سفر به رومانی- سلام دراکولا
رومانی کشوری است که شاید کمتر مورد توجه گردشگران ایرانی قرار داشته است. لذا اطلاعات جامعی به غیر از پایتخت و چند شهر بزرگ آن در دسترس نیست.
سفر ما به این کشور در اردیبهشت ماه سال 1401 انجام شد. طبق روال به نقل از ویکی پدیا و چند وبسایت دیگر مطالبی را نقل می کنم و سپس به سراغ گزارش سفر می روم.
“رومانی (به رومانیایی: România) کشوری است در جنوب شرقی اروپا و پایتخت آن بخارست است. رومانی از غرب با مجارستان و صربستان و از شمال شرقی و شرق با مولداوی و اوکراین همسایه است. بلغارستان نیز دیگر همسایه این کشور در جنوب آن است.
رومانی با داشتن مساحت ۲۳۸٬۴۰۰ کیلومتر مربع نهمین کشور اتحادیه اروپا از نظر مساحت (به اندازه وسعت استان کرمان و هرمزگان) با داشتن ۱۹٫۲ میلیون جمعیت هفتمین کشور اتحادیه اروپا از نظر جمعیت است. پایتخت و بزرگترین شهر آن بخارست ششمین شهر بزرگ اتحادیه اروپا است. رومانی عضوی از اتحادیه اروپا و سازمان ناتو است.
کوههای کارپات، رومانی را به سه منطقه تقسیم میکنند: در شمال غربی ترانسیلوانی، در جنوب والاچیا، و در شرق مولدویا. در امتداد ساحل، در شرق دانوب، دوبروجا واقع شدهاست. جنوب رومانی عمدتاً از دو دشت اصلی «کامپا رومانا» (دشت رومانی)، و دشت دانوب سفلی تشکیل شدهاست. در میانه کشور یعنی در ترانسیلوانی زمینهای مرتفعی به حالت فلات قرار دارند.
زمینهای منتهیالیه غربی رومانی نیز به صورت دشت است که در زبان رومانیایی به آن دشت غربی (câmpia de vest) میگویند.
در شمال دوبروجا دلتای رود دانوب واقع شده که بزرگترین دلتای اروپا است و پرندگان و ماهیان زیادی در آن زندگی میکنند. بزرگترین رودخانه رومانی دانوب است که عمدتاً در مرز این کشور با بلغارستان جریان دارد. شهرهای بندرگاهی مهم رومانی چون گالاتی، برایلا، و تولسئا نیز در کناره رود دانوب واقع شدهاند. رودهای دیگر کشور که اهمیت بازرگانی چندانی ندارند عبارتند از مورش، سومش، اولت، سیرت، و پروت.
بلندترین نقطه کوهستان کارپات، مولدووئانو با ۲۵۵۴ متر ارتفاع است.
زبان رسمی این کشور زبان رومانیایی و واحد پول آن لئوی رومانی است. بیشتر مردم رومانی مسیحی هستند که حدود ۸۷ درصد از شاخه ارتدکس تعلق دارند.
مردم رومانی از آمیزش قوم بومی داسها (قومی هندواروپایی) و رومیها پدید آمده و زبان رومانیایی از ریشه لاتین و همخانواده با زبان ایتالیایی است.
کشور رومانی در سال ۱۹۴۴م به اشغال ارتش سرخ شوروی درآمد و تا سال ۱۹۵۸م ادامه یافت. در این مدت شوروی با مداخله در امور رومانی موفق شد زمینههای شکلگیری و تسلط دولت کمونیستی را بر رومانی فراهم آورد. از این پس به مدت چهل سال و اندی از ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹م دولت کمونیستی در رومانی فرمان راند.
در سال ۱۹۸۹، نیکلای چائوشسکو، دیکتاتور کمونیست کشور در پی شورش مردم رومانی سرنگون و نظام این کشور به یک نظام چند حزبی مبدل شد. با کنار رفتن پرده آهنین، دورهگذار رومانی به سوی دموکراسی و اقتصاد بازار سرمایهداری آغاز شد. پس از یک دهه مشکلات اقتصادی بعد از انقلاب و کاهش استانداردهای زندگی، انجام اصلاحات گسترده، بهبود اقتصادی را به دنبال داشت. در سال ۲۰۱۰، رومانی یک کشور با درآمد متوسط رو به بالا با شاخص توسعه انسانی بالا بود.
رومانی در ۲۹ مارس ۲۰۰۴ به ناتو، و در ۱ ژانویه ۲۰۰۷ به اتحادیه اروپا پیوست.
تاریخ
در سال ۵۱۳ پیش از میلاد داریوش بزرگ طی لشکرکشیاش برضد اسکیتها، در جنوب رود دانوب، کنفدراسیون ایلی گوتها را شکست داد. بیش از پانصد سال بعد گوتها بدست تراژان امپراتور روم شکست خوردند و هسته اصلی پادشاهی ایشان به عنوان استان رومی داچیا نامیده شد.
سرزمینی که امروزه به نام «رومانی» شناخته میشود ابتدا داچیا نامیده میشد. بیشتر ساکنان آن از منطقه تراچ در یونان بودند که یونانیها آنها را بنام گتای میشناختند. بین سالهای ۱۰۱ تا ۱۰۶ میلادی سرزمین داچیا توسط ترایان، امپراتور روم، فتح و تبدیل به یکی از استانهای این امپراتوری شد. در سال ۲۷۰ میلادی امپراتوری روم نیروهای خود را از داچیا عقب کشید. اما شماری از رومیها ترجیح دادند در این منطقه بمانند. از اینرو تحت نفوذ رومیها مردم داچیا زبان لاتین را انتخاب کردند. در طی هزار سال پس از آن این منطقه مورد هجوم هونها، اسلاوها و بلغارها قرار گرفت. اسلاوها در سده چهارم، مسیحیت را به این منطقه آوردند و با اقامت در رومانی و مبادرت به ازدواج با ساکنان داچیا موازنه نژادی پیشین در داچیا را دگرگون کردند. به تدریج اسلاوها تبدیل به یک گروه نژادی قوی شده و به ولاخها معروف شدند. در سده نهم میلادی بلغارها ساختار خاوری مذهب ارتدکس را در این منطقه رواج دادند.
در سال ۱۰۰۳ میلادی ایشتوان یکم، پادشاه مجارستان سلطه خود را بر اغلب بخشهای ترانسیلوانی (مناطق مرکزی و شمال غرب فعلی رومانی) اعمال کرد و در سده سیزدهم مجارستان ساکسونها و قبایلی از آلمانیها را به این منطقه انتقال داد تا نفوذ و تسلط خود بر آن را استوار نماید. در اواسط سده سیزدهم تحت فشار مجارها شمار زیادی از ولاخهای ساکن ترانسیلوانی به مناطق جنوبی و شرقی کوههای کارپات مهاجرت کرده و در آنجا استان والاچیا و سپس استان ملداویا را ایجاد کردند که توسط شاهان محلی و تحت نفوذ مجارستان و بعضاً لهستان اداره میشدند.
در سده پانزدهم امپراتوری عثمانی تهاجم خود به منطقه والاچیا را آغاز کرده و این ناحیه را به تصرف خود درآورد اما این مسئله تا سال ۱۵۲۶ که عثمانی مجارستان را شکست داد غیرمستقیم بوده و تغییری در دین، سرزمین و مدیریت منطقه ایجاد نکرد. در اواخر سده شانزدهم یکی از فرمانروایان محلی والاچیا به نام میخائیل شجاع علیه عثمانی قیام کرده و توانست برای مدتی کوتاه والاچیا، ملداویا و ترانسیلوانیا را متحد نماید. اگر چه این دوران طولانی نبود و با مرگ میخائیل در سال ۱۶۰۱ مجدداً امپراتوری عثمانی بر والاچیا و ملداویا و مجارها بر ترانسیلوانیا مسلط شدند اما این حرکت سبب شد زمینه تحرکات بعدی برای متحد کردن بخشهای گوناگون سرزمین رومانی ایجاد شود.
تاریخ منطقه ملداویای رومانی نیز شبیه والاچیا است. امپراتوری عثمانی پس از تسلط بر والاچیا، ملداویا را هم تحت تصرف خود درآورد اما قبل از آن این منطقه تحت نفوذ مجارها و لهستانیها بود. اشتفان بزرگ، یکی از حکام محلی ملداویا، در سالهای ۱۴۵۷ تا ۱۵۰۴ مبارزات سختی را علیه عثمانی انجام داده و همراه با میخائیل به عنوان قهرمانان ملی رومانی در تاریخ این کشور معروف شدند. از ابتدای سده هجدهم نفوذ عثمانی در منطقه رو به کاهش نهاد و کاترین دوم، فرمانروای روسیه، مسکو را حامی تمامی ارتودکسهای تحت نفوذ عثمانی اعلام و والاچیا و ملداویا را تحت نفوذ خود درآورد.
