سفر به قلب تمدن- بین النهرین علیا، ترکیه
تصور می کنم که همه ما حتی اگر به تاریخ کوچکترین علاقه ای هم نداشته باشیم ولی با واژه” بین النهرین” آشنایی داریم. همه ما می دانیم که منطقه بین النهرین همانطور که از اسمش پیداست سرزمینی بین دو رود بزرگ دجله و فرات است. این سرزمین که محدوده جغرافیایی آن در کشورهای ترکیه، سوریه و عراق امروزی قرار دارد، قدیمی ترین تمدنهای جهان را در خود جای داده است و در تمام ادوار تاریخ محل کشمکشهای قدرتهای بزرگ بوده است. با کمی کنجکاوی درخواهید یافت که حتی در قرن اخیر نیز این منطقه آبستن حوادث بسیاری بوده است از کشتار ارامنه گرفته تا ظهور داعش و جنگهای نیابتی داخل خاک عراق و سوریه.
قبل از شروع گزارش سفر طبق روال گزارش سفرهای گذشته، ابتدا گذری خواهیم داشت به تاریخ کهن این منطقه، البته برای اینکه تا حد امکان با دقت بیشتری آن را روایت کنم، مطالب پیش رو را عینا از اینترنت و بیشتر از ویکیپدیا نقل خواهم کرد.
“بِینُ الْنَهرِین بهمعنی میانرودان یا میانْ دو رود نام یک منطقه جغرافیایی است که میانِ دو رود دجله و فرات جایگرفته و بیشتر محدودهٔ آن در کشور عراق امروزی است.
کشورهایی که امروزه بین النهرین میان آنها تقسیم شده است شامل عراق، ترکیه، ایران، سوریه، و کویت هستند. ایرانیها این منطقه را میانرودان مینامیدند که همین نام به یونانی ترجمهٔ گرتهبرداری شد و «مزوپوتامیا» نام گرفت. نخستین مورخ یونانی که این اصطلاح را به کار برد «پلی بیوس» بود و پس از وی «پلی نی» و «استرابون» نیز در قرون اولیه میلادی از این اصطلاح استفاده نمودند.
در دوران معاصر این واژه در زبان عربی به «بینالنهرین» ترجمهشد و فارسی نیز همان واژهٔ عربی را به وام گرفت.
در زبان آرامی این منطقه را بث نهرین مینامند. عربها قسمت شمالی بین النهرین را جزیره و قسمت جنوبی را عراق مینامیدند.
بین النهرین به سبب تمدنهای کهن و باستانی خود آوازه دارد و نامش همواره با نام و آثار این تمدنها همراه است. تمدنهای سومر، اکد، بابل، آشور، کلدانی و تمدنهای ایرانی مانند کاسی و عیلام و ماد، هریک در گوشهای از این سرزمین رونق و تأثیر داشتهاند و از آن تأثیر نیز پذیرفتهاند. ادیان و فرهنگهای بسیاری از کشورهای مختلف از میان رودان تأثیر گرفتهاند. آنچه در گذشته به نام باکوماس در آنجا پرستیده میشد همان بتی است که امروزه به نام بافومه در بسیاری از کشورها پرستیده میشود. هم چنین منشور (فرمان) کوروش بزرگ پادشاه ایران زمین نیز در این جایگاه یافته شدهاست.
سالشمار
- در سال ۱۴۱ پیش از میلاد مهرداد یکم وارد بینالنهرین میگردد و شهر سلوکیه را آزاد مینماید.
- ۱۱۵ میلادی: اشغال آشوریه، بینالنهرین و تیسفون توسط تراژان.
- ۱۱۷ میلادی: مرگ تراژان. عقبنشینی هادریانوس از ارمنستان و بینالنهرین.
- ۲۸۳ میلادی: کاروس امپراتور روم بینالنهرین را فتح میکند اما سپاهیانش پس از مرگ او بلافاصله آن سرزمین را ترک میکنند.
- ۲۹۷ میلادی: گالریوس نِرسه را شکست میدهد. بنا بر پیماننامه نصیبین نِرسه از ارمنستان و بینالنهرین عقبنشینی میکند. (تاریخ ارمنستان)
پس از مرگ اسکندر (۳۲۳ پ.م.) فتوحاتش میان سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیایی او که ایران هستهٔ آن بود به سلوکوس اول رسید. به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان درآمد
جنگ حران یا جنگ کارِه، در منطقهای در شمال میانرودان (بینالنهرین) بین اورفه و راسالعین بین سپاه اشکانیان (پارتها) و جمهوری روم رخ داد. در ۶ می (۱۶ اردیبهشت) سال ۵۳ پیش از میلاد، سپاه کراسوس سردار رومی، با سپاه سورنا سرداران اشکانی وارد جنگ شدند و در ۱۹ خرداد (۹ ژوئن) چنین سالی پس از یک نبرد خونین، سپاه روم کاملاً شکست خورد و کراسوس نیز بعد از اینکه مذاکرات به خشونت کشیده شد کشته شد.
از آن زمان تا هفت صد سال بین دو ابرقدرت باستان یعنی امپراتوری روم و ایران اشکانی و ساسانی حالت جنگ و گاهی صلح برقرار بود. تاریخنگاران به سبب کثرت سالهای جنگ بین ایران و روم، این جنگها را جنگهای هفت صد ساله ایران و روم نامیدهاند.
پیماننامه نصیبین در سال ۲۹۸ میلادی میان نرسه، امپراتور ایران و دیوکلتیان (دیوکلسین)، امپراتور روم شرقی، بسته شد. بر پایه این پیماننامه، ارتش ساسانی از مناطقی در ارمنستان، ایبری (گرجستان) و میانرودان عقبنشینی کرد.
پیشینه این نصیبین به سه هزار سال پیش بازمیگردد و در سال ۹۰۱ پیش از میلاد از آن به عنوان یک سکونتگاه آرامی یاد شدهاست. نصیبین در سدههای چهارم و پنجم میلادی، به همراه ادسا، یکی از مراکز اصلی آموزش و پرورش سریانیها بود.
این شهر در زمان ساسانیان از دژهای مهم ایران بهشمار میرفت و ۱۲ هزار ایرانی ،از شهرهای اصطخر و اصفهان و دیگر نقاط ایران در شهر نصیبین سکونت یافته بودند و نوادگان آنان تا سده هفتم میلادی هنوز در همانجا بودند.
- در تابستان سال ۲۱۷ میلادی جنگ سنگینی میان اردوان پنجم، واپسین شاه اشکانی و ماکرینوس سردار رومی آغاز شد که نتیجه اش شکست سنگین رومیان و پرداخت غرامتی برابر ۲۰۰ میلیون سیسرون یا ۵۰ میلیون دینار بود.
- در سال ۲۳۰ میلادی، لشکر ساسانی به نواحی تحت حکمرانی امپراتوری روم در جزیره میانرودان یورش بردند و شهر نصیبین را محاصره کردند ولی نتوانستند این شهر را تسخیر کنند.
- حدود سالهای ۲۳۷ تا ۲۳۸ میلادی، اردشیر بابکان پادشاه ساسانی حملات جدیدتری علیه پادشاهی روم آغاز کرد و شهرهای نصیبین و حران را فتح نمود.
