برنامه 9507- پیاده روی از سوها به لوندویل (منطقه تالش)
برنامه سفر
رفت: روز سه شنبه 15 تیرماه 1395
حرکت از تهران با اتوبوس حدود ساعت 23
مسیر اردبیل – آبی بیگلو – نیارق – روستای سوها حدود ساعت 10 صبح
با وانت به دریاچه سوها حدود 11 صبح
برگشت: روز پنج شنبه 17 تیرماه 1395
ییلاق خلیف حیاطی با پاترول نیسان وانت به روستای کوته کومه
با اتوبوس به لوندویل – فومن – رشت – تهران
تعداد همسفران : 25 نفر
کل مسافت پیاده روی : حدود 22 کیلومتر
موقعیت جغرافیایی
منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک چهارم خاک استان را تشکیل میدهد. این شهرستان که نام خود را از قوم تالش گرفته و به استناد منابع و شواهد بسیار، بازمانده اقوام کادوس باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل میباشد، از غرب به استان اردبیل، از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرستانهای تالش، ماسال وشاندرمن، رضوانشهر، صومعه سرا ،فومن ،شفت , همچنین اکثریت مردم از شهرستانهای فومن و شفت صومعه سرا تالش زبان میباشد. تالش از سه جهت به کوههای تالش که ادامه رشته کوههای البرز هستند و از طرف دیگر به دریای خزر منتهی میشود. کشف آثار تمدن ۴۵۰۰ ساله در ییلاق (نوه دیی) تالش جلوههای بیشتری به این منطقه خوش آب و هوا دادهاست. مردم تالش به زبان تالشی تکلم مینمایند. بخش اعظمی از تالش طی عهدنامههای گلستان و ترکمانچای از آن جدا شده و به روسیه ملحق شدند. اطلاعات بیشتر : http://www.gilansoghat.com/CityDetails.aspx?City_ID=5
تابلوی طبیعت بر دیوار گیلان http://www.aparat.com/v/eA6LM
و آغاز سفر شیرین ما
سفر به تالش برای اعضای قدیم کانون نوعی آیین سالانه محسوب می شود و برای اعضای جدید هیجان خاصی دارد بخصوص وقتی خاطرات همسفران قدیمی را از این سفر سالانه می شنویم. یکی از زیبایی این سفر انتخاب مسیرهای تازه در هر برنامه است و این بار نیز یک مسیر تازه که سفر را برای همسفرانی که هر سال به تالش می روند نیز جذاب و هیجان انگیز می کرد.
برای اجرای این آیین سالانه، همه ی ما حوالی ساعت 10 شب در پارک نوشین جمع شدیم. 25 نفر لبریز از شور و شوق و شادی. ملاقات با همسفران سفرهای قبل و آشنا شدن با اعضای جدید.
حوالی ساعت 11 شب سوار اتوبوس شدیم. سعی کردم در طول مسیر که به علت ترافیک تعطیلات طولانی تر هم بود کمی بخوابم تا برای پیاده روی فردا آماده باشم.
بیشتر مسیر در تاریکی شب طی شد با این حال دیدن طلوع خورشید از پشت شیشه اتوبوس هم خالی از لطف نبود .
روز اول
اولین توقف ما در اردبیل برای پیوستن سه نفر از همسفران به ما بود. در حاشیه جاده بساط فروش میوه های تازه و خوش آب و رنگ منظره ی چشم نوازی داشت و به محض پیاده شدن از اتوبوس باد تند و خنکی به استقبال ما آمد.
در ابی بگلو نیز توقف بسیار کوتاهی داشتیم. به خاطر شلوغی جاده طی کردن مسیر 7 ساعته بیشتر از 11 ساعت طول کشید و فرصتی برای خوردن صبحانه فراهم نشد اما نان فتیر تازه ابی بگلو شد یکی از خاطرات شیرین سفر تالش.
