سفر خاطره دوران دانشجویی به جنوب لافت و کنگ
این سفر هم ، مثل سفر هایی که براش دورخیز زیادی کرده بودم، (در اسفند1402) برپا و مهیا شد.
در انتخاب مناطق به قصد سفر ، فضاهای زندگی آدمهایی که دور از قیل و قال شهر ها هستند ، همیشه برایم ویژگی خاصی داشته، بخصوص آدمهایی که زندگی کردن در این فضاها براشون ، اهمیت خاصی داره، و تعصب خاصی نسبت به اونجا دارند و دلیلی نداره که تو شهر زندگی میکنند یا روستا ؟ وضعیت مالی خوبی دارند یا نه؟
نقاطی از جغرافیای منطقه هستند، که در آن برای بقاء، اقلیم حرف اول را میزنه و همیشه سختی های خودش را داره . اما موقعی که باهاشون حرف میزنی ، اصلا به این وضعیتی که برای ما سخت به حساب میآد اشاره ای نمی کنن و از زندگیشون راضی اند و این را با یک عزت نفس ویژه ای بروز میدن. نه اینکه در مکالمه دو طرفه بهش اشاره کنند. میخوام بگم که زود کم نمیآرند و از جاشون در نمیرند. استقامت میکنند و تو ذهنشون هست که متعلق به اونجا هستند و اگر نباشند خب کجا باشند بهتر از اونجا. یعنی صاف و پوست کنده بگم ، غربت نشینی و غمش را دوست ندارند .
خب شاید این پیشرفت هایی که ما بدنبالش هستیم، براشون اون قدر هم مهم نیست. شاید بنظرشون میرسه خب اگر پولدار شدند بعدش چی . چی دستشونو میگیره. مگه زندگی فقط پول و ثروته؟
بخصوص جنوبی ها .
این ملاحظاتی که من دنبالش هستم را در روستاهای جنوب دیدم. حالا این را بگذارید کنار یک سری فضاهای زندگی که شسته رفتس ، یک آدمهایی براش فکر کرده اند که اونجوری بشه و چقدرم خوب شده. باید ببینیم چی شده که این آدمها با اون یکی های دیگه چه فرقی با هم دارند . پس باید خلق و خو، طرز فکر، اصالت، خانواده، هویت، مردم داری و . . . . . . . . درش دخالت داشته باشه که اسمش را گذاشته اند جامعه شناسی، فرهنگ، و . . . . . . . البته این آدمها، این لغات پر رنگ و لعاب را نمیشناسند، اما عاداتی که ما شهری ها سعی میکنیم تو رفتار و کلاممون داشته باشیم کاملا تو وجودشونه، و سعی نمیکنن با زبان و ایما و اشاره ادا کنند .
از دید زندگی جمعی که اسمش در شهر ها ، شهریت و فرهنگ شهر نشینی است، نحوه زندگیشون اینقدری هست که دارند همین حالا و با همین اوضاع هم، ازش لذت ببرند.
روز موعود فرا میرسد. سه شنبه 8 اسفندی که انتظارش را می کشیدم. بعد از گذشت 38 سال از دیدار قبلی که برای برداشت وضعیت موجود کناره شهر لنگه و کنگ برای انتخاب یک بندر صیادی، جهت ارائه پروژه دیپلم معماری دانشکده معماری داشتم . و حال در فرودگاه مهرآباد تهران منتظر پرواز دوباره ای به منطقه هستیم.
وه که چه انتظار دلنشینی، و چقدر باشکوه که برای وصال آن 38 سال بایستی میگذشت . و آن هم چه سالهای خاطره انگیزی . خیلی سریع، به گذشت این 38 سال از پشت شیشه سالن انتظار فرودگاه مینگرم . و بجای رفت و آمد هواپیما ها و ماشین های حمل بنزین و اتوبوس های حمل مسافر از سالن ترانزیت به نزدیکی هواپیما، ( تحویل شاسی های پروژه نهایی دانشگاه با فولکس قورباغه ای ام به سالن ژوژمان، و منتظر اخذ مدرک موقت، و کشیدن یک آه که نمیدانستم موقت است و نیاز به حبس هوای زیادی در سینه ندارد، و سپس اتوبوس حامل سربازان به دوره آموزشی، فضای نمناک و پر از پماد سالیسیلات خوابگاه، خشم شب های همراه با استرس و بعدش خنده و احساس پوچی، بدو بایست ها و رویت کلاغ های انسان نما در حیاط پادگان، روزگار بمباران و انتظار برای رفتن به خط و یا پشت خط . ( اما ما بیشتر به درد پشت خط میخوردیم) ، از طراحی پادگان و . . . . . . بگیر و بیا تا گرفتن مدرک بعدی و یک نفس عمیق جدی تر) را مینگرم.