شانلیاورفه ( به ترکی :Şanlıurfa) ، (به ارمنی: Ուռհա) ، (به کردی: Riha) (به سریانی: ܐܘܪܗ Urhoy) (به عربی: الرُها)) که معمولاً اورفا یا الرُها نامیده میشود و همان رُها یا اِدِسای باستانی (به یونانی: Έδεσσα) است، اورفا در دشتی در هشتاد کیلومتری شرق رودخانهٔ فرات و شصت کیلومتری مرز سوریه واقع شدهاست و همراه با حران از شهرهای قدیمی سُریانینشین (امروزه بیشتر عربنشین) بهحساب میآید. آب و هوای اورفا بسیار گرم، با تابستانهای خشک و زمستانهای سرد و مرطوب است.
این شهر یکی از شهرهای زیارتی خاورمیانه محسوب می گردد و به دلیل میراث مسیحی و مسلمانی به عنوان “شهر پیامبران” نیز خوانده می شود. در دوران باستان، شانلی اورفا، نام های مختلفی داشت و از آن در کلیه کتب مقدس مذهبی یاد شده است. هنگامی که به نام ادسا (Edessa) معروف بود، پیامبران عهد عتیق در آنجا زندگی می کردند مانند حضرت شعیب، ایوب، الیاس و ابراهیم. حضرت موسی نیز در این منطقه زندگی می کرد و قبل از بازگشت به مصر، حدود هفت سال به عنوان چوپان در این شهر ساکن بود.
جغرافینویسان مسلمان اهمیت زیادی به آن ندادهاند زیرا اکثریت اهالی آنجا به دین نصرانیت باقی بودند و کلیساهای بسیار، که ابنحوقل شمارهٔ آنها را سیصد کلیسا نوشته است، در آن شهر وجود داشت. مندیل عیسی نیز در آن شهر بود و مسلمانان در سال ۳۳۲ هجری برای اینکه شهر را (که در آن موقع اکثراً مسیحینشین بود) از حمله و غارت رومیان در امان نگه دارند آن را به رومیان دادند. مقدسی در نیمهٔ دوم قرن چهارم به شرح کلیسای ادسا که گنبدی موزاییک داشته است پرداخته و آن را یکی از عجایب چهارگانهٔ دنیا به شمار آورده است و گویند مسجدالاقصی را در بیتالمقدس به سبک این کلیسا ساختهاند و اضافه میکند که شهریست مستحکم، ولی با وجود این استحکام در سال ۴۹۲ زمان هجوم اول صلیبیون ساخلو این شهر پایداری نشان نداد و بالدوین آنرا تسخیر کرد و مدت نیم قرن ولایتی صلیبی به شمار میآمد تا آنکه در سال ۵۴۰ هجری عمادالدین زنگی آن شهر را از تصرف جوسلین دوم بیرون آورد، از آن پس رُها یا اِدِسا، در دست مسلمانان باقی ماند. این نام تا قرن نهم هجری قمری (حدود ۸۵۰ هجری قمری برابر ۱۴۵۰ میلادی) روی این شهر باقی بود و از آن پس ترکان عثمانی آنجا را تصرف کردند و آن را ارفا نامیدند که تحریف نام عربی رها است و بالاخره پس از ۵۰۰ سال و در دوران جمهوریت ترکیه، لقب شانلی به آن افزوده شد که تاکنون همچنان به نام شانلیاورفه مشهور است.
دیاربکر:
آمِد (به ترکی: Diyarbakır، به کردی: Amed – ئامهد، به عربی: دیارالبکر، به آشوری: ܐܡܝܕ) شهری در جنوب شرقی کشور ترکیه و مرکز استان دیاربکر این کشور است. زبان بیشتر مردم این شهر کردی کرمانجی است.
دیاربکر از قدیم شهر مهمی در جنوب شرقی ترکیه بوده و در بستر جلگه رودخانه دجله واقع است. این شهر همواره یکی از بزرگترین شهرهای کردنشین ترکیه و جهان می باشد.
شهر دیاربکر دارای برج و باروی تاریخی استواری است که مربوط به دوره امپراتوری روم شرقی است. نام دیاربکر یا سرزمین بکر از زبان عربی مشتق شده و به عربهای قبیله بکر بن وائل اشاره میکند که در اوایل آمدن اسلام در قرن هفتم میلادی در این منطقه سکنا گزیدند. از گذشته ، دیاربکر بخاطر هندوانههای بزرگش شناخته می شد.
آمِد قبلاً پایتخت منطقه دیاربکر در پادشاهی آشور از قرن سیزدهم قبل از میلاد تا قرن ۷ قبل ازمیلاد (۶۱۲) بود. در جنگی که بین نیروهای آشور و ماد در سال ۶۱۲ قبل ازمیلاد رخ داد بر اثر شکست آشور از ماد منطقه دیاربکر نصیب ماد گردید. وقتی که این منطقه تحت استیلای امپراتوری روم شرقی بود به این شهر آمیدا گفته میشد. کلمه آمید از منابع آشوری گرفته شده که نشان از مرکز استقرار رئیس کلیسای خاورزمین و بنابراین اساس آشوری/سوری دارد و شماری از سران و دینشناسان معروف را پرورش داده است، برخی از آنها در کلیسای مریم مقدس دفن شدهاند. تعداد زیادی از بقایای انسانی در کلیسا مانند استخوانهای توماس از حواریون مسیح و تابوت یعقوب مقدس وجود دارد.
در سال ۳۵۹م. شاپور دوم پادشاه ایران بعد از هفتاد و سه روز محاصره، دیاربکر را تصرف کرد. سربازان رومی و مردم شهر قتل عام شدند. این جنگ قهرمانانه بهطور دقیقی توسط تاریخنویس رومی آمیانوس مارسلینوس، که شاهد عینی این واقعه بود و با فرار از شهر از قتلعام نجات یافته بود، توصیف شدهاست.
منطقه دیاربکر تحت فرمانروایی مروانیان در طی سده دهم و یازدهم بعد از میلاد مسیح اداره میشد. بعد از نبرد ملازگرد(نبردی میان نیروهای امپراتوری سلجوقی به فرماندهی آلپ ارسلان و نیروهای امپراتوری بیزانس به فرماندهی رومانوس دیوژن)، شهر تحت اداره شاخه ماردین، شاخهای از ترکمنهای آغوز (تحت فرمانروایی آل ارتق) درآمد. این منطقه همواره مورد اختلاف خاندان ایلخانیان و ایوبیان بود که این اختلاف برای مدت یک قرن بعد از بالا گرفتن شورش دولت ترکمنی قره قویونلو و بعداً دولت ترکمنی آق قویونلو پایان گرفت.
همزمان با تاسیس امپراتوری عثمانی توسط سلطان سلیم اول، این شهر بخشی از امپراتوری عثمانی شد.
در قرن نوزدهم میلادی زندان دیاربکر شهرت بدی یافت چون پادشاهان عثمانی در زمان خود زندانیان سیاسی را از مناطق تحت بردگی بالکان برای گذراندن محکومیتهای سخت به آنجا میفرستادند تا آنها اعتراف کنند یا با آزادیخواهان ملی بجنگند.
قرن بیستم دوران خشونت و ناآرامی برای دیاربکر بود. در طی جنگ جهانی اول، بیشتر جمعیت آشوری و ارمنی دیاربکر از شهر اخراج شدند. بعد از محاصره امپراتوری عثمانی، سربازان فرانسوی سعی کردند که شهر را اشغال کنند.