سوها
در صبحی دلچسب به روستای سوها رسیدیم و حیف که فرصتی برای درک صفای روستایی مردمان ناحیه نبود اما همان نگاههای ساده که از پشت شیشه اتوبوس با نگاههای ما تلاقی می کرد خود حکایتها داشت. حدود ساعت 10 صبح بود و می شد از همانجا عطر طبیعت بکر را حس کرد. وسایل اضافی را در اتوبوس گذاشتیم و با دو وانت به سمت دریاچه سوها حرکت کردیم. چشم اندازهای مسیر رسیدن به دریاچه حکایت از آغاز سفری ناب داشت. تپه های سرسبز در مسیر جاده ی خاکی که طی کردنش نیم ساعتی طول کشید و سپس دریاچه ی رویایی سوها.
هیجان آنچه در پیش روست در نگاه تک تک همسفران می درخشید و صدای خنده ها در گستره ی سرسبز اطراف دریاچه می پیچید. ساعت 11:15 دقیقه حرکت ما از میان پوشش جنگلی شمال شرقی دریاچه، به سمت غرب آغاز شد. پس از حدود10 دقیقه پیاده روی به تپه های زیبا و پر گل اطراف دریاچه رسیدیم.
در مسیر بالا رفتن از تپه ها نسیم دلچسبی می وزید و آسمان عاری از هر ابری با احتمال بارش، که از دلشوره های مسئولین برنامه برای پیاده روی در گل و لای می کاست. یکی از اتفاقات زیبای مسیر، گوش سپردن به آواز شورانگیز پرنده کوچکی بود که با شتاب بالای سر ما و در نقطه ثابتی بال می زد تا در مسیر باد تعادلش را حفظ کند. در ادامه مسیر به چشم انداز بسیار زیبایی مشرف به تمام منطقه رسیدیم که هم دریاچه سوها و هم قله ی اسپیناس – یکی از اهداف ما در مسیر حرکت- از آنجا قابل مشاهده بود.
دالان بهشت
حدود ساعت 12:30 در پوشش گیاهی جنگلی بودیم. دالان سبز بسیار زیبایی با پیچ و خم و فراز و فرودهای غیر منتظره و مملو از گلهای زیبا. دالان بهشت که دلت می خواهد در سکوت در آن قدم گذاری، حتی صدای کفشها بر خاک هم می تواند از لذت شنیدن صدای روح بخش طبیعت بکاهد.
در فاصله ی بین دالانهای جنگلی گهگاه به زمینهای مسطحی که گاوها و اسبها در آنجا در حال چرا بودند می رسیدیم که مجالی بود برای استراحت کوتاهی تا رسیدن بقیه افراد گروه که گاهی آرامتر حرکت می کردند.
تنوع پوشش گیاهی در طول مسیر بسیار دلچسب بود. حرکت بر مسیر پاکوب از بین ساقه های ترد و نازک و سرسبز و دیدن مناظر دره ها و کوه های اطراف اجازه نمی داد خستگی پیاده روی را حس کنیم.
پس از دو ساعت پیاده روی حوالی ساعت 2 و نیم بعد از ظهر از پوشش جنگلی خارج شده بودیم و از مرد روستایی که با خانواده اش در همان حوالی چادر زده بود سراغ آب را گرفتیم. با رویی گشاده ما را به سمت اب هدایت کرد.گوسفندانشان از گرمای آفتاب به زیر درختی پناه برده بودند و گوساله های زیبا مشغول استراحت.
به ارتفاع 1600 متری رسیده بودیم و مسیر حرکت ما به سمت اسپیناس ادامه یافت. در ادامه ی این مسیر جلوه های زیباتری از طبیعت منطقه پیش روی ما قرار گرفت، دره های بسیار سرسبز و گلهای وحشی زیبا. قله اسپیناس از اینجا بسیار دست یافتنی و نزدیک به نظر می رسید.