در پی جنگهای متعدد روسیه و عثمانی، مسکو امتیازاتی را در خصوص رومانی از ترکها گرفت. طی قرارداد بخارست (۱۸۱۲) روسیه منطقه باسارابی را به خاک خود ملحق ساخت و در قرارداد آدریانوپل (۱۸۲۹) نیز والاچیا و ملداویا تحتالحمایه روسیه قرار گرفت. از اوایل سده نوزدهم جنبشهایی در ملداویا و والاچیا صورت گرفت که مرتباً توسط روسیه و عثمانی سرکوب میشد و نهایتاً در قرارداد پاریس (۱۸۵۶) که در پایان جنگهای کریمه میان روسیه و عثمانی به امضا رسید، خراجگزاری ملداویا و والاچیا به عثمانی مورد تأکید قرار گرفت و روسیه هم بسارابی جنوبی را به ملداویا بازگرداند. در سال ۱۸۵۷ شوراهای حاکمیت والاچیا و ملداویا رای به اتحاد این دو منطقه دادند که زمینه را برای وحدت آنها با ترانسیلوانی فراهم کرد. در سال ۱۸۷۸ و در پی جنگ روسیه و عثمانی کنترل ۵۰۰ ساله عثمانی بر والاچیا و ملداویا خاتمه یافت و در همان سال طی کنفرانس برلین استقلال رومانی به رسمیت شناخته شد، بسارابی جنوبی به روسیه اعطا شد و در عوض منطقه دوبرویای شمالی از بلغارستان گرفته شد و به خاک رومانی ملحق گردید. در سالهای ۱۹۱۲ و ۱۹۱۳ دو جنگ در بالکان در گرفت که رومانی با ورود به جنگ دوم بالکان منطقه دوبرویای جنوبی را هم از بلغارستان گرفته و بخاک خود افزود. در ابتدای جنگ جهانی اول رومانی اعلام بیطرفی کرد اما در ماه اوت سال ۱۹۱۶ به متفقین پیوست و پس از پایان جنگ ترانسیلوانی، بخشی از بنات و مارامورش را از مجارستان، بوکووینا را از اتریش-مجارستان و بسارابیا را از روسیه بدست آورد. از این رو عملاً در پایان جنگ سرزمین و جمعیت رومانی دو برابر شد. در طی دهه ۱۹۲۰ رومانی از رشد اقتصادی خوبی برخوردار بود و در این دوران رژیم پارلمانی در این کشور استقرار یافت اما اختلافات نژادی ناشی از نارضایتی مردم سرزمینهایی که به رومانی ملحق شده بودند، بیثباتی سیاسی را در این کشور رقم زد.
بعد از سال ۱۹۲۹ رومانی از پیامدهای بحران اقتصادی جهانی آسیب دید و بیکاری و فقر موجب شکلگیری و رشد سازمانهای فاشیستی شد که عمدهترین آنها سازمان گارد آهنین بود. در سال ۱۹۳۰ کارول دوم به قدرت رسید و رومانی به تدریج تحت نفوذ آلمان درآمد. در سال ۱۹۳۹ در پی تحولات سیاسی اروپا، رومانی ترانسیلوانیای شمالی را به مجارستان، بسارابیا و بوکوونیای شمالی را به شوروی و دوبرویای جنوبی را نیز به بلغارستان داد تا در مجموع ۳۳ درصد از مساحت و جمعیت خود را از دست بدهد. در جریان جنگ جهانی دوم رومانی به عنوان متحد آلمان علیه شوروی وارد جنگ شد. قوای این کشور بسارابیا و بوکووینا را تصرف کرده و تا جنوب اوکراین پیش رفتند اما در نبرد استالینگراد در سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ شکست خوردند که به دنبال آن نیروهای ارتش سرخ در سال ۱۹۴۴ وارد رومانی شده و این کشور را مجبور به تسلیم و اعلام جنگ به آلمان کردند. از آن پس تا زمان به قدرت رسیدن نیکولای چائوشسکو، تحت فشار شوروی، چپ گراها همواره در رومانی بر سر قدرت بودند با روی کارآمدن چائوشسکو و تبعید میهای، پادشاه رومانی، نفوذ روسیه نهادینه شد.
دوران حکومت چائوشسکو در رومانی با سرکوب و روشهای خشن گره خورده بود و گفته میشود رومانی در آن هنگام سرسختترین حکومت استالینی در بلوک شوروی را دارا بود. این دوران آمیخته با سیاستهای شخصیتپرستانه، ملیگرایی، و دشمنی با کشورهای خارجی بود که نه تنها قدرتهای غربی که شوروی را نیز در بر میگرفت.
در سال ۱۹۴۸ سازمان امنیت کمونیستی رومانی موسوم به «سکوریتاته» تاسیس شد این سازمان مسئولیت سرکوبی مخالفان نظام کمونیستی و عوامل آن را داشت.
دولت او سرانجام در سال ۱۹۸۹ در پی انقلاب رومانی سقوط کرد و چائوشسکو و همسرش پس از محاکمهای شتابزده و کوتاه، که به گونه مستقیم از تلویزیون نیز پخش میشد، به اعدام محکوم شدند و در برابر جوخه آتش قرار گرفتند. کشتن آنها واپسین اعدام در رومانی پیش از ملغی شدن قانون اعدام در ۷ ژانویه ۱۹۹۰ بود.
سرانجام در دسامبر سال ۱۹۸۹ حکومت کمونیستی سرنگون شد و جمهوری سوسیالیستی رومانی جای خود را به جمهوری رومانی داد که به گروه کشورهای آزاد پیوسته بود. در دهه ۹۰ و در پی تحولات به وجود آمده اقتصاد رومانی شرایط بسیار سختی را گذراند و گرانی و تورم بیش از پیش بر مردم فشار آورد.
در سال ۲۰۰۷ رومانی رسماً عضو اتحادیه اروپا شد. دولتمردان رومانی معتقدند عضویت در اتحادیه اروپا هر چند در کوتاه مدت باعث فشار آمدن به مردم و مخصوصاً قشر کم درآمد خواهد شد اما در دراز مدت منافع فراوانی برای رومانیاییها در پی خواهد داشت.
اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۶، طی گزارشی رومانی و بلغارستان را به عنوان فاسدترین کشورهای این اتحادیه از نظر فساد اداری معرفی کرد.
گزارش سفر:
روز اول، جمعه 9 اردیبهشت 140۱، و 29 ماه اپریل 2022
ما از شهر دبی با یک پرواز تقریبا پنج ساعت به فرودگاه هنری کواندا در شهر بخارست وارد شدیم. مامور جوان گذرنامه با دیدن پاسپورت ایرانی ما سوال و جوابهای بیشتری از ما پرسید و در پایان از ما خواست تا منتظر بمانیم. کمی بعد با فردی که به نظر می آمد ارشدتر است وارد کابین شدند. کمی به زبان رومانیایی با هم گفتگو کردند و بدون هیچ سوال و جوابی، مهر ورود به کشور را در پاسپورت ما وارد کردند. بعد از اینکه چمدان ها را تحویل گرفتیم به فروشگاهی که در سالن ورودی فرودگاه و دقیقا کنار باجه ای که اتومبیل را از آنجا کرایه کرده بودیم رفتیم.
چون نرخ مبادله دلار یا یورو به لئو، در فرودگاه بسیار غیر عادلانه است لذا ترجیح دادم تا بجای مراجعه به صرافی فرودگاه از دستگاه ATM مقداری پول بگیرم (یک دلار آمریکا تقریبا معادل با 5 لئو می باشد). از همان فروشگاه ابتدا سیم کارت تلفن خریدیم به قیمت 35 لئو با حجم اینترنت و مکالمه داخلی نامحدود و معتبر برای یک ماه. سپس برای تحویل اتومبیل مراجعه کردیم. به سرعت مدارک را تحویل دادم. اتومبیل ما یه دستگاه رنو Clio به قیمت ۱۳۵۰ درهم برای 11 روز بود.
هوا کمی بارانی بود که به سمت اولین مقصد سفر یعنی شهر کورتا ده ارجش Curtea de Arges
حرکت کردیم. ظاهرا فقط بزرگراه بخارست-کنستانتین عوارض بزرگراهی دارد و مابقی جاده های کشور معاف از عوارض هستند. حداکثر سرعت مجاز در بزرگراه 130 کیلومتر است ولی کنترل خیلی دقیقی صورت نمی گیرد. دوربینهای کنترل سرعت به ندرت وجود دارند و وجود پلیس هم خیلی محسوس نیست. خوشبختانه هوا هنوز روشن بود که به هتل Subcarpati (شبی 100 دلار با صبحانه)رسیدیم (160 کیلومتر که در دو ساعت و ربع طی شد). هتل دو طبقه و بسیار تمیزی بود که این امکان را هم داشت تا از رستوران خوبش برای شام استفاده کنیم. هنگامی که در رستوران نشسته بودم احساس کردم چند نفر با هم فارسی حرف می زنند ولی با دقت بیشتر متوجه شدم که زبان رومانیایی است. آوای این زبان به فارسی شباهت زیادی دارد و شاید دلیل آن به ریشه این زبان بر می گردد. از نکات جالبی که در این هتل و بسیاری دیگر از مناطق رومانی دیدم، تعداد قابل توجه مکانهایی است که مجهز به دستگاه شارژ برای اتومبیلهای الکتریکی می باشند.
روز دوم، شنبه 10 اردیبهشت، 30 اپریل 2022
بعد از صرف صبحانه، به سمت کلیسا و صومعه معروف شهر حرکت کردیم. شهر کاملا خلوت است و عابران هنوز بخاطر خنکی و ابری بودن هوا، کاپشن و کلاه و برخی نیز جهت احتیاط، چتر در دست دارند. در محوطه جلو در مجموعه، مجسمه سنگی پادشاه Neagoe Basarab
قرار دارد. این شخص در سال 1330 در جنگ پوسادا، پادشاه مجارستان را شکست داد و اولین منطقه خودمختار در ناحیه والاچیا را تاسیس کرد.
قبل از ورود به محوطه صومعه و درست در سمت راست درب ورودی٬ بنایی با آجرهای اخرایی وجود دارد که بازدید از آن خالی از لطف نیست. در این بنا قبر تعدادی از بزرگان رومانی جای دارد از قبیل شاه کارول اول و همسرش٬ فردیناند اول و ملکه ماری٬ پادشاه باساراب و همسرش.
وقتی وارد محوطه صومعه می شوید بیشتر از هر چیز باغ زیبا و محوطه سازی آن جلب نظر می کند. در انتهای باغ، کلیسا قرار دارد که به سبب معماری منحصر به فردش برای ثبت در لیست میراث جهانی کاندید شده است. این کلیسا از زمره کلیساهای ارتدوکس قرن 16 است. مرمر سفید رنگ مناره های کلیسا به صورت مورب چیده شده اند و به همین سبب شکل خارجی این بنا کاملا ویژه است. تصویر این کلیسا در پشت اسکناسهای یک لئو دیده می شود. ساختمان صومعه در قسمت شرقی این مجموعه واقع شده و رفت و آمد راهب ها در آن وجود دارد. برای بازدید از این مجموعه یک ساعت در نظر بگیرید. بازدید از آن رایگان است.
