“تا به حال به هند سفر کرده ای؟” این جمله ای است که تا آخر سفر در ذهنم بود.
تمامی کسانی که عاشق سفر هستند مطمئنا رویای سفر به هندوستان، کشور فیل، ببر، طوطی و بازرگان را در سر خود دارند. پس از سفر به آفریقا شاید هیجان انگیزترین جای دنیا تا مدتهای مدیدی برایم همین کشور هندوستان بود. از موقعی که سفر در اولویتهای زندگیم قرار گرفت، با توجه به مطالعاتی که داشتم، این سفر چند پله ای عقب نشینی کرد تا بالاخره در اواخر آبان سال هشتاد و نه زمان آن فرا رسید. با توجه به اینکه در این سفر فرزند شش ماهه من نیز همراهمان بود سعی کردیم که برای مراعات نکات بهداشتی شکل سفر را کمی عوض کنیم و به مسایل رفاهی توجه بیشتری کنیم. امسال برخلاف سالهای گذشته کم جمعیت تر بودیم و سفر را با شش نفر شروع کردیم. چهار نفر از تهران در فرودگاه شارجه کشور امارات به من و همسر و پسر شش ماهه ام پیوستند و گروه شش و نیم نفره ما در ساعت ده و چهل و پنج دقیقه شب 16 نوامبر 2010 یعنی 25 آبان 1389، شارجه را به مقصد جیپور ترک کرد .ساعت 3 صبح به وقت هندوستان ( هند علی رغم وسعت زیاد، فقط یک ساعت رسمی دارد) بعد از 3 ساعت پرواز به فرودگاه جیپور وارد شدیم. یکی از کارهایی که دولت هند برای کاهش ترافیک انجام داده است، برنامه ریزی پروازهای ورودی و خروجی است. این پروازها طوری برنامه ریزی شده اند که در ساعات کم ترافیک شهر انجام شود که عمدتا در نیمه های شب و ساعات اولیه بامداد است.
هوا علی رغم شرجی بودن، زیاد گرم نبود. مسافت کوتاهی را از پلکان هواپیما تا سالن ورودی پیمودیم. ما آخرین نفر بودیم که به این سالن رسیدیم. نکته جالب این بود که به محض توقف هواپیما، ناگهان همه مسافران ایستادند و پس از برداشتن اسباب و اثاثیه خود از محفظه های حمل بار بالای سر مسافر، به خط شدند. انصافا بار هم کم نداشتند. هر نفر کوله پشتی به دوش و دستانش با ساک سفری پر شده بود. به این ترتیب ما نشستیم تا همه رفتند. اما بشنوید از داخل فرودگاه، فرودگاه جیپور بیشتر فرودگاهی محلی است تا یک فرودگاه بین المللی! یه چیزی مثل فرودگاه ایرانشهر. سه صف طولانی جلو سه کانتر برقرار شده بود و ما که نفر آخر بودیم بدون هیچ دغدغه ای روی صندلی نشستیم.
نیم ساعتی نگذشته بود که جوانی که یونیفورم مخصوص به تن داشت جلو آمد و به همسر من که بچه را بغل کرده بود گفت که پاسپورتهایتان را بدهید. ما از اینکه در این اوضاع به هم ریخته کسی به بچه توجه کرد، خوشحال شدیم. او پاسپورتها را به فردی که پشت کانتر نشسته بود داد. ما هم پس از این رفتار متمدنانه، رفتیم و پشت کانتر ایستادیم به خیال اینکه ما را خارج از صف راه خواهد انداخت! که البته خیال باطل بود چرا که دو نفر مانده به نفر آخر، کار بررسی پاسپورت ما را انجام داد. جالب این بود که از کامپیوتر و این جور داستانها خبری نبود و تمامی کارها به صورت بدوی انجام می شد. تقریبا همه رفته بودند که ما برای گرفتن چمدانها رسیدیم، لذا معطل نشدیم ولی تا بخواهیم وسایل را برداریم، سه نفر به همراه همان شیر پاک خورده ای که پاسپورتهای ما را گرفته بود، بارها را روی چرخ گذاشتند و به سرعت از در خروجی خارج شدند. از قبل هماهنگ شده بود که از طرف هتل دو ماشین به سراغ ما بیایند که متوجه شدیم یک ماشین با 7 صندلی آمده. به هر حال بارها را روی باربند سوار کردیم و دیدیم که جوانان برومند منتظر دریافت انعام هستند و ما هم که مظنه دستمان نبود نفری یک دلار بهشون دادیم. به نظر ناراضی رسیدند ولی بعدا فهمیدم که دوبرابر پول گرفته اند. راننده ما را به هتل رساند ، چون هوا هنوز تاریک بود و فعالیتهای روزانه شهری آغاز نشده بود می شد در گوشه وکنار خیابان بی سرپناهان و کارتن خوابها را دید. از طرف دیگر در جای جای شهر سگها، خوکها و گاوها مشغول استراحت بودند، حتی در وسط خیابان! حتی در این ساعت روز(حدود 4 صبح) اولین چیزی که نظر را جلب می کرد صدای بوق ممتد اتومبیلها بود که بی سبب نواخته می شد. در پشت تمامی کامیونها و برخی از وانتها هم نوشته بود:”لطفا بوق بزنید” یا ” هنگام شب بیشتر بوق بزنید”.
به هتل که رسیدیم مسوول شیفت شب هتل از خواب بیدار شد و کلید اتاقها را در اختیارمان قرار داد. Suryaee Guest House اقامتگاهی بود که ما توانسته بودیم با قیمت مناسب( شب 40 دلار) در قسمت مرکزی شهر پیدا کنیم و بر اساس سایت Trip Adviser به طور کلی افرادی که در آنجا سکونت داشته اند، نمره قابل قبولی به آن داده اند. در بدو ورود به اتاق متوجه شدیم که عکسهایی که بر روی سایت قرار داشت با آنچه ما می دیدیم متفاوت بود. خوب برای دانستن اینکه اینجا هند است شروع خوبی بود و باعث شد که آماده مواجهه با هر اتفاقی باشیم. البته اتاقها و سرویس دستشویی و حمام تمیز بودند ولی به نظر قدیمی می رسیدند. به سرعت به رختخواب رفتیم تا استراحت کوتاهی بکنیم.
روز نخست، 26 آبان 1389
ساعت 8:30 راننده اتومبیلی که از قبل برای گشت داخل شهر هماهنگ کرده بودیم، جلو هتل در انتظار ما بود. متاسفانه او انگلیسی نمی دانست ولی مردی میان سال و بسیار خوشرو بود. باران که از شب گذشته شروع شده بود، همچنان ادامه داشت و کمی مزاحم ما بود چرا که هوای مه آلود و بارانی به شدت جلو دید ما را گرفته بود، مخصوصا اینکه طبق برنامه باید از قلعه ها و بناهایی دیدم می کردیم که بر روی کوههای مجاور شهر قرار داشتند و مناظر جالبی از آنها قابل رویت بود. به راننده گفتیم که قصد داریم از این مکانها دیدن کنیم ولی او بنا به سلیقه خودش تعدادی به آنها اضافه و تعدادی کم کرد و از اینجا فهمیدیم که کاری به کار آنها نداشته باشیم چون کار خود را انجام می دهند زیرا اینجا هند است.