گذر از گذشته رهایم نمیکند:
سالهای عبور از دالان زندگی مهندسان مشاور . و در اواسط عبور از این دالان سراسر هیاهو ، دست به انتخابی میزنی با شجاعت تمام . کنکور قبلی را عبور کرده ای اما این کنکور ممتحنی ندارد، خودت هستی با یگانه مشاورت . عبور از دالانهای بعدی برایت ترسناک تر از دالان اول است . اما به هر شکل و صورت عبور میکنی، حال شانس دست خودت نیست ، اما تجربه به کمکت می آید و تو با تفاوت های بسیار زیادی نسبت به روز اول ورود به کانال در حال عبور از راهروهای متفاوت آن هستی.
بلند گوی سالن ، مرا از حال و هوای دوران طی شده، خارج میکند. در مسیر ورود به اتوبوس حمل مسافران ، دانش آموزانی را میبینم که عازم سفرهستند. لباس و گرمکن متحد الشکل، نشان از سفر ورزشی است. چقدر دیدن این نوجوانان برایم شعف انگیز است ، و چقدر این سفرها برای این دوره از بچه ها لازم و در تشکیل شخصیت آنان تاثیر گذار است ، بخصوص اگر سفر ورزشی و برای انجام مسابقات بین هم سن و سالان باشد .که باز هم مرا به دوران دیگری میبرد. سال های خوب دوره دبیرستان. سفر مسابقات مینی بسکتبال به رشت و ساری، و سفر به مرند برای تقابل فکر و اندیشه (شطرنج ) .
عکس هایی از سفر ورزشی دهه 50
سفر به جنوب سال1364
در سفر اول ، سال 64 را میگویم، چه ها در سر میپروراندیم؟ با دوست و همکلاسی ام. فکر میکردیم و به این نتیجه رسیده بودیم که، اگر روی یک پروژه که نیاز واقعی جامعه را مرتفع کند، کار کنیم ، از تجارب بررسی و پژوهش آن پروژه، برای رسیدن به جواب، زمان کمتری تلف شده و بهتر به نتیجه میرسیم. سالهای اول انقلاب و جریان کشدار جنگ در جریان ، سرزمین ما امکانات زیادی دارد که میتوان از آنان برای اقتصاد رو به رشد به نحو مطلوبی بهره گرفت. و کناره جنوبی و خط ساحلی آن با طولی بیش از 1800 کیلومتر ، پتانسیل بالایی برای این بهره گیری بروز میدهد.
و ما هم برای کشف این استعداد های نهفته، آمده بودیم که راه را باز کنیم و همین کافی بود که عزم جزم و مسیر را از این نقطه شروع کنیم.
عکسهای از سفر سال 64
خوشبختانه انتخاب خوب و درستی را نشان زده بودیم ، چرا که پس از 10 سال و گذشت از تجارب دیگر ، گذر من به انجام پروژه ای از این دست، برایم تعلق ویژه ای از این منطقه برایم فراهم کرد و چند سالی مواردی مشابه با این گونه فعالیتها، توشه راهم را فراهم نمود.
محوطه و سایت کارخانه فرآوری آبزیان – بندر انزلی سال 75-78
کارخانه فرآوری آبزیان – بندر انزلی سال 75-78
کارخانه فرآوری آبزیان بندر رستمی- بوشهر -1375
کارخانه صنایع غذایی مارین شهر صنعتی سپهر- ساوجبلاغ- هشتگرد- 1384
کارخانه صنایع غذایی مارین شهر صنعتی سپهر ساوجبلاغ- 1384
لافت
لافت .
لافت زیبا .
لافت زیبا با آن بادگیر هایش.
کافیست لافت فقط یک جاذبه داشته باشد و آن هم بادگیر هایش باشد . بادگیری متفاوت با آنچه که در مناطق دیگر ایران دیده ایم. حجمی به مراتب بزرگ و با شکوه و در اکثر موارد بلند تر از ارتفاع ساختمان. حال شما بگوئید، همین برای جذابیت دیدار از آن کافی نیست ؟ شاید سادگی پوسته و حجم آن دلیل ابهتش باشد.
این جذابیت برای یک واحد بادگیر کافیست . حال تجسم کنیم که مجموعه تعداد مناسبی از این احجام وزین در یک بافت محلی کنار یکدیگر قرار بگیرند . چه خروجی بصری زیبائی در بر خواهد داشت . در نگاهی دقیق تر متوجه تفاوت بادگیر های اینجا با بادگیرهای مناطق گرمسیری مرکز کشور میشویم. در این مناطق، بعلت عدم امکان اجرای زیرزمین، و خنک کردن آن توسط حوض آب و نیز هوای خنک سرداب، ناچار به تخلیه هوا به فضاهای بزرگتر شده اند. که البته این وزش به علت وجود دریا، رطوبت و خنکی هوا، دارای تفاوت بسیاری است.