بنای مشهور دیگر این شهر کلیسا Princely Church of St. Nicholas است. قدمت آن به قرن 14-13 بر می گردد. از شاخصه های این کلیسا بیزانسی٬ نقاشی دیواری است که مریم مقدس را در زمانی که باردار بوده نشان می دهد. روبرو این کلیسا مجسمه Basarab قرار دارد. برای بازدید نیم ساعت زمان نیاز دارید و رایگان است.
عه
مقصد بعدی صومعه Hurezu بود. حدودا مسیر 80 کیلومتری را در کمتر از 2 ساعت پیمودیم. طبیعت زیبا این منطقه این شانس را به ما داده بود که گه گاه توقف کنیم و از قدم زدن در میان گلها و سبزه ها لذت ببریم. ساعت 12 به این صومعه رسیدیم. این صومعه به دستور Constantin Brancoveanu بین سالهای 1690 تا 1709 ساخته شد. این مجموعه از سال 1993 در لیست میراث جهانی ثبت شده است.
نقاشی های دیواری این کلیسا به سبک رایج در رومانی است. علاوه بر fresco های داخل کلیسا، معمولا نقاشی هایی نیز در دیوارهای خارج کلیسا وجود دارد. یکی از نماهایی که معمولا در اطراف درب ورودی کشیده شده است، بیانگر مسیر جهنم و بهشت است که اصطلاحا به آن نردبان بهشت می گویند. المانهای مختلف در این نقاشی ها دیده می شود که از یک سو تصاویری از نیروهای شر از قبیل ابلیس، حیوانات عجیب و غریب، انسانهایی با چهره ای کریه، بدکاره و نیمه برهنه و از سمت دیگر افراد با المان هایی که نماد خیر و امنیت هستند همانند قدیسان، انسان هایی در ردای بلند و زیبا، فرشتگانی که مشغول خدمت رسانی به مقربان هستند و کودکانی که در کمال امنیت در آغوش مادرانشان خفته اند. این دو راه معمولا در بالای درب اصلی کلیسا به محلی می رسد که فردی که نماد عدالت است در آنجا به قضاوت نشسته است.
در محوطه خارج صومعه چاه آبی وجود دارد که هنوز به روش قدیمی کار می کند. الاکلنگی را در نظر بگیرید که یک سر آن با طناب به سطل آب متصل است و در سر دیگر یک وزنه سنگین قرار دارد. شما سطل را در چاه می اندازید و وقتی پر شد به راحتی از چاه خارج می کنید چون وزنه سنگین انتهای دیگر این اهرم نوع اول به شما کمک می کند که بدون صرف انرژی سطل پر از آب از داخل چاه بیرون بیاید. بازدید از این صومعه رایگان است و یک ساعت زمان نیاز دارد.
صنعت سرامیک در روستای هورزو بسیار معروف است طوری که این هنر با نام این منطقه در سال 2012 در لیست میراث ناملموس یونسکو به ثبت شد. یکی از نقاشی هایی که در بیشتر ظرف و ظروف و مخصوصا بشقابها به چشم میخورد، نقش خروس است.
برای بازدید از Cula Duca به سمت منطقه Măldărești حرکت کردیم تقریبا ده دقیقه بعد به این منطقه وارد شدیم. خانه های قلعه ای که محلی ها به آنها Cula می گویند از مشخصه های این منطقه بوده اند که بیشترشان در قرن 18 ساخته شده اند. ظاهرا Cula از لغت ترکی Kule به معنی قلعه گرفته شده است. این خانه ها معمولا در وسط حیاط بزرگی قرار دارند، اکثرا دو طبقه هستند و مانند قلعه های قدیمی در دیوارها سوراخ هایی دارند تا بتوانند در هنگام حمله دشمن از خود دفاع کنند. شاید از معروفترین این خانه ها Greceanu Fortified Tower و Cula Duca باشند.
سپس به سمت شهر Targu Jiu حرکت کردیم، حدودا نیم ساعت راه رفته بودیم که وارد یک پارک جنگلی شدیم. نکته جالب این پارک این بود که در محدوده ای، تنه های درختان را تا ارتفاع 4-3 متری رنگ آمیزی کرده و بدین ترتیب جاذبه گردشگری جدیدی خلق کرده بودند و به این سبب اکثر اتومبیل های گذری، حتما توقف می کردند و در داخل این بیشه زار رنگارنگ، عکاسی می کردند. اسم این منطقه Pădurea Colorată است.
هتل ما در شهر تارگو ، Renato House نام داشت(۸۰ دلار با صبحانه) و در محله آرامی از شهر قرار گرفته بود.
شهر Targu Jiu که به سبب معادن زغال سنگ مشهور بوده٬ در کنار رودخانه Jiu قرار دارد این رودخانه که از کوههای کارپاتیان سرچشمه می گیرد، به سمت جنوب ادامه مسیر می دهد تا به رود دانوب در مرز بین بلغارستان و رومانی می ریزد. مهمترین جاذبه گردشگری این شهر آثاری از مجسمه ساز، نقاش و عکاس مدرنیسم کشور رومانی به نام Constantin Brâncuși می باشد که از اهالی این شهر بوده است. Endless Column ستونی از جنس آهن است که 29 متر ارتفاع دارد و از 16 قطعه به شکل ذوزنقه که روی هم قرار گرفته اند ساخته شده است.
دو اثر دیگر به نام های The Table of Silence و The Gate of the Kiss در محوطه پارک کنستانتین قرار دارند و از جنس سنگ هستند.
این مجموعه را یکی از کارهای بزرگ مجسمه سازی در فضای باز در قرن بیستم نام نهاده اند. این پارک علاوه بر اینها، تعداد زیادی مجسمه سنگی از هنرمندان دیگر دارد که در شبه جزیره کوچکی در میان رود Jiu و در مجاورت پارک به نمایش گذاشته شده اند. بازدید از این دو پارک حداقل 2 ساعت زمان نیاز دارد و رایگان است.
روز سوم یکشنبه 11 اردیبهشت، اول ماه می
ابتدا به سمت موزه معماری سنتی Gorj که در ۱۵ دقیقه ای شمال شهر تارگوژی است، حرکت کردیم. این موزه که ورودیه آن ۱۰ لئو است٬ نمایشگاهی از خانه های قدیمی٬ ابزار مورد استفاده در خانه و مزرعه و دامداری است و سبک زندگی مردم را در قرون گذشته نشان می دهد. یکی از همین خانه ها به خانواده گیورگی تاتارسکو نخست وزیر رومانی تعلق داشته است. هنوز دفتر کار او در طبقه دوم یکی از خانه ها به دقت حفظ می شود.
یکی از عناصر بسیار مهم در معماری رومانی٬ استفاده از چوب است. بیشتر ابزار٬ وسایل و تزیینات داخلی منزل چوبی هستند. در این فصل از سال در بیشتر مناطق کشور رومانی مردم برای تزیین حیاط و منازل خود از گلهای لاله با رنگهای مختلف استفاده می کنند. شما می توانید یکساعت لذت بخش را در این مجموعه بگذرانید.
برای یافتن خرابه های قلعه Dacica Banita حدود یک ساعت از میان مناطق کوهستانی- جنگلی به سمت شمال راندیم. ابتدا از شهر Petrosani گذر کردیم و با مشاهده تابلو Cetatea decica de la Banita وارد یک جاده فرعی شدیم. انتهای این جاده به غار بانیتا می رسد ولی برای یافتن قلعه مجبور شدیم اتومبیل را در گوشه ای پارک کنیم و از روی ریل راه آهن به سمت شمال ادامه مسیر دهیم. بقایای این دژ بر روی کوهی قرار دارد که از یک طرف با رودخانه و از سمت دیگر با دیواره های صخره ای عظیمی احاطه شده است و عملا دسترسی به آن را بسیار مشکل کرده است. این دژ به همراه چند دژ مشابه در این منطقه٬ در لیست میراث جهانی ثبت شده اند. ما بیش از یک ساعت بر روی خط آهن٬ دامنه های کوه و جنگل پیاده روی کردیم و از مناظر زیبای این منطقه در یک هوای مطبوع بهاری لذت بردیم.
برای رسیدن به کلیسای سنگی روستای Densus باید ۵۵ کیلومتر را از میان جنگل و کوه رانندگی کنید. این کلیسا در قرن ۱۴ بر روی یک معبد رومی که متعلق به قرن دوم میلادی بوده٬ ساخته شده است و قدیمی ترین کلیسا سنگی در رومانی است. از نقاشی های داخلی کلیسا٬ تصویر عیسی در لباس سنتی رومانی است! (نیم ساعت زمان برای بازدید اختصاص دهید).
بی شک یکی از زیباترین کاخ-قلعه های کشور رومانی در منطقه ترانسیلوانیا Corvin Castle است. این قلعه در شهر Hunedoara قرار دارد. نمای خارجی قلعه بیشتر به قلعه هایی می ماند که در فیلمهای هالیوودی دیده می شوند. ورودیه ۳۰ لئو است و بازدید از آن به دو ساعت زمان نیاز دارد. برای ورود به قلعه باید از روی یک پل چوبی بلند که بر روی دره ای عمیق قرار دارد عبور کرد. با وارد شدن به محوطه قلعه٬ شما می توانید از برجهای بلند و عظیم آن و یا از اتاقها و سالنهای آن بازدید کنید. زیرزمین قلعه هم به زندان تعلق دارد و ابزارآلات شکنجه با توضیح کافی در آنجا موجود است. بر روی دیوار قلعه دستخطی از سه زندانی ترک تبار وجود دارد. البته گفته می شود این سه زندانی علی رغم تحمل دوره محکومیت، درست در زمانی که باید آزاد می شدند به دستور حاکم وقت٬ اعدام شدند.
شهر Deva با حدود ۷۰ هزار نفر جمعیت در ۱۵ کیلومتری قلعه کوروین قرار دارد و یکی از شهرهای مهم منطقه ترانسیلوانیا می باشد. قلعه و شهر قدیمی Deva بر روی تپه ای قرار گرفته و از همه نقاط شهر قابل مشاهده است. این شهر چند بلوار زیبا با فضای سبز و گلکاری بسیار زیبا دارد ولی متاسفانه آپارتمانهای بی قواره ای که به سبک ساختمانهای دوره کمونیستی و احتمالا در همان دوره ساخته شده٬ زیبایی شهر را به شدت تحت تاثیر قرار داده است و به نظر می آید که شهرداری سعی کرده تا با رنگ آمیزی ساختمانها کمی از زمختی و زشتی آنها بکاهد که قطعا موفق نبوده است.