ابتدا راهی دیدار از قلعه Jaigarah شدیم که بر روی ارتفاعات مشرف به شهر قرار داشت و یکی از دلایل معروفیت این قلعه به سبب توپ عظیم الجثه ای است که در آنجا قرار دارد. این توپ که حدود 6 متر طول دارد و وزنش بیش از 50 تن است در سال 1720 به دستور مهاراجه ساوی جای سینگ دوم ساخته شد و قدرت پرتاب گلوله هایی به وزن 100 کیلوگرم با برد حدود 22 مایل را داشته است. البته این توپ تنها برای یک بار آن هم، جهت امتحان شلیک شده است. این قلعه موزه کوچکی هم دارد که بیشتر به عکسها و نقاشی هایی از مهاراجه ها اختصاص یافته است. برای ورود به این مجموعه نفری 75 روپیه و برای ورود اتومبیل 150 روپیه و جهت عکاسی 50 روپیه پرداختیم. برای بازدید از این مجموعه حدود یکساعت زمان لازم است. این مکان از ساعت 9 صبح تا 5 بعدازظهر در تمام ایام هفته باز است.
قلعه امبر Amber Fort که در ارتفاعات مشرف به شهر Amber قرار دارد، از قصرهای مهارجه ای می باشد که دارای تزئیناتی از آینه و همچنین عاج فیل است. از لحاظ سوق الجیشی کاملا به شهر مشرف است. شهرAmber در 11 کیلومتری شمال جیپور قرار دارد و قدمت آن از شهر جیپور بیشتر است. شهر بیشتر بافتی روستایی دارد، خیابانها و کوچه ها باریک و عمدتا شلوغ هستند. مخصوصا که تردد فیلها نیز به این ترافیک افزوده است. ورودیه ماشین 30 روپیه اس و برای بازدید از داخل بنا باید 200 روپیه پرداخت. ساعات بازدید از 9 صبح تا 5 بعدازظهر است و در تمام ایام هفته باز است. از جذابیت های این قلعه این است که می توان با فیل از داخل شهر تا قلعه را در کمتر از یک ساعت طی کرد.
Jal Mahal یا قصر آب بنای زیبایی به شکل مربع است که در وسط دریاچه ای به نام Man Sagar قرار دارد. این بنا در پنج طبقه ساخته شده است. هنگامی که آب دریاچه کاملا بالا باشد، چهارطبقه آن به زیر آب می رود. آب دریاچه از رودهای فصلی و سیلابهایی که در فصل بارندگی ایجاد می شوند تامین می شود.البته با احداث سد در قسمت شرقی دریاچه بر میزان آب دریاچه افزوده شده است. آب این دریاچه به دلیل ورود فاضلاب و پسماندهای شهر جیپور به شدت آلوده شده است. در حال حاضر بازدید از این بنا امکان پذیر نمی باشد.
شهر جیپورکه اکنون مرکز ایالت راجستان است، نقشه جالبی دارد و در زمان ساخت آن از 9 بلوک تشکیل شده بوده است که البته به مرور زمان با گسترش شهر، تغییراتی در آن ایجاد شده است. قدیمی ترین قسمت شهر که به Pink City شهرت دارد مرکز حاکم نشین بوده و به دلیل رنگ سرخ ساختمانهایش به این نام مشهور شده است. گفته می شود که در سال 1876 مهاراجه Ram Singh جهت خوشامدگویی به شاهزاده ولز که بعدا به پادشاهی رسید (King Edward II) دستور رنگ آمیزی به رنگ صورتی را داده است و پس از او نیز این رویه ادامه یافت. این قسمت از شهر توسط دیوار بلندی از سایر قسمتهای شهر مجزا شده است و برای ورود به آن باید از دروازه هایی که درهای عظیمی دارند گذر کرد. در این محدوده بناهای قدیمی شهر جای دارند که یکی از آنها Jantar Mantar(به معنی ابزار اندازه گیری) است که در سال 2010 در لیست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این بنا که توسط مهاراجه Jai Singh در سال 1728 میلادی ساخته شده است در نجوم کاربرد دارد. شاید بزرگی و تنوع ابزار به کار گرفته شده در این مکان سبب شده است که به آن توجه جهانی شود. البته این مهاراجه علاقه مند به نجوم علاوه بر این محل در 4 منطقه دیگر هم دستور ساخت بناهای مشابهی را داده است که بجز یکی مابقی هنوز وجود دارند( در دهلی، مدرس و اوجین) اما این بنا از مابقی بهتر و سالمتر است. ورودیه 100 روپیه و در تمام روزهای هفته باز است. بازدید از این بنا حداقل 45 دقیقه زمان می طلبد.
جیپور به لحاظ وجود سنگهای قیمتی، شهرتی جهانی دارد و بدین سبب مغازه های زیادی در سطح شهر و خصوصا خیابان جوهری وجود دارند که به فروش این سنگها اشتغال دارند.
برای خرید سیم کارت موبایل به یکی از صدها مغازه ای که تبلیغات موبایل را یر سر در خود دارند، مراجعه کردیم. پس از انتخاب یکی از شبکه های تلفن موبایل و پرداخت مبلغ مورد نظر( 200 روپیه که 150 روپیه آن اعتبار است) از فروشنده خواستیم تا شماره مورد نظر را فعال کند ولی او گفت که برای فعال سازی شماره نیاز به پر کردن فرم مخصوص و کپی پاسپورت و ویزا و همچنین یک قطعه عکس است. پس از انجام مراحل فوق ایشان با مرکزی تماس گرفته و کسب تکلیف کردند که آیا می توان به ایرانی ها سیم کارت فروخت! به هر حال بعد از گذراندن این مراحل به ما گفته شد که صبح روز بعد سیم کارت برای تماسهای داخلی و 24 ساعت بعد برای تماسهای بین المللی فعال خواهد شد. چاره ای جز تن دادن به این ماجرای احمقانه نداشتیم زیرا که می دانستیم اینجا هندوستان است!
غذا در هندوستان عمدتا بدون گوشت و بسیار تند است و کمتر رستورانی را بتوان یافت که غذای بسیار تند سرو نکند! البته هنگامی که شما غذا سفارش می دهید حتما به گارسون بگویید که بدون فلفل (Non Spicy) می خواهید که البته این غدا هم به مذاق ما بسیار تند است و در چند روز نخست سفر حتی ممکن است سبب شود که با شکم گرسنه سر به بالش بگذارید!
در جای جای شهر افرادی را دیدیم که با خیال راحت در کنار خیابان، رفع حاجت می کنند که البته این موضوع در سایر شهرهایی که ما در آنها سفر کردیم هم مشاهده می شد.البته در شهرها و محله های باکلاس تر دولت اقدام به ایجاد دیواره های قابل شستشو از جنس کاشی کرده تا ظاهر شهر حفظ شود. جویدن پان (ماده ای اعتیاد آور شبیه ناس) که ماده ای قرمز رنگ است و گاهی هم به دلیل زخمی که در لثه ها و دهان ایجاد میکند، با خون مخلوط می شود در هندوستان متداول است و بسیار افرادی را می توان دید که پس از جویدن پان، آب دهان خود را بر روی زمین یا روی دیوارها می ریزند و بدین ترتیب رد قرمز رنگی باقی می ماند.