و نپرسید که این احجام در ترکیب با بقیه فضاهای زندگی مردم از دید دریانوردان لنج های شناور روی امواج بندرگاه چه خواهد شد .
تصویر لافت از اسکله روستا
ای کاش تکنولوژی شهری به اینجا نیز، رسوخ نمیکرد که با چشمان خود عملکرد آنرا ببینیم و خنکای ناشی از وزش هوایش را با پوست خود حس کنیم.
چه برسد به آن که بخواهیم در این فضا نفس بکشیم ، در کوچه هایش قدم بزنیم ، در و دیوار بنا ها را لمس کنیم ، با بچه ها و مردمانش حرف بزنیم . و فکر کنیم کجای این سرزمین ایستاده ایم ، گذشته آن چه بوده، چطور شکل گرفته و مردم آن از کجا تا به کجا، به اینجا رسیده اند. و چطور در این منطقه زندگی می کنند .
تصویر هوایی لافت از ماهواره گوگل
به جاذبه دوم و شاید اصلی آن میرسیم .
دریا
بله دریا ، که حکم شاهرگ حیاتی روستا را دارد. با دریا معاش و روزی تامین است . حال چه از آن قوت بگیری، یا به درونش سفر کنی و از طریق سفر به سمت و سوی همسایگان جنوبی، قوت خانواده و اقتصاد منطقه را بهبود ببخشی . برای همین است که کشتی مهمترین وسیله ای میشود برای تامین معاش و مردم این منطقه . و مردمان منطقه شهره دریانوردی و کشتی سازی را مال خود میکنند.
تصویری از دهه 50 منطقه
کوسه سر چکشی – عکس سال 1364
نشانه ها و سمبل های حیات
آرامش متعلقه بعلت حضور در محل، ناشی از تعلقی است که به فضا و مکان دارید. حس زندگی و سر زندگی، ناشی از مشاهده، حرکت و حس لمس عناصر سازنده فضا ( کف ها ، دیواره ها، سقف ها) که عمدتا از جنس مواد طبیعی مثل خاک ، چوب و گیاه، شکل گرفته، و در ترکیب این عناصر با یکدیگر و ایجاد فرمهای ساده به حجم درآمده اند . از طرف دیگر ارتفاع انسانی حجم ها ( دیواره ها، بادگیرها و عرض مناسب معابر)، و تناسبشون با یکدیگر، آن حس غریب، که ما شهری ها در مسیر تردد از شبکه و فضاهای شهری نصیبمون میشود، دست نمیدهد.
حضور و زندگی در فضاهای شهرهای صنعتی و وجود حجم های بلند و عظیم سنگی، بتنی و یا فلزی بعلت عدم تناسبات انسانی و همچنین وجود وسایط نقلیه پر سر و صدا و نا مانوس با طبیعت و ذات انسان ، باعث تحقیر و کوچک شدن انسان ها میشوند .
برشی از یک بافت محلی
از روستا بگویم ، که با هجومی که بومگرد نشینان به این منطقه آورده اند، حس حضور در روستاهای دهه های قبل، کمتر به ذهنت جا خوش میکنه و حس این تغییرات ، نگرانت میکند. شهر نشین که آمد خوب معلوم است که خودش را نمیتواند با این فضای انسانی وفق دهد و شکل بگیرد ، ناچارا شکل میدهد.
مگر چند در صد این شهری ها با تفکر آقای دکتر نادعلیان به اینجا وارد میشوند؟ ایشان بعد از اتفاقاتی که برایشان در هرمز رخ میدهد ، آنجا را رها کرده و به این روستا می آیند و به برگزاری آموزش به زنان روستائی برای خودکفا شدنشون کمک میکنند. و بودن در منطقه و آموزش و گیرایش از مردمان را به های و هوی بومگرد پذیرها ترجیح میدهند.
با بازسازی و سرپا نگهداشتن خانه ها و مرمت بافت روستا حرجی نیست ، اما حریم و ضابطه برای تعیین این حرمت های هویت دار ، نیاز به شناخت و بررسی دارد . به همان مطلب ابتدای سفرنامه مراجعه می کنم، که مردم اینجا دنبال افزون مالشون نیستند، البته که زندگیشون مثل بقیه آدمهای وطن، وضعیت مناسبی نداره و عدم تامین معاش در وجنات بچشم میخورد.