در دهه نود بیش از سه هزار روستا در اطراف این شهر از سوی دولت ترکیه تخلیه شد. علت اصلی کوچاندن مردم از روستاها در برگههای شورای امنیت ملی ترکیه، ممانعت از حمایت و پشتیبانی روستاییان از اعضای پ ک ک عنوان شدهاست.
دیاربکر همیشه مرکز ملیگرایی کردهای ترکیه بودهاست. دیار بکر مهمترین مرکز استقرار حزب کارگران کردستان (پ ک ک) به ویژه پس از آغاز جنگ شبه نظامیان در جنوب شرقی ترکیه از سال ۱۹۸۴ به بعد است. در طی این برخوردها، جمعیت شهر بهطور شگفتآوری زیاد شدهاست چون روستائیان و دهقانان از سرزمینهایی که جنگهای شدیدی جریان دارد یا به دلایل امنیتی مربوط به شهر از روستاهای خود رانده شده و به شهر هجوم آوردهاند. دیار بکر همچنین یکی از مناطقی است که حزبالله (ترکیه) در آن از نیمه دهه ۱۹۹۰ خیلی فعال بوده و گروههای از آن اغلب فعالان پ ک ک و اقلیت ارمنی جمعیت شهر سیاریکسها را هدف حمله و ترور قرار دادهاند.
ماردین (کردی: Mêrdîn) مرکز استان ماردین در جنوب شرقی ترکیه است. نصف مردم این شهر به زبان کردی کرمانجی و نصف دیگر آن نیز به بقیه زبانها حرف میزنند. ماردین از شهرهای باستانی سُریانینشین بودهاست. در شهر ماردین منسوبان دینهای مختلف از جمله مسلمان، ایزدی، سُریانی، ارمنی، کلدانی، یهودی و نسطوری وجود دارد که سُریانی، ارمنی، کلدانی و نسطوری شاخههای دین مسیحیت هستند. اکثراً مسلمانان هم اعم از کُرد، تُرک و عرب بر فقه حنفی هستند.”
گزارش سفر:
همیشه بخش کردنشین ترکیه از مقاصدی بود که دوست داشتم به آن سفر کنم. متاسفانه هر بار به دلایل مختلف این اتفاق رخ نداد تا اینکه یکی از دوستان قدیمی و اهل سفر، پیشنهاد سفر و بازدید از سایت باستانی گوبکلی تپه را با من در میان گذاشت. علی رغم زمان اندکی که برای این سفر در اختیار داشتیم سعی کردیم تا حد امکان از دیدنی های این منطقه بازدید کنیم. خوشبختانه سه نفر دیگر از دوستان به ما پیوستند و این سفر چهار روزه در 14 خرداد 1400 شروع شد.
روز اول، 14 خرداد ( چهارم ژوئن 2021):
صبح زود از دبی به فرودگاه استانبول وارد شدم و منتظر ماندم تا دوستان از ایران به من بپیوندند. فرودگاه استانبول، فرودگاه تازه ساز و بزرگی است. خوشبختانه قسمت بین المللی به ترمینال پروازهای داخلی متصل است و نیازی نیست تا برای رسیدن به سالن پروازهای داخلی از فرودگاه خارج شوید.
چون زمان نسبتا طولانی بین پروازی که وارد استانبول شدم با پرواز بعدی به مقصد شانلی اورفا وجود داشت. لذا تصمیم گرفتم تا از سالن ترانزیت خارج شوم و برای خرید سیمکارت تلفن اقدام کنم. در سالن پروازهای ورودی، چندین غرفه مختلف پیدا کردم که سیم کارت های مختلف ترکیه را می فروختند. با توجه به مدت اقامت کوتاه و نیاز بیشتری که به اینترنت داشتم، بهترین سرویس را در اپراتور ترک سل پیدا کردم. برای 20 گیگ 350 لیر پرداختم. سپس به سالن پروازهای داخلی رفتم و در لانج مخصوص فرودگاه منتظر دوستان شدم.
سپس به اتفاق در ساعت 13:40 به سمت شانلی اورفا پرواز کردیم. این پرواز تقریبا یک ساعت و چهل دقیقه طول کشید و در ساعت 15:20 وارد فرودگاه کوچک شانلی اورفا شدیم. بلافاصله در سالن اصلی فرودگاه، غرفه شرکت Garenta که اتومبیل را قبلا از آنجا رزرو کرده ایم، پیدا کردیم. برای اجاره اتومبیل حتما نیاز گواهینامه رانندگی بین المللی، اصل گواهی نامه رانندگی کشوری که در آن مقیم هستید، پاسپورت و کردیت کارت دارید. متاسفانه تعداد افرادی که زبان انگلیسی می دانند زیاد نیستند و در مواقع زیادی با مشکل ارتباط مواجه خواهید شد. خوشبختانه یکی از دوستان ما مقداری زبان ترکی استانبولی می دانست و در مواقع لزوم به کمک ما می آمد. بعد از تحویل گرفتن اتومبیل که یک دستگاه فولکس واگن پاسات مدل 2018 و فول آپشن بود(بابت سه روز 165 یورو پرداختیم) در ساعت 5 به سمت شهر شانلی اورفا حرکت کردیم. از فرودگاه تا شهر 19 کیلومتر فاصله است که کمتر از نیم ساعت طول می کشد. در اولین پمپ بنزین باک بنزین را پر کردیم و بلافاصله به هتل رفتیم. ما هتل چهار ستاره Hilton Garden Inn را با قیمت 1365 لیر برای سه شب رزرو کردیم که البته شامل صبحانه هم می شد. هتل در محل خوبی قرار دارد و با مرکز شهر فاصله کوتاهی دارد.
بعد از استراحت کوتاه، به سمت مرکز تاریخی شهر راه افتادیم. ابتدا به سراغ قلعه اورفا رفتیم که بر روی تپه ای که مشرف به شهر است ساخته شده است. متاسفانه این مجموعه برای مرمت بسته است. از پشت دیوارهای قلعه دو ستون بزرگ با سرستون های کورنتی شکل مشخص است. این قلعه در دوره های مختلف تاریخی مورد بهره برداری قرار گرفته و ساخت اولیه آن به عصر هلنیستی بر می گردد. از فراز این تپه تقریبا همه شهر را می توان دید. به نظر می رسد که تپه در بافت قدیمی و فقیرنشین شهر واقع شده است. خانه ها عمدتا کوچک و بسیار محقر هستند درست زیر تپه، معروف ترین مکان شهر یعنی پارک Balikligol و مجموعه اطراف آن، قرار دارد. برای بازدید از تپه شما به نیم ساعت زمان نیاز دارید.
اتومبیل را در یک پارکینگ خصوصی که مجاور مجموعه Balikligol قرار دارد پارک کردیم و وارد پارک شدیم. در اطراف استخر چند بنای معروف قرار دارد. طبق روایات و داستانهایی که وجود دارد، اعتقاد بر این است که نمرود که پادشاه ستمگری بوده (از پادشاهان آشور)، حضرت ابراهیم را از فراز قلعه در آتش انداخته ولی به اذن خداوند، آتش بر حضرت ابراهیم سرد می شود و تبدیل به این استخر و اطراف آن محوطه هم به گلستان تبدیل می شود که همین باغ است. روایت است که ماهی های داخل استخر از چوبهای نیم سوخته همان آتش به وجود آمده اند.
در ضلع شمالی این استخر مسجد جامع و مدرسه رضوانیه واقع است که معماری آن با ستونها و قوسهای کمانی کاملا شاخص است.