شام را در یکی از رستورانهای مرکز شهر صرف کردیم و برای اقامت به پانسیون Caro رفتیم. این مهمانپذیر متعلق به خانم مسنی بود که خانه خودش را به پانسیون تبدیل کرده بود. همه خدماتی که ما لازم داشتیم را او به تنهایی انجام می داد. بابت یک شب اقامت در این پانسیون و صبحانه ۶۰ دلار پرداختیم. نکته جالبی که در بیشتر مهمانسراهایی که ما اقامت داشتیم٬ کنترل و تنظیم دمای اتاقها به کمک اپلیکیشنی بود که در موبایل صاحب خانه قرار داشت و او می توانست هر لحظه دمای اتاق و همچنین دمای آب حمام را کنترل کند.
روز چهارم ۱۲ اردیبهشت
صاحبخانه٬ صبحانه مفصلی از محصولات ارگانیک برای ما فراهم کرد و با سلیقه خاصی میز صبحانه را برای ما چید.
مقصد بعدی٬ روستای Rosia Montana (کوه قرمز) بود. حدودا ۹۰ کیلومتر را در منطقه ای کوهستانی با پوشش گیاهان و درختان جنگلی که بسیاری از آنها غرق در شکوفه بودند٬ طی کردیم. در بدو ورود به روستا با تابلو بزرگی مواجه شدیم که ورود گردشگران را به منطقه طلاخیز Rosia تبریک می گفت.
روشیا مونتانا بزرگترین معادن طلا در اروپا را دارد. این معادن از دوره رومیان مورد بهره برداری قرار گرفته است. کار حفاری و استخراج طلا تا سال ۲۰۰۶ در بخش دولتی و پس از آن تا سال ۲۰۱۴ در بخش خصوصی ادامه داشت و به سبب اعتراض طرفداران محیط زیست و همچنین جامعه محلی بخاطر آلودگی های ناشی از این معادن٬ کار متوقف شد. این مجموعه در سال ۲۰۲۱ به ثبت یونسکو رسید و طبق قوانین موجود فعالیتهای صنعتی آن کلا تعطیل شد.
هم اکنون یکی از معادن برای بازدید عموم در نظر گرفته شده است. ورودیه آن ۱۰ لئو است. شما به همراه راهنما وارد معدن می شوید. با پایین رفتن از حدود ۲۰۰ پله به یکی از تونلهای حفر شده می رسید و حدود ۱۰۰ متر را در این تونل طی می کنید. راهنما توضیحات جالب و کاملی درباره این نوع معدن٬ تاریخچه آن و نحوه کار و مشکلات کار در این نوع معادن ارائه می کند. مثلا او گفت عمق برخی از معادن تا ۱۵۰ متر می رسد و حتی یکی از معادن٬ ۱۹ طبقه زیرزمین دارد.
در خارج از معدن تعدادی از ماشین هایی که برای استخراج طلا کاربرد داشته اند به نمایش گذاشته شده اند. موزه کوچک معدن٬ از عکسهای قدیمی٬ جدید و همچنین چند ماکت از معادن این منطقه تشکیل شده است. انواع سنگها و کانی های استخراج شده را می توانید ببینید و حتی لمس کنید. به گفته راهنمای معدن٬ اولین شواهد از استخراج طلا در این منطقه به سال ۱۳۱ میلادی برمی گردد و تا سال ۲۷۱ میلادی استخراج طلا ادامه داشته است. سپس مجددا توسط مهاجران آلمانی در قرون وسطی استخراج طلا از سر گرفته شد و این روند تا سالهای اخیر ادامه داشت. بخاطر وجود ضایعات غنی از سولفور که هنگام ترکیب با آب٬ اسید سولفوریک تولید می کند و همچنین استفاده از جیوه٬ متاسفانه سطح آلودگی آب و خاک به حد خطرناکی رسید که نهایتا سبب تعطیلی معدن شد. معادن روشیا مونتانا ابتدا به صورت تونلهای بسیار طولانی و همچنین عمیقی بود که در کوه ایجاد می شد ولی از سال ۱۹۷۵ یک شرکت دولتی اقدام به حفر گودال بزرگی بر روی یکی از کوهها کرد و با توجه به دسترسی بهتر و استفاده از نیروی کار بیشتر٬ میزان طلای استخراج شده را افزایش داد. به این معادن که open-pit gold mine می گویند٬ علاوه بر آلودگی٬تخریب فزاینده زیست بوم را هم سبب می شد. در تصاویری که در موزه موجود بود به راحتی تغییری که در طبیعت این منطقه به سبب ایجاد معادن رو باز صورت گرفته بود را میشد به راحتی متوجه شد. برای مثال در یک عکس مقایسه ای٬ نیمی از یک کوه کاملا تراشیده و از بین رفته است.
برای بازدید از این منطقه و همچنین معدن٬ حداقل به سه ساعت زمان نیاز دارید. البته فراموش نکنید که ساعات بازدید از این معدن بسیار محدود است و بهتر است قبل از عزیمت٬ حتما ساعت کار را چک کنید.
مقصد بعدی روستای Rimetea است که بعد از یکساعت و نیم رانندگی در طبیعتی زیبا به آن میرسیم. این روستا در قرن هفدهم برای کارگران معدن آهن ساخته شد و به تدریج بزرگتر شد. همه مایحتاج ساکنین از قبیل مدرسه٬ بیمارستان٬ کلیسا و مغازه های مختلف در ساخت این شهرک در نظر گرفته شده است. حدودا ۲۰۰ بنا که اکثرا به قرن ۱۷ و ۱۸ تعلق دارند٬ در این روستا ساخته شده است. این ساختمانها اکثرا نما و رنگ آمیزی متفاوتی دارند. برای بازدید و گشت و گذار در این روستای آرام و زیبا حداقل به یک ساعت زمان نیاز دارید.
قبل از رسیدن به دومین شهر بزرگ رومانی(شهر کلوژنپاکا)٬ و درست در کنار رودخانه Aries و در مجاورت شهر Cheia بقایای قلعه ای وجود دارد که با توجه به قطر دیوارهای باقی مانده آن که بیش از یک متر است٬ به نظر می آید که باقی مانده یکی از دژهای مستحکمی است که در سرحدات روم باستان احداث شده بود.
شهر کلوژ٬ شهری دانشجویی است و به همین دلیل جوانهای زیادی را می توان در سطح شهر دید. میدان Piata Unirii در مرکز تاریخی شهر قرار دارد. مجسمه ماتیاس کوروینوس که یکی از پادشاهان مجار قرن ۱۵ بود را در کنار کلیسا سنت مایکل می توانید ببینید این مجسمه در سال ۱۹۰۲ ساخته شد.
کلیسا سنت مایکل یکی از بزرگترین کلیسا هایی است که به سبک گوتیک در قرن ۱۴ در رومانی ساخته شد. Walking street منتهی به میدان Unirii از مناطق دیدنی این شهر است و ساختمانهای قدیمی در کنار فروشگاهها و مراکز خرید٬ مکان مناسبی را برای تفریح ساکنین فراهم کرده است. نماد گرگ کاپیتول که تندیسی مفرغی از ماده گرگی در حال شیر دادن به دو برادر دوقلو رموس و رمولوس (بانیان افسانهای شهر رم) است در برخی از شهرهای رومانی دیده می شود و نشان دهنده نفوذ فرهنگ رومیان در این منطقه بوده است. ما تقریبا سه ساعت در شهر گذراندیم و سپس به مهمانخانه Pensiunea Junior رفتیم( یک شب با صبحانه ۶۰ دلار).
روز پنجم ۱۳ اردیبهشت
روستای Bontida در ۳۰ کیلومتر شمال کلوژ واقع شده است. بیشتر شهرت این روستا به خاطر قلعه Banffy است. البته در حال حاضر این بنا که به ورسای ترانسیلوانیا شهرت داشته در دست مرمت است. این کاخ- قلعه متعلق به خانواده بنفی بوده و در قرن ۱۷ ساخته شد. قلعه بنفی از جنگ جهانی اول بدون آسیب جدی جان سالم به در برد. اما در طول جنگ جهانی دوم شرایط برای این بنا تغییر کرد. در سال 1944 ورماخت٬ آخرین مالک قانونی قلعه بنفی، نیکلاس (میکلوس) بانفی را بیرون کرد و این اقامتگاه را به یک بیمارستان نظامی تبدیل کرد. با پیشروی ارتش سرخ شوروی، آلمانی ها هر چیزی را که می توانستند با خود ببرند غارت کردند. بقیه سازه آسیب جدی دید و یا سوخت است. برای بازدید نیم ساعت کافی است.
مقصد بعدی ما روستای Rogoz بود. با عبور از منطقه کوهستانی کارپاتیان از استان ترانسیلوانیا خارج و به استان مارامورش وارد شدیم. در استان مارامورش می توان کلیساهای چوبی ارتدوکسی را دید که به سبک خاصی ساخته شده اند. عمدتا این کلیساها در فواصل قرون ۱۸ و ۱۹ ساخته شده اند. گفته شده که در ساخت این کلیساها هیچ میخ فلزی به کار نرفته است.معماری این کلیساها بسیار به هم شبیه است. معمولا یک برج ناقوس بلند و سوزنی شکل دارند و سقف و شیروانی آنها با قطعات چوبی به شکل فلس ماهی پوشیده شده است. تعدادی از آنها (۸ کلیسا)در لیست میراث جهانی یونسکو قرار گرفته اند. تزئینات داخل کلیسا بسیار ساده است و اکثرا داستانهایی از انجیل و همچنین قدسیان در آن نقاشی شده اند.
بعد از Rogoz برای بازدید از دیگر کلیساهای این منطقه به روستاهای Plopis و Surdesti هم رفتیم. کلیسا روستای Plopis نقاشی دیواری جالبی دارد. قصه آدم و حوا و ماجرای سیب معروف در یک سمت و تصویری از یک اژدهای هفت سر در سمت دیگر نقاشی شده اند.