مردمان اینجا همانند نقاط مسکونی روستائی و بعضا شهری، به اموری که به دریا، این همسایه نازنینشان که مبدا تمامی خوبی ها و برکات ناشی از بهره روزگار است، گذران عمر می کنند. خب طبیعی است، که چشمشان به دریا و به دستان توانمندشون باشه ، چون در این ناحیه از سرزمینی که در آن متولد شده اند، به غیر از رنگ آبی دریا فقط رنگ خاکی زمین به چشم میخورد. زمینی که به علت دما و تف گرمای بیش از 6 ماه از سال امکان قرابت با آن را ندارند و تلاش برای بارور کردن آن نتیجه ای نداشته است. پس نباتی نمی روید ، به غیر از درختان نخل که وجود با برکتشون در حیاط های کوچک خانه ها در ترکیب با بادگیر ها، تنها المان هایی هستند، که در ترکیب بندی منظر روستا، جلوه بصری زیبایی خاصی را نمایانگر کرده است. درخت ثمرمند دیگری بهره نمیدهد و جانوران چندانی، تاب و توان زیست دراین ناحیه را ندارند.
مشکلات دهه های اخیر که بیشتر آن ناشی از عدم تامین زیر ساخت های اقتصادی که مستقیما روی امکانات پیشرفت فعالیتهاشان دست گذاشته است، بچشم میخورد. این در جا زدن با گذشت نزدیک به 40 سال از سفر قبلی من به این منطقه و مقایسه آن، مشخصا خود را عیان می کند.
پس می ماند دریا و دریایی که میتوان دل به آن زد و دل به آن سپرد با همه نعماتش از جانوران آن قوت گرفت، به مرواریدش رسید و لنجی چوبی ساخت که با آن در برابر امواج قد علم کرد و یا به اطرافی سر کشید و بهره داد و بهره برای مردمان خود گرفت. و شاید هم بایستی پذیرای زمانی باشند که با پشت کردنش، تلخی هایش را هم به مردمان این خطه نشان بدهد .
پدیده جزر و مد
از جمله پدیده های منحصر بفرد کناره خلیج، وجود جزر و مد است . تا زمانی که پدیده زیبا و تاثیر گذار جذر و مد ، با چرخه کار و زندگی مردم منطقه مرتبط است، به ارتباط با دریا بیشتر میشود پی برد. اسکله نشینان بخوبی از این پدیده در زندگی حرفه ای خود استفاده میکنند. مشخصات اجرائی این پدیده، در عکس ها بخوبی مشخص است.
ارتفاع تغییرات سطح آب بطور میانگین حدود 2 متر است که با توجه به تراز و دریک امتداد بودن خط افق زمین، ماه و خورشید به حداکثر کشش سطحی آب و بالا آمدن میانجامد و در زاویه حداکثری 90 درجه آن به حداقل .
. . . . . . . . . . .
بخش قدیمی روستا جاذبه های بیشتری دارد ، و در مقایسه با ساخت و ساز سالهای اخیر همچنان هویت منطقی شکل گرفتن بافت روستائی خود را، تا حدودی حفظ کرده است. در آن زمانی که مردم برای ایجاد سرپناهشون به میزان لازم از زمین استفاده میکردند، رعایت حدود و حریم و احترام به همسایه را داشتند. سعی بر برتری خود توسط ملک خود بر دیگران را نداشتند، مواردی که نه تنها در شهر ها، حتی در بخش های توسعه یافته همین روستاهای اطرافمون نیز نمی یابیم.
این برتری ها در تعیین و استفاده از مصالح ساختمانی نیز به چشم نمیخورد و اینجا وقتی که به آرامش میرسیم ، دلایلش رخ نمون میشود و اینجاست که می فهمی چرا دیر شده است .
مردم صبور این ناحیه نیز برای رفع تشنگی، مشکلات مناطق با اقلیم مشابه را دارد و به همین دلیل با تکیه بر فراست خود، به تمهیدات ساخت آب انبار و یا چاه های متعدد، برای ذخیره آبهای پراکنده و غیر فصلی اقدام نموده اند که در زمان خود مثمر بوده است . اما با رشد جمعیت و تغییر نحوه آداب زندگی مردم، منابع یاد شده عملکرد خود را از دست داده اند.
تغییر نحوه زندگی با ورود گردشگران غیر بومی، باعث تاثیر پذیری فرهنگ مردم بخصوص جوانان و نوجوانان روستا نیز شده است.
وجود سوپر مارکتها ، رستوران ها ، وسایل ایاب و ذهاب ایشان و عدم رعایت نحوه زندگی روستایی ، آرامش خاص و ساختار اصیل و با هویت را دچار خدشه نموده است. عادات غذائی مردمان روستا غذاهای ساده و بدون پوشش بسته بندی های پر زرق و برق بوده است که با جایگزینی محصولات فوق، عادت جمع آوری این لفافه ها از سوی ایشان مهم نبوده و همین باعث انبارش زباله ها و البته بعلت رطوبت هوا، سرعت انتشار و عدم تبدیل و بازیافت، مشکلات آن چند برابر مناطق خشک، شده است .