در ضلع جنوب غربی پارک و در مجاور مسجد خلیل الرحمان، یک غار قرار دارد که گفته شده محل تولد حضرت ابراهیم است. برای ورود به این غار کوچک باید کفشها را درآورد. دالان کوتاهی در اندازه 4 تا 5 متر دارد. که به یک چشمه که در حال حاضر در پشت دیوار شیشه ای قرار گرفته است، منتهی می شود. مراجعه کنندگان از آب این چشمه برای شفا استفاده می کنند. عده ای هم در نمازخانه مجاور این محل نماز می خوانند. افسانه های محلی می گویند مادر این پیامبر در این محل به صورت مخفیانه او را به دنیا آورد، زیرا در یک پیشگویی به پادشاه نمرود هشدار داده شده بود که به زودی یک رهبر بزرگ متولد می شود و به همین دلیل قرار شد او همه نوزادان اورفا را بکشد. گفته می شود که ابراهیم تا 15 سالگی در این غار مخفی زندگی می کرد.
مسجد خلیل الرحمان، مسجد نسبتا بزرگی است که در این مجموعه ساخته شده و زائران معمولا در آن نماز می خوانند. برای بازدید از این مجموعه حداقل یکساعت و نیم اختصاص دهید. برای مشاهده ویدئو اینجا را کلیک کنید.
در اطراف این مجموعه تعدادی مغازه سوغاتی فروشی و همچنین غذاخوری وجود دارد. توصیه می کنم که اگر اهل جمع آوری یادگاری هایی از استان شانلی اورفا هستید، خریدهای خود را از این بازار انجام دهید چون ممکن است در داخل سایتهای باستانی محصولات با کیفیت بهتر پیدا نکنید. مثلا من مجسمه کوچکی با طرح گوبکلی تپه از این بازارچه خریدم که هرگز مشابه آن را در خود سایت گوبکلی تپه ندیدم. همچنین تعداد قابل توجهی از فروشگاههای ادویه فروشی در این بازار وجود دارند که بهترین ادویه ها و فلفلهای ترک را با قیمت مناسب می توانید تهیه کنید. وقتی ما برای خرید فلفل قرمز به داخل مغازه ای رفتیم، صاحب مغازه ابتدا از ما خواست که در نیمکت های فروشگاه بنشینیم، بعد برایمان چای آورد. سپس محصولات فروشگاه را معرفی کرد و برخی از آنها مثل رب انار و عصاره سماق و شیره انگور را برای امتحان کردن به ما داد و با دقت تمام سعی کرد تا خواص پزشکی آنها را توضیح دهد و در جواب یکی از دوستان که به او گفت، این جمع همه پزشک هستند! او بلافاصله جواب داد که اگر اینها دکتر هستند، من پروفسورم!!!! همین رفتار و معرفی محصولات سبب شد تا با دست پر از مغازه او خارج شویم.
توصیه اکید می شود که غذاهای محلی این منطقه را امتحان کنید. شانلی اورفا قطب گردشگری غذایی ترکیه است و با داشتن 450 غذا و محصول غذایی به عنوان ” قدیمی ترین آشپزخانه جهان” معرفی شده و در لیست میراث ناملموس جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. از این غذاها می توان به کباب اورفا که شبیه کباب کوبیده اما با مزه ای خاص است اشاره کرد. کباب بادمجان غذای لذیذ دیگری است که بدون خوردن آن سفر شما به این منطقه ناتمام تصور می شود. شام را در یکی از رستورانهای این منطقه خوردیم و برای اولین بار کباب اورفا و بادمجان کبابی را امتحان کردیم که انصافا بسیار لذیذ بودند.
تقریبا حدود ساعت 10 شب بود که به پارکینگ برگشتیم تا اتومبیل را برداریم. مسئول پارکینگ بعد از اینکه فهمید ما ایرانی هستیم از ما پول نگرفت. این موضوع در روزهای بعد نیز برای ما به کرات تکرار شد. حتی جالب بود که در بعضی از مراکز گردشگری هم یا از ما پول نمی گرفتند و یا به جای فروختن 5 بلیت فقط 2 یا 3 بلیت می فروختند. بسیاری از ساکنین این منطقه که از کردهای کرمانجی هستند تا حدودی فارسی بلد بودند و برخی از آنها حتی در ایران کار کرده بودند.
روز دوم، 15 خرداد:
با توجه به محدودیت زمانی که داشتیم، تصمیم گرفتیم که قبل از هر فعالیت دیگر ابتدا به سراغ تست PCR برویم. این تست را به صورت 24 ساعته در بیمارستان Mehmet Akif İnan Eğtim Araştırma انجام می دهند و هزینه آن 170 لیر است. خوشبختانه زمان مراجعه ما خلوت بود و نمونه به سرعت گرفته شد و قرار شد که 8 شب جواب آن آماده باشد.
موزه شهر شانلی اورفا، از موزه های بسیار خوب این منطقه است که اشیا کشف شده از سایت گوبکلی تپه و همچنین حران و سایر سایتهای باستانی استان شانلی اورفا را در خود جای داده است. ساختمان موزه بسیار زیبا ساخته شده است.برخی از مجسمه های این موزه بسیار جالب و بعضا معروف هستند. قیمت ورودیه 25 لیر است. برای بازدید از این موزه حداقل دو ساعت به زمان نیاز دارید.
مقصد بعدی سایت گوبکلی تپه است که در لیست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. از شهر شانلی اورفا تا گوبکلی تپه 21 کیلومتر است و حدود نیم ساعت طول می کشد. محوطه خارج سایت برای پارک کردن اتومبیل، پارکینگ مناسب دارد. ابتدا باید برای خرید بلیت به محل بلیت فروشی که در مجاورت پارکینگ است مراجعه کرد. قیمت ورودیه این سایت 65 لیر است. برای رسیدن به سایت اصلی باید از مینی بوس هایی که برای همین منظور گذاشته اند استفاده کرد. البته فاصله زیاد دور نیست و کمتر از ده دقیقه به سایت می رسند. سپس مسیر کوتاهی را باید پیاده پیمود تا به محل حفاری ها رسید. این سایت در تمام طول هفته و از ساعت 8:30 تا 17:00 باز است. این تپه بهعنوان کهنترین مکان پرستش و رسوم دینی شمرده میشود، که تاریخ دوازدههزارسالهٔ آن گواه یافتن اولین مکانی است که بشر با جمعیتی قابل توجه در آن زیستهاست. قدیمیترین خرسنگهای کشف شده در گوبکلی تپه قرار دارند. این خرسنگ که قدمتش به دوران نوسنگی پیش از سفال میرسد از بیست دایره تشکیل شده که در کل شامل دویست ستون سنگی به ارتفاع تقریبی شش متر هستند.کاربرد این خرسنگها معلوم نیست اما نظریه غالب بر این است که کسی در پیرامون آن سکونت نداشته و صرفاً به منظور پرستش ساخته شدهاست. این ستون ها، با اشکال و حجاری های پیچیده از حیوانات توتم مانند جگوار و پلنگ، و نمادهای مرگ مانند کرکس و همچنین حیواناتی مانند گراز وحشی که هنوز هم در این تپه ها زندگی می کنند، تزئین شده است. هر یک از ستون ها، حداقل با مجموعه ای ۲۰ تایی از ستون های دیگر در مکانی به شکل دایره ای متحدالمرکز قرار گرفته اند. پیچیدگی این ستون های سنگی زمانی است که هر ستون درون ستونی دیگر ساخته شده است. در نتیجه با ساختاری پیچیده تر از استون هنج در انگلستان مواجه خواهید بود.
