از آن با خود ندارند. ما هم بعد از رسیدن به وان، از فرودگاه به سمت ترمینال ماشینهای مرز میرویم. حرکت ماشینها سه ساعت دیگر است. در این فاصله ناهار میخوریم. اما نگرانیم که مبادا به قطار تبریز- تهران که رزرو کردهایم، نرسیم. در هر صورت کاری نمیتوان کرد. با مینیبوسهای عهد بوق به دوگبایزید(Dogubayazit) میرویم و از آنجا با شتاب فراوان سوار دالموشی با فضایی عجیب و مضحک میشویم و به مرز بازرگان میرویم. با رسیدن به مرز و دیدن آنهمه آدم در صفهای طولانی، برق از سرمان میپرد و دیگر مطمئن میشویم که به قطار نمیرسیم. ناامید و خسته و کلافه در صف میایستیم که ناگهان سربازی ترک از غیب میرسد و با دیدن کولهپشتیهای ما، از ما در مورد سفرمان میپرسد. از او خواهش میکنیم برایمان کاری کند( ناگفته نماند که تلاش نسترن اینجا بسیار ثمربخش است) سرباز ترک من و نسترن را پیش رئیس میبرد و میگوید که اینها کوهنوردند و باید به قطار تبریز برسند. در نهایت لطف و مرحمت ترکها شامل حال ما میشود. به صف برمیگردیم و بچهها را در کمال ناباوری برای زدن مهر خروج به دفترofficer میبریم. خستهتر و داغانتر از آنیم که حتی وسایلمان را چک کنند. بهسرعت دو ماشین دربست برای تبریز میگیریم. مرتب با راهآهن تبریز در ارتباطیم و با وجود سرعت زیاد و البته خطرناک این ماشینها، میدانیم که دیگر قطار را از دست دادهایم. نیم ساعت بعد از حرکت قطار به تبریز میرسیم. تصمیم میگیریم قبل از رفتن به ترمینال وپیدا کردن اتوبوس، سری به فرودگاه بزنیم. باز هم امداد غیبی فرا میرسد: شش جای خالی برای ما وجود دارد و بعد از آنهمه خستگی و دوندگی و استرس روز آخر سفر، آسوده به تهران میرسیم. بعد هم لحظات سخت خداحافظی و جداشدن از هم بعد از هشت روز درکنارهم بودن و تجربه اینهمه لحظات بهیادماندنی.
هفتم فروردین:30 8 صبح آنکارا هفتم فروردین 10:30 صبح وان
هفتم فروردین 2 بعد از ظهر وان هفتم فروردین 5 بعد از ظهر دوگبایزید
هفتم فروردین5 بعد از ظهر دوگبایزید هفتم فروردین 5:30 بعد از ظهر بازرگان
این سفر یکی از بهترین تجربههای سفرم بود در کنار همسفرهای خوب و همراه: مریم سیفیکار- نسترن حیدری- سروناز پارسا- مهدی طالبی- امید یزدان- نوید آمری و آرش حسینیون که در نوشتن گزارش و ترجمه متون استانبولی به دادم رسید.
کل هزینه هتل برای هر نفر(7 شب+ 7 صبحانه) 180دلار+ 20 دلار بلیطهای ورودی
کل هزینه غذا برای هر نفر( 8 وعده + یک صبحانه) 80 دلار+ 55 دلار میوه، آب و نان و تنقلات
ماشین برای هر نفر 213 دلار+ 77 دلاربنزین+ 65 دلار قطار و تاکسی و بیمه و عوارض خروج+ 40 دلار هواپیما از آنکارا تا وان
کانون گردشگران جوان ایران
سروه نقشبندی
منابع:
- David Lewis-Williams and David Pearce, “An Accidental revolution? Early Neolithic religion and economic change”, Minerva, 17 #4 (July/August, 2006), pp. 29–31.
- Klaus-Dieter Linsmeier and Klaus Schmidt: Ein anatolisches Stonehenge. In: Moderne Archäologie.Spektrum-der-Wissenschaft-Verlag, Heidelberg 2003, pages 10–15,
- www.britanica.com
- www.goturkey.com
- www.kultur.gov.tr
- کانالوگها و بروشورهای توریستی ترکیه
آفرین چقدر خوب و دقیق و مفصل توضیح دادی.
تشویق شدم که سفر شما رو دنبال کنم ولی اول باید رفقای خوبی مثل شما را پیدا کنم که همراه باشند.
عکسها و توضیحات تکمیلی مثل هزینه های هر کاری خیلی خوب نوشته شده بود. جالب میشد اگه آخرش یه صورتحساب کامل از کل سفر رو هم میذاشتی…
موفق باشی . مهرداد