قله اسپیناس
حدود ساعت 3 و ربع به دامنه ی اسپیناس رسیدیم و برای صرف ناهار همانجا توقف کردیم. توقفها شور و حال خودشان را دارند یک جور حرکت گروهی خودجوش و لبریز از مهر و همکاری. بیشتر از یک ساعت زمان برای استراحت پس از طی کردن مسیری طولانی نیروی تازه ای برای ادامه مسیر به همه ی ما داد. بخصوص عبور مه و خنکای همراهش.
سرپناه کوچکی در دامنه برپا بود که عطر چای را می شد در آن حس کرد. در آن هوای خنک چه چیز لذت بخش تر از چای داغ آن هم همراه نقل تازه با طعم گل سرخ. از پیرمرد مهربان تالشی املت و نیرو و نوشیدنی و تنقلات معمول را هم می شد خرید. هم داخل و هم بیرون سرپناهش تختهایی گذاشته بود برای آنکه مشتریانش دمی بیاسایند.
از قله اسپیناس می توان مناطق مرزی ایران با آذربایجان و دریای زیبای خزر را هم مشاهده کرد و دکل مخابراتی بنا شده روی قله از تمام منطقه قابل مشاهده است و می توان از آن به عنوان راهنمایی برای رسیدن به قله استفاده کرد. سکوت عجیبی در مسیر رسیدن به قله و بالای آن وجود دارد. می توانی صدای نفس کشیدنت را به وضوح بشنوی و اگر کمی دقت کنی صدای تپش قلبت را.
پس از استراحت، حرکت در مسیر تعیین شده را ادامه دادیم. در طول مسیر، حرکت از بعضی قسمتها به علت شیب بسیار تند به کندی انجام می شد. حدود ساعت 6 عصر به محلی بسیار زیبا رسیدیم که منظره ی فوق العاده ای از ساحل دریای خزر داشت. حدود نیم ساعت همانجا توقف کردیم و از زیباییهای منطقه لذت بردیم
طبق برنامه قرار بود قبل از رسیدن به آبشار لاتون در محلی توقف و کمپ را همانجا برپا کنیم. حوالی ساعت هشت و پیش از غروب آفتاب به مکان بسیار مناسبی برای کمپ و نزدیک آب رسیدیم که کمی از سطح زمینهای اطراف بالاتر بود و با درختان جنگلی محاصره شده بود.
قطرات ریز باران چادرهایی که در حال برپا شدن بود را کمی خیس کرد اما این باران کمی پس از تاریک شدن هوا قطع شد و نگرانی مسئولان سفر را پایان داد.
کمپ و همکاری بین همه ی همسفران. برپا کردن آتش و خوردن غذا در کنار هم. استراحت بعد از حدود یک روز پیاده روی و لذت بردن از حضور در قلب طبیعت زیبای تالش.
یافتن زمینی مسطح برای برپایی کمپ در آن منطقه کار ساده ای نیست. کمپ ما در شیب نسبتا ملایمی قرار داشت و در صورتیکه باران شدت می گرفت خوابیدن در چادر را با مشکل مواجه می کرد اما مادر طبیعت با ما بسی مهربان بود و جسم های خسته ی ما را در آرامش و خنکای آغوشش جای داد.
روز دوم
از ساعت 7 صبح کم کم همه ی اعضای گروه بیدار شدند و بعد از صرف صبحانه و جمع کردن وسایل، محیط کمپ هم پاکسازی شد. حرکت به سوی آبشار لاتون را حوالی ساعت 9 صبح روز دوم آغاز کردیم و طبق برنامه توقف بعدی ما بالای آبشار بود. مسیر دارای شیب بسیار تندی بود که حرکت را بسیار کند می کرد. اعضای باسابقه ی گروه در این مسیر، سایر همسفران را لحظه به لحظه هدایت و راهنمایی می کردند. حوالی ساعت 10 و نیم به بالای آبشار لاتون رسیدیم. منظره ی بسیار زیبای بالای آبشار و آب خنک و زلال. کمی بالاتر محل مناسبی برای آب تنی وجود داشت که بعضی از همسفران این فرصت را از دست ندادند. حوالی ساعت 12 به سمت پایین آبشار حرکت کردیم. این مسیر سراشیبی بسیار تندی داشت، بسیار تند تر از بقیه ی مسیر و با وجود کوتاهی راه بیشتر از یک ساعت طول کشید تا این بخش از مسیر طی شود.