اما برخی گوبکلی تپه ترکیه را اینطور توصیف می کنند: هر مونولیت (ساختارهای ستون مانند با سقف) در داخل یکی از حداقل ۲۰ حلقه متمرکز قرار دارد که هر کدام در داخل دیگری ساخته شده اند و قطر آن ها بین ۳۰ تا ۱۰۰ فوت (۹ متر تا ۳۰ متر) و وزن آن تا ۲۰ تن است. اعتقاد بر این است که عبادت کنندگان با هدایای خود در بیرون این حلقه سنگی می ایستادند تا زمانی که حلقه کوچک و مرکزی دیگری درون این حلقه ساخته می شد.
مردمان محلی به این منطقه گوبکلی تپه می گویند. چرا که پر از تپه های کم ارتفاع با قله هایی پهن و تا حدی مسطح است. یووال هرری در کتاب انسان خردمند توضیح دادهاست که مرکز فرهنگی گوبکلی تپه احتمالاً به نحوی با نخستین اهلی سازی گندم در ارتباط است. برای تغذیهٔ انسانهایی که این سازههای عظیم را میساختند و از آنها استفاده میکردند به غذای بسیار زیادی نیاز بود. خوراک جویان برای ساخت چنین معبد عظیمی و تأمین مواد غذایی برای نیروهای آن شروع به اهلی کردن گندم کردند. همانطور که در مدارک مربوط به این سایت آمده است، چندین بنای مشابه در تپه های اطراف وجود دارد و تعدادی هم کشف شده اند که فعلا بر روی آنها حفاری انجام نشده است. در حال حاضر فقط بر روی دو سایت اصلی سقف زده شده تا از عوامل فرسایشی طبیعی و باران در امان باشد. درخت خاصی در کنار این سایت وجود دارد که افراد زیادی برای زیارت و یا بستن دخیل به کنار آن می آیند. من چند نفر را دیدم که در کنار درخت نشسته بودند و دعا می خواندند. برای بازدید از این سایت به دو ساعت زمان نیاز دارید. برای مشاهده ویدئو کوتاه اینجا را کلیک کنید.
مقصد بعدی، شهر قدیمی حران در جنوب شانلی اورفا است. با یکساعت رانندگی فاصله 60 کیلومتری از گوبکلی تپه تا حران را طی کردیم. بسیار به مرز سوریه نزدیک شده ایم و با چشم غیر مسلح هم می توانیم سوریه و روستاهای آن را ببینیم. شهر تل ابیض و کوبانی که مدتهای طولانی محل مناقشه داعش با نیروهای سوری بود در نزدیکی همین مرز قرار دارد.
حران منزل ابراهیم پیامبر بود و به ویژه به عنوان مرکز عمده صابئین و دین آنها نامدار است. حران در سال ۵۳ پ. م محل درگیری سهمگینی میان لشکریان شاهنشاهی اشکانی و جمهوری روم بوده که در این جنگ سورنا فرمانده سپاه ایران با ۱۰۰۰۰ نیرو موفق به شکست کراسوس فرمانده سپاه روم با ۱۲۰۰۰۰ نیرو میشود که این جنگ آغاز جنگهای ۷۰۰ ساله میان ایران و روم بوده است. متاسفانه در حال حاضر حران به شهری ویران تبدیل شده که بیشتر ساکنین آن را عربهای کوچ نشین و بسیار فقیر تشکیل می دهند. خرابه های باستانی شهر که قسمتی از آنها را به دانشگاه حران نسبت می دهند، هنوز وجود دارد. گفته شده که دانشگاه حران قدیمی ترین مرکز علم بوده است. ورود به این قسمت بجز منطقه حفاری، آزاد است. با قدم زدن در لا به لای دیوارها و ستونهای سنگی ، می توان شکوه گذشته آن را تصور کرد. دیوار دور شهر 4 کیلومتر است که 187 برج و چهار دروازه داشته که اکنون فقط یک دروازه آن که به دروازه حلب معروف است باقی مانده است. برای مشاهده ویدئو کوتاه اینجا را کلیک کنید.
خانه های باستانی حران با سقف مخروطی و کندو شکل بوده است. تعدادی از این خانه ها هنوز در این شهر وجود دارند. قدمت این خانه ها حداکثر به 200 سال قبل میرسد، هر چند که طرح مربوط به آنها به قرن سوم پیش از میلاد بر می گردد. اخیرا تعدادی از افراد محلی با سر و سامان دادن به خانه های قدیمی خودشان، آنها را به مجموعه های بومگردی تبدیل کرده اند. ما فرصت این را داشتیم تا یکی از آنها را ببینیم. عمدتا چند اتاق کوچک در یک محوطه که با دیوار محصور شده است به هم ارتباط دارند و معمولا بیش از یک خانوار در آنها زندگی می کنند که از آشپزخانه و سرویس بهداشتی مشترک استفاده می کنند. با توجه به اینکه هوا بسیار گرم بود، مدت کوتاهی را در یک قهوه خانه محلی نشستیم. چند خانواده کرد زبان هم مشغول نوشیدن چای و نوشابه بودند که با شنیدن صدای موسیقی کردی شروع به رقص کردی کردند. برای بازدید از این مجموعه 2 ساعت زمان نیاز است.
مقصد بعدی، بازدید از مجموعه غارهای سنگی در پارک ملی Tek Tek بود. حدودا 20 کیلومتر پس از خروج از محدوده شهر حران به سمت شرق می توان در سینه صخره هایی که در کنار جاده قرار دارند غارهایی را دید که ورودی آنها بسیار بزرگ است. این غارهای سنگی چون در منطقه Bazda قرار دارند به همین نام هم نامیده می شوند. این غارها در حقیقت معادن سنگ بوده اند که با مرور زمان اهمیت خود را از دست داده و متروکه شده اند (قدمت آنها به قرن 13 برمیگردد) شواهد گویای این واقعیت است که از سنگهای این محل در ساخت شهر حران استفاده شده است. در حال حاضر بازدید از داخل آنها امکان پذیر نیست چون ورودی غار را با نرده های فلزی بسته اند ولی اگر شما هم مثل ما کمی کنجکاو باشید می توانید با کمی دردسر از لای نرده ها رد شوید و شگفتی داخل غار را ببینید. با استخراج سنگ ها، فضای داخلی غار بسیار وسیع و کمی هم وهن انگیز است. خوشبختانه به خاطر ارتباطی که از طریق سقف برقرار است، نور خورشید بیشتر قسمتها را روشن کرده است. ستونهای عظیم سنگی در حقیقت قسمتی از این معدن هستند که برای جلوگیری از فروریزی سقف معدن دست نخورده نگه داشته شده اند. حداقل نیم ساعت برای بازدید یکی از این غارها نیاز دارید.