روز دوم سفر 27 آبان
امروز هوا ابری است ولی بارندگی وجود ندارد. اولین جایی را که برای بازدید انتخاب کردیم، Nahargarh یا قلعه ببر(Tiger Fort) است. این قلعه نیز بر بلندی های مشرف به شهر قرار دارد، راه پر پیچ و خمی (8 کیلومتر) ما را به آنجا می رساند. در این مسیر تعداد زیادی طاووس را بر روی درختان می بینیم. امروز چون مه نیست به راحتی مناظر زیبای اطراف را می بینیم، مخصوصا نمای زیبایی از Jal Mahal و دریاچه دور آن. این بنا که در دو طبقه ساخته شده در طبقه دوم خود 9 اتاق کاملا مستقل دارد که گفته می شود هر اتاق به یکی از همسران مهاراجه اختصاص داشته است. در خارج بنای اصلی سازه ای که بیشتر به آب انبار می ماند وجود دارد یک طرف آن به شکل آب بند بلندی به ارتفاع حدود 20 متر ساخته شده و در سه سمت دیگر پله هایی که بر روی دیواره سنگی کنده شده دسترسی به قسمتهای پایینی آب انبار را برقرار می کند. آمفی تئاتری به سبک رومی نیز در ضلع شمالی این قلعه وجود دارد. بازدید از این بنا 30 روپیه است و به یک و نیم ساعت زمان نیاز دارد.
در مسیر بازگشت و درست قبل از رسیدن به Jal Mahal باغ بسیار زیبایی(Kanan Gardi) قرار دارد که دیدن آن خالی از لطف نیست بخصوص که می توانید از نوشیدن چای سنتی هندی نیز در آنجا لذت ببرید. در هند اصولا چای مخلوط با شیر خورده می شود و گاهی هم زنجبیل به آن افزوده می شود. نوع خاصی از چای را که شباهت به چایی دارد که ما در اینجا به آن چای باروتی می گوییم در صافی فلزی می ریزند، پس از جوشاندن آب در ظروفی که بیشتر به قابلمه یا شیرجوش بزرگ شباهت دارد، آب جوش را از صافی می گذرانند و بدین ترتیب چای درست می شود. در مدتی که من در هند بودم هرگز ندیدم که چای را دم کنند. البته مزه این چای نیز با چایی که ما می نوشیم کمی تفاوت دارد و برای نوشیدن آن بجای شکر از قند استفاده می کنند.
ما پس از صرف یک نهار تند و تیز راهی قصر داخل شهر یا همان City Palace شدیم. ابتدا از دروازه ای وارد شهر صورتی شدیم. ورودیه این مکان 300 روپیه است که شامل موزه داخل مجموعه نیز می باشد. در این مجموعه که علاوه بر یک موزه که پوشاک و البسه مهاراجه اختصاص دارد، موزه دیگری که در آن انواع و اقسام سلاح های قدیمی دوران مهاراجه از شمشیر و زره و خنجر و تفنگهای بزرگ و کوچک و توپهایی که بر روی شتر می بستند را می توان دید. با ورود به حیات اصلی اولین چیزی که جلب نطر می کند دو ظرف بزرگ نقره ای است که هر کدام از ذوب کردن بیش از 14000 سکه نقره درست شده اند(بزرگترین ظرف فلزی جهان).
سرسرای اصلی کاخ در ضلع شرقی قرار درد و عکاسی در آن ممنوع است. سالن بزرگی است که در وسط آن صندلی مخصوص مهاراجه قرار دارد و تعداد زیادی صندلی نیز با چیدمان بیضی شکل در آنجا وجود دارد. دیوارها مزین به تصاویر بزرگی از مهاراجه های حاکم این منطقه است همچنین تعدادی مجسمه جهت تزیینات داخلی به کار گرفته شده است.
در کنار درب خروجی کاخ چشممان به فردی افتاد که مشابه او را بیشتر در کارتونها دیده بودیم یعنی شخصی که با لباس مخصوصی بر روی زمین نشسته بود و با نواختن سازی بادی مار کبری سیاه رنگی را از داخل سبد خارج می کرد و مار نیز با شنیدن صدای ساز به صورت عمودی می چرخید و خود نمایی می کرد. برای بازدید از این مجموعه حداقل به 2 ساعت زمان نیاز است.
پس از خروج از کاخ سوار بر ریکشا موتوری که وسیله ای سه چرخه با ظرفیت 3 سرنشین است به سمت Hava Mahal حرکت کردیم. به علت ترافیک بالا و همچنین قیمت بالای بنزین، اتومبیلهایی که در هند وجود دارند عمدتا از نظر اندازه کوچک هستند و حداکثر تلاش صورت گرفته که کم مصرف نیز باشند. آنطور که من متوجه شدم، ورود اتومبیلهای وارداتی به هند با تعرفه بسیار بالای گمرکی همراه است در عوض بیشتر کارخانه های معتبر اتومبیل سازی دنیا از قبیل: شورولت، تویوتا، هوندا، فیات، هیوندای و… در داخل هند کارخانه دارند و اتومبیلهای خود را در داخل این کشور و با استاندارد خود تولید می کنند ظاهرا تمامی قطعات این اتومبیلها در داخل هند تولید می شود و تنها چند کارخانه از قبیل بنز در این کشور مونتاژ می شوند. دو کارخانه بسیار بزرگ تاتا و ماهیندرا نیز اتومبیلهای هندی تولید می کنند. اما از سالیان دور وسیله ای که برای حمل ونقل شهری استفاده می شده و در حقیقت سه چرخه ای است که راننده آن با نیروی عضلات پاهای خود آن را می راند و به ریکشا معروف است، وجود داشته است که با مرور زمان بسیاری از آنها جای خود را به وسیله ای مشابه ولی موتوردار داده است که به ریکشا موتوری شهرت دارند و متداولترین وسیله حمل و نقل داخل شهری است.
Hawa Mahal که به معنی قصر بادها است بنایی بسیار زیباست که در محدوده شهر صورتی قرار دارد و خود نیز صورتی است. این بنا 5 طبقه در سال 1799 ساخته شده است و نمای خارجی آن به مثابه کندو با 953 پنجره کوچک است. زنان کاخ مهاراجه به این مکان می آمدند تا بتوانند بدون آنکه دیده شوند خیابان و بازار شهر را تماشا کنند. ورودیه این بنای زیبا 50 روپیه است. بازدید کنندگان می توانند از تمامی قسمتها حتی طبقات فوقانی هم بازدید کنند و از فراز آن تمامی شهر را زیر نظر بگیرند. بازدید از این بنا حداقل به یکساعت زمان نیاز دارد.