از خانمی که مسئول کلیسا بود اجازه گرفتم تا به بالای برج ناقوس بروم. او هم قبول کرد. ابتدا از نردبان چوبی با ۱۵ پله بالا رفتم و به طبقه اول رسیدم. نردبان بسیار بلند دیگری با ۴۷ پله٬ داخل برج ناقوس٬ دسترسی به ناقوسهای کلیسا را ممکن می ساخت. در این فضای کوچک که در ارتفاع حدود ۴۰ متری قرار دارد٬ پنجره کوچکی تعبیه شده که می توان از آنجا نمای زیبایی از دشت اطراف را مشاهده کرد. هنوز تا بالای برج ناقوس بیش از ۱۵ متری باقی است اما دسترسی به آن با توجه به تاریکی داخل برج بسیار مشکل بود٬ لذا از خیر آن گذشتم.
در مسیر روستای Budesti از گردنه Neteda عبور کردیم. این منطقه یک پیست اسکی دارد که در این موقع از سال فقط مقدار کمی برف در آن باقی مانده است.
در روستای Budesti یکی از بزرگترین و زیباترین کلیساهای چوبی ساخته شده. کلیسا و قبرستان روستای Desesti با یک باغ میوه احاطه شده است و به همین سبب در این فصل سال با شکوفه های سفید و صورتی به زیبایی آراسته شده است. اینطور که در قبرستانهای مجاور کلیساها مشاهده کرده ام٬ ظاهرا اهالی این مناطق برای درگذشتگان خود احترام خاصی قائل هستند و مرتب بر سر مزار آنان حاضر می شوند.
حدود ساعت چهار و نیم عصر به روستای Sapanta رسیدیم. ساپانتا یک روستای مرزی با کشور اوکراین می باشد. این روستا یکی از دیدنی های کشور رومانی است و دلیل شهرت آن وجود آثار طبیعی و تاریخی نیست٬ بلکه قبرستان است! در این روستا قبرستانی قرار دارد که نظیر آن در هیچ جایی از جهان وجود ندارد. اهالی روستا بر روی قبر درگذشتگان شرح حالی از او را در قالب یک نقاشی و چند جمله ذکر کرده اند. گاهی نقاشی کشیده شده دلیل مرگ متوفی٬ شغل و عادت های او را توضیح میدهد. برخی از متن ها توسط خود شخص قبل از مرگش نوشته شده و برخی دیگر توسط دوستان و آشنایان او.
این نقاشی ها و تصاویر معمولا بر روی یک تابلو چوبی آبی رنگ به صورت عمودی بر روی سنگ قبر قرار دارند. بازدید از این قبرستان با توجه به حوصله و علاقه افراد ممکن است یک ساعت تا سه ساعت زمان برد. ما برای اینکه بتوانیم از نوشته های روی قبرها که به زبان رومانیایی است٬ سر در بیاوریم از مترجم گوگل کمک گرفتیم. برخی از این تصاویر و شرح حال ها بسیار جالب و گاهی با چاشنی طنز بودند. مثلا بر روی قبری که تصویر یک خانم مسن در کنار چند جوان کشیده شده است اینطور آمده که: من مادر شوهر خوبی نبودم و عروس های خودم را اذیت می کردم. و یا تصویر دیگری مردی را نشان می دهد که در دستش بطری است و در حال نوشیدن است. در وصف او آمده که: ما بارها به او هشدار دادیم که در نوشیدن زیاده روی نکند ولی او توجهی نکرد و عاقبت مرد.
تعدادی از تصاویر شغل افراد را از قبیل معلم٬ پزشک٬ قصاب٬ کارگر ساختمانی٬ معدنچی٬ پلیس و مهندس نشان می دهد. در برخی از تصاویر دلیل مرگ به نمایش گذاشته شده مثلا کودکی که با اتومبیل تصادف کرده یا فردی که از ارتفاع سقوط کرده و یا مردی که در رودخانه غرق شده.
در این روستا تعداد زیادی مغازه سوغاتی فروشی وجود دارد که با قیمت مناسب می توانید سوغاتی های خود را خریداری کنید. از جمله سوغاتی های رومانی لباسهای محلی آنهاست که به “ie” معروف است. معمولا با ۱۰۰ تا ۲۰۰ لئو می توانید یک بلوز مردانه زیبا بخرید.
فاصله ساپانتا تا شهر Sighetu Maramatiei ٬ ۲۰ کیلومتر است که بیشتر مسیر از کنار یک رودخانه مرزی نسبتا پرآب گذر می کند. به راحتی در آن سوی رودخانه می توان افراد اکراینی را دید که مشغول کشاورزی یا انجام زندگی روزمره خود هستند. ما توانستیم با پرتاب چند عدد سنگ از این سوی رودخانه به سمت دیگر٬ به اندازه چند سنگ به وزن کشور اوکراین اضافه کنیم!
شب را در هتل بسیار زیبا Gradina Morii در شهر مرزی Sighetu Maramatiei گذراندیم. این هتل که ساختمانی قدیمی ولی بسیار زیبا دارد٬ در کنار پارک بزرگی قرار دارد. فضای رستوران و حیاط هتل بسیار زیباست. ما برای یک شب اقامت با صبحانه ۸۰ دلار پرداختیم.
روز ششم ۱۴ اردیبهشت:
شهر سیگتو٬ مرز اصلی با کشور اوکراین است. در زمان سفر ما٬ چند ماهی از مناقشه اوکراین با روسیه می گذشت و من انتظار داشتم تعداد زیادی از آوارگان جنگی را در سمت رومانی ببینم. چون بسیار کنجکاو شدم به سمت نقطه مرزی حرکت کردیم. درست در مبادی ورودی چند چادر سفید رنگ که آرم صلیب سرخ داشت نصب شده بود. رفت و آمد عادی از نقطه مرزی جریان داشت ولی من نکته غیرعادی از وجود مهاجران و جنگ زدگان در این قسمت از کشور رومانی ندیدم.
روستای Barsana در ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی سیگتو قرار دارد. کلیسا چوبی این روستا نیز در لیست میراث جهانی قرار دارد. چند کیلومتر جلوتر صومعه بارسانا در محلی خوش آب و هوا و در سال ۱۹۹۳ساخته شده است. این صومعه بزرگ علاوه بر ساختمان اصلی صومعه دارای کلیسا٬ موزه٬ فروشگاه و نمایشگاه صنایع دستی این منطقه است. برای بازدید از این مجموعه زیبا یک ساعت اختصاص دهید.
فاصله ۳۰ کیلومتری بارسانا تا Botiza یکی از زیباترین مناظر را دارد. ترکیب بسیار هماهنگ از کوههای پربرف و چمنزار هایی با گلهای زرد و جنگل مملو از درختان پر شکوفه. کلیسا چوبی این روستا حدودا دو قرن پیش از روستای Viseu de Jos به این محل منتقل شد(حدود ۳۰ کیلومتر بین این دو روستا فاصله است). بنای اصلی در سال ۱۶۹۰ ساخته شده بود.
صومعه Moldovita حدودا ۱۸۰ کیلومتر با Botiza فاصله دارد. ما این مسیر را در ۴ ساعت طی کردیم. مناظر و طبیعت چشم نواز اجازه نمی دادند تا بتوانیم به سرعت از کنار آنها عبور کنیم. در کنار پیست اسکی Partia Prislop برف بازی مبسوطی انجام دادیم. کمی جلوتر چند گوزن را دیدیم که در جنگل مشغول چریدن بودند.
صومعه مولدویتا یکی از مجموعه پنج صومعه سبک مولداویا است که در منطقه Bocovina ساخته شده اند و در سال ۲۰۱۰ در لیست میراث جهانی یونسکو ثبت شدند. این کلیساها از نظر معماری٬ نقاشی های دیواری و همچنین داستانهایی که این نقاشی ها روایت می کنند بسیار به هم شبیه هستند. هر چند که در هر کلیسا می توان نکته شاخصی که مخصوص آن کلیسا است پیدا کرد. صومعه و کلیسا معمولا با یک دیوار بلند که اکثرا برای حفاظت از قلعه ها استفاده می شود٬ احاطه شده است و ورود به آن مستلزم عبور از یک درب ورودی مستحکم است. بنای کلیسا همانطور که گفته شد نقاشی های دیواری در داخل و همچنین خارج از کلیسا دارد که بسیاری از آنها هنوز کیفیت خود را حفظ کرده اند. این کلیساها بین قرون ۱۵ و ۱۶ ساخته شده اند.
بر روی یکی از دیوارهای داخلی کلیسا مولدویتا تصاویری از افرادی نمایش داده شده بود که مشغول آزار و اذیت قدیسان بودند. حتی در برخی از این تصاویر، تعدادی از این قدیسان گردن زده شده اند. در جای دیگر، یک قدیس سوارکار با نیزه پادشاهی را به قتل رسانده است.
کلیسا بعدی در روستای Sucevita قرار دارد. این کلیسا به همراه صومعه در حیاط بزرگتری واقع شده و از دیگر بناهای مشابه بزرگتر است. دو نقاشی دیواری برجسته در این کلیسا عبارتند از: نردبان فضیلت، که قدیسان را در حال صعود به آسمان نشان می دهد در حالی که گناهکاران (انسانهایی با لباس ترکان عثمانی) به زمین می افتند تا توسط شیاطین برده شوند. متاسفانه نقاشی این بنا به دلیل سقوط نقاش از داربست و مرگ او ناتمام رها شد. یکی دیگر از نقاشی های مورد توجه، مربوط به محاصره قسطنطنیه است که نشان می دهد این رویداد تا چه حد بر مسیحیان ارتدکس مولداوی تاثیر داشته است.
در شهر Gura Humorului پیتزا بسیار خوشمزه ای خوردیم و به سمت روستای Voronet حرکت کردیم. ما قبل از تاریکی هوا به مهمانسرا Voleria رسیدیم (۸۵ دلار بابت یک شب اقامت به همراه صبحانه). ظاهرا فقط مهمان های این پانسیون ما بودیم. صاحب مهمانسرا که مرد بسیار خوش اخلاقی بود سعی می کرد تا حداکثر کمکش را بکند تا به ما خوش بگذرد.