با ادامه مسیر بعد از 15 دقیقه با شهر باستانی شعیب می رسیم. در حال حاضر این محدوده باستانی بر روی تپه ای در روستای به همین نام قرار دارد. تقریبا محافظت فعالی از این محدوده تاریخی نمی شود. بقایای دیوارها و ستونهای سنگی نمایان است. تعدادی از خانه های این شهر در زیر زمین قرار داشته اند. همانطور که از نام آن پیداست آن را منتسب به حضرت شعیب می دانند هر چند که کاوشهای انجام شده آن را به دوره روم مربوط می دانند. شاید دیدن بچه هایی که از زور فقر چشمانشان به دست شماست از همه چیز ناراحت کننده تر باشد. توصیه می شود که بیش از نیم ساعت وقت خود را صرف این مکان نکنید.
کافی است تا حدود 15 کیلومتر مسیر را ادامه دهید تا با تابلو Sogmatar مواجه شوید. بی درنگ به جاده فرعی وارد شوید. پس از ورود به روستا اتومبیل را در کنار مدرسه پارک کنید و از تپه رو به رو بالا روید. معمولا کودکان روستا شما را همراهی می کنند تا بتوانید به سرعت نقش برجسته خدای ماه و خورشید را پیدا کنید ظاهرا اینها خدایانی بوده اند که در فرقه مذهبی آن محل پرستیده می شدند. یک کتیبه به زبان آرامی هم در صخره مجاور وجود دارد. همچنین یکی از کودکان، محلی را به ما نشان داد که شبیه یک رد پا پر روی سنگ بود. او گفت که این رد پای حضرت موسی است. مردم این منطقه اعتقاد دارند که حضرت موسی از دست فرعون به این محل فرار کرده بود. در محوطه روستا غار کوچکی قرار دارد که در آن 12 پیکر تراشیده در دیواره سنگی غار وجود دارد. متاسفانه تعدادی از آنها به خاطر نا آگاهی برخی افراد محلی صدمه خورده اند. حداقل یک ساعت برای این مجموعه لازم است. برای مشاهده ویدئو کوتاه اینجا را کلیک کنید.
هوا هنوز تاریک نشده بود که به سمت شانلی اورفا به راه افتادیم. خوشبختانه بیشتر مسیر 70 کیلومتری ما اتوبان بود و ما این مسیر را تقریبا یک ساعت و ربع طی کردیم. ابتدا به بیمارستان رفتیم و نتیجه تست PCR را گرفتیم. سپس، تصمیم گرفتیم که قبل از شام ابتدا برای خرید به مرکز خرید نزدیک هتل بود، برویم. Piazza Sanliurfa بزرگترین مال شهر است. هنگام ورود، همه افراد اپلیکیشنی را نشان می دادند که بیانگر تست PCR منفی و یا واکسیناسیون بود. ما هم با نشان دادن برگه PCR وارد مجموعه شدیم. متاسفانه چون این مرکز خرید ساعت 9 شب تعطیل می شد، بنابراین دوستان فرصت کافی برای خرید نداشتند.
شام را در رستورانی که نزدیک Balikligol بود، خوردیم. مسیر برگشت به هتل را از کنار غارهای صخره ای Kizilkaya که در شب نورپردازی قشنگی دارند انتخاب کردیم. تقریبا صد گوردخمه در این محل وجود دارد و قدمت آنها به قرن دوم تا چهارم میلادی می رسد.
روز سوم، 16 خرداد:
صبح بلافاصله بعد از صبحانه به سمت شهر غازی انتپ به راه افتادیم. در میان راه ابتدا از کنار رودخانه فرات به سمت سد Birecik حرکت کردیم. این سد روی رودخانه فرات احداث شده است. چون این منطقه بسیار باستانی است، احداث این سد با مخالفتهای بسیاری مواجه شد ولی نهایتا احداث شد. سایت باستانی Zeugma از آبگیری این سد در امان نماند و بسیاری از قسمتهای آن به زیر آب رفت. این سایت باستانی قدمتی 2500 ساله دارد و غنی از موزاییک های رنگی و با طرح های زیباست که در نوع خود بی نظیر هستند. برای جلوگیری از نابود شدن این موزاییکها، دولت ترکیه با هزینه ای نسبت بالا، تمامی قسمت هایی را که به زیر آب می رفت، با دقت به موزه ای که به همین منظور در شهر غازی انتپ احداث کرد، منتقل نمود. البته هنوز قسمتهایی از این سایت در کنار سد وجود دارد. برای رسیدن به Zeugma از شهر شانلی اورفا تقریبا باید مسافتی معادل 115 کیلومتر را به سمت غرب طی کرد. قسمتی از جاده از میان تپه و ماهور های سرسبز و زیبایی و همچنین گندمزارهای پهناور عبور می کند که تقریبا یک ساعت و نیم طول می کشد.
وقتی به سایت رسیدیم متوجه شدیم که روزهای دوشنبه تعطیل است. نگهبان مجموعه که ما را مضطرب و ناراحت دید، وقتی متوجه شد ایرانی هستیم، با بیسیم به همکارش گفت که اجازه دهد تا از سایت بازدید کنیم. تقریبا ده دقیقه از میان درختان زیتون و پسته پیاده روی کردیم تا به سایت زئوگما رسیدیم.
این قسمت از سایت با سقف فلزی پوشانده شده است تا از عوامل طبیعی مثل باران و برف محافظت کند. شهر زوگما بلقیس که توسط حاکم سلوکس، نیکاتور اول تاسیس شده بود، بعدها تحت سلطه رومی ها به برجستگی و شهرت رسید. این شهر، شهر مرفه و معروفی بود تا اینکه توسط ارتش پارسی ساسانیان در سال 252 میلادی تخریب شد. در این سایت می توان ویلاهای رومی را دید که عمدتا کف آنها با موزاییک هایی با نقش و نگار زیبا آراسته شده اند. به راحتی می توان حمام و دستشویی این مکان را هم پیدا کرد. بعد از احداث سد Birecik بر روی فرات، قسمت اعظم این شهر به زیر آب رفت که خوشبختانه باستان شناسان توانستند موزاییک ها و اشیا باستانی را به موقع خارج کرده و به موزه غازی انتپ منتقل کنند. بعد از بازدید لحظاتی را در کنار رود فرات به سر بردیم و دست و صورت را با آب فرات شستیم. بازدید از این مجموعه به یکساعت و نیم زمان نیاز دارد.
مقصد بعدی شهر غازی انتپ و موزه موزاییک های آن است. خوشبختانه از محل سایت Zeugma تا موزه حدود 60 کیلومتر است. قبل از آن سعی کردیم به کلیسای Pisirici Mescidi برویم ولی درب آن بسته بود. گفته می شود که سیستم آبی جالبی در سرداب این کلیسا وجود دارد ولی به خاطر کرونا و همچنین مرمت، تعطیل بود.
ورودیه موزه موزاییک Zeugma که گفته می شود بهترین موزه موزاییک در جهان است، 40 لیر می باشد. این موزه در دو طبقه ساخته شده است. موزاییک بسیار معروف “دختر کولی” در این موزه و در یک اتاق تاریک نگهداری می شود و با عنوان اثری فوقالعاده و محبوب در تمام دنیا شهرت دارد. اثر معروف دیگر این مجموعه موزاییک صحنه “فرستادن آشیل به جنگ تروا” است. بیشتر موزاییک هایی که در این موزه نگهداری می شوند مربوط به قرن دوم میلادی هستند. بازدید از این موزه ارزشمند حداقل نیاز به یک ساعت و نیم زمان دارد. برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید.
فراموش نکنید که غازی انتپ به سبب غذاها و همچنین شیرینی های آن معروف است. پس اگر امکانش برایتان فراهم بود کمی به شکم خود برسید.