یکی از مکانهای دیدنی که در اطراف جیپور قرار دارد به نام Galta یا معبد میمون ها است و در 2 کیلومتری شرق شهر قرار دارد. در هنگام ورود به این منطقه ابتدا به نظر می رسد که قبلا روستایی در اینجا قرار داشته و سپس متروکه و مخروبه شده است. تعدادی معبد در مسیری که شما را از میان دره ای به سمت بالا هدایت می کند وجود دارد. استخر نسبتا بزرگی در داخل این دره قرار دارد که هندوها در آن به استحمام می پردازند و بیشتر جنبه عبادی دارد. تمامی مسیر از پله های سنگی تشکیل شده است. همانطور که از اسم این معبد مشخص است تعداد زیادی میمون در این منطقه زندگی می کنند که همانقدر که برای توریستها جذاب هستند ممکن است باعث دردسر هم شوند. در انتهای دره هم معبد مخصوصی برای میمونها وجود دارد. برای بازدید از این معبد بیش از یک و نیم ساعت زمان نیاز است و توصیه می شود که بازدید قبل از تاریکی هوا صورت گیرد.
روز سوم 28 آبان
طبق هماهنگی صورت گرفته با اتومبیل عازم آگرا شدیم و طبق برنامه قرار شد تا ابتدا از مکانی به نام Chand Baori در نزدیکی شهر Abhaneri و 75 کیلومتری جیپور بازدید کنیم. این بنا آب انباری است که برای دسترسی به آب پله هایی در چهار سوی آن ساخته اند. در مجموع بیش از 3500 پله در 13 طبقه وجود دارد عمق این آب انبار تا 35 متر می رسد و در قرن نهم ساخته شده است. بازدید از آن به 45 دقیقه زمان نیاز دارد.
Keoladeo National Park در مسیر آگرا و نزدیک شهر Bharatpur قرار دارد. این پارک ملی یکی از آثار طبیعی است که در لیست آثار میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. ورودیه این پارک 400 روپیه و ورود وسایل نقلیه موتوری به داخل پارک ممنوع است. در ورودی پارک می توان دوچرخه کرایه کرد یا بابت ریکشا ساعتی 75 روپیه پرداخت. بهتر است برای استفاده بهتر از این پارک منحصر به فرد از راهنماهای حرفه ای( ساعتی 150 روپیه) استفاده کرد. یک راه خاکی از ابتدا تا انتهای پارک کشیده شده است که چندین مسیر دیگر نیز به صورت عمود به آن از مسیر اصلی منشعب می شود. در بیشتر مسیر در دوطرف این جاده تالاب وجود دارد. گفته می شود که بیش از 230 گونه پرنده در این پارک زندگی می کنند ما موفق شدیم تعدادی غزال، آنتیلوپ، شغال، میمون، طاووس، جغد، عقاب، اگرت، منقار قاشقی، حواصیل، ماهی خورک، سبزقبا هندی،… ببینیم.
راهنمای ما گفت که 10 روز قبل یکی از محیط بانان پارک یک ببر را دیده که به سرعت به طرف تالاب حرکت کرده و ناگهان ناپدید شده است. او حدس می زد که این ببر از منطقه حفاظت شده Ranthambore که جمعیت مناسبی از ببر دارد به این منطقه آمده باشد
هوا تاریک شده بود که به شهر آگرا رسیدیم. خیابانهای شهر به نظر بهتر از جیپور می آمد. قبل از اینکه به محوطه هتل “کلارک شیراز” وارد شویم. جمعیتی را دیدیم که با ساز و دهل داماد را که سوار اسبی سفید بود مشایعت می کردند و کم کم به سمت سالن عروسی نزدیک می شدند. ما عروس را ندیدیم ولی تعداد زیادی از اقوام عروس و داماد از جمله پدر و مادرشان را دیدیم که مشغول رقص و پایکوبی بودند. هتل کلارک شیراز هتلی با ساختمان قدیمی ولی مجلل است (چهار ستاره و به قول برخی سایت ها پنج ستاره) که نرخ یک اتاق خوب دو تختخ شبی 140 دلار است.
روز چهارم، 29 آبان
به سمت شهر فاتح پور که در40 کیلومتری آگرا قرار دارد حرکت کردیم. بنای معروف این شهر به نام فاتح پور سیکری Fatehpur Sikri معروف است. این شهر مرکز حکومتی اکبرشاه در سال 1571 به مدت 15 سال بود ولی بعدا بعلت محدودیت منابع آب مرکز حکومت به آگرا منتقل شد. این مجموعه که جزء آثار ثبت شده در لیست میراث جهانی است، با مصالحی که سرخ رنگ است ساخته شده است و تنها در وسط حیاط بنایی با سنگ مرمر سفید ساخته شده است که مقبره فرزند اکبر به نام شیخ سلیم در آن قرار دارد. در قسمتی از محوطه داخلی تعداد زیادی سنگ قبر قرار دارد. در قسمت شرقی بنا مسجد جامع وجود دارد که محراب آن بسیار زیباست. دروازه جنوبی که به ” بلند دروازه” معروف است 54 متر ارتفاع دارد. محل پارکینگ تا ورودی این بنا حدود 400 متر فاصله دارد که البته مینی بوسهایی برای این مسیر درنظر گرفته شده که کرایه آن نفری 10 روپیه است. اگر علاقه مند به توضیحات اضافه در مورد این بنا باشید می توانید از راهنماهایی که در جلو درب ورودی ایستاده اند استفاده کنید، البته در ازای پرداخت حق العملی معادل ساعتی 150 روپیه. در داخل حیاط راه پله ای زیرزمینی وجود دارد که گفته می شود درب ورودی تونلی است که تا آگرا ادامه دارد. ارتفاع این تونل به حدی است که یک نفر سوار بر اسب به راحتی از آن عبور می کند. در نزدیکی این بنا بازارچه ای قرار دارد که برای خرید سوغاتی مناسب است. حتما به این نکته باید توجه داشت که چانه زنی برای خرید حرف اول را می زند. حداقل 50% قیمت پیشنهادی فروشنده را پیشنهاد دهید. برای بازدید این بنا یک ونیم ساعت زمان نیاز است.
مجددا به شهر آگرا برگشتیم و یک راست به سمت تاج محل که شاید مهمترین بنای تاریخی هند و یکی از معروفترین ابنیه تاریخی جهان است، رفتیم. از پارکینگ تا ورودی غربی 200 متری فاصله است که فقط کالسکه هایی که آنها را اسب یا شتر می کشند اجازه ورود دارند. ورود به تاج محل قوانین سفت و سختی دارد. ابتدا باید بلیط ورودی تهیه شود که قیمت آن نسبت به سایر بناهای هند گرانتر است یعنی 750 روپیه. حتما وسایل اضافه خود را به محلی که برای نگهداری لوازم بازدیدکنندگان اختصاص دارد تحویل دهید. ورود مواد خوراکی، سه پایه دوربین و ابزار تیز و برنده ممنوع است و خیلی جدی جلو ورود آنها گرفته می شود. برای ورود صف طویلی وجود دارد و تمام بازدید کنندگان بازرسی بدنی می شوند. بعد از ورود به محوطه داخلی و عبور از دروازه، تاج محل با نمای سحر انگیزش نمایان می شود. اولین چیزی که جلب نظر می کند جمعیت بسیار زیادی است که در محوطه پخش شده اند. متاسفانه فواره های جلویی باغ خاموش هستند ولی این موضوع از زیبایی تاج محل نمی کاهد. ساختمان مرمری زیبایی با چهار مناره که در دو سوی غربی و شرقی آن دو بنای قرینه قرار دارد که یکی مسجد است و دیگری ساختمان دیگری است که به نظر برای حفظ زیبایی و قرینه گی بنا ساخته شده است.