گفته شد که مردمان ارتزاق خود را از جانداران دریا تامین می کنند. گونه گونی و نحوه مصارف و زمانهای بدست آوردن این جانداران ، و پراکنش وسایلی که برای سهل نمودن دستیابی، بدان نیاز است، موجب اشتغال در زمینه و بخشهای مختلف شده ، به حیات منطقه کمک نموده است .
در کنار برآورده کردن قوت زندگی ، نیاز های اجتماعی در این مناطق به علت عدم ارتباط با مناطق دیگر ، وجه متمایزی دارد. که کم کم به آداب و رسوم تبدیل شده ، فرهنگ بومی شکل میگیرد، که نمود آن در روابط مردم با یکدیگر ، ایجاد هنر های مردمی و همچنین در تنظیم و شکل گیری جهات زندگی جمعی از پوشاک و لباس تا وسایل رفاهی زندگی خانواده و اجتماعی شده است .
یک قایق کوچک ” حوری” با چوب یک تکه
بندر کنگ
کنگ شهر دریانوردان و کشتی سازان
کنگ به شهر دریانوردان و کشتی سازان معروف شده است و همه این رسیدن ها ممکن نیست، جزء به تلاش و پویایی مردم این شهر برای ایستادن در مقابل ناملایمات جبری منطقه و روزگار.
عکس هایی از بندر کنگ – سال 1364
عکس های هوایی بندر کنگ در دهه 90 از کتاب خانه های تاریخی کنگ وزارت مسکن و شهرسازی
موقعیت جغرافیایی بندر کنگ در استان هرمزگان
هر چه از ابهت این شهر بگوئیم زیاد نگفته ایم. شهری که در گذشته دور با اتکاء به توان و دلاوری مردمانش نگین درخشان درکناره خلیج فارس با نام لشتان لقب گرفته است. وجود کانالی از زیر قلعه لشتان تا دریا نشان از گذشته پر از رمز و راز این شهر دارد.
قلعه تاریخی لشتان
در پشت صحنه این همه توانگری، شهری باید باشد با مردمانی با اصالت ، با هویت و وجودی پر از مهر و صفا . همه این ها برگرفته از وجود گرمای هوا، آبی دریا و عشق به تلاش دور از هیاهوی مرکز نشینان.
تاریخ حکم به پایمردی ساکنین این منطقه دارد. چرا که دیگران همواره و در سالیان دور چشم به استفاده از نعمات اینجا را داشته اند، و آنچه باعث حیات اینجا شده است پایمردی ساحل نشینان بوده است.
وجود بافت مسکونی و کیفیت منازل مسکونی، آدمی را دلخوش میکند . زیرا در سالهای اخیر اکثریت شهر ها و روستاها یا با پدیده مهاجرت و لاجرم از بین رفتن کلی روستا مواجه شده و یا کیفیت ضعیف اجرا در مرور زمان و عدم رسیدگی ساکنین، باعث تخریب فرسایشی بافت شده است.
تصویر هوایی از قسمتی از شهر در دهه 90
توجه به اقلیم و جغرافیای منطقه در این شهر مشابه نقاط دیگر شهرهای میهن، نیز کاملا بچشم میخورد. اصلی ترین نماد و سمبل تاریخی منزلگاه های سکونتی، (همان بادگیر ها)، نیز بطرز چشم گیری خودنمائی میکنند. بادگیر هادر سالهای اخیر به المان و جاذبه شهری ( هر چند با وجود دستگاه خنک کن و حذف عملکرد بادگیر ها) تبدیل شده اند.
پس از بادگیر ، نحوه استقرار واحد ها ، فضاسازی و معماری مناسب مناطق، معماری درونگرا و پشت به تابش و گرمای آفتاب ، استفاده از حیاط مرکزی، استقرار فضا در لبه دوم حیاط ، بکارگیری دتایل های اجرایی ساختمانها از جمله دیوار های خشتی ضخیم، دست انداز های متفکرانه در بام ها جهت چرخش ها و جلوگیری از تابش مستقیم از مهمترین وجوهی است که در این شهر در بافت تاریخی شهر بچشم میخورد .
کاشت حداقلی درختان نخل ، گاروم زنگی ، انجیر و درختان غیر مثمر در حیاط و ……….. باعث ادامه حیات و اتصال به محیط زیست انسانها ، در این شهر شده ان
اخیرا نیز شهردار علاقه مندی نیز ، مجدانه از حفظ ایده های معمارانه و شهرسازی که باعث حفظ هویت شهری شده اند، به حفظ این بوم شهر کوشش نموده و دستور لازم توسط وی به حفظ و وجود بادگیر و عدم تخریب آن، اعلام شده است.