شهر غازی انتپ را به سمت شهر آدیامان و سپس سایت باستانی Pirin که به Perre هم مشهور است، ترک کردیم. این مسیر تقریبا 160 کیلومتر است که حدود دو ساعت و نیم در راه بودیم. Pirin روزگاری یکی از پنج شهر بزرگ کوماژن ها بود. سایت باستانی آن مجموعه ای از گوردخمه های سنگی است که در دامنه یک تپه سنگی حفر شده اند. ورودیه این مجموعه 10 لیر است. قدمت این مجموعه را به دوره کوماژن ها و حدود قرن اول میلادی نسبت می دهند. برای مشاهده ویدئو کوتاه اینجا را کلیک کنید.
پس از طی 35 کیلومتر به بنای یادبود کرکس یا Karakus می رسیم. این بنا دور تا دور یک تپه ساخته شده است و شامل یک ستون با مجسمه کرکس، یک ستون با نقش برجسته پادشاه میتریدیتس دوم و خواهرش لائودیس و همچنین دو ستون دیگر که به نظر می آید سرستونهای آن نقش شیر داشته اند. این محل که به نظر می رسد مراسم آیینی و تشییع در آنجا صورت می گرفته قدمتی 2100 ساله دارد.
در مسیر خود به سمت کوه نمرود از کنار پل قدیمی Gendere گذر کردیم. این پل بر روی یکی از سرشاخه های رود فرات ساخته شده و قدمتش به قرن دوم میلادی میرسد. برای رسیدن به مجموعه نمرود باید از کوهی به همین نام بالا رفت. خوشبختانه کیفیت جاده بسیار خوب است و ما مسیر 35 کیلومتری تا پارکینگ مجموعه را حدود یک ساعته طی کردیم.
حدود 500 متر قبل از انتهای مسیر، مجموعه رستوران- فروشگاه و همچنین بلیت فروشی مجموعه قرار دارد. قیمت ورودیه 30 لیر است. افرادی که لباس و یا کفش مناسب همراه نیاورده اند می توانند از فروشگاه، این موارد را بخرند و یا اجاره کنند.
مجموعه میراث جهانی کوه نمرود، بر فراز کوه نمرود قرار گرفته است این کوه حدود 2150 متر ارتفاع دارد و معمولا دمای هوا در آنجا چندین درجه از پای کوه سردتر است. لذا توصیه می شود که حتما بادگیر و بالاپوش مناسب همراه داشته باشید. از محل پارک اتومبیل تا قله کوه تقریبا 20 دقیقه زمان نیاز است. شما می توانید از سمت غربی یا شرقی کوه به سمت قله حرکت کنید. هر دو راه به خوبی سنگفرش شده اند و نهایتا در قله کوه به هم میپیوندند. مجسمه های غول پیکر که بر فراز قله قرار گرفته اند به سه بخش اصلی تقسیم می شوند، مجسمه های تراس شرقی کوه و ستون های تراس شمالی و مجسمه های تراس غربی کوه. مجسمه ها تقریبا مشابه هستند ولی بنا به دلایل نامشخص که احتمالا فرسایش و همچنین زلزله بوده است بر روی زمین افتاده و پراکنده شده اند. گفته می شود که آرامگاه آنتیوخوس اول نیز در این مکان قرار دارد ولی هنوز کشف نشده است. مجسمه ها ارتفاعشان بین 3 تا 10 متر و بیش از 9 تن وزن دارند. قله کوه از جایی که مجسمه ها قرار دارند حدود 40 متر بلندتر است.
سنگریزه هایی که به صورت مصنوعی بر روی هم ریخته شده اند، سبب شده اند که قله کوه به شکل کله قندی به نظر آید. دقیقا مشخص نیست که این حجم از خورده سنگهای کوچک از کجا و به چه منظوری بر روی هم انباشته شده اند.
بعد از مشاهده غروب آفتاب به سمت شانلی اورفا حرکت کردیم ولی از مسیر شهر سیورک. این مسیر 180 کیلومتری تقریبا دو ساعت و نیم زمان برد. حتما این ویدئو کوتاه را در اینجا نگاه کنید.
روز چهارم، 17 خرداد:
صبح بعد از مراسم صبحانه و تسویه حساب هتل به سمت شهر نصیبین حرکت کردیم. در مسیر ابتدا از مجموعه باستانی و زیارتی ایوب نبی که شامل مقبره حضرت ایوب، حضرت الیاس و همچنین سنگ صبور بود بازدید کردیم. این مجموعه در 100 کیلومتری شهر شانلی اورفا و 22 کیلومتری ویرانشهر قرار دارد. برای بازدید از این مجموعه نیم ساعت کافی است.
سپس مسیر را به سمت نصیبین ادامه دادیم. شهر نصیبین مرز ترکیه با سوریه است. به لطف پیشروی 20 کیلومتری ارتش ترکیه به داخل خاک سوریه به بهانه حفظ امنیت مرزهای ترکیه، خوشبختانه آثاری از نا امنی مشاهده نشد. هرچند که در مکانهایی خودروهای زرهی و ایست بازرسیهای امنیتی وجود داشت. فاصله 130 کیلومتری ویرانشهر تا نصیبین را بدون توقف و در دو ساعت طی کردیم. شهر نصیبین از دیرباز محل درگیریهای ارتش ایران و روم بود و چندین جنگ بزرگ در زمان ساسانیان بین این دو ارتش رخ داد. شهر قامشلی در آن طرف مرز و در خاک سوریه قرار دارد. از دیدنیهای شهر نصیبین می توان به کلیسا حضرت یعقوب و همچنین به مسجد حضرت زین العابدین اشاره کرد. با استناد به کتیبه ای که بر روی مناره این مسجد وجود دارد. تاریخ ساخت مسجد به سال 1159 برمی گردد. ما تقریبا یک ساعت را در این شهر گذراندیم.
مقصد بعدی شهر باستانی دارا بود که در 30 کیلومتری شمال غربی نصیبین واقع شده است. خرابه های باستانی شهر دارا بیانگر این است که این مکان دژ مستحکمی بود. بر اساس شواهد تاریخی، بعد از شکست بیزانس در جنگ آناستازی، از قوای ساسانی، در سال ۵۰۵ میلادی، امپراتور بیزانس، آناستازیوس اول تصمیم گرفت به احیاء و بازسازی ده دارا پرداخته و قلعهای در آنجا بسازد. دارا تنها ۵ کیلومتر با مرز حکومت ساسانی فاصله داشت و در فاصلهٔ کمی از شهر نصیبین که در دست ساسانیان بود، قرار داشت. بعدها ژوستینین یکم (یوستی نیانوس یکم) دیوارهای قلعه را استحکام بخشید و ارتفاع آن را تا ۲۰ متر بالا برد. این قلعه در سال ۵۷۴ میلادی توسط انوشیروان تسخیر شد. ضربهٔ روحی حاصل از این شکست به حدی بود که امپراتور وقت بیزانس، یوستین دوم از مقام خود استعفا کرد. خسرو پرویز در سال ۵۹۱ میلادی، در ازای کمکی که از موریس امپراتور بیزانس برای بازپس گرفتن سلطنت، از بهرام چوبین گرفته بود این قلعه را به بیزانس باز پس داد. بعد از قتل موریس توسط فوکاس امپراتور بعدی، خسرو وارد جنگ با بیزانس شده و قلعهٔ دارا را در سال ۶۰۴ میلادی به تصرف خود درآورد. در آخر در سال ۶۳۹ میلادی این قلعه توسط اعراب تسخیر شد و به مرور زمان ارزش استراتژیکی و نظامی خود را از دست داد. ورود به این مجموعه آزاد است و یک ساعت برای بازدید از آن کافی است.