روز هفتم٬ ۱۵ اردیبهشت
صبح ابتدا به سراغ یکی از معروفترین کلیساهای مولداویا یعنی کلیسا Voronet رفتیم. نقاشی های دیواری این کلیسا بسیار معروف هستند. این کلیسا در سال ۱۴۸۸ توسط Stefan eel Mare به مناسبت پیروزی بر ارتش عثمانی فقط در مدت سه ماه و سه هفته ساخته شد. مثل بسیاری از کلیساهای ارتدوکسی قرن ۱۴ و ۱۵ رومانی٬ در سر در ورودی کلیسا نقاشی مسیر بهشت یا به عبارت دیگر “آخرین قضاوت” وجود دارد با این تفاوت که در این کلیسا٬ نقاش به جزییات بیشتری توجه داشته و نهایتا مسیری که برای همه موجودات به سمت جهان دیگر طی می شود توسط فردی که احتمالا نمادی از خداوند است٬ قضاوت می شود. تمام کارهای خیر فرد در یک طرف ترازو و کارهای شر در سمت دیگر ترازو قرار داده می شود تا عدالت انجام شود. نکته جالب توجه این است که در مسیری که از نیروها و افراد شرور به سمت جهان باقی وجود دارد٬ گروهی قرار دارند که لباس سنتی عثمانی ها را پوشیده اند و درست در سمت مقابل چهره افرادی است که هاله ای از نور دارند و نمادی از قدیسان هستند. نقاش برای رنگ آمیزی این اثر از رنگ آبی خاصی استفاده کرده که بعدا به ” آبی ورونت” معروف شد. برای بازدید از این کلیسا حداقل یک ساعت زمان اختصاص دهید.
پس از یک ساعت و نیم به صومعه Neamt رسیدیم. این کلیسا در قرن ۱۵ و در زمان استفان بزرگ ساخته شد. ساختمان کتابخانه که قدمتی ۶۰۰ ساله دارد ٬ ۱۱هزار جلد کتاب نفیس را در خود جای داده است. نیم ساعت برای بازدید از این کلیسا کافی است.
تقریبا در تمامی روستاهای مسیر می توان لانه های لک لک ها را بر روی تیرهای برق مشاهده کرد. معمولا در هر لانه یک تا دو جوجه وجود دارند که به همراه یکی از والدین شان٬ منتظرند تا والد دیگر برایشان غذا بیاورد.
تصمیم گرفتیم تا برای عبور از کوههای کارپاتیان و رسیدن به شهر Sighisoara مسیر فرعی که از کنار رودخانه Bistrita و سد Bicaz عبور می کند را انتخاب کنیم. مسیر ۷۰ کیلومتری تا سد را حدودا ۲ ساعته طی کردیم و در طول مسیر بارها توقف کردیم و از مناظر زیبایی که پوشش گیاهی غنی به همراه نمایی از دریاچه پشت سد ایجاد کرده بود لذت بردیم.
جاده از روی تاج سد عبور می کند. راه فرعی در کنار سد وجود دارد که به کنار دریاچه می رود٬ تعدادی رستوران و همچنین محلهایی که برای کرایه قایق در نظر گرفته شده است٬ در کنار سد ساخته شده است و مجموعه ای تفریحی را ایجاد کرده است.
هفت کیلومتر جلوتر شهر توریستی و زیبای Bicaz قرار دارد که چون به پیست اسکی و پارک ملی Cheili Bicazului Hasmas نزدیک است از رونق خوبی برخوردار می باشد. ما ناهار را در یکی از رستورانها صرف کردیم و بعد از استراحتی کوتاه مسیر را ادامه دادیم. از اینجا به بعد جاده وارد دره ای باریک می شود که دو طرف آن را صخره های بلند احاطه کرده است. در بعضی جاها٬ کوه تراشیده شده تا جاده بتواند از این دره تنگ عبور کند. شاید بتوان گفت که این جاده بسیار شبیه به قسمتهایی از جاده قدیم چالوس است.
با خروج از دره به دریاچه قرمز یا Red Lake می رسیم که البته رنگ آن قرمز نیست! در کنار این دریاچه مجموعه ای تفریحی ساخته شده که علاوه بر کرایه قایق های پدالی و پارویی٬ رستوران و مغازه های فروش سوغاتی هم به چشم می خورد. از تعداد اتومبیل ها و همچنین اتوبوسهایی که دانش آموزان را به این محل آورده بودند٬ میشد حدس زد که محل خوبی برای تفریح افراد این منطقه است. جالب اینجاست که عمر این دریاچه کمتر از ۲۰۰ سال است. در پی رانش کوه که در سال ۱۸۳۸ صورت گرفت٬ این دریاچه ایجاد شد.
سپس بعد از گذر از شهر Gheorgheni به سمت دریاچه سد Zetea رفتیم. علی رغم اینکه سطح آب دریاچه سد کمی پایین بود ولی نیم ساعتی را بر روی تاج سد توقف کردیم و از زیبایی تصویر آینه ای ابرها بر سطح دریاچه لذت بردیم.
روستای Darjiu که حدود نیم ساعت با سد فاصله دارد یکی از هفت روستای منطقه ترانسیلوانیا است که به سبب وجود کلیسایی که با دیوار و برج و بارو احاطه شده است و اصطلاحا Fortified Church نامیده می شوند٬ معروف است. دهکدههای دارای کلیساهای مستحکم در ترانسیلوانیا که در لیست میراث جهانی یونسکو ثبت شدهاند، هفت روستا هستند (شش روستای ساکسونی و یک سیکلی) که توسط ساکسونهای ترانسیلوانیا بین قرون ۱۳ تا ۱۶ تأسیس شدند. روستاهای ساکسون ترانسیلوانیا در قرن دوازدهم زمانی که پادشاهان مجارستان اقوام آلمانی تبار را در این منطقه مستقر کردند، ظاهر شدند. آنها در بین جوامع متعدد این منطقه از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند و تمدن آنها توانست زنده بماند و رشد کند و جامعه ای بسیار قوی از کشاورزان، صنعتگران و بازرگانان تشکیل دهد. ساکسونها چون در منطقه ای بودند که دائماً در معرض تهدید تهاجم عثمانی ها و تاتارها بود، مجبور بودند تا استحکاماتی در ابعاد مختلف بنا کنند. آنها دور تا دور شهرها را به طور کامل توسط دیوارهای مستحکم حفاظت می کردند ولی در روستاها استحکامات را با مرکزیت کلیسا ساختند و در آنجا برج ها و انبارهای دفاعی را اضافه کردند تا ارزشمندترین کالاهای خود را حفظ کنند تا به آنها کمک کنند در محاصره های طولانی مقاومت نمایند. برخی از استحکامات دارای برجهای دیدبانی بودند، برخی از آنها برجهای کلیسا بودند که با نیازهای یک قلعه سازگار شده بودند.
متاسفانه وقتی به روستای Darjiu رسیدیم که غروب شده بود و درب کلیسا بسته بود.
به ناچار به سمت شهر Sighisoara حرکت کردیم. جاده در دست بازسازی بود و در بسیاری از قسمت ها کیفیت بسیار بدی داشت. نهایتا ساعت ۹:۳۰ به هتل Casa Adalmo رسیدیم. ما برای یک شب اقامت در این هتل ۹۲ دلار پرداختیم.
روز هشتم٬ ۱۶ اردیبهشت. ۶می ۲۰۲۲:
شهر سیگیشوآرا یکی از شهرهای قرون وسطایی و مهم کشور رومانی است. بافت تاریخی این شهر در لیست میراث جهانی ثبت شده است. قدم زدن در بافت قدیمی شما را به قرن ها قبل برمی گرداند. نمای خانه ها به شکل اصلی خود حفظ شده اند و اکثرا رنگهای متنوعی دارند.
این شهر تا سال ۱۹۱۸ بخشی از پادشاهی مجارستان بود. بافت قدیمی در روی یک تپه قرار دارد و برای رسیدن به آن باید از کوچه های شیبدار و تعدادی پله بالا رفت و از طریق یکی از دروازه های قدیمی وارد شد. یکی از مکانهای دیدنی شهر٬ خانه ای است که محل تولد Vlad Dracula است. از مکانهای دیدنی شهر می توان به برج ساعت که در سال ۱۳۶۰ ساخته شده و ۶۰ متر ارتفاع دارد اشاره کرد. برای بازدید و گردش در این شهر حداقل دو ساعت اختصاص دهید. در صورت تمایل می توان از تورهایی که توسط واگنهای برقی انجام می شوند استفاده کرد.
سیگیشوارا را به سمت شهر Sibiu ترک کردیم. ابتدا برای بازدید از کلیسا-قلعه Biertan به این روستا رفتیم. بیرتان یکی از مهمترین روستاهای ساکسون است که یکی از مهمترین و مستحکم ترین کلیسا-قلعه ها را دارد. این مجموعه که در حال مرمت آن بودند شامل کلیسا٬ برج ناقوس و برج ساعت است. برای بازدید از این مجموعه حداقل ۴۵ دقیقه زمان نیاز است.
سپس از مسیر شهر Medias به سمت Valea Viilor حرکت کردیم. جالب است که بدانید بزرگترین میدان گاز طبیعی در کشور رومانی در این منطقه قرار دارد و این شهر مقر شرکت Romgaz و Transgaz می باشد. در روستای Valea Viilor یکی از سالم ترین کلیساهای Fortified ترانسیلوانیایی قرار دارد. وقتی ما به آنجا رسیدیم٬ درب آنجا بسته بود ولی از مراجعه کنندگان خواسته شده بود تا در صورت تمایل به بازدید با شماره تلفنی که در آنجا نوشته شده٬ تماس بگیرند. ما هم چنین کردیم و چند دقیقه بعد خانمی با دوچرخه آمد و درب را باز کرد. ورودیه این بنا ۱۰ لئو است. مسئول بنا درباره آن برای ما توضیحات کافی داد و همچنین اجازه داد تا از برج ناقوس کلیسا دیدن کنیم. از فراز برج ناقوس می توان مناظر زیبای اطراف روستا را مشاهده کرد. ۴۵ دقیقه زمان برای بازدید از این بنا کافی است.