در بافت محلی ، وجود کوچه و معابر پر پیچ و خم که نمونه های آنرا در شهر و روستاهای خطه جنوب برای همخوانی و همسازی با اقلیم میبینیم، از شاخصه های بافت است .
کنگ شهر دریانوردان و کشتی سازان
وجود دریا از طریق اقیانوس هند ، باعث شده است مردمان این منطقه به فرا دست ها فکر کنند و این که چطور میتوان به آن دور دست ها دسترسی پیدا کنند و در فراخور این دسترسی در درجه اول قوت افراد خانواده خود فراهم کنند و پس از آن، آنچه که از این ارتباط ما حصل میشود ، برای منطقه و دیار خود زیبنده کنند.که پس از کسب رزق و روزی، لایه های بعدی این ارتباط و ….. حاصل می شود.
در درجه اول این ارتباط که فقط از طریق بصری حادث میشود، لاجرم ارتباطات وضعیت پیشرفته خود را از طریق گفتاری و شنیداری، آموزشی میشود برای بسط فرهنگ مردمان مناطق مختلف. همین است که مردمان اینجا دنیا دیدگی را از طریق دریا دیده گی آموزش میبینند و به مناطق دیگر مرز و بوم منتقل میکنند.
برای همین است که وقتی با مردمان جنوب برای اولین بار آشنا میشوی، انگاری سالهاست که ایشان را دیده ای و به سرعت ارتباط فراگیر و بسرعت در ارتباط با ایشان احساس آرامش و رفاقت قدیمی پیدا میکنی.
جغرافیای منطقه را که نگاه میکنی ، لبه هایی از قاره آفریقا از یک سمت و لبه های شبه جزیره هند، 3 راس مثلث را با بندر کنگ میسازند. این ارتباط و این اتصال برای اولین بار چقدر غریب و شگفت انگیز بنظر می رسیده است. اما همانطور که گفتم، این همدلی و ارتباط نیاز به گویش و شنیدار ندارد و همان نگاه اول و پس از آن هم دلی ، باعث ارتباط اقوام شده که نتایج آن، همان دریا دلی مردم منطقه است ، که نتیجه آن شکل گیری فرهنگ عمیق اجتماعی و کمتر درون گرایی شده است.
اولین شهر هایی که برای ارتباط مناسب بنظر میرسه بندر مومباسا ( کمی پائین تر از خط استوا) در کناره شرقی کنیا هست. و راس دیگر مثلث بندر بمبئی هندوستان بوده است. و این یعنی بروز تولدی جدید با ارتباط با دو فرهنگ از دو بخش از گیتی.
ارتباط کنگ با مومباسا و بمبئی، 3 شهر تجاری در یک فضای بین المللی
جهاز( لنج ) و کشتی سازی
در مصاحبه با دریانورد 80 ساله کنگ، آقای حسن زاده که پدرش از جمله اولین دریانوردانی که به این منطقه سفرمیکند شنیدیم، مصائب و مشکلات و البته رهجویی و رهپویی این دریا دلان را که به عشق گذران زندگی به چه تلاشهایی که دست نمی زنند. در کنار دریا نوردی و ماهیگیری، توربافی، جمع آوری و فروش صدف، خشک کردن ماهی، کشتی سازی و معاملات دریایی ، حمل و نقل کالا و تعمیر لنج و قایق ها میسر است.
تاریخ کنگ لبریز از حوادثی است که ناشی از عشق به دریا ، از طریق عشق به زندگی و بخاطر خانواده بوده است. فراوان خاطره از رفتن لنج و کشتی ها به سفر دریایی بوده است که بی بازگشت بوده اند . که از جمله برای ثبت در سفرنامه میتوان به نامهایی چون ” عبداله ملا” و ناخدا” محمد حسن مد عبداله” و ” حاج یوسف احمدعبدالرحمن” و در سال 67 “ حاج عبدالحمید گلبت” و پسرش ” محمد گلبت” را میتوان نام برد.
. . . . . . . . . . . . . . .
همانطوریکه گفته شد ، محور اقتصادی مردمان این منطقه وجود دریا و کشتی است.
پس طبیعی است که تولید، راهبری، خدمات، تامین نیروی انسانی و در نهایت بروز رسانی و آماده نمودن این وسیله مهم در تولید، نیاز به شکل گیری مهم ترین تعمیرگاه و پارکینگ جهاز در زمان نه چندان دور، و کشتی و لنج امروزی دارد.
در حال حاضر کرایه پارک هر لنج روزانه 3 میلیون تومان است که این فقط شامل هزینه های انتقال و جابجایی و پارک کشتی است و هزینه های تعمیرات بطور جداگانه توسط تعمیرکاران حرفه ای با قراردادی از سوی مالک کشتی پرداخت میشود.