لحظه ای نیست که صدای شاتر دوربینی را نشنوید. تاج محل بر روی سکویی بنا شده است که حدود 3 متر از کف ارتفاع دارد و سبب شده که جلوه ویژه ای به بنا بدهد. برای حفظ پاکیزگی و حفاظت از بنا باید هنگام ورود به این محوطه کفشها را درآورد یا از روکش کفش استفاده کرد. تاج محل آرامگاه ارجمند بانو معروف به ممتازمحل، همسر دوم شاه جهان (پنجمین پادشاه سلسله گورکانیان) است که پادشاه به یاد او ساخته است. ساخت این بنا در سال 1631 ( پس از درگذشت ممتاز محل) شروع و در سال 1653 به پایان رسید. به دستور شاه این بنا در کنار رود یامونا و در 2 کیلومتری قلعه آگرا که محل زندگی شاه بود ساخته شد تا هر روز شاه بتواند آن را ببیند. شاه جهان نیز در سال 1666 هنگامی که هفت سال از حبس خانگی اش به دست فرزندش گذشته بود، چشم از جهان فرو بست. او را نیز در جوار ممتاز محل به خاک سپردند. گفته می شود که در ساخت این بنای زیبا بیش از 20000 نفر شرکت داشته اند که تعدادی از آنها از کشورهای دیگر بوده اند. استاد عیسی، امانت خان، میرعبدل کریم و مکرمات خان از معمارهای اصلی این بنا، ایرانی بودند و توانسته اند معماری زیبای ایرانی را به دقت در آن پیاده کنند. مصالح ساختمانی از کشورهای همسایه آورده شده اند و گفته می شود برای حمل و نقل آنها از بیش از 1000 فیل استفاده شده است. این بنا که با مرمر سفید ساخته شده است با سنگهای نیمه قیمتی مزین شده بود. داستانهای بسیاری درباره این بنا وجود دارد که در این مقوله نمی گنجد.
آلودگی هوا و به دنبال آن بارشهای اسیدی در سالهای اخیر مهمترین عوامل صدمه زننده به این بنا بوده اند. دولت هند در محدوده ای به وسعت 10400 کیلومتر مربع اطراف این بنا برای کنترل آلودگی هوا قوانینی را وضع کرده است. سالانه بیش از 3 میلیون نفر از این بنا دیدن می کنند. در سال 1983 این بنا در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید و حتی به عنوان یکی از عجایب هفتگانه دنیای جدید معرفی شده است.
برای بازدید از مقبره شاه جهان و ممتازمحل که در داخل بنا قرار دارد مجبور شدیم حدود یک ساعت و ربع در صف طویلی که دورتا دور بنا کشیده شده بود، بایستیم. داخل بنا بسیار ساده است و تزئیناتی ندارد. در وسط آن تنها همین دو قبر قرار دارد. سیل جمعیت اجازه بازدید دقیق را نمی دهد و تنها توقف چند دقیقه ای در آن امکان پذیر است. این بنا مثل بیشتر بناهایی که در دوران پادشاهان مغول در هند ساخته شده است، در میان باغی که به لحاظ شکل هندسی به چهار باغ شهرت دارد ساخته شده است. چهار باغ، در حقیقت باغی است که توسط دو نهر عمود به هم به چهار قسمت مساوی تقسیم شده است و نمونه ای از باغهای ایرانی است. معمولا بنا در مرکز چهار باغ قرار دارد که در تاج محل اینگونه نیست و بنا در ضلع شمالی قرار گرفته است. البته گفته می شود که در آنسوی رودخانه یامونا که از شمال بنا می گذرد باغ ادامه داشته و حتی رودخانه نیز جزیی از اجزای این بنا محسوب می شده است. شاه جهان تصمیم داشت که آن سوی رودخانه یامونا مقبره ای شبیه به تاج محل ولی به رنگ سیاه برای خود بسازد که این فرصت برای او هیچگاه بدست نیامد.
بازدید از این بنا همه روزه بجز جمعه ها و ساعات بازدید هم از 6 صبح تا 7 عصر می باشد. برای بازدید با احتساب صفهای طویل بیش از سه ساعت را در نظر بگیرید.
قلعه آگرا که بنایی سرخ رنگ است در 2 کیلومتری شمال تاج محل و در کنار رود یامونا قرار دارد. سنگ بنا آن در سال 1080 میلادی بنا نهاده شد. با گذر زمان بزرگتر و مستحکمتر شد و تغییرات اساسی در زمان سلطنت اکبرشاه صورت گرفت و با آجرهای قرمز رنگ ابهتی خاص یافت. دیوار دور قلعه بیش از 20 متر ارتفاع و 2500 متر طول دارد. و در اطراف آن نیز خندق آب حفر شده است و بدین طریق نفوذ به داخل قلعه را بسیار مشکل کرده است. این قلعه علاوه بر کاربرد نظامی، در زمان سلطنت پادشاهان مغول هند، کاخ سلطنتی نیز بوده است. در داخل قلعه ساختمانهای سلطنتی و باغ نیز وجود دارد.کاخ جهانگیر، کاخ جهانشاه، کاخ آینه، دیوان عام ، دیوان خاص، برج شاهی و باغ انگوری از بناهای مهم داخل قلعه هستند. همایون شاه، اکبرشاه، جهانگیرشاه و شاه جهان در این قلعه زندگی و فرمانروایی کرده اند. از فراز برجی که به رود یامونا تسلط دارد می توان منظره زیبایی از تاج محل را دید و گفته می شود که شاه جهان در همین مکان مرده است. تزئینات داخل اتاقها بسیار زیباست و ردپایی از هنر ایرانی را در بسیاری از جاها می توان دید. این قلعه در سال 1983 در لیست میراث جهانی به ثبت رسید.
آفتاب غروب کرده بود که آگرا را به مقصد دهلی ترک کردیم. فاصله این دو شهر حدود 200 کیلومتر است که با توجه به اتوبان موجود حدودا 4 ساعت زمان می گیرد. با رسیدن به شهر فریدآباد در 40 کیلومتری دهلی با ترافیک سنگینی مواجه شدیم که تقریبا تا مرکز دهلی ادامه داشت. مشخصا دهلی تمیزتر و به نظر متمدن تر از جیپور و آگرا به نظر می رسید. هتل ما نیز در یکی از محله های مرکزی شهر قرار داشت. هتلAster Innدر محله Bagh Karol که منطقه ای تجاری و شلوغ است. اما این هتل 3 ستاره تمیز و راحت است(شبی 54 دلار) و دسترسی به مناطق دیدنی شهر نیز کاملا راحت است.