شاید Sibiu زیباترین شهر رومانی باشد. این شهر قرون وسطایی, بافت قدیمی بسیار زیبایی دارد. میدان بزرگ مرکزی شهر و چند خیابان اطراف آن به شکل walking street هستند. ساختمانها, بافت قدیمی خود را حفظ کرده اند هر چند که مغازه ها به معروفترین برندها تعلق دارند. نکته جالب ساختمانهای Sibiu شکل منحصر به فرد پنجره های شیروانی آنهاست. وقتی به این ساختمانها نگاه می کنید٬ این پنجره ها به شکل چشم انسان به نظر می آیند. ساختمانها معمولا رنگهای متنوع و شاد دارند.
در ضلع شمال غربی میدان اصلی کلیسا Evanghelica واقع شده که دیدن آن خالی از لطف نیست.
کلیسای Trinity مقدس٬ بنایی تازه ساز و باشکوه است که به زیبایی با تابلوها و مجسمه های زیبا آراسته شده است. شهر سیبیو در سال ۲۰۰۷ به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا معرفی شد. توصیه می کنم که برای گشت و گذار در شهر سیبیو زمان کافی اختصاص دهید و اگر می توانید یک شب را در این شهر اقامت کنید.
فاصله شهر سیبیو تا شهر Brasov حدود ۱۳۰ کیلومتر است. در سمت جنوبی بزرگراه سیبیو_براشوو رشته کوههای فاگاراش قرار دارد. این منطقه یکی از مکانهای تفریحی رومانی است که به خاطر پیستهای اسکی آن بسیار معروف است.
هوا کاملا تاریک شده بود که به هتل Pietrele lui Solomon در شهر براشوو وارد شدیم. ما برای یک شب اقامت با صبحانه ۱۱۵ دلار پرداختیم.
روز نهم ۱۷ اردیبهشت:
شهر براشوو روزگاری به سبب مسیر ارتباطی اروپای غربی با عثمانی اهمیت ویژه ای داشت. سپس به یکی از قطبهای صنعتی رومانی تبدیل شد و صنایع سنگین و نیمه سنگین مثل کارخانه های اتومبیل و هواپیماسازی در آنجا تاسیس شدند٬ هرچند بعدها تعدادی از آنها منحل شدند و یا جای خود را به کارخانه های تولید قطعات اتومبیل و نساجی دادند.
مرکز شهر براشوو از مکانهای توریستی و دیدنی شهر است که با توجه به بافت قدیمی آن می توان چند ساعت را در آن گذراند. کافه و رستورانهای متعدد با تنوع غذایی فراوان٬ این امکان را به گردشگران می دهند تا با خیال آسوده در یکی از کافه های کنار خیابان بنشینند و از مناظر اطراف لذت ببرند. در میدان مرکزی شهر(Piata Sfatului) کلیسا سیاه (Black church) قرار دارد. این کلیسا بزرگترین کلیسا سبک گوتیک در رومانی است که ساخت آن در سال ۱۳۸۵ شروع و در ۱۴۷۷ به پایان رسید.
در زمان بازدید ما از این شهر٬ فستیوال اتومبیل های کلاسیک در حال برگزاری بود و جمعیت قابل توجهی برای بازدید از این اتومبیلها به میدان مرکزی شهر آمده بودند. ما برای اینکه بهتر شهر را بگردیم سوار یکی از واگنهای گردشگری شدیم. گردش ما حدود ۴۵ دقیقه به طول انجامید و توانستیم تا حدودی محدوده شهر قدیمی براشوو را که دورتادور آن دیوار کشیده شده است را ببینیم. هنوز از آن دیوار که دروازه هایی هم دارد بقایایی وجود دارد.
بعدازظهر به قلعه Bran رفتیم. این قلعه که به قلعه دراکولا هم مشهور است در ۳۰ کیلومتری جنوب براشوو قرار دارد. روستای Bran از صدقه سر وجود این قلعه تبدیل به یکی از مهمترین مراکز توریستی کشور رومانی شده است.گاها حتی پیدا کردن پارکینگ برای اتومبیل مشکل می باشد. ورودیه این مجموعه ۴۰ لئو است و برای بازدید از آن دو ساعت زمان لازم است. معمولا برای تهیه بلیط باید در یک صف طولانی٬ مدتی را به انتظار ایستاد.
بر اساس رمان و فیلم دراکولا٬ شخصیت برام استوکر یا همان دراکولا، یک کنت ترانسیلوانیایی است که در قلعه ای بالای دره و روی صخرهای با رودخانهای جاری در پایین آن (در شاهزادهنشین ترانسیلوانیا) زندگی می کند. این شخصیت اغلب با ولاد تپس (ولاد تپه) اشتباه گرفته می شود، که گاهی به نام ولاد دراکول شناخته می شود، او یک شاهزاده والاچی با قلعه ای بود که در شاهزاده نشین والاچیا قرار داشت و اکنون ویران شده است. از آنجا که قلعه بران تنها قلعه در کل ترانسیلوانیا است که در واقع با توصیف برام استوکر از قلعه دراکولا مطابقت دارد، در سراسر جهان به عنوان قلعه دراکولا شناخته می شود. همانطور که قبلا هم اشاره شد٬ دراکولا یک شخصیت ساختگی است که نامش از لقبی که به ولاد تپس، حاکم والاچیا در سال های 1456-1462 و 1476 داده شده، گرفته شده است و به دلایل عمدتاً سیاسی، توسط برخی از مورخان آن زمان به عنوان یک مستبد بی رحم تشنه به خون به تصویر کشیده شده است. نکته جالب دیگر این است که حتی ولاد تپس نیز هرگز پایش را به این قلعه نگذاشته است.
این قلعه اکنون بیشتر موزه ای است که به اشیا و مبلمانی که توسط ملکه مری جمع آوری شده است٬ اختصاص دارد.
نهار را در طبیعت زیبای این منطقه خوردیم و با عبور از کوهستان فاگاراش به سمت شهر Sinaia حرکت کردیم.
وجود هتل ها و رستورانهای مجلل بیانگر این است که رفت و آمد افراد متمول در این شهر زیاد می باشد. این شهر شهرت خود را مدیون پیست اسکی و همچنین Peles castle است.
این قلعه که حقیقتا کاخ بسیار مجللی است در منطقه ای کوهستانی- جنگلی ساخته شده است. ورودیه آن ۳۰ لئو است و برای بازدید از آن حداقل سه ساعت زمان نیاز است. البته ۱۰ لئو هم برای پارکینگ باید پرداخت.
کار ساخت این کاخ در سال ۱۸۷۴ به فرمان پادشاه کارول اول شروع شد٬ در سال ۱۸۸۳ بطور رسمی افتتاح شد و در سال ۱۹۱۴ به پایان رسید. این قلعه اولین بنایی به این سبک بود که با استفاده از نیروگاهی که داشت با برق تولید خودش کار می کرد. برآورد شده که هزینه ساخت این بنا در آن سالها معادل ۱۲۰ میلیون دلار امروزی بوده است و برای ساخت آن از هنرمندان و صنعتگران مشهور و خبره سرتاسر اروپا کمک گرفته شد. این کاخ محل زندگی شاه کارول اول و ملکه الیزابت بود. بعدها کاخ دیگری در فاصله صد متری این کاخ ساخته شد که به قلعه پلیشور مشهور است. این کاخ محل زندگی پادشاه فردیناند و ملکه ماری بود. قلعه پلش که در اصل دارایی شخصی خانواده سلطنتی بود، زمانی که پادشاه مایکل در سال 1947 توسط دولت کمونیستی مجبور به کناره گیری و تبعید شد، ملی شد. در سال ۲۰۰۷ این قلعه در یک پرونده قضایی طولانی به خانواده سلطنتی بازگردانده شد. وارث پادشاه مایکل، مارگارتا، گاهی از قلعه برای پذیرایی و سایر رویدادهای عمومی استفاده می کند.
قلعه پلش دارای پلان به مساحت 3200 متر مربع (34000 فوت مربع) با بیش از 170 اتاق است که بسیاری از آنها دارای موضوعات اختصاصی از فرهنگ های جهانی هستند (به روشی مشابه سایر کاخ های رومانیایی مانند کاخ کوتروچنی). تم ها بر اساس عملکرد (دفاتر، کتابخانه ها، اسلحه خانه ها، گالری های هنری) یا بر اساس سبک (فلورانس، ترکی، موری، فرانسوی، امپراتوری) متفاوت است. همه اتاق ها به شکل مجللی مبله و با کوچکترین جزئیات تزئین شده اند. 30 حمام وجود دارد. این کاخ دارای مجموعهای خیره کننده از مجسمهها، نقاشیها، مبلمان، سلاحها و زرهها، طلا، نقره، شیشه رنگی، عاج، چینی، ملیله و قالیچه است. مجموعه اسلحه و زره دارای بیش از 4000 قطعه است که بین قطعات جنگی شرقی و غربی و قطعات تشریفاتی یا شکاری تقسیم شده است و متعلق به چهار قرن هستند. مجسمه یک سوارکار با ابزار و یراق جنگی کامل٬ یکی دیگر از اشیا این مجموعه است که مورد توجه قرار گرفته است . دیوارها با چوبهای حکاکی شده بسیار زیبایی که به جزئیات آنها توجه بسیار شده است و عمدتاً چوبهای گردوی اروپایی هستند٬ پوشیده شدهاند. نقش برجستهها، مجسمههای آلاباستری(نوعی سنگ که به مرمر گچی معروف است)، و صفحات شیشهای رنگی آکاردئونی، دکوراسیون را تکمیل میکنند.
مجسمه شاه کارول اول که توسط رافالو رومانلی ساخته شده مشرف به در اصلی قرار داده شده است. در باغهای این مجموعه تعداد قابل توجهی مجسمه از جنس مرمر وجود دارد. این باغ ها همچنین میزبان فواره ها، کوزه ها، راه پله ها، شیرهای نگهبان، مسیرهای مرمری و سایر قطعات تزئینی هستند.
شهر Ploiesti در مسیر بزرگراه بخارست قرار دارد. این منطقه دارای منابع اصلی نفت در رومانی است و به همین سبب ۴ پالایشگاه بزرگ نفت و چند کارخانه محصولات پتروشیمی در حومه این شهر تاسیس شده است و این شهر را به یک شهر صنعتی مهم در رومانی تبدیل کرده است.