پس از طی سراشیبی تند، روبروی آبشار توقف کردیم، چای و استراحت و البته تمشک جنگلی ! جمعیت زیادی در پایین آبشار حضور داشتند. از اینجا به بعد با دسته های کوچک و بزرگ از مردمی روبرو شدیم که مهمان تالش مهربان بودند. از آنجا به سمت روستای کوته کومه رهسپار شدیم. بقیه مسیر پیاده روی به سمت روستا از میان جنگل و مسیری نسبتا ساده بود. حوالی ساعت دو بعد از ظهر با دو دستگاه نیسان پاترول از جاده خاکی با سرازیری بسیار تند به سمت روستای کوته کومه حرکت کردیم.
در طول مسیر از زیر درختان گردو عبور می کردیم و تکانهای شدید ماشینها در آن سرازیری تند خالی از هیجان نبود . کوهستان یکسره سبز و قله ها و دره هایش را از دور می دیدیم. با تالش وداع کردیم به امید دیدار دوباره. از کنار ماشینهایی عبور می کردیم که از جمعیتی شاد و غزلخوان و پایکوبان لبریز بودند
انتظار برای رسیدن اتوبوس در کوته کومه فرصتی بود برای خرید نوشیدنی یا تنقلات از مغازه ی کوچک روستا. ساعت 3 و ربع سوار بر اتوبوس نارنجی رنگ که وسایل اضافیمان در آن بود به سمت تهران حرکت کردیم و اولین توقف برای ناهار در لوندویل. سفره ای پهن شد برای همه و هر کس هر چه داشت در آن گذاشت. لذت سفر فراموش شدنی نیست و شیرینی دور هم نشستن در این توقفها تا سالها در کام ما خواهد ماند.
دوستانی که در اردبیل به ما ملحق شده بودند در همان اردبیل از ما خداحافظی کردند. در اتوبوس از خاطرات سفر گفتیم و من همانجا، در اتوبوس، دلم برای تالش تنگ شد. این جور وقتها هیچ عکسی نمی تواند خاطره ی آنچه با چشم دیده ایم زنده کند. چشمانم را بستم و به بهشتی که پشت سر گذاشتیم فکر کردم تا به رودبار رسیدیم با بوی آشنای زیتون و ترشی، کلوچه و مربا و لهجه های شیرین مردم محلی. استراحتی کوتاه و هوای تازه و خوراکی های جوروجور.
برگزاری جلسه در اتوبوس طبق سنت همیشگی کانون انجام شد و انتقادها و پیشنهادهای همسفران در فضایی دوستانه بررسی شد و برگزارکنندگان برنامه به بعضی سوالات پاسخ دادند و به تمام آنچه همسفران گفتند با دقت گوش سپردند. این همان امید و شوقی است که هر سال برنامه ی سفر به تالش را بهتر از سال قبل پیش می برد.
در نیمه شب طبق برنامه رسیدیم به پارک نوشین. رسیدیم لبریز از خاطرات سبز و دلچسب که می شود لحظه لحظه اش را سالها مزه مزه کرد. با دوستان خداحافظی کردم و در مسیر رسیدن به خانه می اندیشیدم به آنچه پیش از این سفر بودم و آنچه پس از این سفر شدم و به آنچه اندوختم که بی آن سفر حرکتی بی هدف است.