روز پنجم، 30 آبان
صبح به سمت قلعه دهلی که به قلعه سرخ (Red Fort) شهرت دارد، رفتیم. این قلعه که شباهت زیادی به قلعه آگرا دارد در لیست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است و جزء مهمترین مکانهای دیدنی دهلی است. برای ورود به قلعه باید ابتدا بلیط 250 روپیه ای تهیه کرد(دوشنبه ها تعطیل است). چون هنوز قسمتی از قلعه در دست نیروهای نظامی است لذا تنها از ورودی که به نام دروازه لاهور شهرت دارد باید داخل شد. دیوارهای 18 متری قلعه توسط خندقی از ورود مهاجمین به قلعه حفاظت می کرده است. با ورود به محوطه ابتدا باید از میان بازارچه ای که عمدتا صنایع دستی می فروشند عبور کرد. سپس وارد یک چهارباغ می شویم که در انتهای آن دقیقا مثل قلعه آگرا دیوان عام قرار دارد. چند بنای دیگر از جمله دیوان خاص، رنگ محل، خاص محل و متی مسجد در میان باغ جای دارند. در قسمت شمالی قلعه حمام و برج شاهی قرار دارد. ممتاز محل بنایی است که اکنون به موزه باستان شناسی تبدیل شده است. در موزه شجره نامه سلسله گورکانیان هند وجود دارد که برای درک تاریخ هندوستان و خصوصا شناخت ابنیه تاریخی بسیار مهم است. برای بازدید از این قلعه حداقل دو نیم ساعت زمان نیاز است. درست در پشت قلعه، رود یامونا قرار دارد یعنی همان رودی که 200 کیلومتر جلوتر از کنار قلعه آگرا و تاج محل می گذرد.
در نزدیکی جنوب قلعه سرخ و کنار رود یامونا در پارکی که به Raj Ghatمعروف است یادمانی از جنس مرمر سیاه به شکل سکویی قراردارد که محل سوزاندن جسد گاندی را نشان می دهد.
“دروازه هند” نام بنایی به شکل یادمان سرباز گمنام در پاریس که برای یادبود کشته شدگان سربازان هندی در جنگ جهانی اول ساخته شده است. این بنا 42 متر بلندی دارد و در میدان بزرگی قرار دارد. بر روی ابن بنا نام سربازان کشته شده حک شده است. در روزهای تعطیل از فضا سبز دورتادور این بنا برای بازی کریکت که ورزش مورد علاقه هندیها است استفاده می شود. گاهی در محوطه کوچکی چندین تیم همزمان در حال بازی هستند بدون اینکه در بازی یکدیگر اختلال ایجاد کنند.
باغ لودی (Lodhi Garden) پارک بسیار زیبایی با درختان و پرندگان گوناگون است و مکان زیبایی جهت پیاده روی است. گنبد شیشه ، مقبره سیکندر لودی و مقبره محمدشاه در میان این پارک تاریخی قرار دارند. برای لذت بردن از این پارک حداقل 2 ساعت زمان نیاز است و بازدید از آن رایگان است.
مقبره همایون که یکی از بناهای زیبای هند است و در لیست میراث جهانی(ثبت شده در سال 1993) نیز جای دارد. معمار این بنای قرمز رنگ که در یک باغ به سبک ایرانی(چهار باغ) قرار دارد فردی ایرانی بود. این مقبره که در سال 1571 به پایان رسید شباهت زیادی به بنای تاج محل دارد. گنبد دوپوش این بنا از جنس مرمر است این بنا بر روی سکویی مربع شکل به ابعاد 100 متر که از سطح زمین 16 متر ارتفاع دارد ساخته شده است و چهار راه پله که شیب نسبتا تندی هم دارند برای دسترسی به روی سکو اصلی در چهار سوی بنا وجود دارند. ارتفاع گنبد 47 متر است و داخل بنا تزئینات ساده ای دارد و قبر همایون در زیر گنبد قرار گرفته است. در ایوان ها و حجره های مجاور نیز تعداد نسبتا زیادی قبر وجود دارد.
در اطراف این مقبره و در باغ مجاور چندین بنای مقبره ای دیگر هم وجود دارد که از نظر معماری شبیه بناهایی که در پارک لودی هستند، می باشند. یعنی بناهای هشت ضلعی منتظم که بر روی یک سکو با ارتفاع چند متر از سطح زمین ساخته شده اند. یکی از این بناها مقبره عیسی خان است که در سال 1547 ساخته شده است. مقبره Babar هم در این محوطه قرار دارد.
بد نیست اشاره ای هم به سلسله گورکانیان هند داشته باشیم. این اطلاعات از روی شجره نامه ای که در موزه Red Fort وجود داشت برداشته شده است.
روز ششم ،اول آذر
قطب منار در جنوب دهلی قرار دارد و از قدیمی ترین بناهای دهلی است (ساخته شده در سال 1192 توسط قطب الدین آیبک)که بر روی خرابه های یک معبد بنا شده است. ارتفاع این برج پنج طبقه 72.5 متر است و طوری طراحی شده که تا بالاترین قسمت برج می توان بالا رفت(با 379 پله). البته در حال حاضر این موضوع امکان پذیر نیست. بر روی بدنه این مناره آیاتی از قران با خط کوفی نقش بسته است. ورودی این مجموعه نیز 250 روپیه است و ثبت میراث جهانی دارد در این مجموعه یک مسجد و چند بنا که دارای مقبره هستند، وجود دارد.
در 200 متری شمال این برج بقایایی از برج عظیم دیگری قرار دارد که نیمه کاره رها شده است این بنا که به منار علایی مشهور است قرار بوده که ارتفاعی دو برابر قطب منار داشته باشد که البته سازنده پس از ساخت حدود 25 متر از ادامه کار منصرف شده است. در این مجموعه ستون فلزی به ارتفاع حدود هفت متر با بیش از شش تن وزن وجود دارد که قدمت آن را به قبل از قرن چهارم میلادی نسبت داده اند. برای بازدید از این مجموعه دیدنی بیش از دو ساعت زمان نیاز است.
میدان Connaught که تقریبا در مرکز دهلی قرار دارد، میدان بزرگی شبیه به چرخ می باشد که پارک برزگی در مرکز و هشت خیابان اصلی از آن منشعب می شود و مراکز تجاری مهم شهر در دور این میدان و خیابانهای منتهی به این میدان قرار دارند. پیشنهاد ساخت این میدان در سال 1929 داده شد و در سال 1933 به پایان رسید. Palika Bazaar (بازار زیرزمینی)که یکی از مراکز خرید مهم دهلی است در این محل قرار دارد. می توان با چانه زنی سوغاتی های خوبی از این منطقه خرید.
خیابان پهارگنج، از محله های قدیمی و شلوغ دهلی است که تعداد زیادی فروشگاه و مرکز تجاری در آنجا می توان پیدا کرد و چون به ایستگاه قطار دهلی نزدیک است می توان مسافرخانه های ارزان قیمتی نیز در آن یافت.
از مکانهای دیدنی دیگر دهلی می توان به قلعه پورانا، مسجد جامع دهلی، موزه گاندی، باغ وحش دهلی و عبادتگاه لوتوس اشاره کرد.