توجه به محصولات کشاورزی در رومانی اهمیت بالایی دارد بنابراین به سختی می توان قطعه زمینی را یافت که از آن استفاده کشاورزی یا صنعتی نشده است. کشت کلزا که از دانه های روغنی است در این کشور بسیار متداول است و مزارع بسیار بزرگ آن را می توان در دشتها و مناطق تپه ماهوری مشاهده کرد. گلهای کلزا که به رنگ زرد هستند٬ مناظر بسیار زیبایی را در پس زمینه کوهستانی یا جنگلی پدید آورده اند.
هوا تاریک شده بود که به شهر بخارست وارد شدیم و مستقیما به هتل Ambiance رفتیم. ما دو شب در این هتل اقامت داشتیم و بابت هر شب با صبحانه ۴۰۰ لئو پرداختیم.
روز دهم ۱۸ اردیبهشت٬ هشتم می ۲۰۲۲
ساعت ۱۰ صبح بود که به سمت Piata Unirii که همان میدان مرکزی شهر است حرکت کردیم. از پلاکاردهایی که در مسیر دیدیم٬ متوجه شدیم که مسابقه دو ۴۲-۲۱-۱۰ کیلومتر در جریان است. خط پایان در انتهای بلوار Unirii و روبروی کاخ پارلمان قرار داشت. به همین منظور بلوار را بسته بودند و تردد اتومبیل امکان پذیر نبود. ما هم از این موقعیت استفاده کردیم و از پارک Unirii تا خط پایان مسابقه را از وسط بلوار پیاده روی کردیم.
در محدوده خط پایان شرکت کنندگان٬ تشویق کنندگان٬ گزارشگران رادیو و تلویزیون و همچنین نمایندگان برخی برندهای ورزشی حاضر بودند. نیم ساعتی را در این جمع پرهیاهو و مملو از انرژی گذراندیم. به همه شرکت کنندگانی که از خط پایان عبور می کردند گردن آویزی به رسم یادبود اهدا می شد.
برای ورود به ساختمان عظیم پارلمان می بایست از در قسمت شمالی وارد شد. ورود به ساختمان تحت تدابیر شدید امنیتی صورت می گیرد و حتی بازرسی بدنی هم وجود دارد. اصولا بازدید از این ساختمان عظیم تنها در غالب تورهای محدود که توسط خود این مجموعه ساماندهی شده اند امکان پذیر است٬ لذا از قبل می بایست تور را رزرو کرد. البته بسته به شرایط موجود ممکن است ظرفیت تور پر نشده باشد و امکان بازدید در همان روز محیا شود. برای خرید بلیط (۵۵ لئو) و ورود به مجموعه حتما نیاز به کارت شناسایی معتبر است. ما خیلی خوش شانس بودیم که توانستیم در یکی از این تورها شرکت کنیم. این تور حدود ۴۵ دقیقه طول کشید و ما فقط از پنج اتاق و سالن از ۱۱۰۰ اتاق این مجموعه بازدید کردیم. در معرفی این ساختمان اینطور آمده که: کلنگ این ساختمان در مساحت ۳۶۵هزار مترمربع و با ارتفاع ۸۴ متر در مرکز بافت قدیمی بخارست در سال ۱۹۸۴ و در زمان چائوشسکو زده شد. به این منظور تقریبا ۷ کیلومتر مربع از بافت قدیمی که شامل تعدادی کلیسا٬ کارخانه٬ بیمارستان و منازل مسکونی بیش از ۴۰ هزار نفر بود کاملا تخریب شد. در ساخت این بنا بیش از ۷۰۰ معمار و ۱۰۰هزار کارگر مشارکت داشته اند.
این بنا ۴ میلیون تن وزن دارد و سنگین ترین بنای جهان لقب گرفته است و بعد از ساختمان پنتاگون بزرگترین ساختمان اداری جهان است. از مجموع 1100 اتاق، تنها دو اتاق جلسه بزرگ و 400 اتاق دیگر تکمیل شده اند. این ساختمان دارای هشت طبقه در زیرزمین است که عمیقترین آنها یک پناهگاه هستهای است که توسط تونلهایی به طول 20 کیلومتر به مؤسسات اصلی دولتی و همچنین خانه اسبق چائوشسکو متصل است. پناهگاه اتمی این ساختمان٬ اتاقی با دیوارهای بتنی به ضخامت 1.5 متر است که گفته می شود در برابر تشعشعات غیر قابل نفوذ می باشد. این پناهگاه از یک سالن اصلی – مقر فرماندهی که با تمام واحدهای نظامی در رومانی ارتباط تلفنی دارد – و چندین آپارتمان مسکونی برای رهبرهای حکومتی تشکیل شده است که در صورت وقوع جنگ مورد استفاده قرار می گیرد.
در سال 2020، ارزش کاخ پارلمان ۴ میلیارد یورو برآورد شد که آن را به گرانترین ساختمان اداری در جهان تبدیل کرد. هزینه گرمایش، برق و روشنایی به تنهایی بیش از 6 میلیون دلار در سال است که با کل هزینه برق رسانی یک شهر متوسط قابل مقایسه می باشد.
برای صرف نهار به قسمت قدیمی شهر برگشتیم. طبق توصیه یکی از کتابهای راهنما به رستوران Caru’cu Bere رفتیم. این کافه-رستوران که یکی از قدیمی ترین رستورانهای بخارست است(۱۸۷۹) بخاطر دکوراسیون داخلی و همچنین نوازندگان موزیکهای محلی مشهور است٬ هرچند غذایش چنگی به دل نمی زند.
بعد از نهار فرصت کافی داشتیم تا تعدادی از خیابانها و کوچه های این منطقه را با پای پیاده گز کنیم و از تعدادی از فروشگاههایی که سوغاتی می فروختند٬ خرید کنیم.
کلیسای Stavropoleos که در اوایل قرن ۱۸ ساخته شده دارای مجسمه های تزئینی خیره کننده و نقاشی های دیواری شگفت انگیز است و گفته می شود که همانند یک قطعه جواهر کوچک در مرکز بافت قدیمی است.
ساختمانهای قدیمی با معماری متفاوت نمای دلپذیری به این منطقه داده اند. با خارج شدن از این منطقه با شهر مدرن بخارست مواجه می شویم. بلوارهای عریض با فضای سبز و درختکاری مناسب٬ شاید از ویژگی های بارز این شهر باشند.
در روبروی موزه هنر٬ مجسمه کارول اول که بر اسب سوار است و کمی جلوتر Romanian Athenaeum که سالن اپرا و نمایش اصلی شهر است٬ قرار دارد. این بنا در سال ۱۸۸۸ ساخته شد و تصویر آن در پشت اسکناسهای ۵ لئو چاپ شده است.
هتل Manuc’s Inn قدیمی ترین هتل بخارست است که از سال ۱۸۰۸ تاکنون مورد استفاده قرار گرفته و اکنون نیز به سبب محیط سنتی و حیاط سرسبزش مورد توجه توریستها است.
در بخش شمالی شهر که به نظر می رسد بخش اعیان نشین شهر است٬ پارک Herăstrău قرار دارد که یکی از مهمترین مکانهای تفریحی اهالی بخارست است. طاق پیروزی که شباهت زیادی به طاق پیروزی در پاریس دارد در ضلع جنوبی این پارک واقع شده است. کاخ چائوشسکو در یکی از خیابانهای مجاور است که در زمان بازدید ما بسته بود. بنای یادبود Aripi ٬از سه بال فولادی با ارتفاع 24 متر و یک پایه بلند 4 متر ساخته شده است که در سمت جلو با گرانیت و در پشت با چمن پوشیده شده است. این پایه به شکل حفره ای است که نشان دهنده یک مقبره خیالی از هزاران مقبره ناشناخته شهروندان رومانیایی است که در طول ۴۵ سال دوره کمونیستی در زندان ها، اردوگاه ها و دیگر بازداشتگاه ها جان باخته اند.
به نظر می رسد که برای گردش در شهر بخارست٬ حداقل به یک روز کامل نیاز دارید.
روز یازدهم٬ دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱:
بعد از تسویه حساب با هتل به سمت دریاچه Snagov که در ۳۵ کیلومتری شمال بخارست است٬ حرکت کردیم. این مکان خوش آب و هوا یکی از مکانهایی است که ثروتمندان بخارست در آن خانه یا ویلا دارند. برخی از ویلاها دسترسی اختصاصی با پارکینگ ویژه برای جت اسکی یا قایق دارند.
جزیره بسیار کوچکی در میان این دریاچه زیبا با یک کلیسا وجود دارد. محوطه داخلی کلیسا بسیار معمولی است. هنگامی که می خواستم به محراب نزدیک شوم٬ متولی کلیسا با صدای بلند به من تذکر داد که مراقب قبر باشم و آن را لگد نکنم. متوجه شدم که درست در زیر فرش قرمز که تا محراب پهن شده است. فضای مستطیل شکلی که از خاک نرم پوشیده شده قرار دارد و در کنار این قبر یک دسته گل به همراه تصویری آشنا در قاب عکس گذاشته شده است. اینجا بود که فهمیدم این مکان یکی از چند مکانی است که گفته شده٬ ولاد تپش در آن به خاک سپرده شده است.
حدود ظهر به سمت فرودگاه حرکت کردیم و پس از تحویل اتومبیل(۲۳۶۵ کیلومتر رانندگی با مصرف ۱۴۰ لیتر بنزین) به سالن ترانزیت فرودگاه وارد شدیم. سالن ترانزیت فرودگاه بخارست خیلی بزرگ نیست. طبق معمول پولهای باقی مانده در جیبمان را در آنجا خرج کردیم. وجود چرخ دستی فروشنده ای که نان شیرینی و نوشیدنی در سالن فرودگاه می فروخت٬ پدیده ای جدید بود که برای نخستین بار می دیدم.
بعد از یک پرواز پنج ساعته به فرودگاه دبی وارد شدیم.
افشین ایران پور
کانون گردشگران جوان ایران
www.kanoonirangardan.ir