در حال حاضر در ساخت تعدادی از خانه های این روستا از بقایای شهر قدیمی استفاده شده است هر چند که جابجایی سنگهای بزرگ برای این منظور بسیار دشوار بوده است.
از دارا به سمت شهر ماردین حرکت کردیم. در مسیر تصمیم گرفتیم که از “دیر زعفران” که یک صومعه قدیمی است بازدید کنیم. این مکان در ابتدا معبدی برای پرستش شمش خدای خورشید آشوریان بوده است. رومیان آن را به قلعهای نظامی تبدیل کردند. پس از خروج رومیان از این قلعه در سال ۴۹۳ میلادی این بنا به صومعه تبدیل شد. در سال ۷۹۳ میلادی اسقف اعظم ماردین این بنا را بازسازی کرد. پاتریارک کلیسای ارتدکس سریانی از ۱۱۶۰ تا ۱۹۳۲ در دیر زعفران بود و سپس به حمص جابجا شد. بازدید از این صومعه باید بطور گروهی و به همراه راهنما انجام شود. لذا امکان بازدید خارج از گروه امکان پذیر نیست. ما هم به دلیل ضیق وقت از بازدید این مکان خاص که گفته می شود 365 اتاق دارد منصرف شدیم و به سمت ماردین حرکت کردیم.
شهر ماردین که مرکز استان ماردین است، هم اکنون بیش از 100 هزار نفر جمعیت دارد. این شهر به سبب بافت قدیمی آن که بر روی تپه واقع شده است بسیار مورد توجه گردشگران قرار دارد. بعلاوه این شهر از نظر تاریخی هم جایگاه مهمی در کشور ترکیه دارد. بیشتر ساکنین این شهر را کردهای کرمانجی تشکیل داده اند.
ماردین از شهرهای باستانی سُریانینشین بودهاست. در شهر ماردین منسوبان دینهای مختلف از جمله مسلمان، ایزدی، سُریانی، ارمنی، کلدانی، یهودی و نسطوری زندگی می کنند (سُریانی، ارمنی، کلدانی و نسطوری شاخههای دین مسیحیت هستند) اکثریت مسلمانان هم اعم از کُرد، تُرک و عرب بر فقه حنفی هستند. در نگاهی کلی به شهر، خانه های ساخته شده از سنگ آهک زرد جلب نظر می کنند. درب این خانه ها که شهرتی جهانی دارند، به دشت بین النهرین باز می شود. از آنجایی که بر روی دامنه تپه قرار دارند، حداقل دو طبقه هستند و طوری ساخته شده اند که سایه یکی بر روی دیگری نیفتد. سنگ آهک سبب خنک بودن خانه ها در تابستان و گرم شدن آنها در زمستان می شود. با تابش آفتاب، رنگ زرد این خانه ها می درخشد و همین مسئله سبب شهرت یافتن ماردین به “شهر زرد” شده است.
دسترسی به قسمت قدیمی شهر که بر روی تپه قرار دارد کمی خاص است. تنها یک خیابان اصلی و یکطرفه شما را به بالای تپه می رساند و از سمت دیگر پایین می آید. خانه ها توسط کوچه های باریک و پلکانی به خیابان اصلی متصل هستند. فروشگاههای متنوعی در دو سوی این خیابان باریک قرار دارند و پیاده رو مملو از جمعیت است. متاسفانه پیدا کردن جای پارک بسیار مشکل است و این موضوع سبب شد که شانس پیاده روی در این شهر بسیار زیبا را از دست بدهیم.
مقصد آخر ما شهر دیاربکر بود که در 100 کیلومتری شمال ماردین واقع است. در مسیرمان به دیاربکر از کنار قلعه زرزوان گذشتیم. شهر دیاربکر بیش از دو میلیون جمعیت دارد. بیشتر جمعیت این شهر را کردهای کرمانجی تشکیل می دهند. رود دجله از میان شهر می گذرد. از آنجایی که همیشه دوست داشتیم، دجله را از نزدیک ببینیم بالاخره موفق شدیم یکی از مکان هایی را که دسترسی ساده تری به رودخانه داشت را بیابیم و دست و صورت خود را با آب دجله بشوییم.
شهر دیاربکر دارای برج و باروی تاریخی استواری است که مربوط به دوره امپراتوری روم شرقی است. بدون شک دیوار ستبر، سیاه رنگ(از جنس سنگ بازالت) و قدیمی دور شهر مهمترین و مشهورترین بنای شهر دیاربکر است. این دیوار 5500 متر طول دارد و در لیست میراث جهانی نیز ثبت شده است.از قلعه دیاربکر که قسمتی از این مجموعه است می توان بازدید کرد ولی دیوارها و برج و باروها تحت مرمت هستند و بازدید از آنها امکان پذیر نیست. هر چند ما به دور از چشم نگهبانها موفق شدیم به بالای دیوار برویم و منظره شهر و رود دجله را تماشا کنیم.
برای برگشتن به فرودگاه شانلی اورفا عجله داشتیم که متاسفانه در ترافیک شدید شهر افتادیم و این موضوع سبب شد که مسیر 140 کیلومتری خروجی شهر تا فرودگاه را در کمتر از یک ساعت و نیم طی کنیم.
بلافاصله اتومبیل را تحویل شرکت اجاره اتومبیل دادیم. چون نیم ساعت در تحویل اتومبیل تاخیر داشتیم می خواستند 190 لیر ما را جریمه کنند که بعد از اعتراض ما، از خیر این جریمه گذشتند. ما در این سفر 1475 کیلومتر رانندگی کردیم و 640 لیر بابت گازوئیل پرداختیم. خوشبختانه چون فرودگاه شانلی اورفا بسیار کوچک است، تشریفات تحویل بار به هواپیما و گرفتن کارت پرواز به سرعت انجام شد. من که یک چمدان کابین سایز داشتم وسایلم را تحویل بار ندادم. اما مسئول چک کردن مدارک به من گفت که باید چمدان را به بار تحویل دهم چون نمی توانم هم چمدان و هم کوله پشتی را به داخل هواپیما ببرم و باید یکی را تحویل بار دهم. من هم جلو چشم او کوله پشتی را داخل چمدان گذاشتم ولی ناگهان با اعتراض یکی از مسافران مواجه شدم که معتقد بود من تقلب کرده ام!!!!! هر چه به او توضیح دادم که وزن چمدان من بیشتر از حد مجاز نیست به کتش نمی رفت و مرتب اعتراض می کرد.
بالاخره سوار بر هواپیما شدیم و یک و نیم ساعت بعد در فرودگاه استانبول بر زمین نشستیم. با توجه به گپ سه ساعته بین پروازها، فرصت کافی داشتم که ساعت خوبی را در کنار دوستان داشته باشم. بامداد 18 خرداد به فرودگاه دبی وارد شدم.
*با تشکر از همراهان این سفر که تصاویر را در اختیار من قرار دادند:
- حمیدرضا جلالی
- علیرضا سامانی
- مهران نوحی
- رضا ثاقبی
افشین ایران پور
کانون گردشگران جوان ایران
af6872@gmail.com