«سفر کردن انسانها را فروتن میکند، زیرا در سفر است که شما پهناور بودن جهان و عظیم بودن همه آنچه در آن زندگی میکنند را کشف میکنید»
گوستاو فلوبر
تالش زیبا
تالش دوست داشتنی!
سپاس که ما را در دامان پرمهرت پذیرا شدی
سخاوتمند، سرسبز، دلربا
ما را ببخش به خاطر هر شاخه ای که نادانسته شکستیم
ببخش به خاطر برگها و گلهای کوچک دامنت که ندیدیم و لگد شد
به خاطر حشرات کوچکی که به خاطر حضور ما مسیر حرکتشان را گم کردند
به خاطر صدای ما که شاید ناهماهنگ در گوشهایت پیچید
تالش دوست داشتنی !
ما برگشتیم و گوشه ای از قلبمان در دامن گلدار سبزت جا ماند
عطر تنت در مشام جانمان پیچید
چشمانمان از سرسبزیت نوشید
و مست مست شدیم.
این سفر حکایت غلبه بر طبیعت نبود
داستان یکی شدن با روح سرسبزت بود
نه جنگی بود برای شکست دادنت
نه تقلایی برای پشت سر گذاشتن شیبهای تند و دره ها و تپه ها که بخواهد برتری انسان را به نمایش بگذارد
این سفر فقط لذت شیرین هماهنگی با تمام پیچ و خمهای تن تو بود
حل شدن در تمام آنچه هستی
پذیرفتن تو با تمام وجود …
تالش دوست داشتنی !
دلمان برایت تنگ میشود.
برای تمام لحظات در کنار تو بودن
برای آن زیبایی بی انتهای جادویی
برای تمام گلهای وحشی زیبا
برای تمام سنگریزه ها
تالش دوست داشتنی !
چند توصیه برای پیمایش بهتر این مسیر
استفاده از دستگاه جی پی اس
همراه داشتن باتوم برای سهولت عبور از شیبها و سربالایی های تند مسیر
همراه داشتن بی سیم و سوت
آمادگی برای باران شدید
همراه داشتن حداقل مایحتاج و سبک بودن کوله پشتی ها
همراه داشتن حداقل وسایل کمکهای اولیه
زمان رسیدن | میزان توقف | مختصات | ارتفاع (متر) | ||
روز اول | |||||
دریاچه سوها | 10:45 | حدود 30 دقیقه | 38°16’41.62″N
48°41’26.67″E |
1665 | |
آب | 14:30 | حدود 15 دقیقه | 38°18’48.84″N
48°41’19.44″E |
1570 | |
دامنه ی اسپیناس | 15:15 | حدود 1 ساعت | 38°18’48.75″N
48°41’19.37″E |
1670 | |
کمپ | 20:00 | حدود 13 ساعت | 38°20’5.41″N
48°42’32.55″E |
1095 | |
روز دوم | |||||
بالای آبشار | 10:30 | حدود 1و نیم ساعت | 38°19’16.13″N
48°43’37.78″E |
875 | |
پایین آبشار | 12:00 | حدود 30 دقیقه | 38°19’16.23″N
48°43’41.71″E |
775 | |
ییلاق خلیف حیاطی | 14:00 | 38°19’4.47″N
48°44’21.96″E |
48.4 | ||
کانون گردشگران جوان ایران
kanoonirangardan.ir
زهرا راد
خیلی عالی بود این گزارش سفر . با خوندن سطر سطر این گزارش لحظه های زیبایی که در آن سفر بودم مجدد تداعی شد
سپاس از اینهمه لطف. امیدوارم لایقش باشم.
عالی بود مرسی
ممنون از زحمات شما.
متشکرم، خوشحالم که همسفری دست به قلم یافتیم
بقول همسفران: دمت گرم
نظر لطف شما برایم بسیار ارزشمند است و خوشحالم از این همسفری.
عالی، ممنون از اینکه حال و هوا و ذوق سفرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید. سبز باشید