روز هفتم ، دوم آذر
به سمت مرکز توریستی جنوب هند که استان گوآ یعنی کوچکترین استان هندوستان است، حرکت کردیم. پرواز به گوآ که حدود دو ساعت و نیم طول می کشد از فرودگاه دهلی و از ترمینال پروازهای داخلی انجام می شود. قبل از حرکت به سمت فرودگاه حتما باید چند نکته را به یاد داشت. اولا که فرودگاه در جنوب غربی شهر قرار دارد و با توجه به ترافیک دهلی حتما باید طوری برنامه ریزی کرد تا به موقع به فرودگاه رسید. ثانیا، برخی از پروازهای داخلی در فرودگاه دهلی از ترمینال پروازهای خارجی صورت می گیرد لذا به دقت باید به این موضوع توجه کرد. اگر برای خرید بلیط از کارت اعتباری استفاده کرده اید باید در موقع گرفتن کارت پرواز اصل کارت اعتباری یا کپی آن را در دست داشته باشید در غیر این صورت با مشکل مواجه می شوید و حتی ممکن است بلیط شما باطل شود و مجبور شوید تا دوباره مبلغ بلیط را به صورت نقد پرداخت کنید. ما بابت پرداخت این سفر هوایی با خطوط هواییSpice Jet حدود 90 دلار پرداختیم. خوشبختانه از دهلی به سمت گوآ روزانه پروازهای متعددی از طریق شرکت های مختلف انجام می شود که برخی مستقیم و برخی دیگر از طریق بمبئی است.
فرودگاه ایندرا گاندی دهلی علی رغم شلوغ بودن، فرودگاه استانداردی است و پروازها مرتب انجام می شود. پرواز ما با یک فروند بوئینگ 737 شرکت هوایی Spice Jet انجام شد خیلی از مسافرین جوان بودند و به نظر می رسید که برای تفریح به گوآ می روند. پس از اینکه هواپیما از روی باند اوج گرفت بیشتر مسافرین شروع به سوت زدن و دست زدن کردند که به نوبه خود جالب بود. این مسئله هنگام فرود هم اتفاق افتاد. با توجه به این ابراز احساسات به نظر می رسد دیدن یک فیلم اکشن یا عشقی در سینماهای هند خیلی هیجان انگیز باشد. همانطور که به ما گفته شده بود، هواپیماهای این شرکت و شرکت هوایی King Fisher اصولا جدید هستند و از نظر ایمنی در سطح بالایی قرار دارند. ظاهرا صاحب شرکتKing Fisher یکی از بزرگترین سرمایه گذارهای داخل و خارج هندوستان است و سهام بزرگی در شرکت های مشروبات الکلی و همچنین اتومبیل سازی دارد. البته ویلای مجللی هم در گوآ داشت که ما از کنار آن عبور کردیم.
غروب شده بود که به فرودگاه گوآ (Dabolim Airport) رسیدیم. با توجه به تبلیغاتی که برای گوآ شده است تصورم از این فرودگاه خیلی بهتر از چیزی بود که می دیدم.
ما در گوآ مهمان یکی از دوستان هندی بودیم لذا از محل اقامت خود مطمئن بودیم. چون آدرس را در دست داشتیم به محل استقرار تاکسی های فرودگاه که در محوطه خارجی فرودگاه قرار دارد و نرخهای آنها هم مشخص است مراجعه کردیم و با پرداخت هر اتومبیل 750 روپیه مسافت 45 کیلومتری فرودگاه تا منطقه Candolim که محل سکونت ما بود را طی کردیم و در آپارتمان دوستمان ساکن شدیم.
روز هشتم، سوم آذر
استان گوآ کوچکترین استان هندوستان و در جنوب غربی کشور قرار دارد. این منطقه به سبب سواحل زیبا جزء مناطق توریستی هندوستان است. پرتغالی ها در سال 1510 میلادی این منطقه را یه تصرف خود در آوردند و تا اواخر قرن بیستم آن را حفظ کردند. قلعه های متعددی در گوآ به یادگار از دوران استعماری پرتغالی ها باقی مانده است. با ورود اولین مسیونرهای مسیحی به سرکردگی “سنت فرانسیس خاویر” در سال 1542 مسیحیت به این منطقه وارد شد و امروزه نیز مسیحیان نسبت به سایر مناطق هند، بیش از 26% از جمعیت این منطقه را تشکیل می دهند(65% هندوئیسم و 6% مسلمان).
شهرPanaji یا Panjimمرکز استان گوآ است و بیش از صد هزار نفر جمعیت دارد. در سراسر خط ساحلی این استان که بیش از 100 کیلومتر طول دارد شهرها ، روستاها و پلاژهای بسیاری وجود دارد که سبب شده جمعیت در سراسر استان پخش شود. یه جورهایی مثل منطقه شمال(مازندران) می مونه! البته از نظر پخش شدن جمعیت.
دو رودخانه بسیار بزرگ به نامهای Mandovi و Zuari در یک نقطه به دریا می رسند و مصب این دو رود منطقه مناسبی برای پهلو گرفتن کشتی ها است و از لحاظ سوق الجیشی بسیار مهم است. تعداد زیادی کشتی تفریحی در این بندر پهلو گرفته اند ، حتی تعدادی کشتی وجود دارد که کازینو هستند و با تاریک شدن هوا به داخل رود شناور می شود و با طلوع آفتاب مجددا به بندرگاه باز می گردند. شهر Panji در کنار این رود قرار دارد و فستیوال سالانه بین المللی فیلم گوآ در ماه نوامبر در این شهر برگزار می شود. در سراسر شهر تبلیغات و اطلاع رسانی درباره این جشنواره که درحال برگزاری بود را می دیدیم. به گفته راهنما، هر ساله هنرپیشگان و کارگردانان مشهور جهان به گوآ می آیند.
شهر قدیمی گوآ نیز در کنار رود Mandovi قرار دارد. در این شهر چند کلیسا بسیار مهم قرار دارند که مجموعا به عنوان یک اثر ثبتی در لیست میراث جهانی قرار گرفته اند (خانقاه، کلیسا و صومعه سنت فرانسیس وBasilica of Bom Jesus).
سنت فرانسیس خاویر که از قدیسان بسیار مشهور کاتولیک ها است، 10 سال پس از ورود به گوآ و تبلیغ آیین مسیحیت در جنوب شرقی آسیا و در جزیره ای در جنوب چین به نام Sancian فوت کرد. جنازه او را به شهرMalacca (در مالزی امروز) منتقل کردند و پس از 2 سال درحالیکه هنوز جسد کاملا تازه بوده ( حتی از زخمی بر روی قفسه سینه خون خارج می شده!) به گوآ منتقل شد. نیم قرن بعد عده ای از مخالفین در رم و ژاپن، قسمتی از بازوی راست او را جدا کردند و تا سال 1636 قسمتهایی از یک شانه و تمامی اعضای داخلی در جنوب شرقی آسیا پراکنده شد و جنازه در معرض نابودی قرار گرفت تا اینکه تصمیم گرفتند جسد را در تابوت شیشه ای قرار دهند. از اواسط قرن 19 تاکنون هر 10 سال یکبار در سالگرد مرگ او (سوم دسامبر) این تابوت شیشه ای باز می شود و تمامی علاقه مندان می توانند از نزدیک جنازه را مشاهده کنند. آخرین بار در سال 2004 درب این تابوت گشوده شد. هم اکنون نیز این تابوت در کلیسا فرانسیس خاویر در گوآ قرار دارد و همگان می توانند جنازه را که در تابوت قرار دارد مشاهده نمایند.