متاسفانه کشتی های چوبی آخرین روزهای حیات خود را میگذارانند و سالهاست جای خود را به کشتی های فایبرگلاس داده اند. هر چند دیگر چوب مناسب کمیاب و گران و توسعه مشتقات نفتی هم باعث این اتفاق شده است.
از جمله مشکلات کشتی ها سوراخ شدن بدنه در اثر ضربه ، استهلاک و موارد دیگر است که توسط استاد کاران مرمت میشوند. پروانه ها نیز در اثر خوردگی آب باعث زنگار و پوسیدگی میشوند که باید رسیدگی شود.
دیدار از این زیباترین پارکینگ دنیا ، آنچنان سرگرم کننده است که شاید ساعات زیادی را بتوان در آن سیر کرد.
اسکله صیادی در مناطق جمعیتی جای خود را در کناره دارد و اینجا نیز مستثنی نیست .
قلعه لشتان
دیدار قلعه لشتان همان قلعه ای که پرتقالی ها در زمان تسلطشان بر منطقه از جمله پایگاهشان بوده ، از دیدنی های بندر است . هر چند که بعد از دیدار این بخش احتمال سکنی گزینی مردمان بسیار قدیمی تری را در قلعه میتوان داد. ارتفاع قلعه بیش از 100 متر از محوطه اطراف است . این همان قلعه ای که با حفر چاهی از طریق کانال افقی به دریا ارتباط داشته و در مواقع اضطراری استفاده نظامی شده و آنرا مستقل از اطراف می نموده است . سطح قلعه در حدود 3 هکتار تخمین زده شده است. وجود آب انبار های کوچک، چاه های کوتاه ، دخمه ها و دیواره های بدون سقف توسط سنگ های برش نخورده و ملات محلی و طاقچه های متعدد نشان از قدمت سکونت اینجا دارد.
آداب و رسوم و سوغاتی
به گفته ریش سفیدان بندر، آئین ازدواج که موضوع فضای حجله و مراسم آن، از این بخش از هندوستان به این قسمت از کشورمان وارد شده است، و این نتیجه همان تعلمل بین فرهنگ هاست. از جمله صفات و آداب مردم ، توجه به آرامش و پرهیز از تند خویی و توهین به افراد دیگر می باشد، که بسیار جالب است. و دلیل بسیار منطقی برای اثبات این قضیه وجود دارد و آن اینکه کار و اقتصاد اصلی مردم این شهر بر مبنای ارتباطات تجاری میچرخد و در صورت اختلاف که کوچکترین آن اختلافات خانوادگی است، تا بزرگترین آن که بروز جنگ است، به مردم محله و تا بروز آن بین شهر و یا کشور ، صدمات بسیاری به اقتصاد وارد میکند و نتیجتا مردم این منطقه لاجرم باید طرفدار صلح و آرامش باشند تا مناسبات و پایه زندگی آنان به مشکل بر نخورد. و چنانچه طرف مقابل هم تمایل به جنگ داشته باشد که معمولا پایه جنگها ، بروز مشکلات مادی است، مردم این منطقه سعی در حل مشکل مادی طرف مقابل دارند.
مردم منطقه را دروغ شامل نمیشود و از آن زمانی که طرد این گونه از اشخاص در مناسبت های اقتصادی و اجتماعی را شامل شده است ، از فضای مردم و جامعه رخت بر بسته است.
پدران به فرزندانشان توصیه میکنند که محتاج و حقوق بگیر دولت های خود نباشند ، چرا که به محض بستن کیسه انتهای هر ماه ، شرایط زندگی تحت تاثیر نابسامانی قرار میگیرد و از سوی دیگر این امر ، باعث انتظار رسیدن به آخر وعده زمانی را خواهد داشت که سبب اتلاف وقت و سرعت در مسیر زمان خواهد شد و این بسیار رشک برانگیز است.
موسیقی همانند نقاط دیگر جنوب، از جمله آداب و عادات عمومی و زیبای مردم است، این موسیقی از زمانیکه صیادان به جمع آوری تور میپردازند، شروع شده و تا نیمه های شب که فارغ از فعالیت های فصلی و در کنار یکدیگر است، به این عادت مبادرت میورزند .
از جمله دیگر آداب این دیار ، شروع سال از ابتدای امرداد است که با 3 بخش 100 روزه و یک بخش 65 روزه شکل میگیرد.غروب مصادف با 12 شب به وقت مرکز نشینان است و از آن به بعد شامل روز بعد میشود .
از جمله سوغاتی های این منطقه ترکیب پشمک با شیره خرما که معجونی بسیار شیرین بدست داده به همراه چائی خورده میشود . و از جمله انتقال چای های عربی ( چای ماسالا یا چای کرک) به این منطقه نیز به حساب می آید .
المان های شهر کنگ
خانه های تاریخی کنگ
از جمله ماخذی که برای رویت تصویر خانه های تاریخی کنگ وجود دارد ، کتابی است که توسط وزارت مسکن و شهرسازی توسط خانم شیوا آراسته تهیه شده است.
تصویر روی جلد کتاب
در این کتاب به 12 دستگاه خانه تاریخی اشاره میشود ، که احتمالا امکان بررسی و تصویر برداری آنها در آن تاریخ ممکن بوده است و بنظر میرسد تعداد این خانه ها در آن تاریخ بیشتر بوده است.
اسامی 12 خانه تاریخی در کنگ
- خانه عبدی
- خانه گلبتان
- خانه کرچی
- خانه علی گلبت
- خانه یونسی
- خانه کویتی
- خانه علی گلبتان
- خانه رشید
- خانه حسن کنگی
- خانه ابراهیمی فرد
- خانه ایمنی
- خانه صیدایی
قصد روئیت همه این 12 خانه را دارم که متاسفانه فقط موفق به دیدن چند تائی بیشتر نمیشوم. چیزی که من از جمله بیشترین هدف از سفرم به این شهر بوده است .
از جمله این خانه ها خانه یونسی ، خانه کرچی، خانه اقامتگاه مهره سرا و خانه گلبت است و موفق به دیدار خانه بسیار زیبای گلبتان و نیز خانه عیدی و ………. نیز نمیشویم .
پلان خانه تاریخی عیدی
تصاویری از خانه بسیار زیبای عیدی
عکسهای از سفر دانشجویی کنگ سال 1364
جزیره هنگام
در بخشی از سفر، فرصت دیدار از جزیره هنگام بدست آمد ( بخاطر طوفانی شدن دریا ، علیرغم آمادگی از جزیره هرمز امکان دیدار مهیا نگردید) . هر چند دیداری کوتاه از این گوشه از میهن دست داد، اما مقدمه ای شد برای شناخت امکانات و پتانسیل های این بخش از سرزمین فراموش شده میهن.
همجواری صخره های بلند با دریا ، که بستری برای زیبایی های جذاب این منطقه( محل زندگی لاک پشت ها، ساحل نقره ای، بخاطر وجود سیلیس سنگها و وجود دلفین های دریایی) که خوشبختانه بعلت هجوم توریستها در ماه های اخیر، امکان پیاده شدن آنان، ممنوع شده است.
نقاط مسکونی جزیره در سالهای اخیر به دو بخش تقسیم و شکل گرفته است .
بخش جنوبی آن که هنگام قدیم نام دارد ، بعلت مشکلاتی که از طرف ایادی دولتی برای ساکنین در حدود سالهای 64 شکل گرفته، ترجیح به مهاجرت و سکونت در امارات را به خود داده و این منطقه به مرور خالی از سکنه و به ویرانه ای بدل شده است.
رها کردن بخشی از سکونتگاه جنوبی ، که به هنگام قدیم نام گرفته
دیدن هر یک سانتیمتر آن ، حس غریبی را بدست میدهد. آنقدری که احساس بیگانگی در تو پدیدار میشود. قطعا جدا و رها شدن از این خاک برای ساکنان آن، آنقدری پر از اوهامات است که بایستی از زبان خود آنان بشنویم . . . . . . . . . . . . .
ساحل زیبای خلیج در مجاورت منطقه مسکونی هنگام قدیم
و البته این درخت زیبا
و . . . . . . .
هر خط با هر شکل و وضعیت در مسیر خود ، ابتدا و انتهایی دارد و سفر ما از نقطه ابتدای این خطه زیبا به پایان خود نزدیک میشود.
سرزمین ما بسیار بزرگ و بسیار غنی است. با جغرافیای متفاوت . از شمالی ترین تا جنوبی ترین نقطه آن. که با طی 2 ساعت از گرمترین روزهای آن میتوان به نقاط خنک و سرد عبور و سفر کرد .
کوه ها و ابرها ، صحراها و جنگل ها، کویر ها و جاده ها ، رودخانه ها و دریاچه ها ، مردمان و فرهنگ هایشان ، رنگ پوست و رنگ چشمانشان، زبان، گویش ها و پوشاکشان ، خوراک ها و نوشیدنی ها، پرنده ها و جانوران ……….. شاهدی بر این مدعا هستند .
تهیه و تنظیم : مسعود کاوسیان
دمت گرم آقا مسعود کاووسیان، با این قلم شیوار و رسایی که داری، یک سفرنامه ای خوندم که خودم رو در تک تک لحظاتش احساس کردم.