کلیسا سنت فرانسیس خاویر در شهر قدیم گوآ، در دو طبقه ساخته شده است(شروع ساخت این بنا آجری-سنگی در سال1594 که در 11 سال تکمیل شد) که طبقه اول شامل سالن اجتماعات، محراب، نمازخانه و محل نگهداری تابوت فرانسیس خاویر است. تزیینات داخلی کلیسا هم بسیار زیبا و عمدتا از جنس چوب و گچبری است. در طبقه دوم موزه ای از اشیاء قدیمی و تابلوهای نقاشی نفیس قراردارد. که برای بازدید از آن 5 روپیه باید پرداخت کرد. در محوطه خارجی و پشت کلیسا صومعه قرار دارد که بازدید از آن برای توریستها مجاز نیست. ولی تعداد زیادی از زائران تهی دست را می توان در این محوطه مشاهده کرد که هر کدام در گوشه ای ساکن شده اند و منتظر دریافت غذای رایگان کلیسا هستند.
در فاصله ای نزدیک به این کلیسا ، دو کلیسا دیگر وجود دارد که رنگ نمای آنها سفید است . در این دو کلیسا هم تزئینات داخلی و نقاشی های بسیار نفیسی را بر روی دیوارها می توان مشاهده کرد. موزه دیگری نیز در مجاورت یکی از این دو بنا قرار دارد. بازدید از این مجموعه حدود 3 ساعت زمان نیاز دارد و بجز موزه ها، بازدید رایگان و از صبح تا غروب آفتاب است.
ما برای بازدید از یک معبد قدیمی هندو که 450 سال قدمت داشت به منطقه Ponda در مرکز گوآ رفتیم ولی به دلیل انجام مراسم خاص از ورود غیر هندوها جلوگیری می شد.
روستا Anjuna در شمال گوآ قرار دارد و به سبب وجود چهارشنبه بازارهای خود بسیار معروف است. این بازارچه که به Flea Market مشهور است، در زمینی خارج منطقه مسکونی قرار دارد از دکه های موقتی ساخته شده که محل عرضه اجناس مختلف، به خصوص پوشاک، پارچه، صنایع دستی، سنگهای نیمه قیمتی و اجناس یادگاری این منطقه است.
منطقه Calangute که دارای بازارچه های شلوغی است و ساحل شلوغی نیز دارد در 2 کیلومتری شمال Candolim قرار دارد. قبل از غروب آفتاب تصمیم گرفتیم که از محل اقامتی خود تا Calangute را پیاده طی کنیم. در دوطرف این جاده که عرض زیادی هم ندارد می توان تعداد زیادی از فروشگاههای مختلف از خوراکی تا پوشاکی و فروشندگان سنگهای قیمتی را مشاهده کرد. با قدم زدن در این مسیر فضای شهرهای شمالی خودمان برایمان تداعی می شود. در کنار ساحل و خیابانهای منتهی به ساحل، تعداد زیادی رستوران و کافی شاپ به چشم می خورد. البته ما مغازه ای را یافتیم که بستنی با طعم واقعی میوه های استوایی می فروخت و به قول میزبان ما، بهترین بستنی در سراسر هند است. از انصاف هم نگذریم، به حدی خوشمزه بود که ناچار، هر روز برای خوردن بستنی حداقل یکبار به این فروشگاه سر می زدیم.
روز نهم چهارم آذر
برای بازدید از سواحل جنوبی راهی Colva شدیم که یکی از بهترین وخلوتترین ساحلهای گوآ است. بازیها و تفریحات آبی مثل جت اسکی، پاراسیلینگ، قایق سواری و Banana Boat رونق خوبی دارد.
Dona Paula روستا کوچکی در دماغه بین دو رود بزرگ است. بومیان این منطقه که عمدتا ماهیگیر هستند. بنا بر یک داستان قدیمی Dona وPaula عاشق و معشوقی بودند که چون از دو سطح طبقاتی مختلف بودند و بر طبق آیین هندو اجازه نداشتند با یکدیگر ازدواج کنند، هر روز همدیگر را بر روی این صخره ها ملاقات می کردند و بالاخره هم تصمیم گرفتند با افکندن خود به دریا عشق خود را جاودانه کنند. مجسمه ای بر روی صخره به یادمان ساخته شده است.
روز دهم، پنجم آذر
در منطقه Candolim و در کنار دریا قلعه ای از دوران پرتغالی ها باقی مانده که محل فانوس دریایی قدیمی و همچنین فانوس دریایی جدید در آنجاست. این قلعه در سال 1612 ساخته شده و بر فراز تپه ای است که به مصب رود Mandovi مسلط است. دقیقا در پایین این تپه و در کنار دریا، زندان گوآ قرار دارد که هنوز هم کاربری خود را به عنوان زندان حفظ کرده است.
درست در نزدیکی این قلعه و در ساحل معروف Sinquerim هتل بسیار مجلل Taj قرار دارد. در این ساحل هم انواع و اقسام تفریحات دریایی عرضه می شود.
Coco Beach درست در مصب رود Mandovi قرار دارد و نسبت به ساحل های دیگر بسیار خلوت تر است و از شلوغی بازیهای دریایی خبری نیست و تنها قایقهای کوچک را در این ساحل می توان دید. البته درختان نارگیل هم از سایر سواحل بیشتر است و طبعا تجربه، نوشیدن آب نارگیل تازه و خوردن نارگیل خالی از لطف نیست.
آب تنی در ساحل Candolim در روز آخر سفر نصیب ما شد. شوری آب نسبت به خلیج فارس بسیار کمتر است و به این سبب کمتر چشم را می آزارد. شیب ساحل هم کم است و با خیال راحت تا مسافت زیادی را می توان در دریا جلو رفت. لازم به ذکر است که در تمامی سواحل نجات غریق وجود دارد. با پرداخت 10 روپیه می توان تخت و سایه بان( چتر) هم برای ساعات آفتابی کرایه کرد.
ما در تمام اوقاتی که در گوآ بودیم ناامنی احساس نکردیم و بسیاری از مواقع شاهد حضور زنان و دختران در ساعات پایانی شب در خیابان ها و سواحل بودیم، بدون اینکه نگران امنیت خود باشند. البته حضور پلیس هم به هیچ وجه ملموس نبود.
روز یازدهم، ششم آذر
در نخستین ساعات بامداد ، به سمت فرودگاه به راه افتادیم. همانطور که قبلا گفتم فرودگاه گوآ به هیچ وجه شکل و شمایل یک فرودگاه بین المللی را ندارد. پلیس پس از چک کردن پاسپورت و بلیط اجازه ورود به داخل سالن را به ما داد و گفت وقتی دستگاه X Ray روشن شد وسایل خود را زیر دستگاه بگذاریم. چون ما زود به فرودگاه رسیده بودیم مجبور شدیم ساعتی را روی صندلی ها چرت بزنیم. علی رغم کوچک بودن فرودگاه، پروازهای زیادی از آن انجام می شود . پروازها پس از ساعت 4 صبح آغاز و به مقاصد مختلف از آلمان، انگلستان، اوکراین گرفته تا روسیه و قطر انجام می شود. پس از تحویل بار، تا ورود به سالن ترانزیت 3 بار دیگر مدارک ما بازبینی شد و دو بار نیز بازدید بدنی انجام شد. بعدا فهمیدم که دلیل این همه سخت گیری این است که این فرودگاه مهمترین فرودگاه نظامی در هندوستان است.
ما از طریق شارجه به تهران رسیدیم.
افشین ایران پور
کانون گردشگران جوان ایران